eitaa logo
"بـہ‌وقت‌عـٰاشقے"
461 دنبال‌کننده
9.9هزار عکس
2.3هزار ویدیو
326 فایل
﴾﷽﴿ اینجـا دل حڪم میفرماید...⚖️ - از ۲۲/خرداد/هزار سیصد۹۹ و مینویسیم❥︎ - پل ارتباطی: https://daigo.ir/secret/3211552716
مشاهده در ایتا
دانلود
در باز شد! وارد اتاق شدم، نگاهم رو دور اتاق چرخوندم زیر لب گفتم : ــ خدایا ڪمڪم‌ڪن،از دلم خبر داری! دلم با امین نبوداما بعضے اتفاق‌ها اون حس قدیمے رو برمےگردوند مثل اتفاق امروزنگاهم افتاد بہ پنجرہ، روسریم رو سر ڪردم و نزدیڪ پنجرہ شدم! چندسال بود از پشت این پنجرہ بیرون رو نگاہ نڪردہ بودم!!بیشتر از پنج سال،شاید پونصد سال! زل زدم بہ حیاطشون، مثل قدیم! لبخند زدم،دهنم تلخ شدہ بود گذشتہ مزہ‌ی شیرینے ندارہ! داشت تو حیاط با هستے بازی میڪرد، یادم افتاد یڪ‌بار خواب دیدہ بودم پشت پنجرہ‌ام و امین دارہ با دخترمون بازی میڪنہ... با هستے نہ! با دخترمون! من هم از پشت پنجرہ تماشاشون میڪنم! چشم‌هام رو بستم، هانیہ تو ڪہ ضعیف نیستے، هستے؟! احساسات بچگونہ‌ت ڪہ بر نمےگردہ،بزرگ شدی!چشم‌هام رو باز ڪردم، موهای هستے رو بو مےڪرد و میبوسید، خواستم از ڪنار پنجرہ برم ڪہ سرش رو آورد بالا! نگاہ‌هامون بهم دوختہ شدبرقشون بہ هم برخورد ڪرد، برق خاطرہ! منفجر‌شدن! به قَلَــــم لیلی سلطانی