eitaa logo
°•♡بـہ‌وقت‌عـٰاشقے♡°•
478 دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
2.3هزار ویدیو
326 فایل
﴾﷽﴿ اینجـا دل حڪم میفرماید...⚖️ - از ۲۲/خرداد/هزار سیصد۹۹ و مینویسیم❥︎ - پل ارتباطی: https://daigo.ir/secret/3211552716
مشاهده در ایتا
دانلود
#تلنگرانه🌿 انسان با سه چیز مغرور میشود 1⇜ نامِ بزرگ 2⇜ خانه بزرگ 3⇜ لباسِ فاخر اما افسوس که بعد از #مرگ ➊ نامش: مرحوم ➋ خانه‌اش: قبر ➌ لباسش: کفن
🌱 امام باقر(ع): لا فَضیلَةَ کالجِهادِ ،ولا جِهادَ کمُجاهَدَةِ اَلهَوے . فضیلتی چون جهاد نیست و جهادے چون مبارزه با هواے نفس نیست.✨
...و زمین شهادت خواهد داد که نگاهت همیشه به آسمان بود... #حاج_قاسم♥️
﴾∞🖤🖇∞﴿ بهـ‌قول‌شهید‌ابراهیمـ‌هادۍ‌ : هرڪس‌ظرفیٺ‌مشهور‌شدن‌و‌نداره از‌مشهورشدݧ‌مهمـ‌تر‌اینه‌کہ‌ آد‌مـ‌بشیم. . .!:) -- 🌱
{🌻🍂☘} . . اجآزھ نمیدآد پشتْ سـرکسی حرفـ بزنیم می‌گفتـ: اگـر مشکلی هست رویِ کآغذ بنویسـد و بھ آن شخص برسانید..📝🖐🏻 🕊 ⚡️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨دختر بسیجی °•| پارت هفتادم |•° هما خانم گفت:آرام جان! چیزی شده چرا نمیر ی تو! آرام بار دیگه به پشت سرش نگاه کرد و همانطور که آرزو ز یر بغلش رو گرفته بود وارد خونه شد و تازه من فهمیدم چه کردم با آرامم که حتی نمی تونست روی پاش راه بره. امیرحسین که تا اون لحظه منتظر جلو ی در وایستاده بود رو به محمدحسین که ماشین رو پارک کرده بود و می خواست وارد خونه بشه پرسید : دکترش چی گفت. محمدحسین :چی می خواستی بگه یه مشت قرص قو ی تر براش نوشت و گفت باید از جاهایی که او رو یاد اون به همه چیز می ندازه دورش کنیم. محمدحسین و به دنبالش امیرحسین وارد حیاط خونه شدن و من نشنیدم دیگه چی میگن. از جام برخاستم و با قدمای سنگین و داغون تر از هر زمان قدم برداشتم و خودم رو به خیابون اصلی رسوندم و برای اولین تاکسی دست بلند کردم که جلو ی پام ترمز زد و من توی ماشین نشستم و آدرس خونه ی آیدا رو بهش دادم. زنگ در واحد رو زدم که سعید در رو برام باز کرد و گفت :سلام خوش اومد ی. _سلام! من که اینجا خونه ام شده دیگه چه خوش آمدی؟! همین روزاست که دمم رو بگیری و بندازیم بیرون. سعید خند ید و گفت : اگه به من باشه حتما این کار رو میکنم ولی کیه که با وجود خواهرت جرأت کنه! به حرفش لبخند بی جونی زدم و جلوتر از او وارد حال شدم که آیدا از تو ی آشپزخونه بهم سلام کرد و من جوابش رو دادم و خواستم بشینم که گفت:دیگه اونجا نشین، پاشو یه آب به دست و صورتت بزن و بیا شام بخور! با این حرفش سعید با لبخند شونه ای بالا انداخت و من برا ی شوستن دستام به سرویس داخل راهرو رفتم. دستام رو پر از آب کردم و به صورتم ریختم و به تصویرم توی آینه ی روبه روم خیره شدم. مامان راست می گفت چقدر لاغر شده بودم! دیگه آراد غم زده ی تو ی آینه رو نمی شناختم! ریشی رو ی صورتم بود که از حالت ته ریش در اومده بود و سنم رو بیشتر از اونی که بودم نشون می داد. (آرام سرش رو رو ی بالشم گذاشت و دستی به صورتم کشید و گفت :آراد بزار ریشت هم یشه همینجور بمونه! _چرا؟ _آخه اینجوری جذاب تری!) ماشین تیغ سعید رو از کمد کوچیک کنار آینه درآوردم و تیغ رو توش جا زدم و روی صورتم کشیدم. حالا دیگه آرام نبود که بخوام براش جذاب باشم! حالا دیگه او نبود و من هم میخواستم که نباشم.
پارت هفتادم تقدیم نگاهتون🌿 بزرگواران همانطوری که اول رمان گفته شد این رمان با پایانی خوش تموم میشه☺️🌹 و نویسنده این رمان : به قلم خانم اسماء مومنی هست✍
ــــــــــــــــــــ"🧡📙" •°روزۍبہ‌ایشان‌گفتم: محمودرضا‌ توگوشیت‌📱 چہ‌فیلم‌و‌عڪس‌هایی‌داری؟ فورا‌بدون‌واهمہ‌گوشے‌را داد، گوشۍپر‌بود‌از فیلم‌هاۍ‌ڪوتاه‌ از‌سخنرانے‌های‌رهبر‌انقلاب!💜 واقعیتے‌ڪہ‌الان‌ از‌چڪ‌شدن‌گوشی ‌واهمہ‌داریم🚫 🎙 🌱 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🎈
ــــــــــــــــــــ"🕰" یڪۍاز‌راهاۍنجاتــ انسان‌ازگناه، پناه‌بردن‌‌به‌امام‌‌زمان‌عݪیه‌اݪسلام‌استــــ ایشان‌به‌انتظار‌نشسته‌اند‌تا‌ڪسۍدستش رابه‌سمتشان‌دراز‌ڪند،تاایشان‌اورا‌هدایتـــ ڪنند..‌ 🏷 "🕰" یڪۍاز‌راهاۍنجاتــ انسان‌ازگناه، پناه‌بردن‌‌به‌امام‌‌زمان‌عݪیه‌اݪسلام‌استــــ ایشان‌به‌انتظار‌نشسته‌اند‌تا‌ڪسۍدستش رابه‌سمتشان‌دراز‌ڪند،تاایشان‌اورا‌هدایتـــ ڪنند..‌ 🏷
ــــــــــــــــــــ<<📻>> اجازه نمیداد پشت سرِ کسی حرف بزنیم می‌گفت: اگر مشکلی هست رویِ کاغذ بنویس و به آن شخص برسان..📝
ــــــــــــــــــــ<<📡>> گاهی مواقع بر اثر گناه؛ برخی توفیقات از انسان سلب میشود! 🌱
ــــــــــــــــــــ"🛤" کاش از گناه حداقل؛ به اندازه کرونا ترس داشتیم...! 🌱
ــــــــــــــــــــ"🚌⛓" 🌱 اگر "العجݪ" بگوییم ..🗣•° و براۍ ظھور آماده نشویم ..❕•° کۅفیان آخـرالزمانیـم ..🙆🏻‍♂•° ظھور تو پایاڹ جنگہاست ..✌️🏼•° 🖇
ــــــــــــــــــــ"🖐🏽" مومݧ اگر قـدࢪ خودش را بداند🌊؛ غیرممکن است کہ دور گنـاه بگردد و خود را بہ خفـت اندازد ..🚫! 🌱
ــــــــــــــــــــ"🌿" زنده‌ترین روز‌هاۍزندگۍ یك مرد..؛ روزهایۍ است که..⇩؛ در مبارزه مۍگذراند..✌️🏻🔥 🌱
..📚: مهم‌ترین هدف در فضاے مجازے📲||چیسٺ؟! هدف تمام امتحانات الهے سنجشِ•⚖• میزانِ عزم و ایمانِ انسان ها در مواجهه عقلانے با "هواے نفس و تمایلات بے ارزش" است..؛ ڪہ موجب رشد انسان ها و تعالے و روحے آنها مے شود.^^🦋 این بار نیز فضای مجازے با همہ مختصات تازه اش..؛ چیزے نیست جز👇🏻 زمینہ جدیدے برای {سنجش قدرت روحیِ انسان و انجام تڪالیف انسانی و دینی}. باید ببینیم چگونه از عهده آنها بر خواهیم آمد؟🍃 💡| 📱| 🚫|
شهید من تولدت مبارک...🥳🥳🎈🎉🎉🎊🎈🎊 سلام شهید من،👋 می دانم که جواب سلامم را می دهی... آسمان نشین مهربان من،تولدت مبارک... هوای تو کرده دلم...لازم نیست حرفهایم را طولانی و بلند بنویسم تا تو بخوانی...سکوت و چند کلمه کافیست برای دلتنگی ام... تنها تو میدانی که در دل پر دردم چه میگذرد... حرف هایم را با تو به هر شکلی که باشد می زنم... گاهی آرام...  گاهی با چشمان ابری ام... و گاهی با درد دل بی قرارم... و می دانی که چقدر دوستت دارم... دلتنگی هایم برای تو را هم دوست دارم.... آن لحظه که به یاد تو هستم را دوست دارم.... تمام این لحظات را دوست دارم.... چون میدانم که تمام وجودم به یاد توست.... همین...
! یک وقت هایی؛ بعد از دو شب نماز شب! بعد از چند روز روزه مستحبی! بعد از چند روز تسبیح چرخاندن! بعد از یک کار فرهنگی در فضای مجازی و حقیقی! و ... ؟✋ کلی سر و صدا راه می اندازیم که آقا چرا ما رو نمی بینیم؟ کلی هم خودمون رو تحویل میگیریم!😐 شاید جلو آیینه هم بریم و ببینیم که !! چقدر نورانی شدیم😌!! اونی که بشه! مخلص بشه! خالص بشه! برای امام زمان عج سر و صدا راه نمیندازه☺️ به قول حاج حسین یکتا: اون که سر و صدا داره! اسکناس صدایی ازش در نمیاد... بشیم! بشیم! امام زمان ماموریت هاشو به ما بسپاره! تمام امید امام زمان(عج) ما هستیم... که شهید نیکو کلام در حاج عمران بهش میگفتن! چرا یک روز تیربار! یک روز آر پی جی! یک روز ... یک روز ... گفت: به من میگن کجا برو!😇 به ما هم میگن!؟
خوب می دونستم تا چه حد به امام (ره) علاقه دارد ، به شوخی بهش گفتم ، حسن آقا ! ، این همه مجتهد داریم شما میگید من مقلد چه کسی باشم بهتره !؟ چشم هایش از تعجب گرد شد و گفت ، هنوز نمی دونی !؟ ، خوب معلومه ، امام خمینی بعد از پیامبر و ائمه ، تنها کسی است که توانسته این امت عظیم رو پشت سر خودش توی راه دین بیاره و واقعیت اسلام رو بفهمونه . من آرزو دارم وقتی شهید شدم ، امام دست روی تابوتم بکشه..... سردار 📕 خط عاشقی ، ج 5 « اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَليِّٖكَ الْفَرَج »
💠بسم الله الرحمن الرحیم💠 سلام.امیدوارم در نمازهاتون دعاگوی ما هم باشید🙏🏻🙏🏻 ببینید عزیزان بیایید باخودمون تعارف نکنیم.شاید یا بهتره بگم قطعا برای هرکدوم از ما در طول زندگی مشکل اقتصادی پیش اومده و هرکدممون طعم زندگی بد اقتصادی رو هرچند برای مدت کمی چشیدیم و تا حدود کمی متوجه این بحران شدیم. اصل مطلب چیه؟؟؟؟؟ توی روزای سرد پاییزی خیلی هستن دعا میکنن شب یلدا که یه رسم ایرانیه و بین همه با یه سری آداب جا افتاده نرسه آره،دعا میکنن این روز نرسه تا شرمنده خونوادشون نشن.چون نمیتونن چیزی که خیلیا دارن رو داشته باشن. جای تعجب نیست...بعضی ها حتی از خریدن میوه عاجزن و مدام شرمنده زن و بچشون هستن😔😔 نمیخوام بگم هر نفر چقدر بزارید چون من نمیدونم چقدر توان هرکس میرسه ولی خداییش هرکدوم از ما بهتر میدونیم چقدر میتونیم کمک کنیم لطفا کمک کنید تا حداقل لبخندی رو شکل بدیم. بیایید مردونه نزاریم غرور یک مرد جلو خانوادش خورد شه... بیایید یه مرهم کوچیکی باشیم برای درد هم وطنمون... قطعا قطعا قطعا همین کمک هایی که میکنید برکتی میشه در زندگیتون و تنها چیزی که شاید اون دنیا دستمونو بگیره همین کمک هاست... پس لحظه ای درنگ نکن برادر من... "5041_7210_8044_5167" 🇮🇷گروه جهادی شهید تورجی زاده🇮🇷 🇮🇷گروه جهادی شهید خدادادی🇮🇷
هدایت شده از ....
برای اطمینان بیشتر https://www.instagram.com/p/CHNZZZjH3xX/?igshid=1ab2mupyqhm7u لینک اینستاگرام گروه جهادی هست