eitaa logo
°•♡بـہ‌وقت‌عـٰاشقے♡°•
477 دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
2.3هزار ویدیو
326 فایل
﴾﷽﴿ اینجـا دل حڪم میفرماید...⚖️ - از ۲۲/خرداد/هزار سیصد۹۹ و مینویسیم❥︎ - پل ارتباطی: https://daigo.ir/secret/3211552716
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹 •{حــجـآبـــ مــن}•🤩 _نه آقاهه_ خب من خونه ی دیگه ای با این مشخصات ندارم محمد از جاش بلند شد_ باشه خیلی ممنون رفتیم یه بنگاه دیگه،بعدی بعدی بعدی و بعدی تو ششمین بنگاه از یکی از خونه ها خوشم اومد. رفتیم نگاه کردیم عالی بود. یه خونه ی ویلایی نوساخت با سه تا اتاق خواب. داخل شهر بودو دور از سرو صدا. به سوپرمارکت دسترسی داشتو با بازار هم فاصله ی زیادی نداشت خیلی خوشم اومده بود. محمد هم وقتی دید خیلی از خونه خوشم اومده رفت با مرده راجع به قیمت صحبت کنه. چند دقیقه بعد برگشت و گفت فردا خونرو قولنامه میکنیم آقا محمد قیمت خونه چقدره؟ محمد_ قیمتش خوبه _ بگین دیگه محمد_ گفتم که خوبه خیلی زیاد نیست اعصابم خورد شد پامو کوبیدم رو زمینو نق زدم _ محمد با چشمای گرد شده نگاهم کرد. کم کم چشماش تنگ شدن ، ضایع بود خندش گرفته با اخم نگاهش کردم که دیگه طاقت نیاوردو زد زیر خنده، حالا نخند کی بخند طاها_ خوب باهم خلوت کردینا با همون اخما برگشتم سمت طاها و نازنین نازنین_ اوه اوه آبجیم چه اخمی هم کرده طاها_ چیشده آبجی؟ باز پامو کوبیدم به زمینو نق زدم _ بهم نمیگهه با تعجب_ چیو؟ _ نمیگه خونه چقدر شده. مثال قول داده هیچیو ازم پنهان نکنه به قلم : zeinab.z ادامه دارد....