eitaa logo
°•♡بـہ‌وقت‌عـٰاشقے♡°•
478 دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
2.3هزار ویدیو
326 فایل
﴾﷽﴿ اینجـا دل حڪم میفرماید...⚖️ - از ۲۲/خرداد/هزار سیصد۹۹ و مینویسیم❥︎ - پل ارتباطی: https://daigo.ir/secret/3211552716
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹 •{حــجـآبـــ مــن}•🤩 موقع برگشتن از مدرسه تصادف کرد و..... اونروزا خیلی وحشتناک بودن هممون با مرگ محدثه نابود شدیم بعد از 4 سال طاها گفت یه دختر تو بیمارستانه که خیلی خُلقیاتش شبیهِ محدثست. همه چیزهایی هم که ازش میدونست حتی ماجرای قلبشو برامون گفت ما هم بی قرار شدیم که زودتر ببینیمش و ماجرای امشب پیش اومد خیلی خسته بودم ولی خوابم نمیبرد تا صبح رو تخت این پهلو اون پهلو شدم یه دفعه دیدم صدای اذان میاد. صبح شده بود. رفتم وضو گرفتم نماز خوندم آروم شدم گوشیمو برای ساعت 8 زنگ گذاشتم. دراز کشیدم رو تخت خیلی زود خوابم برد . . زینب بلند شدم نماز صبحمو خوندم رفتم شروع کردم به ورزش کردن تا 6 ورزش کردم بعد رفتم صبحانه آماده کردم با بابام دو نفری خوردیم لباسمو عوض کردم دوباره گرفتم خوابیدم تا 9..... با صدای گوشیم چشمامو باز کردم. دستمو دراز کردم خاموشش کردم از جام بلند شدم که دوباره خوابم نگیره در حالی که خمیازه میکشیدم رفتم بیرون صورتمو شستم. نشستم رو مبل هیچ کاری نداشتم انجام بدم حوصلم شدید سر رفته بود تا حدی که دلم میخواست سرمو بکوبم به دیوار. رفتم لبتابمو آوردم وارد سایت رمان شدم ببینم چه خبره تا 30:11 تو سایت بودم بعدم رفتم نهار خوردم بعد از نهار دوباره دیدم حوصلم سر رفته زنگ زدم به مریم مریم_ الو _ سلام مریم خوبی؟چیکارا میکنی؟ چه خبرا؟ خانواده خوبن؟ سالم برسون. مریم باورت میشه ما دانشجو شدیم؟ راستی مریم حوصلم سر رفته در حد چی میای بریم بازار دور بزنیم برای دانشگاه هم یکم وسیله که لازم داریم بخریم؟چرا حرف نمیزنی؟ مریم_ حرفات تموم شد؟ _ نه بابا کلی حرف دارم ولی حیف شارژم داره تموم میشه. تو هم زیاد حرف نزن فقط بگو میای. یا نه هم نداره باید بیای گفته باشم مریم_ عجب رویی داری تو. باشه به مامانم بگم _ 5 دقیقه دیگه بهم خبر بده فعلا مریم_ خداحافظ چند دقیقه بعد زنگ زد گفت مامانم اجازه داد منم گفتم 4 آماده باشه..... به قلم : zeinab.z ادامه دارد...
سه پارت از رمان حجاب من تقدیم نگاه زیباتون☺️❤️
مادر که نباشد نظم خانه بهم می ریزد علی در نجف ، حسن در بقیع حسین در کربلا ، زینب در دمقش 💔 السلام علیک یا فاطمه زهرا(س)
مادرجان‌بےاذن‌تـو هـرگـزعددےصدنشود... برهرکه‌نظرکنےدگربدنشود زهــرا ! تودعـاکن #کہ‌بیایدمهـــدے... زیراتـواگردعـاکنے،ردنشود... #اللهم_عجل_لولیک_الفرج
ڪاش ‌نفسمون ‌میذاشت یه جورۍ زندگۍ مۍکردیم ڪه سال دیگه همین موقع به مادرامون میگفتن↓ +مادر‌شهید
ــــــــــــــــــــ''🖤🕶'' ای جان دل دل گمگشت و گمشده پیدا شد دل زسان عشق محفلی شد و راه عشق در آن گم شد دل مان ماند و محترق شد سرو تیشه کشید و ریشه به جان مردم شد ..🖤
ــــــــــــــــــــ''🖤📷'' آنـچنـان مهـر تــواَم در دل و جـان ‌جـای گـرفٺ ڪه اگـر ســـر بـرود، از دل و از جـان نرود:)
ــــــــــــــــــــ''👟🖤'' •تسبیح فاطمہ زهرا (سـ)بعد از نماز واجب در نزد من محبوب تر است از هزار رکعت نماز در هر روز .ع. .بحارالانوار.ج۸۳
ــــــــــــــــــــ''🎙🖤'' و‌َأمَا‌الفُؤادفَحَسبِےأنتَ‌سَاکِنُہ و‌اما‌قلب- همینڪہ‌••! تو‌سآڪن‌آن‌هستـی•• ‌مــرآبس
🌹✨ ورزشکار بود و به ورزش کاراته علاقه داشت و از ۱۰ سالگی به این ورزش پرداخته بود. در سال ۷۲ همراه تیم استان آذربایجانشرقی در مسابقات چهارجانبه بین المللی در تبریز به مقام قهرمانی دست پیدا کرد. فوتبال، دیگر ورزش مورد علاقه او بود و بدنبال تعقیب حرفه‌ای این ورزش بود که بخاطر پرداختن به درس از پیگیری آن منصرف شد. .محمودرضا.بیضایی🌿
حسن جانم♥️ |تـاڪہ‌جارو زدن صحن رضا را دیدم ... چشم خیس و مژه ے رفٺگرم گفٺ حسن| 🍃
• ° مادرجان بی اذن تـو هـرگز عددی صدنشود ؛ بر هر که نظر کنی دگر بد نشود زهـرا ! تو دعـا کن که بیآید مهدی ... زیرا تـۅ اگر دعـا کنی ، رد نشود ... 🌱 . .
-🤍🌿 برسه‌اون‌روز ڪه‌خستہ‌ازگناهامون جلـو زانـوبزنیـم سرمونوپایین‌بندازیم وفقط‌یہ‌چیزبشنویم من‌خیلی‌وقتـه‌بخشیدمت... :) عـزیزترینم، امـام‌تنھـای‌مـن ببخش‌اگـه‌برات نشدم... ڪِےشَود حُــربشـوَم تـوبـہ‌مردانـِہ‌ڪُنم...
کبوتر‌هم‌ که‌باشی گاهی‌دود‌شهر‌بال‌و‌پرت‌را‌سیاه‌میکند به‌یک‌هوای‌پاک‌نیاز‌داری چیزی‌شبیه‌هوای حـرم
حال‌ و‌ روزِ کودکانت را ببین و رحم کن! مادرے کن.... خانه ام را زود بے مادر نکن...🥀 💔
بزرگواران به درخواست شما پارت اول رمان زیبای (حجاب من) سنجاق شد برای دسترسی بهتر شما عزیزان☺️🌹
مگه یه عده سادات نیستن؟! یه عده سادات هم‌ ..! بنابــود‌: یه عده سادات هم‌ باشن💔
در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست اینقدر بین رفتن و ماندن نمان! بمان ... . ببین‌ میتوانی‌ بمانی‌...بمان عزیزم‌ تو خیلی‌ جوانی... بمان...🖤
●شب عاشورا، سید احمد همه بچه ها رو جمع کرد. شروع کرد براشون به حرف زدن. گفت:« حر، شب عاشورا توبه کرد. امام هم بخشیدش و به جمع خودشون راهش دادند. بیایید ما هم امشب حر امام حسین عليه السلام بشیم.» ●نصف شب که شد. گفت: پوتین هاتون رو در بیارین بندهای پوتین ها رو به هم گره زد. بعد توی پوتین ها خاک ریخت و انداختشون روی دوشمون.گفت: «حالا بریم» چند ساعت توی بیابون های کوزران پیاده رفتیم و عزاداری کردیم اون شب احمد چیزهایی رو زمزمه می کرد که تا اون موقع نشنیده بودم. ✍راوی: همرزم_شهید
|🌼| .🌱 وقتی حاجتت را به تاخیر می اندازد، دارد چیز بزرگتری به تو می دهد...:)) منتها تو حواست به خواسته‌ی خودت هست و متوجه نمیشوی... تو میخواهی، او به تو می دهد :) . - 🌱
هدایت شده از 3AhAr
راز انگشتر شهید قاسم سلیمانی و حمله تروریستی حرم امام رضا علیه السلام http://eitaa.com/joinchat/2393309186Cb87aaefb20
مقتل میگه : دور و بر مادرم شلوغه...😢 ان شاءالله که دروغه... 😭 اشکِ حسین و بغض ِحسن را نگاه کن محضِ قرارِ این دو برادر نرو! بمان ... چیزی بگو به زینب و کمتر سکوت کن دق میکند بدونِ تو دختر نرو! بمان ... «أمن یُجیب» هایِ مرا مستجاب کن هر چند هست حالِ تو «مضطر» نرو! بمان ...
‏کاش یک روز در خیالت هم مادرت را مقابلت نزنند... 😭
← 🍓|°• چرا گاهی‌از ،لذّت‌نمی‌بریم؟ • آیت‌الله‌جوادی‌آملی‌فرمودند : اگر انسان‌ِمریض ، شیرین ترین و خوشمزه‌ترین‌میوه‌را هم‌بخورد، لذّت نمی برد !🍒|°• • در بُعد معنوی‌ و عبادت‌هم‌این‌ گونه است؛کسی‌که"فی‌قلوبهم‌مرض" است،یعنی‌قلبش‌بیمار است،از نماز.. و عبادت،‌لذّت‌نمی‌برد و گاهی‌هم . . !🕯|°• • بیماری‌ِقلب،همان‌ است‌ تا انسان،گناه‌را ترک‌نکند ، علاوه بر این‌که‌از عبادت،لذّت‌نمی برد،بلکه.. خسته‌هم‌می‌شود!🔗|°• • اللهم الرزقنا توفیق طاعة بعد المعصیة‌ . . ⏳|°• ؛)💎 • ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌