#حضرت_مادر 🥀
💚دیوانگانِ عشق ما را مےشناسند
آنانڪه هستند عبدِ مولا مےشناسند
،
💚دارایے ما، مادرِ این خانواده سٺ
مارا فقط با نامِ زهـرا س مے شناسند
💚آغاز میکنم صبح را با سلامی بر حضرت مادر
السلام علیک ایتها المظلومه المغصوبه
السلام علیک ایتها الصدیقه الشهیده
#حضرت_زهراس🥀
#ایام_فاطمیه🥀
#حضرت_مادر
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#کرامات
🥀مقام خدمتکار او 🥀
زنی نیکوکار و پاکدامن به نام ام ایمن بود که همیشه در خدمت آن بانوی دو عالم بود. هنگامی که حضرت زهرا به شهادت رسید ، دیدن جای خالی آن حضرت بر غم و اندوه و رنج او می افزود ، پس قسم خورد که دیگر در مدینه نماند و از آنجا بیرون رفت. در وسط راه از شدت گرما و حرارت و از شدت عطش پریشان شد ، گفت : خدایا من خدمتکار فاطمه زهرا دختر رسول خدا هستم و تشنگی مرا هلاک می کند.
در آن موقع ندای آمد که ای ام ایمن ، سر بالا کن . چون به آسمان نگاه کرد کوزهای پر از آب سرد و شیرین و گوارا از آسمان آویخته دید. از آن آشامید و شکر الهی را به جا آورد و هفت سال بعد از آن زنده بود و در این سالها نیازی به خوردن و آشامیدن پیدا نکرد و مردم در روزهای بسیار گرم او را به دنبال کارهای خود می فرستادند ولی او هرگز تشنه نمی شد و نیازی به آب و غذا نداشت
🥀چادر نورانی 🥀
امیر مومنان مقداری جو از یک یهودی قرض کرد از آن حضرت گرو خواست . حضرت امیر(ع) چادر حضرت زهرا (س) را به عنوان گرو به آن یهودی داد چادر را به خانه برده در مکانی قرار داد.
شبهنگام ، زن آن یهودی برای کاری به آنجا رفت دید نوری از آنجا می درخشد و خانه را روشن کرده است بسیار متعجب شد برگشت و به یهودی گفت در خانه ما نوری می درخشد که تمامی خانه را روشن کرده ما در آنجا چراغ این گذاشتهایم نمیدانم علت این روشنی چیست؟
یهودی با عجله به آنجا آمد دید که آن نور از چادر حضرت فاطمه(س) است و چنان است که چشم از شعاع آن خیره می گردد ، وقتی برای یهودی معلوم شد که آن نور به برکت آن حضرت است به زن خود گفت شکی نیست که این خاندان نزد خداوند مقامی والا دارند حیف است کسی از این شریف بیبهره باشد پس همان ساعت یهودی و زنش ایمان آوردند.
سبحان مرد و زنش آنچه را دیده بودند برای اقوام و خویشان خود بازگو کردند همه نزدیکان او و نزدیک به ۸۰ نفر از خویشان زنش نیز به دین اسلام در آمدند.
📚تحفة المجالس ، ص۳۳۴
📚بحارالانوار ، ج ۴۳ ، ص ۲۸
📚تحفة المجالس ، ص۳۳۵
📚ریاحین الشریعه ، ج۱ ، ص۱۲۷