eitaa logo
امام‌ زمانی ام ³¹³
5هزار دنبال‌کننده
13.5هزار عکس
8.5هزار ویدیو
27 فایل
مولای من هرچه‌زمان‌میگذرد‌مردم‌افسرده‌ترمیشوند، واین‌خاصیت‌دل‌بستن‌به‌زمانست، خوشا‌بحال‌آنانکه‌بجای‌زمان به"صاحب‌زمان(عج)"‌دل‌میبندند ... أللَّھُـمَ‌؏َـجِّـلْ‌لِوَلیِڪْ‌ألْـفَـرَج ارتباط‌وتبلیغ=> @ad_noor1
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 که به دیدنش آمد     💠 مرحوم سید محمدباقر سیستانی می‌گوید: تصمیم گرفتم به گونه‌ای خدمت امام زمان(عج) برسم، هفته در مسجد محله‌مان مراسم زیارت رفتم، تا آقا را کنم. یکی از جمعه‌ها احساس کردم حال خوشی دارم، بعد از زیارت عاشورا از بیرون آمدم، بوی خوشی از خانه نزدیک مسجد حس کردم و از آن بیرون آمد. مردم در حال عبور بودند ولی نگاه نمی‌کردند، این مرا به خودش جلب کرد. جلوتر رفتم، دیدم در باز است، پیش خود گفتم: اجازه دارم وارد شوم؟ وقتی وارد شدم دیدم روی زمین است روی آن هم پارچه‌ای کشیده‌اند! آقایی نورانی کنار این بدن نشسته بود، هنگامي که وارد شدم می‌ريختم سلام کردم... 💠 فرمود: «چرا اينگونه به دنبال من می‌گردی و اين را متحمّل می‌شوی؟! اين باشيد (و اشاره به آن کردند) تا من به دنبال شما بيايم!» بعد فرمودند: «اين است که در دوره کشف حجاب (در زمان رضا خان پهلوي) سال از خانه بيرون نيامد تا (مجبور نشود را کنار بگذارد) و چشم نامحرم به او نيفتد.»  📙 محمدرضا باقي، عنايت امام مهدي(عج) به علما و طلاب،ص ۳۶۷ _واقعی 🌻أللَّھُـمَ‌؏َـجِّـلْ‌لِوَلیِڪْ‌ألْـفَـرَج🌻 🔖 امام‌زمانےام³¹³⇩⇩ 🔖 @Emamezamani
حتما بخونید خیلی قشنگه ✨ *سلام من جوانی بودم که سال‌ها با رفتارم دل امام زمانم رو به درد آوردم😔و خیری برای خانواده‌ام نداشتم* *همش با رفقای ناباب و اینترنت و ...* *شب تا صبح بیدار و صبح تا بعدازظهر خواب* *زمانی که فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی اومد منم از این باتلاق انحراف و بدبختی بی‌نصیب نماندم* *و اگر قرار باشد فردای قیامت موبایل بر اعمالم شهادت دهد حتی جهنم راهم نمی‌دهند😞* *تا یه روز تو یکی از گروه‌های چت یه آقایی پست‌های مذهبی میذاشت، مطالبش برام جالب بودند🤗* *رفتم توی اون و مثل همیشه فضولیم گل کرد و عکس پروفایلشو بزرگ کردم😐* * دیدم که غرق در خون، بدون دست و پا، با سری خورد شده از ترکش، افتاده بر خاک، کنار او عکس دوبچه بود که حدس زدم باید بچه‌های او باشند😟* *و زیر آن عکس یه جمله‌ای نوشته شده بود:* *"می‌روم تا جوان ما نرود"✋🏼💔* *ناخودآگاه اشکم سرازیر شد😭😭دلم شکست باورم نمی‌شد دارم گریه می‌کنم اونم من، کسی که غرق در گناه و شهواته، منه بی‌حیا و بی‌غیرت، منه چشم چرون هوس باز😔😔* *از اون به بعد از اینترنت و بدحجابی و فضای مجازی و گناه و رفقای نابابم شدم😠* *دلم به هیچ کاری نمیرفت* *حتی موبایلم و دست نمی‌گرفتم🙂* *تصمیم گرفتم برای اولین بار برم * *اولین نماز عمرمو خوندم با اینکه غلط خوندم ولی احساس آرامش معنوی خاصی می‌کردم، آرامشی که سال‌ها دنبالش بودم ولی هیچ جا نیافتم حتی در شبکه‌های اجتماعی✋🏼💔* *از امام جماعت خواستم کمکم کنه* *ایشان هم مثل یه پدر مهربان* *همه چیز به من یاد می‌داد😇* *نماز خوندن، قرآن، احکام، زندگی امامان و...* *کتاب می‌خرید و به من هدیه میداد، منو در فعالیت‌های بسیج و مراسمات شرکت میداد✌️* *توی محله معروف شدم* *و احترام ویژه‌ای کسب کردم* *توسط یکی از دوستان به حرم حضرت معصومه برای معرفی شدم* *نزدیکای امام حسین، یکی از خادمین که پیر بود به من گفت: دلم میخواد برم کربلا ولی نمی‌تونم، میشه شما به نیابت از من بری؟* *پول و خرج سفر و حق الزحمه شما رو هم میدم، زبونم قفل شده بود!* *من و کربلا؟ زیارت امام حسین؟💔* *اشکم سرازیر شد😭* *قبول کردم و باحال عجیبی رفتم🕊* *هنوز باورم نشده که اومدم 🕌💔* *پس از برگشت تصمیم گرفتم برم * *که با مخالفت‌های فامیل و دوستان مواجه شدم، اما پدرم با اینکه از دین خیلی دور بود و حتی نماز و روزه نمی‌گرفت قبول کرد✋🏼* *حوزه قبول شدم و با کتاب‌های دینی انس گرفتم👌* *در کنار درسم گاهی تبلیغ دین و احکام خدارو می‌کردم و حتی سراغ دوستان قدیمی ناباب رفتم که خدا روشکر توانستم رفیقام و با خدا آشتی بدم😍✋🏼* *یه روز اومدم خونه دیدم پدر و مادرم دارن گریه میکنن😭منم* *گریه‌ام گرفت، تابحال ندیده بودم بابام گریه کنه!* *گفتم بابا چی شده؟* *گفت پسرم ازت ممنونم* *گفتم برای چی؟* *گفت: من و مامانت یه خواب مشترک دیدیم😔* *تو رو می‌دیدیم با مرکبی از نور می‌بردن بهشت و ما رو می‌بردن و هر چه به تو اصرار می‌کردن که وارد بهشت بشی قبول نمیکردی و میگفتی اول باید پدر و مادرم برن بهشت بعد من✋🏼* *👈یه آقای نورانی✨آمد و بهت گفت: آقا سعید! همین جا بهشون نماز یاد بده بعد با هم برین 🌸 و تو همونجا داشتی به ما نماز یاد میدادی😔* *پسرم تو خیلی تغییر کردی دیگه نیستی همه دوستت دارن❤️تو الان آبروی مایی ولی ما برات مایه ننگیم* *میشه خواهش کنم هر چی یاد گرفتی* *به ما هم یاد بدی* *منم نماز و قرآن یادشون دادم و بعد از آن خواب، پدر و مادرم نمازخوان و مقید به دین شدند💔😍* *چند ماه بعد با دختری پانزده ساله عقد کردم💍* *یه روز توی خونشون* * دیدم که خیلی برام بود گریه‌ام گرفت😔 نتونستم جلوی خودم رو بگیرم صدای گریه‌هام بلند و بلندتر شد😭😭* *👈این همون عکسی بود که تو بود👉* *خانمم تعجب کرد و گفت:* *سعیدجان چیزی شده؟* *مگه صاحب این عکس و میشناسی؟😊* *و من همه ماجرا رو براش تعریف کردم😔✋🏼* *خودش و حتی مادرش هم گریه کردند😭😭😭* *مادر خانمم گفت: میدونی این عکس کیه؟* *گفتم: نه* *گفت: این 😊* *منم مات و مبهوت، دیوانه‌وار فقط گریه می‌کردم* *مگه میشه؟😳😭😭* *آره شهیدی که منو هدایت کرد، آدمم کرد، آخر به عقد💍من درآورد💔😔* *چند ماه بعد با چند تا از دوستانم برای مدافعان_حرم اسم نوشتیم تابستون که شد و حوزه‌ها تعطیل شدند ما هم رفتیم* *خانمم باردار بود و با گریه گفت:* *وقتی نه حقوق میدن نه پول میدن نه خدماتی، پس چرا میخوای بری؟* *همان جمله شهید یادم اومد و گفتم:* *میرم تا حیاوغیرت جوانان ایران بماند...✌️🏼🙂* 🌻أللَّھُـمَ‌؏َـجِّـلْ‌لِوَلیِڪْ‌ألْـفَـرَج🌻 🔖 امام‌زمانےام³¹³⇩⇩ 🔖 @Emamezamani
⭕️ محل حکم فرمایی 🔹 مفضل از امام صادق پرسید: سرور من! خانه حضرت مهدی و محل گرد آمدن مومنان کجا خواهد بود؟ آن حضرت فرمود: مقر حکومتش، کوفه و محل حکم فرمایی اش جامع آن و بیت المال محل تقسیم غنایم مسلمانان، مسجد سهله خواهد بود و خلوتگاه او موضعی است که ریگ های سفید سرزمین نجف است.*1 🔺 روزی (ع) در نقطه ای پشت کوفه دو رکعت نماز گزارد و به یار باوفایش ابان ابن تغلب فرمود:... اینجا محل خانه قائم (ع) است.*2 🔆 از پرسیدند: پس از مکه و مدینه، کدامین بقعه از بقاع پروردگار برتر است؟ فرمود: کوفه. سپس در کنار شمارش ویژگی های فرمودند: عدالت خداوند آنجا آشکار می شود و قائم علیه السلام و دیگر قائمیان -قیام کنندگان به قسط که پس از او می آیند- آن جا ساکن می شوند.*3 📚1-بحار الانوار ج53، ص11؛ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• 🌻أللَّھُـمَ‌؏َـجِّـلْ‌لِوَلیِڪْ‌ألْـفَـرَج🌻 🔖 امام‌زمانےام³¹³⇩⇩ 🔖 @Emamezamani