الوعده وفا.mp3
6.52M
#الوعده_وفا
دیدی گفتم میرسم به کربلا
🎙 #مهدی_رسولی
#️⃣ #مناجات_با_امام_حسین
#️⃣ #اربعین
#️⃣ #زمینه
الوعده وفا
دیدی گفتم میرسم به کربلا
دیدی گفتم میبینم ضریحتو
یادته چی خواستم از امام رضا
الوعده وفا
میگم سلام امام حسین
میدونی چقدر تو رو میخواهم حسین
من از حرم سیر نمیشم
صد دفعه بیام بازم میام حسین
الوعده وفا
جان کربلا
بهترین جای جهانی تو به قرآن کربلا
دور دورم باشم یادمه هر آن کربلا
حرم سید العطشان کربلا
الوعده وفا
به تو یک ساله که قول دادم آقا
پا به پای زائرای اربعین
از نجف میام به سمت کربلا
اربعینا چه حالیه
ولی حیف جای رقیه خالیه
قدم قدم به یادشم
مطمئنم که همین حوالیه
الوعده وفا
جان کربلا
بهترین جای جهانی تو به قرآن کربلا
چقدر عاشقتن مردم ایران کربلا
حرم سید العطشان کربلا
الوعده وفا
تو خودت گفتی به ما سینه زنا
هر جوری شده شب اول قبر
خودتو میرسونی به ما آقا
الوعده وفا
تو رو زدم صدا حسین
منو تنها نذاری بیا حسین
میترسم از تنهاییا
دلخوشم به گفتن یه یا حسین
الوعده وفا
جان کربلا
زائر تو بودن ای نشان ایمان کربلا
دست به دامن تو ام قدیم الاحسان کربلا
حرم سید العطشان کربلا
#حمید_رمی ✍
#الوعده
.
#امام_حسین
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدلله
راه تو راه نجات است اباعبدالله
روضه ات شرط حیات است اباعبدالله
سینه زن سینه کبود است به یاد بدنت
سینه اش نذر ذکات است اباعبدالله
هر کجا گفته ام از عشق ؛تو مقصد بودی
عشق تو جلوه ی ذات است اباعبدالله
بی تو با هر قلمی هر غزلی سر گیرد
بازی ِ با کلمات است اباعبدالله
شب ما سوختگان را قمری لازم نیست
پرچمت نور صراط است اباعبدالله
میزبان حرمت هر شبِ جمعه است خدا
عقل از این مرتبه مات است اباعبدالله
اربعین کرببلا رفته فقط می داند
اشک ها برگ برات است اباعبدالله
کشته ی اشکی و سوگند به لب تشنگی ات
تشنه ات آب فرات است اباعبدالله
#امام_حسین_علیه_السلام
#حسن_کردی ✍
.
زمینه اربعین.mp3
3.66M
﷽
#اربعین
#زمینه_اربعین
بند1️⃣
فریاد یا محمدا
برگشت از شام بلا ، زینب
مجروح از زخم فراق
دلخون از این همه داغ ، زینب
آه ، صاحب عزای اربعین
آه ، سر مزار شاه دین
آه ، فنادت بصوت حزین
جگر گوشه ی مادر ، سلام علیک
عزیز کرده ی خواهر ، سلام علیک
بجا آوردی زینبو؟
برادر سلام علیک
بند2️⃣
غصه همدمه باهام
عاشوراس جلو چشام ، داداش
دیدم که برابرت
دست و پا زد اکبرت ، داداش
آه، یادم مونده اضطرابت
آه، حال اصغر و ربابت
آه، خجالت میداد عذابت
چهل روز این خاطرات ، گرفت جونمو
شلوغیای قتلگات ، گرفت جونمو
عزیز دلم نگاه کن
غصه هات ، گرفت جونمو
بند3️⃣
چه حرفایی شنیدم
خیلی سختی کشیدم، تو شام
این جمله است برام عذاب
رفتم تا بزم شراب ، تو شام
آه ، کار روزگارو ببین
آه ، شدم بی تو ناقه نشین
آه ، وای از چشم شمر لعین
من از کوفه تا حالا ، کبوده تنم
نشنون کاش دخترا، کبوده تنم
نا محرم نبود میدیدی
سراپا ، کبوده تنم
#زمینه
🖍️ بهقلم؛
#صادق_نجم
#امیر_طاهری
.
#حضرت_زینب
#اربعین
السلام علی جبل الصبر، زینب کبری
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
رفتم و آمدم ای سایهی بر روی سرم
یار من! خوب نظر کن به من و بال و پرم
کاش تو پاک کنی اشک دو چشمان ترم
آمدم باز صـــدا کن تو جوانان حــرم
کاش یک بار دگر دور و بـرم را گیرند
دست من با همهی اهل حرم را گیرند
نَفَسم را که پر از شعلهی غم هست ببین
قد من را که ز هجران تو خَم هست ببین
طاقتم را که ز دوری تو کم هست ببین
این همه درد که در خاطرهام هست ببین
بعد چل روز ببین خواهر تو آمده است
خواهر غمزده و مضطر تو آمده است
این چهل روز به من مثل چهل سال گذشت
چه بگویم که چگونه به چه منوال گذشت؟
هیچ کس نیست بداند به چه احوال گذشت
لحظههایم همگی با غم گودال گذشت
به خدا غصهی گودال ز دل پاک نشد
رفتم و ماندی و جسم تو ولی خاک نشد
آن قَدَر ناله زدم هیچ کس اما نشنید
در شلوغی که کسی نالهی من را نشنید
نالهی فاطمه را هم کسی آنجا نشنید
آب کردی تو طلب، هیچ کس آقا نشنید
بین آن همهمه و ولوله و آمد و شد
هر چه کردم نبرد رأس شریف تو، نشد
رفت در کیسه سرت پیکر تو آنجا ماند
قطعه قطعه به روی خاک تنت بر جا ماند
جسم عریان و پر از حفرهی تو تنها ماند
همه رفتند فقط مادر تو زهرا ماند
هی صدا زد پسرم تشنه شهیدت کردند
با لب لبپَر آن دشنه شهیدت کردند
لشگر آمادهی آغاز شرارت شده بود
دستهاشان همه مأمور به غارت شده بود
وقتی یک دشت پر از میل جسارت شده بود
چه قَدَر نعل محیای زیارت شده بود
دیدهی اهل حرم را نگرانت دیدم
ماه من! زیر سُم فتنهگرانت دیدم
بعد تو قافلهای سوخته دل با من بود
که چهل منزلمان یکسره در شیون بود
صبح و شام اشک روی گونه و بر دامن بود
جای تو همسفر ما همه جا دشمن بود
از روی نیزه خودت دیدهای اقبال مرا
با سنان و شبث و حرمله، احوال مرا
دم دروازه کوفه جگرم ریخت به هم
جگرم ریخت به هم بال و پرم ریخت به هم
دیدمت بر روی نیزه بصرم ریخت به هم
از تماشای سر تو نظرم ریخت به هم
گیسویت را به سر نیزه رها دیدم من
روی پیشانی تو زخم جفا دیدم من
مردم شام به بی یاری من خندیدند
لاتهای سر کوچه همه من را دیدند
سنگ از بام به روی سر من باریدند
عدهای سرخوش و خوشحال همه رقصیدند
رد شدم از وسط کوچهی بیرحمیها
رد شدم از گذر سختی و بیشرمیها
شام خود اوج بلا بود نمیدانی که ...
همه جا ساز و نوا بود نمیدانی که ...
چشمشان خیره به ما بود نمیدانی که ...
درد ما قحط حیا بود نمیدانی که ...
به خدا از همه بهتر تو خودت میدانی
چه کشیدم من از این غصه سرگردانی
#نصیر_حسنی ✍
.
.
#امام_حسین
ز همان روز ازل بعد هدینای حسین
دهنم خورده به شیرینی حلوای حسین
نقطه دلبری خالق و بنده حرم است
وسط سجده روی تربت اعلای حسین
متولّد شده ی چشم امام حسنم
آمدم گریه کنم گوشه دنیای حسین
به تباکی وسط اهل بکاء خوشحالم
همچنان قطره که افتاده به دریای حسین
دم اگر داده مسیح از دو دم ارباب است
جان ناقابل من بسته به امضای حسین
زیر قولم نزدم با همه ی بار گناه
سر وقت آمده ام روضه ی شب های حسین
محض اینکه نبُرد پای من از روضه او
بگذارید سرم را به کف پای حسین
اربعین، پای پیاده بروم یا نروم
فیض چای نجفی می برم از چای حسین
"چقدر نام تو زیباست ابا عبدالله"*
مشق شب تا سحر من شده املای حسین
وحشت و ترس ندارم ز شب اول قبر
آبرو داده به من وعده فردای حسین
____
شانه ی عرش خدا، جای عزیز نبی است
پس چرا گوشه گودال شده جای حسین
همه جای بدنش زخم شده، هل ندهید
حرمت کعبه کجا و قد و بالای حسین!
جلوی چشم تر فاطمه کمتر بزنید
عوض بوسه، نوک چکمه به اعضای حسین
#رضا_دین_پرور ✍
.
از میان روضه ها هر سالکی رد میشود
روح سرگردان او روح مجّرد میشود
غالباً دور از حرم خیلی مصیبت میکشم
غالباً دور از حرم آنچه نباید میشود
در به رویم بسته تاکه باب توبه واکند
نگذرد از من برای فاطمه بد میشود
آنقدر تحویل میگیرد تفضل میکند
آدم ناباب هم اینجا مقیّد میشود
شهرتش در عرش از کرببلا بالاتر است
او سفارش میکند نوکر زبانزد میشود
فیهِما عِینانِ تَجریان دوتا چشمی است که
بین جنت نیز گریان دو مرقد میشود
این حرم توحید محض و آن حرم آیینه اش
بین عباس و حسین، عالم مردّد میشود
از نجف تا کربلا چون سفره دارش مجتباست
بیشتر از هر مسیری رفت و آمد میشود
ترس دارم قاتلش را هم ببخشد در جزا
من حسین را میشناسم، او بخواهد میشود
***
پیکرش را تیغ و نیزه پاره پاره کرده است
زیر پا یک جلد قرآن، صد مجلد میشود
اسب ها را یک به یک از سینه اش رد میکنند
مادرش بر سر زنان از پیش او رد میشود
#رضا_دین_پرور ✍
.
.
#نوحه_سنتی
#زمزمه
#اربعین
سلام الله علیک، یا بنت امیرالمؤمنین
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
رسیدم با قد خم از سفر ای نور دیده
رسیدم خسته بی بال و پر و ماتم کشیده (2)
الا ای نازنیم
ز داغ تو حزینم
کنارت مینشینم
حسین جانم حسین جان (4)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
چهل منزل بدون تو بلا دیدم برادر
سرت را بین آن تشت طلا دیدم برادر (2)
بلای بی امان بود
دلم آتشفشان بود
به لبها خیزران بود
حسین جانم حسین جان (4)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
برادر جان! پس از عمری بزرگی و عزیزی
من و بزم شراب و قصه تلخ کنیزی (2)
به جمع بی حیاها
به طوفان نظرها
شدم تنهای تنها
حسین جانم حسین جان (4)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#نصیر_حسنی
👇👇👇