eitaa logo
°•♡بـہ‌وقت‌عـٰاشقے♡°•
478 دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
2.3هزار ویدیو
326 فایل
﴾﷽﴿ اینجـا دل حڪم میفرماید...⚖️ - از ۲۲/خرداد/هزار سیصد۹۹ و مینویسیم❥︎ - پل ارتباطی: https://daigo.ir/secret/3211552716
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹 •{حــجـآبـــ مــن}•🤩 برگشتم سمتش یکی زدم تو سرش محمد_ آخ نامرد چته؟ _ تو حامله ای؟ چشماش زد بیرون_ ها؟ داداش چی میگی؟ _ به منچه خودت گفتی محمد_ من کی گفتم؟من غلط بکنم بگم. اصلا منم بگم تو خودت چی فکر میکنی؟ سرمو برگردوندم و به سقف خیره شدم _ به منچه. من گفتم مگه حامله ای اینجوری کمرتو گرفتی ناله میکنی تو هم گفتی آره دیدم صدایی ازش نمیاد برگشتم سمتش یه نگاه به همدیگه کردیم یهو زدیم زیر خنده زینب: حالا من چی بپوشم _مامانی من فردا شب چی بپوشم؟ مامان_ لباس _ میدونم لباس. کدومو بپوشم مامان_ همونایی که داری _ وای مامان میدونم همونایی که دارم کدومو آخه مامان_ هرکدومو دوست داری جیغ زدم _مامان مامان_ یامان جیغ نزن برو هرکدومو میخوای انتخاب کن دیگه. منکه هرچی بگم تو برعکسشو انجام میدی دیگه چرا میپرسی با قیافه ی آویزون و سرِ پایین رفتم تو اتاقم کمدمو که از بس توش لباس بود در حالت انفجار قرار داشت باز کردم همه ی مانتوهامو نگاه کردم دوتا آبی نفتی _ مشکی _ چهارخونه کرم سرمه ای _ سبز،مشکی _ طوسی _ آبی آسمانی _ لی خب امم آبی آسمانی و لی رو در آوردم نگاهشون کردم حالا کدومو بپوشم؟ شلوار لی و شال آبی روشن و مقنعه حجاب سفیدمو آوردم هنوز درگیر اون دوتا مانتو بودم بالاخره بعد از کلی فکر کردن مانتوی لی رو انتخاب کردم و هر سه تارو گذاشتم رو صندلی یه نگاه به چادرام کردم و چادر لبنانیمو برداشتم یه کیف گردنیه مدل لی هم برداشتم کتونیمم که لی خب همه چی برای فرداشب آمادست..... به قلم : zeinab.z ادامه دارد.....