eitaa logo
°•♡بـہ‌وقت‌عـٰاشقے♡°•
477 دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
2.3هزار ویدیو
326 فایل
﴾﷽﴿ اینجـا دل حڪم میفرماید...⚖️ - از ۲۲/خرداد/هزار سیصد۹۹ و مینویسیم❥︎ - پل ارتباطی: https://daigo.ir/secret/3211552716
مشاهده در ایتا
دانلود
💚⃟🕊¦ پسࢪاول‌گفت: مادر،اجازه‌هست‌‌بࢪم‌جبهھ‌؟ گفت‌:بروعزیزم.. رفت‌و؛والفجࢪمقدمآتےشھیدشد..🕊" پسࢪدوم‌گفت: مادر،داداش‌کہ‌رفت‌من‌هم‌بࢪم!؟ گفت‌:بروعزیزم.. رفت‌وعملیات‌خیبرشھید‌شد🕊" همسࢪش‌گفت‌: حآج‌خانوم‌بچہ‌هارفتند،ماهم‌بریم‌ تفنگ‌بچہ‌هاروۍزمین‌نمونھ‌.. رفت‌وعملیآت‌والفجر⁸شھیدشد🕊" مادربہ‌خداگفت: همہ‌دنیام‌روقبول‌کࢪدۍ خودم‌روهم‌قبول‌کن.. رفت‌ودرحج‌خونین‌شھید‌شد🖐🏻 ⟦ :))''
♥ پنج‌سالش‌که‌بود‌،نمازمۍخوند:) خیلۍعلاقھ ے شدیدۍنشون‌‌مۍداد‌‌بھ مہࢪ و‌تسبیح💚 مخصوصا‌تسبیح‌ࢪو‌خیلی‌دوست‌داشت ! هࢪجا‌مےࢪفت‌یھ تسبیـح‌مےخࢪید .🍂 کلاس‌ِاول‌ابتدائے بود،اولین‌دوستے ڪھ پیدا‌کرد؛حافظ‌ِقرآن‌بود":) ازهمون‌ڪلاس‌سوم،چهاࢪم‌ابتدائے ࢪوزهایے ڪھ صبحے بود،ظھࢪ مے ࢪفت‌‌مسجد:) ࢪوزهایے ڪھ بعدازظھࢪے بود، شب‌ها‌مےࢪفت‌مسـجد پنجشنبہ‌جمعـہ‌هم‌‌ڪھ‌باید‌حتما‌ مسجد‌مۍࢪفت‌ . همہ‌می‌گفتند،‌اصلا‌‌علےمثل‌‌یھ‌مرد ڪوچڪ مےمونه'! ماتوش‌‌بچگے ندیدیم!همیشه‌‌یھ ࢪوح‌‌بزࢪگۍ داشت،‌حࢪفا؎خیلے بزࢪگۍ میزد . .🌱" ..! ♥🖇
🦋 گفتمْ : محمد این لباس جدیدت خیلے بھت میاد... گفت : لباس شھادتــه!🥰 گفتم : زده بھ سرت!😬 گفت : مے زنھ ان شاءاللّھ!🙃 •[ چند ثانیھ بعد از انفجار💣 رسیدم بالاے سرش، نا نداشت:( ، فقط آروم گفت : دیدے زد!! :)♡😀 [۰شھیـ🕊ــد محمد مهدوی ۰]
#شهیدانہ🦋 «توخندیدے‌و‌چشمانت،زیادم‌بُرد‌رفتن‌را... من‌ازلبخندت‌آموختم،زاین‌دنیا گذشتن‌را...
✨﷽✨ ♥️ یکی از دوستان شهید خرازی می‌گوید : حسین خرازی تصمیم به ازدواج گرفته بود و برای عمل به این سنت نبوی از مادر من مدد جست، او با مزاح به مادرم گفته بود كه: «من فقط 50 هزار تومان پول دارم و می‌خواهم با همین پول خانه و ماشین بخرم و زن هم بگیرم!» بالاخره مادرم پس از جستجوی بسیار، دختری مؤمنه را برایش در نظر گرفت و جلسه خواستگاری وی برقرار شد و آن دو به توافق رسیدند. او كه ایام زندگی‌اش را دائماً در جبهه سپری كرده بود اینك بانویی پارسا را به همسری برمی‌گزید. مراسم عقد آنها در حضور رهبر كبیر انقلاب امام خمینی (ره) برگزار شد. لباس دامادی او پیراهن سبز رزم بود. دوستانش به میمنت آن شب فرخنده یك قبضه تیربار گرنیوف را به همراه 30 فشنگ، كادو كرده و به وی هدیه دادند و بر روی آن چنین نوشتند: «جنگ را فراموش نكنی!» فردا صبح حسین با تكیه بر وجود شیرزنی كه شریك زندگی او شده بود به جبهه بازگشت...
🥀 امتحان خدا جلو رومونه؛ اونی بعدا سرش بالاست و سینش جلو، که اینجا نمره منفی نگیره،☝️🏻 حواسمون باشه شرمنده آقا نشیم..! 🌷
اگرمےخواهیدشهیدبشوید همسرِخوب‌براےشوهرتاݩ ومآدرےخوب براےفرزندانتاݩ‌باشید آن‌وقت‌شهیدمےشوید.. . . . ]
#شهیدانہ بَرا‌‌‌؎شَہادَت‌ْوَرَفْتَن‌‌ْتَلـاش‌نَڪُنید!✋ بَرا؎رِضا؎خُداڪارڪُنیدوَبِگُویید: خُداوَندا‌!نہ‌بَرا؎بِہِشت‌ْونہ‌بَرا؎شہادت!😔💔 اگـرتُومٰارادَرجَہَنَمت‌بیَندازٖ؎وَلۍازمٰاراضٖۍباشٖۍ؛ بَرا؎ماڪافٖیست...!(:'😭 "شہید‌علۍچیت‌سازیان‌"
خوشبختـےیعنےحس‌ڪنـی‌ شهیـدداردبہ‌تومۍنگرد وتوبہ‌احتـرامش ازگنـاه‌فاصلہ‌مۍگیرۍ...‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌💚
‹📘❄️› • نزدیک عملیات بود. می دانستم دختردار شده. یک روز دیدم سرِ پاکت نامه از جیبش زده بیرون. گفتم «این چیه ؟» گفت « .» گفتم «بده ببینمش» گفت « خودم هنوز ندیده مش.» گفتم «چرا؟» گفت «الآن موقع عملیاته. می ترسم مهر پدر و فرزندی کار دستم بده. باشه بعد.» ـ‌‌ شھید‌زین‌الدین‌ ـ • - - - - - - - - - - - - -✽ 🦋💙⇠
..🌱🕊 نصف شب از صدای ناله نماز شبش از خواب بیدار شدم. میان گریه هایش می‌گفت: خدایا اگر شهادت را نصیبم کردی، می‌خواهم مثل امام حسین(علیه‌السلام) بی‌سر و مثل حضرت عباس(علیه‌السلام) بی‌دست باشم. وقتی پیکرش را آوردند نه سر داشت و نه یک دست.💔 گویا آن شب خدا می‌شنیدش. پدر شهید👤 ♥️🕊
زندگی .. از شهادت آغاز می‌شود آنانکه یک عمر مرده اند ، یک لحظه هم شهید نخواهند شد ..! #شهیدانهـ❤️
🍃 بهش گفتم : پسرم حالا می‌موندی بعد از تمام‌‌ شدن دانشگاهت می‌رفتی… محمدرضا گفت : مادر ، صدایِ "هل‌من‌ناصرینصرنی" امام‌حسین(؏) رو الان دارم می‌شنوم ؛ بعد شما میگین دوسال دیگھ برم؟ شاید اون‌ موقع دیگھ محمد‌رضایِ الان نبودم ! آخرین باری کھ تماس گرفت ، گفت : مادر دعا کن شهید بشم🌿 مادر جواب داد : برایِ شهید شدن باید اخلاص داشتھ باشی ؛ گفت : این‌دفعھ واقعا دلم رو خالص کردم و هیچ دلبستگی ندارم ! +شهیدمحمدرضادهقان‌امیری…
دلتـــــون‌کـھ‌گرفـت . . . برین‌سـراغ‌رفیقـٰای‌آسمونی‌تون..💔🕊 اخـھ‌این‌زمینیاتوکارخـودشونم‌موندن!🔵 :)🍃
گفت #عاشقی را چگونه یاد گرفته ای؟! گفتم: از آن شهید گمنامی که معشوق را حتی به قیمتِ از دست دادن هویتش، خریدار بود (:✌️🏽 #شهیدانهـ🌿 #شهید_گمنام✨
نمیدانم‌شهادت شرط‌زیبادیدن‌است یادل‌به‌دریا‌زدن؛ ولی‌هرچه‌هست،جزدریادلان دل‌به‌دریانمیزنند. 💙.
•••❀••• 🌿⃟🥀¦⇢ مادر شہید گمنام بود مےگفت من براے پیدا شدن جنازھ پسرم خیلے دعا کردم... بعد از پیدا شدن جنازھ پسرش میاد تو خوابش و میگھ مادر دستت درد نکنھ ولے منو از یھ چیزے محروم کردے... تو بیابونا حضرت زهــࢪا داشت برامون مادرے مےکرد..!(:💔
من‌ حاضرم‌ مثلِ علی‌اکبرِ حسین[علیھ‌السلام ! اربا اربا بشم ، ولی ناموسِ شیعھ حفظ بشھ . . آخرش هم در حالِ خنثی کردنِ بمب بود کھ منفجر شد و قسمتی از بدنش تکھ تکھ شد ! :))) 💔🚶🏻‍♂.. | شھیدحسینِ‌هریری🌱'
توی‌وصیت‌نامه‌اش‌نوشته‌بود‌ اگربهشت‌نصیبم‌شد؛ منتظرت‌میمانم‌باهم‌برویم ..♥️! 🌿 (اینجوری‌عاشق‌باشید! صرفاجهت‌اطلاع😕)
#شهیدانہ یکےنوشتہ‌بود': سهم‌من‌ازجنگ‌پدرے‌بودکہ هیچ‌وقت‌درجلسہ‌ےاولیاومربیان شرکت‌نکرد . . .
شب‌عملیات‌باسیدداشتم‌حرف‌می‌زدم ..✨ یهورفت‌کنار؛روبه‌صحرا،پلاک‌شودر آوردانداخت‌توصحرا ! دادزدم: "سیدچیکارمۍکنی؟ الان‌شهیدمےشی،بعدجنازت‌برنمۍگرده؟! " گفت:" دارم‌شهوت‌شهادت‌روتوخودم‌ می‌خشکونم. " من‌که‌تعجب‌کردم،🍃 گفتم:"شهوت‌شهادت‌دیگه‌چه‌صیغه‌ایه؟ " گفت:" الان‌داشتم‌فکرمی‌کردم‌میرم شهید‌می‌شم. بعدبرام‌یه‌مجلس‌خوب‌می‌گیرن ! خوشحال‌شدم((: ولی‌من‌دارم‌واسه‌خدامیرم‌میدون. ایناکه‌به‌خاطرخدانیست 💔. برای‌همین‌دارم‌شهوت‌شهادت‌رو می‌کُشم .. هنوزهم‌جنازه‌ی‌سیدبرنگشته((: 🌿
‹♥️🗝› • ❬چطور؎میتونےادامھ‌بد؎؟/: -من‌هردفعھ‌نشستم‌شھدا تاڪمرخم‌شدن‌دست‌درازڪردن برام‌بلندم‌ڪنن‌؛توبود؎ دستتونمیداد؎بھشون؟...𖨥ꔷ͜ꔷ💔❭ 🖐🏿! • - - - - - - - - - - - - -✽ 🎈🗞⇠ •••
یه‌‌جورۍ‌‌خوب‌‌‌باش 😌 که‌‌‌وقتۍ‌‌دیدنت‌‌بگن:😍 این‌‌‌زمینـ🌎ـۍ‌‌نیست قطعا‌‌‌شھید‌‌میشهـ
🌱 ‌مـااسٺراحت‌نخواهیم‌کرد؛ این‌انقلاب‌واین‌جامعہ، آنقدرکار‌دَرَش‌هست‌ که‌دیگࢪاستراحت‌‌بی‌استراحت..! استراحت‌‌نخواهــیم‌ڪرد! شڪ‌نـڪنــیــدپـیــروزے، از‌ آن‌‌حــزب‌اللـهـے‌هاسـت...✌️🏻 -شہیـدبهـشتے
ازشناسایی آمد و خوابید بچه‌ها چون میدونستن خستس بیدارش نکردن بیدار که شد با ناراحتی گفت مگر نگفتم بیدارم کنید؟ آهی کشید وگفت افسوس که آخرین نماز شبم قضا شد فردایش مهدی شهید شد. ❤️
بدجوری‌زخمی‌شده‌بود،رفتم‌بالاسرش نفس‌نفس‌می‌زد بهش‌گفتم‌زنده‌ای ؟🎈 گفت: هنوزنه! خشکم‌زد تازه‌فهمیدم‌چقدردنیامون‌باهم‌فرق‌داره اون‌زنده‌بودن‌روتوشهادت‌میدید :)! 🌿
چہ‌زیبا‌گفت‌حاج‌حسین‌خرازے♥️!' یادمون‌باشھ!کہ‌هرچےبراےِخُدا کوچیکے‌و‌افتادگے‌کنیم خدا‌در‌نظر‌بقیہ‌بزرگمون‌میکنھ :)🖇 ❤️
.°💜` خمیده راھ رفتند تا امروز بتوانیم راست راست راه برویم ! ‹
🦋 شهید ذوالفقاری ارادت خاصی به شهید ابراهیم هادی داشت، خودش (در حوزه نجف) از روز اول گفته بود من را ابراهیم صدا کنید. او همیشه جلوی موتورش یک عکس بزرگ از شهید ابراهیم هادی نصب داشت؛ و در خصلت ها خود را خیلی به ابراهیم نزدیک کرده بود. راوی: حاج باقر شیرازی پ‌ن‌. رفیقِ شهید، شهیدت میکنه :) ♥️🕊
{•🌻🌙•} 🕊 مذهبی‌بودن‌را‌دوسټ‌دارم..؛ -فحش‌اگر‌بدهند‌آزادۍ‌بیان‌است.. +جواب‌اگر‌بدهے‌بی‌فرهنگی‌است..! -سوال‌اگر‌بڪنند‌آزاد‌اندیش‌اند...🚶🏻‍♂ +سوال‌اگر‌بڪنی‌تفتیش‌عقاید! -مسخره‌ات‌بڪنند‌انتقاد‌است... جواب‌اگر‌بدهی‌بی‌جنبه.!! آرۍ!حزب‌اللهی‌بودن‌را‌باهمه‌تراژدی هایش‌دوست‌دارم.. :) 🌱