eitaa logo
°•♡بـہ‌وقت‌عـٰاشقے♡°•
477 دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
2.3هزار ویدیو
326 فایل
﴾﷽﴿ اینجـا دل حڪم میفرماید...⚖️ - از ۲۲/خرداد/هزار سیصد۹۹ و مینویسیم❥︎ - پل ارتباطی: https://daigo.ir/secret/3211552716
مشاهده در ایتا
دانلود
گفتم : بهشتت؟ گفت: لبخند مهدی(عج)....🦋 گفتم : جهنمت؟ گفت : دوری از مهدی(عج)...😣 گفتم : دنیات؟ گفت : موکب ولادت مهدی(عج)...😍 گفتم : مرگت؟ گفت : شهادت در راه مهدی(عج)و خدایِ مهدی(عج)...🕊🍃 گفتم : حرف آخرت؟ گفت : السَلامُ عَلَیکَ یا ابا صالِحَ المَهدی ( ارواحُنافِداه )💙 ای به فدایت بشوم من جانا...
✨ 💔🍃 هرگاه‌خواستۍگناه‌ڪنۍ ، یڪ‌لحظہ‌بایسـت بھ نڣست بگو اگھ یڬ‌بٱر‌دیگھ‌وسوسم‌کنے شکایتت‌رو‌بھ‌امام‌زمان‌میکنم💔 حـالااگـرتوانسٺۍ‌حُـرمـَت🌸 آقاروبشڪنۍبروگناه‌کن •| |•
- اسٺادم‌گفٺ↓ وابستھ‌خدا‌بشید ! + گفتم↓ چجورۍ؟! - گفت↓ چجورۍ‌وآبستہ‌یہ‌نفرمیشۍ ؟! + گفتم↓ وقتۍزیادباهآش‌حرف‌میزنم؛ زیاد‌میرم‌‌میام ! - تویہ‌جملہ‌گفت↓ ](:"🎈
•❧•|⛔️🙏|•❧• ༎🚦❗️༎ جنگ‌امروز؛ اسلحھ‌‌نمۍخواد👀 اسلحھ‌ات‌رو‌باید‌توےمغزت‌پرورش‌بدۍ🧠 که‌بتونۍ‌تودنیاۍمجازی؛ بـا‌دشمن‌واقعی‌بجنگۍ😎 توجبهھ‌خودۍ‌نه‌اینکھ‌گل‌به‌خودۍبزنۍ😵 جنگ‌این‌روزا‌نخبھ‌مومن‌میخواد ‌نه‌علاف😏 تـو‌فضاۍمجازے . . پرانرژی‌‌پیش‌به‌جلوبسیجۍ✌️🏿🍃
🥀 «شهدا_شرمنده_ایـم ⬇️ «حجاب 💢اے خُدا ایـن چہ زَمانہ استـ بہ یڪی حِجاب نمــیاد... بہ یڪی واجـب نیست... 💢یڪی با اینہ،،،همسـرش راضےنیست... 💢یڪے نمیـــتونہ حجـاب داشتہ بـاشہ... یڪی میگہ خب، لا اِڪر في الدین... یڪے میگہ اه حوصلہ ایـن چـادر را ڪے داره... 💢یڪی میگـہ دختـر ڪہ آرایش ،زینـت نده‌، دختـر نیستـ... یڪی میگہ من محـــلم منـاسب نیستـ ... چادربپوشـم... یڪی میگہ مـن بہ حجاب علاقہ اے نـدارمـ ... 💢یڪے میگہ من نمــتونم تواینـ گـرما چادر بپــوشمـ ... یڪے میگہ من حوصلہ اشو ندارمـ ... یڪے میگہ من عمــــرأ از آرایشـم مُدم جـا نمیـمونم وجـا نمیـزارم ،،، ⛔️ولے... خواهر عزیزم و برادرم گرامے ... درایــــن زمــــان «مُد لبـاس نیستـ ... مانتـــو رنگارنگ مُد نیست... شلوار تنگ مُد نیست... آرایش در جلوے نامحـرم مُد نیست... با شلـوارڪ بیـرون رفتـن مُد نیست... رفتارت با محـرمت یا نامحـرمت فرقے نداره مُد نیست... 👌فقط «شڪستن دل یـوسف زهــــرا حضــرت مهــــدے (عج) مُد استـ ... لطفـ ـا دل آقـایی راڪہ میشڪنے اسمـت را شیعہ نذار... اینــجورے آقا بیشتــــر در عذاب است... 🌺🍂🍃🌺🍂🍃
پای حرف شهدا🌱 پرسید: "ناهارچۍداریم مادر؟ " مادرگفت : "باقالۍپلو باماهی..🍚🐠 باخنده روڪردبه مادر وگفت : "ماامروزاین ماهیها را میخوریم‌ ویڪ‌روزی این ماهی ها مارا ...🌱" چندوقت بعد در عملیات‌والفجر۸درون اروندرود گم شد... مادرش‌تا آخر عمر لب به ماهی نزد... به‌یا‌دشهدا...🥀 ‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌
⚠️ تاحالاازکسی‌سیلی‌خوردی🤔 چقدردردداشت..😑 چقدگریه کردی..😭 دلت شکست💔 چقدغصه‌خوردی‌که حقت‌سیلی‌نبوده😕 حقت‌دله‌شکستت‌نبوده😢 باخودت‌گفتی‌چراسیلی‌زدبهم😪 خوب‌اونی‌که‌زدتوصورتت‌یک‌نفربود همون‌یک‌نفربااون‌سیلیش‌چقددلخورت کرد ،ناامیدت کرد😟 حالافکراینوبکن هروزچندهزارنفردارن‌باکاراشون به‌صورت‌امام‌زمان‌سیلی‌میزنن👋🏻 امام‌زمان‌خون‌گریه‌میکنه‌ دلش چندبارشکسته...💔 نمیشه‌بشماری اماناامیدنشده بازم‌بهمون‌امیدداره‌ شکایتمونوپیشه‌خدانمیبره... نمیگه‌ناامیدش‌کردیم هنوزم‌بهمون‌امیدداره ناامیدش نکنیم😇 "اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج" تعجیل در فرج امام زمان عج گناه نکنیم 🕊🌺🍃🌸🍃🌼🕊
✿↷❦↷✿↷❦↷✿↷❦ رفیـღـق!🚦✨ فڪرڪטּ•💡•⇲ ؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞ :🌱 کہ فقط تا پایاטּ امـــروز زنده اے!😓 اعمالت طورےهست کہ نیاز نباشہ کل روز رو برےثواب جمع کنے؟!🙂☝️🏾 حق الناس گردنت نیست ڪہ نیاز باشہ کل روز رو برےحلالیت بطلبے؟🙏🖇 حق الله گردنت نیست ڪہ بخواےکل اون روز رو عبادت کنےتا حسابت صاف شہ با خدا؟!📿 تازه اونم اگہ بشہ ...🙂🍃 در طول روز چند بار دل بقیہ رو میشکنیم؟💔 چند بار غیبت مےکنیم؟!👀 چند بار دروغ میگیم؟!🗣 چند بار تهمت میزنیم؟!🖐🏼 چند بار بےاحترامےبہ پدرمادر؟!😣🍂 ✿↷❦↷✿↷❦↷✿↷❦ یادت باشہ!💭 مرگـ☠ــ خبر نمےکنہ⏰🚫 از دستشم نمےتونےفرار کنے⚠️! یہ فکرے بہ حال پرونده اعمالتم بکن📖 یہ وقت خدایےناکرده سیاه نشده باشہ⚫️ ؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞ نمیگم همیشہ ها...نہ🙂✋🏽 ولےهرزمان سرت خلوت شد💜💫 یادےازمرگ و قیامت هم بکن
| 🖇 پیامبر رحمت(ص) فرمودند: هرکس دل مومنی را بشکند سپس کل دنیا را به او هدیه بدهد باز گناهش جبران نمی‌شود و در برابر این کار پاداشی ندارد. دل هم دیگرو نشکنیم...🚶🏻‍♀ بہ وَقت عاشِقے🥀
🌱 میگما… حواستون هست دوماه‌دیگه‌ میشھ یک‌سال؟!"(:💔" .. بہ وَقت عاشِقے🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آهـاۍ ڪوه غیرت صـدامون و دارۍ ؟! هـوامون خرابـه هوامون و دارۍ ؟! بیا دونـه دونـه گره ها رو وا ڪن (: خودت ڪه نشونِ دلـامون رو دارۍ ؟! ؟!💔
🌺﷽🌺 یــہ ࢪوزے میرسـھ فقطـ میـــان بالا سرٺ فاٺــحه میدن‌ و‌ مـــیرن...🍃 ولــــے شاید یہ روزی باشہ‌ڪـہ جا فاتحه دادن و رفتن بیان برا رفاقتـ ڪردن...🙂 اینو ٺـــو میتونی تعیین ڪنے منتها با ♡﴿شهادتت﴾🥀 💕🍁 🌸 💫
#ثواب_یهویی✨🍃
✨🦋✨ !!!⚡️ 🏴 هیئت میریم .. 🤳🏻 پروفایلامون خفن .. 📿 یا تسبیح داریم یا انگشتر عقیق و دُر .. 📻 یه عکس داریم تو سنگرای راهیان نور .. ❤️ عکس بین الحرمین .. 🌇 نزدیک اربعین استوریای حسرت .. و... کلی نشونه که باعث شده به خودمون میگیم حزب اللهی😏 👈 ولی حاجی یه نگاه بنداز ببین داری که امام زمانتم حال کنه که تو سربازشی ...!!!👌 .خاًٌکًٌیًٌ🎀 🌸⃟اًّلًّلًّهًّمًّ عًّجًّلًّ لًّوًّلًّیًّکًّ اًّلًّفًّرًّجًّ🌸⃟
🎞 به‌نقل‌از‌همرزم‌شهید: شب قبل از شهادت ❤️بود. یه ماشین مهمات تحویل من بود.من هم قسمت موشکی بودم و هم نیروی آزاد ادوات. اون شب هوا واقعا سرد بود. ❤️ اومد پیش من گفت: " علی جان توی چادر جا نیست من بخوابم.پتو هم نیست." گفتم : تو همش از غافله عقبی.بیا پیش من. گفتم:بیا این پتو ؛ اینم سوءیچ ....برو جلو ماشین بخواب، من عقب میخوابم. ساعت 3شب من بلند شدم رفتم بیرون. دیدم پتو رو انداخته رو دوش خودش داره میخونه... (وقتی میگم ساعت (۳)صبح یعنی خدا شاهده اینقدر هوا سرده نمیتونی از پتو بیای بیرون!!) گفتم: ❤️ با اینکارا شهید نمیشی پسر.. حرفی نزد😔 منم رفتم خوابیدم. صبح نیم ساعت زود تر از من رفت خط و همون روز شد شادی روح پاکشون
عباسعلی فتاحی بچه دولت آباد اصفهان بود حدود ۱۷ سال سن داشت. سال شصت به شش زبان زنده‌ی دنیا تسلط داشت😳 تک فرزند خانواده هم بود😍 زمان جنگ اومد و گفت: مامان میخوام برم جبهه😇 مادر گفت: عباسم! تو عصای دستمی، کجا میخوای بری؟ عباسعلی گفت: امام گفته. مادرش گفت: اگه امام گفته برو عزیزم...😊 عباس اومد جبهه. خیلی ها می شناختنش. گفتند بذاریدش پرسنلی یا جای بی خطر تا اتفاقی براش نیفته☺️ اما خودش گفت: اسم منو بنویس میخوام برم گردان تخریب😇 فکر کردند نمی دونه تخریب کجاست. گفتند: آقای عباسعلی فتاحی! تخریب حساس ترین جای جبهه است و کوچکترین اشتباه، بزرگترین اشتباهه...😱 بالاخره عباسعلی با اصرار رفت تخریب و مدتها توی اونجا موند. یه روز شهیدخرازی گفت: چند نفر میخوام که برن پل چهل دهنه روی رودخونه دوویرج رو منفجر کنن😰 پل کیلومترها پشت سر عراقیها بود... پنج نفر داوطلب شدند که اولینشون عباسعلی بود😇 قبل از رفتن حاج حسین خرازی خواستشون و گفت: " به هیچوجه با عراقیها درگیر نمیشید. فقط پل رو منفجر کنید و برگردید. اگر هم عراقیها فهمیدند و درگیر شدید حق اسیر شدن ندارین که عملیات لو بره...😳 تخریبچی ها رفتند... یه مدت بعد خبر رسید تخریبچی ها برگشتند و پل هم منفجر نشده، یکی شونم برنگشته...😔 اونایی که برگشته بودند گفتند: نزدیک پل بودیم که عراقیها فهمیدن و درگیر شدیم. تیر خورد به پای عباسعلی و اسیر شد...😓 زمزمه لغو عملیات مطرح شد.😲 گفتند ممکنه عباسعلی توی شکنجه ها لو بده🤔 پسر عموی عباسعلی اومد و گفت: حسین! عباسعلی سنش کمه اما خیلی مرده، سرش بره زبونش باز نمیشه برید عملیات کنید...😊 عملیات فتح المبین انجام شد و پیروز شدیم. رسیدیم رودخانه دوویرج و زیر پل یه جنازه دیدیم که نه پلاک داشت و نه کارت شناسایی. سر هم نداشت😭 پسر عموی عباسعلی اومد و گفت: این عباسعلیه! گفتم سرش بره زبونش باز نمیشه...😔 اسرای عراقی میگفتند: روی پل هر چه عباسعلی رو شکنجه کردند چیزی نگفته... اونا هم زنده زنده سرش رو بریدند...😭 جنازه اش رو آوردند اصفهان تحویل مادرش بدهند. گفتند به مادرش نگید سر نداره😓 وقت تشییع مادر گفت: صبر کنین این بچه یکی یه دونه من بوده، تا نبینمش نمیذارم دفنش کنین! گفتن مادر بیخیال. نمیشه... مادر گفت: بخدا قسم نمیذارم. گفتند: باشه! ولی فقط تا سینه اش رو می تونین ببینین😔 یهو مادر گفت: نکنه میخواین بگین عباسم سر نداره؟😔 گفتند: مادر! عراقی‌ها سر عباست رو بریدند. مادر گفت: پس میخوام عباسمو ببینم...😳 مادر اومد و کفن رو باز کرد. شروع کرد جای جای بدن عباس رو بوسیدن تا رسید به گردن. پنبه هایی که گذاشته بودن روی گلو رو کنار زد( یاد گودی قتلگاه و مادر سادات) و خم شد رگهای عباس رو بوسید. و مادر شهید عباسعلی فتاحی بعد از اون بوسه دیگه حرف نزد...😭😭 (یاد شهدا و این شهید جوانمرد را حفظ کنیم ولو با ارسال این داستان زیبا به یک نفر حتی شده با یک صلوات) 💔شادی روح شهدا صلوات💔