eitaa logo
امام حسین ع
19.4هزار دنبال‌کننده
401 عکس
2هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
255.mp3
8.8M
📻 بشنوید | نوحه های امام حسین ع ☑️ شب اول فاطمیه اول، سال ۱۳۹۳ هیئت رایة العباس "علیه السلام" ✅
فارسی عزیز جان بیا ، این دل پریشان گرفته بهر تو ، شام غریبان نمودی بستگانت را ، فراموش تو رفتی ، چل چراغم ، گشته خاموش زمانیکه شما در خانه بودی صفای خانه و کاشانه بودی ز درد هجر ، عزیزان، سینه چاک است که امشب صورت تو روی خاک است بیاد شمع رویت شمع روشن پریشان گشت بی تو باغ و گلشن تو آخر ای امیّد ما کجایی بیا مشگل بوَد درد جدایی بیا دل بی تو پر از درد گشته بیا گل برگهایت زرد گشته ،،تـــرکی ،، شام غریبان یک مؤمن و گریز به شام غریبان امام حسین (ع) آچارام قاره لِوا شام غریبانونده ایدَرم غملی نوا شام غریبانونده اولدی محزون هامی اِل طایفه هجرانوندن شرکت ایتدی رفقا شام غریبانونده ایلیوب جمله چراغلاری خموش آغلیارام اولارام غرق بکا شام غریبانونده قربان اولاّم سنه بس هاردا قالوبسان بو گجه قورارام بزم عزا شام غریبانونده آیریلیق دردی چتیندی ندی بس چاره منه گوز یاشیم دوندی قانا شام غریبانونده دوزه بُلمم غموه ایستیورم الله دان ایلیه صبرین عطا شام غریبانونده رخت ماتمله گلوب بو گجه محزون اَقوام بیزه تسکین ویره تا شام غریبانونده مظلوم حسینون او بلالی حرمین یغدیلار بیر چادیرا شام غریبانینده خیمه نون نصفی یانیخ تُپراقون اوسته بالالار ایتدیلر آه و نوا شام غریبانینده ئولوب عباس نگهباندی حریمه زینب یانور هجران اودونا شام غریبانینده گه باخور تپـراقون اوسته یاتشان قیزلاره گه ایدور غملی نوا شام غریبانینده چتین عالمدی باجی غمزده محزون نالان نچه قارداشین اولا شام غریبانینده فاطمه عالم معناده قوروب بزم عزا انبیائیله اودا شام غریبانینده جسم مجروح حسینه نجه عنوان الیُوم ایتدی بَجدل نه جفا شام غریبانینده ساربان کسدی الین یارَلی باش کول اوسته محنتی چاتدی هارا شام غرییبانینده شعر:آذری .
بر شانه‌های ضریحت،تا می‌گذارم سرم را انگار می‌گیری از من،غوغای دور و برم را حرفی ندارم بجز اشک،نه‌حاجتی نه‌دعایی دست شما می‌سپارم، این چشم‌های ترم را من از جوار کریمه، از شهرِ بانو می‌آیم آقا! بگو می‌شناسم،همسایهٔ خواهرم را عطر هوای رواقت،آهنگ هر چلچراغت نگذاشت باقی بماند،بغضی که می‌آورم را حتّی اگر دانه‌ای هم،گندم برایم نریزی جایی ندارم بریزم،جز صحن‌هایت پرم را هربار مشهد می‌آیم،انگار بار نخست است هی ذوق دارم ببینم،گلدسته‌های حرم را «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» .
نوحه برای شهدا ای شهیدان خدا،زائران کربلا عاشقان با صفا،زائران کربلا ای که رفتید همه،نزد خون خدا یاوران حسین،التماس دعا یا حسین یا حسین... کشتگان راه عشق،آهتان آه حسین در مسیر بندگی،راهتان راه حسین آن حسینی که شد،کشته در کربلا سر بریده شده؛تشنه لب از قفا یا حسین یا حسین... از غم کرببلا،آه و صد واویلتا سر به روی نیزه ها،آه و صد واویلتا مادرش گریه کن،خواهرش ناله زن پیکرش غرق خون،بی سر و بی کفن یا حسین یا حسین... حاج امیر عباسی .
4_5841482189182600439.mp3
924.5K
ای شهیدان خدا زائران کربلا
***: پرچم امام رضا(ع) ماه ذیقعده رسید و بار دیگر بی قرارم پرچم مولا رضا را روی چشمم میگذارم به قربان دمت به دل دارم غمت به شهر ما رسید دوباره پرچمت علی موسی الرضا(2) ای طبیب دردمندان دل شده پروانه تو ای شفای درد عالم آب سقاخانه تو غلام تو منم به هر جا که رسم به جان آن گل جواد تو قسـم علی موسی الرضا (2) ما که از این نقشه های دشمنان باکی نداریم ما علی موسی الرضا و حضرت معصومه داریم بهشت ما قم است پناه مردم است امـید ما همـه امام هشتم است علی موسی الرضا (2) یوسف حق پرست(غریب ) سبک ای زارم .
. توسلطان خراسانی طبیب دردمندانی من امشب بر تو مهمانم رضاجانم رضا جانم توسلطان خراسانی طبیب دردمندانی حاجتم رواکن رضا رضا رضا جان دردمو دوا کن رضا رضا رضا جان مسیحی رو شفا دادی به کور چشم بینا دادی مگرکمتر ز ایشانم رضا جانم رضاجانم تو سلطان خراسانی طبیب دردمندانی حاجتم رو اکن رضا رضا رضا جان من هر سال بر تو مهمانم رضا جانم رضا جانم شدی تو ضامن آهو ترحم کرده ای بر او مگر کمتر ز حیوانم رضا جانم رضا جانم ولی خواهم تو را جانم رضاجانم رضا جانم رضا جانم رضا جانم ای سلطان خوبان طبیب دردمندان حاجتم رو اکن رضا رضا رضا جان دردمو دوا کن رضا رضا رضا جانم... # ای سلطان خوبان طبیب دردمندان
" روضه از زبان امام زمان(عج) " امان از بادها... سوزان وزیدند امان از تیغ ها برّان رسیدند ألا یا اهلَ العالم جد من را به روی خاک ها عریان کشیدند ألا یا اهلَ العالم اهل کوفه سرش را با لب عطشان بریدند سواره ده نفر ناپاک زاده به روی آن تن بی جان دویدند جسارت بر تنش کردند اما فقط از رأس او قرآن شنیدند سرش را داده اند و با بهایش نمیدانم چقدری نان خریدند؟! محمد جواد شیرازی امام علیه السلام
eeaa013aa5-5c88febf7a1ed889848b4dcc.mp3
3.64M
خاصه امام رضا علیه السلام
از عشقِ رضا .. نبضِ زمان در نوسان است از برکتِ عشقش .. نفسم در هیجان است وقتی که دلم محفل آشوب و هیاهوست آغوش حرم ، اَمن ترین جای جهان است 😍 ✨اللهّمَ صَلّ عَلے عَلے بنْ موسَے الرّضا 🌹المرتَضے الامامِ التّقے النّقے و حُجّّتڪَ عَلے مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثرے الصّدّیق الشَّهید صَلَوةَ ڪثیرَةً تامَةً زاڪیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَـہ ڪافْضَلِ ما صَلّیَتَ عَلے اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِڪَ ❣ السلام 🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
متن کامل اجرای مجلس پدر مرحوم کربلایی سیدنظام حسینی در مزار زیارسرا شهرنور 👇👇👇👇👇👇👇 لاحول ولا قوه الا بالله العلی العظیم حسبنا الله نعم الوکیل نعم امولی و نعم النصیر روزی که به چنگ مرگ افتد بدنم در کنج لحد اجل نماید وطنم از بحر شهادتین من بنویسید الله و محمد و علی برکفنم * ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻭﻗﺖ ﮐﻤﯽ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﺴﺘﯿﻢ ﻫﻤﻪ ﯼ ﻋﻤﺮ ﺩﻣﯽ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﺴﺘﯿﻢ ﺣﺴﺮﺕ ﺭﺩ ﺷﺪﻥ ﺛﺎﻧﯿﻪ ﻫﺎﯼ ﮐﻮﭼﮏ ﻓﺮﺻﺖ مغتنمی ﺑﻮﺩ ﻭ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﺴﺘﯿﻢ ﺗﺸﻨﻪ ﻟﺐ ، ﻋﻤﺮ ، ﺑﻪ ﺳﺮ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺑﻪ ﻗﻮﻝ ﺳﻬﺮﺍﺏ آﺏ ﺩﺭ ﯾﮏ ﻗﺪﻣﯽ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﺴﺘﯿﻢ به سراغ من اگر می‌آیید نرم و آهسته بیایید مبادا که ترک بردارد چینی نازک تنهایی من * پدر دلسوز و خوب و مهربان بود پدر زیبا گل این بوستان بود ( شاعر: حکمت اله ترکی ) پدر در شادی و غم یار ما بود پدر در جسم خانه همچوجان بود به هنگام بلا و رنج و سختی پدر چون تکیه گاهی بی امان بود اگر غم‌های عالم در دلم بود برای درد دل او همزبان بود وگر از صبر او خواهم بگویم صبوریش چو دریا بی کران بود پدر گل بود و با مهر و وفا بود پدر همچون بهاری بی خزان بود نه تنها او به خانه باصفا بود که مردی نیک بین دوستان بود هم او مهمان نواز و با سخاوت هم او بر جمع یاران میزبان بود ز خوبی‌های او هر چه بگویم دلا کم گفته ام او به ز آن بود تو«حکمت» ذره‌ای گفتی زوصفش پدر چون آفتاب آسمان بود * شبانگاهان موج غصّه ی تو سينه را توفان میکند بابا خیال دیدار روی گُلت دیده راگریان میکندبابا چراغ شبهای این خانه نور بزمِ وفا رویِ ماهت بود تو رفتی و داغِ هجرانت سینه را سوزان میکند بابا زتو دارم هرچه را دارم ‌ به یادت از دیده می بارم مهربون بابا مهربون بابا توبودی مونس برای دل و همنوای دلِ وقت تنهائی سفرکردی توبسوی خدا روزمن گشته شام یلدائی چه غوغائی میکند بابا در وجود من خاطرات تو اگرچه کم با توبوده همه ، شادی دل وایّام رویائی زتو دارم هرچه را دارم ‌ به یادت از دیده می بارم مهربون بابا مهربون بابا * امیری همسون بابا گلی پیدا نوونه هیچ کی ونه جور درده دوا نوونه مثل کوه استوار صلابت دارنه صدتا یار داری تنه بابا نوونه * ای داد بیداد که جان دو تا نوونه بورده جوونی دیگه پیدا نوونه کم سیو بیه چش خارو بینا نوونه لحد بشتنه در دیگه وا نوونه * بسوتمه ته داغ بابا مه دل زنده ناله بابا ته بلاره مه جان بابا بمرده مه دل بیّه پاره ، بابا ته بلاره بخونم از ته بزرگیه سید وآقا ره بابا ته بلاره سفره دار ومهربون ومرده با خدا ره بابا ته بلاره بووم ته فد ا سید و آقا ساداتِ بابا بسوته دل صدا زمبه من جان خداره مه دل بیه پاره ندارمبه چاره اجل بورده مه بابا مه دل بیقراره شه پره بلاره نشنومبه صداره الهی من فدا بووم ته رنج و بلا ره زحمت کش باباره مرد باصفاره الان چند روزه نشنومبه ته سوز و دعاره مه دل بیه پاره سرهادم صداره بووم ته فدا سیده و آقا سادات بابا * ( طالبا ) مه بسوته دل ره ای انه ناله / یاد پر که کمبه دل بونه پاره/ منه یاد انه اون سخته روزگار / منه یاد انه اون خسه تن و کار/ ونه دوش هیمه و دس دیه هوکا / اتّا دس رسن و پیش دیه ورزا / صواحی تا نماشته دیّه صحرا / خسته تن اموعه با صدتا بلا / گو و گوگزا ره وه کرده جابجا بمیرم شه پره سختی بدیا چی بووم من ونه زار توم نبونه / مه پرره رنج و زحمت گم نبونه/ ونه بلاره که سختی بدیعه / بمرده اتّا دم راحت ندیعه / وه پینه بزه دس مرحم نداشته هیچ
یک مجلس کامل ترحیم مادر و خواهر همراه با گریز به روضه حضرت زهرا س بسم الله الرحمن الرحيم... یارحمن و یارحیم... 🔸چرا زیوسف زهرا خبر نمی آید ببین حرف دلت هست یا نه... در این روز جمعه... 🔸چرا زیوسف زهرا خبر نمی آید 🔸چرا شب غم ما را سحر نمی آید چرا آقای ما نمیاد... چرا مولای ما نمیاد... 🔸عزیز فاطمه مهدی بیا به مجلس ما کجایی پسر فاطمه... امروز میخواهیم روضه مادرتون زهرا رو بخونیم... هر کجای عالم هستی یک سر هم به مجلس ما بزن پسر فاطمه... 🔸عزیز فاطمه مهدی بیا به مجلس ما 🔸مگر به مجلس مادر پسر نمی آید آقای من ... هرکجا برا مادر مجلس میگیرند... بچه ها دم در میایستند به مهمونها خوش آمد میگن... امروزم میخواهیم روضه مادر شما رو بخونیم... حتما شما می آیید آقا... 🔸مگر به مجلس مادر پسر نمی آید (بیان جملات زمینه ساز👇) مجلس به احترام یک مادر برگزار شده... من به صاحبان عزا تسلیت میگم خدا صبرتون بده... مصیبت مادر مصیبت سنگینیه... مخصوصا برا...(اینجا دختر یا پسر مرحوم گفته میشود) (مخصوصا برا...دختر) (مخصوصا برا بچه های... کوچیک خیلی سخته...) (نقطه گریز از مجلس ترحیم به روضه👇) اما میخوام اینو بگم... خانواده ی... (اسم صاحب عزا (حسینی) خانواده ی... حسینی بچه های داغدار.... شما داغ مادر دیدید اما... تا مردم خبردار شدند... همه اومدند به شما تسلیت گفتند ... باهاتون همدردی کردند ... ببینید امروز علما اومدند... بزرگان اومدند... فامیل و همسایها دور شما رو گرفتند... نگذاشتند تنها باشید اما ای کاش این مردم مدینه هم بودند وقتی خانم زینب کبری یتیم شد... ای کاش یک نفر به داد دل خانم زینب میرسید... بمیرم برات خانم... چهار ، پنج سال بیشتر نداشت مادرش رو از دست داد... میگه نیمه های شب... تابوت مادرم زهرا وسط خونه... دیدم چند نفر وارد خونه شدند... سلمان اومد... مغداد اومد.... اباذر اومد... غریبانه تابوت مادرم زهرا رو بلند کردند... آروم آروم میگن لااله الا الله... یدفعه صدای ناله ی زینب بلند شد... 🔸خدا مادرم را کجا میبرند 🔸گمانم برای شفا میبرند 🔸منو خانه داری، منو سوگواری مرو مادر من مرو مادرم انگار هنوز زینب باور نکرده یتیم شده... دنبال جنازه مادر هجده ساله میدوه... هی صدا میزنه نرو مادر خوبم... 🔸 مرو مادر من مرو مادرم زینبت رو تنها نزار... مادر... من که جز تو کسی رو ندارم... بعد از تو حرفهام رو به کی بگم مادر... جوان مادرم زهرا...😭 آی مادرم...😭 آی مادر ...مادر...😭 نميدونم تا حالا دختر بچه کنار جنازه مادر دیدید یا نه... خدا برا کسی نیاره... خانم زینب هم دنبال تابوت مادر هی بلند میشه... میشینه زمین ... صدا میزنه... نرو مادر خوبم...😭 (گریز روضه به روضه👇) اینجا بی بی زینب دنبال تابوت مادر هی میدوید و ناله میزد... کربلا هم همین زینب دنبال سر برادر... ای وای... ای وای صدا زد حسین جان داداش... ببین زینبت رو دارند به اسارت میبرند... 🔸به سوی شام و کوفه ام چه ظالمانه میبرند 🔸نمیروم ولی مرا به تازیانه میبرند داداش حسین...😭 🔸سر تو را به نیزه ای نشانده دشمن علی 🔸نمیروم ولی مرا، به این بهانه میبرند .
؟ ای که میگوئی منم مداح اصحاب کسا منقبت خوانی نمایم بهر آل مصطفا نوکرم این خاندان را بی وفا نه ، با وفا لحظه ای بنشین وبشنو صحبت وحرف مرا تا کنون اندیشه کردی تا چه حد حق باوری؟ تا چه حد وتا کجا این خاندان را نوکری؟ ****** مدح میخوانی ولی ممدوح را نشناختی پای منبر ا یستادی ، خویش را بت ساختی مطلبت را بهر کسب پاکتش پرداختی مفت بهر چند تومان خویشتن را باختی من نمیدانم تودر فردا چه می گوئی جواب پیش زهرا وعلی ومصطفی وقت حساب ***** ما چه میگوئیم مداحیم یا خواننده ایم عبد پاکتها ویا اینکه خدارا بنده ایم سر بلندیم از مدایح یا که سر افکنده ایم اهل اشکیم وبکاء یا اهل وجدو خنده ایم هرکه شدمداح اهل ا لبیت بی شک وکمان جایگاهش هست در هردو جهان حصن امان ******* ما زممدوحان خود تا چند طاعت می کنیم تا چه حد ا زامر ونهی شان اطاعت می کنیم تا چه حد احساس قدرت یا شجاعت می کنیم با چنین منصب اگر حسّ مناعت می کنیم پس سبب از چیست ما دنبال پاکت می دویم نور را کرده رها سوی فلاکت می رویم ******** ما اگر مداح اهل البیت پیغمبر شدیم یا اگر مولای خودرا واقعًا نوکر شدیم یا چنانچه ذاکر صدیقۀ اطهر شدیم روضه خوان خسرو لب تشنۀ بی سر شدیم پس چرا اصرار ما بر حجم پاکت ها بود هر که کم پرداخت کرده پیش ما رسوا بود ******** نوکر آل محمد در پی دینار نیست جز پی کسب رضای خالق دادار نیست در پی خشنودی و خوشحالی اغیارنیست جز به فکر جایگاه و آبروی یار نیست ذکر وفکرش آبرو وعزت یار است وبس با ولای آل احمد دم زند در هر نفس ********* خوش به حال آن کسی کو نو کریش کامل است حب وبغضش بهر اهل البیت از جان ودل است سائل از غیر خدا بودن برایش مشکل است دوستی مصطفی وآل اورا حاصل است هر که گردیده است اینسان نوکر این خاندان هر دو عالم می شود از بهر او دار الامان ************ نوکری آل عصمت در دو عالم سروری است بر در آل پیمبر خاک بودن برتری است خاک ره بودن در این درگاه حرف دیگری است کرنش وتعظیم وکوچک گشتن این جا مهتری است هر که این جا خاک ره شد جایگاهش میدهند در پناه حضرت زهرا پناهش میدند *************** .
📝 🖊 | 🖊 ۱۳۹۸ 🖊 "ع" ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ( منم کسی که بی سر و سامونه دلم مثه بقیع تو ویرونه الان سر مزار تو کی میخونه؟؟! این علت حرارت اشکامه تو کوچه بی عبا و بی عمامه میبردنت یکی نگفت این آقامه بین قفس تو حسرت ازادی رو دامن زهرا که می افتادی داشتی مثه جدت حسین جون میدادی حسین من حسین من حسین من... ) 1 شاعر: دلت به یاده کربلا پُر خونه به یاد زخم پیکر گلگونه حال تو رو به جز خدا کی میدونه؟! زهرا هنوز تو کربلا گریونه کنار پیکر حسین میخونه با ناله هاش عالَمی رو میسوزونه... غریب گیر آوردنت واویلا... به قتل گاه کشوندنت واویلا... با هر چی می شد زدنت واویلا... به یاد اون بنفشه روی گونه کشیده و سه ساله ی دُردونه دستی که موی بچه رو می پیچونه به یاد ضرب خنجری رو حنجر به یاد غارت خیام و معجر به یاد جای رد پا روی پیکر یاد هزار و نه صد و پنجاه زخم یاد تن شریف سر تا پا زخم ته گلو از نیزه چشما زخم، دستا زخم... ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📁 کانال رَفَــعَ اَللّٰهٌ رایَــةَ اَلْعَـبّاٰسْ 📝 حاج‌محمودکریمی
4_5818807373199836440.mp3
10.01M
📻 شهادت امام صادق علیه السلام ☑️ مــداح: 🕌 هیئت رایةالعباس"علیه السلام" ✅ حاج محمـود کریـمی ↙️
4_5818807373199836443.mp3
11.38M
📝 🖊 | 🖊 ۱۳۹۸ 🖊 "ع" ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ تو آن حسین شهیدی که روز عاشورا جهان مُصالحه کردی به کهنه پیراهنی تو آن حسین غریبی که زیر خنجر شمر به فکر درد و غم شیعیان خویشتنی تو آن حسین عزیزی که منزل خونین سرت درون تنور و جداست از بدنی مشخصات شعر نام شعر: شاعر: قالب شعری: قصیده و غزل نوع ادبی شعر: اصلی: غنایی فرعی: مرثیه زبان شعر: کهن و فخیم مرحبا ای پیک مشتاقان بده پیغام دوست تا کنم جان از سر رغبت فدای نام دوست میل من سوی وصال و قصد او سوی فراق ترک کام خود گرفتم تا برآید کام دوست ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📁 کانال رَفَــعَ اَللّٰهٌ رایَــةَ اَلْعَـبّاٰسْ حاج‌محمودکریمی
با زمزمی به وسعت چشم تر آمدم تا محضر زلال‌ترین کوثر آمدم قسمت نشد که بال و پری دست‌وپا کنم اما به شوق دیدن تو با سر آمدم گفتند زائر حرمت زائر خداست مُحرم‌تر از همیشه بر این باور آمدم اینک مدینةالنبی‌ام، مشهدالرضاست با نام تو به محضر پیغمبر آمدم از حس و حال روشن معراج پُر شدم وقتی به خاکبوسی «بالاسر» آمدم حسی کبوترانه گرفته‌ست جان من پایین پای تو شده هفت آسمان من در این حریم قدسی سرتاسر آینه روشن شده به نور تو چشمم هر آینه گرد و غبار صحن تو را می‌خرد به جان همواره بوده است بر این باور آینه پر می‌کشد از این همه قلب شکسته: آه سر می‌زند از این همه چشم تر: آینه عکس ضریح توست که‌درقاب چشم‌هاست یا عکسی از بهشت نشسته بر آینه گم کرده دارم، آمده‌ام با نگاه تو پیدا کنم تمام خودم را در آینه لبریز روشنی‌ست تمام رواق‌ها آیینگی‌ست جان کلام رواق‌ها شب‌های گریه تا به سحر حرف می‌زنم با واژه واژه خون جگر حرف می‌زنم شمعم که گریه می‌کنم و گریه می‌کنم با قطره قطره آتش تر حرف می‌زنم روح لطیف تو شده سنگ صبور من گویی که با نسیم سحر حرف می‌زنم گاهی کنار پنجره‌های ضریح تو گاهی در آستانهٔ در حرف می‌زنم شب‌های بارگاه تو را درک کرده‌ام از «لیلة الرغائب» اگر حرف می‌زنم بر لب رسیده از قفس سینه، آه من حرف دل است روی زبان نگاه من روی تو را ستارهٔ اشراق خوانده‌اند خوی تو را «مکارم الاخلاق» خوانده‌اند دست تو را که خالق لطف و کرامت است روزی‌رسان انفس و آفاق خوانده‌اند باران مهربانی بی‌وقفهٔ تو را شأن نزول سورهٔ انفاق خوانده‌اند در مذهب نگاه تو غم حرف اول است چشم تو را پیمبر عشاق خوانده‌اند هفت‌آسمان و رحمت شمس‌الشّموسی‌ات ذرّات خاک و لطف انیس النفوسی‌ات «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» __________________ 📚 خاک باران خورده
در کالبد مرده دمد جان چو مسیحا آن لب که زمین‌بوسی درگاه رضا کرد سلطان خراسان که رواق حرمش را تقدیر به خشت زر خورشید بنا کرد این منزل جان است و تجلّی‌گه سَینا کز خاک درش چشم ملک کسب ضیا کرد این محفل قدس است که پروانگی‌اش را ارواح به صد عجز تمّنا ز خدا کرد گلزار سبک‌روحی خلقش به نسیمی خاشاک به جیب و بغل باد صبا کرد قندیل، نخست از دل روح‌القدس آویخت معمار ازل قبّهٔ قصرش چو بنا کرد تضمین کنم این مصرع یکتا ز «نظیری» «می‌کوشم و کاری نتوانم بسزا کرد» در دست من خاکنشین نیست نثاری مشتاق تو اوّل دل و جان روی به ما کرد مدهوشم و از سختی هجران نخروشم زین سنگ ستم، شیشه ندانم چه صدا کرد گر جسم مرا چرخ ز کوی تو جدا ساخت جان را نتواند ز ولای تو جدا کرد تقدیر چو بِسْرِشت گل دیر و حرم را درگاه تو را کعبهٔ صدق عرفا کرد از هر دو جهان فارغم و رو به تو دارم جذب تو دل یک‌جهتم قبله‌نما کرد کوی تو کشد از کف من دامن دل را با من خس و خارش اثر مهرگیا کرد از جا نرود خاطرش از هول قیامت آسوده کسی کو به سر کوی تو جا کرد خورشید فلک را نه طلوع و نه غروب‌ست از دور زمین‌بوس تو هر صبح و مسا کرد از حال «حزین» آگهی و جان اسیرش دانی چه جفاها که به وی جسم فنا کرد یک‌بار هم آوارهٔ خود را به درت خوان در حسرت کوی تو چها دید و چها کرد آن روز که کردند رخ ذرّه به خورشید اقبال، مرا هم ز غلامان شما کرد یا شاه غریبان! مددی کن که توانم یک سجدهٔ شکرانه به کوی تو ادا کرد معذورم اگر نیست شکیبم به جدایی موسی به چنان قرب تمنای لقا کرد از مطلب دیگر ادبم بسته زبان است دلتنگی‌ام از وسعت آمال حیا کرد چون بر ورق دهر، نی نکته‌سرایان رسم است که انجام سخن را به دعا کرد من خود چه‌دعا گویمت از صدق که‌یزدان بر قامت جاه تو طرازی ز بقا کرد «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج ______________________ 📚 دیوان حزین لاهیجی
ای تا به قیامت علم فتح تو قائم سلطان دو عالم، علیِ موسیِ کاظم در دیده و دل نور تجلّیِّ تو باقی بر چهرهٔ جان لمعهٔ دیدار تو دائم شد غنچهٔ شاخ شجر وادی ایمن از نطق تو با موسی عمران متکلِّم دست تو همان دست بود کز سر قُدرت شد قرص قمر را به گه معجزه قاسم از شمع سراپردهٔ قدر تو که آنجا پروانهٔ تو مشتری و مِهر، ملازم روشن نشود شمع جهان‌تاب مه و مهر هر شام و سحر تا نرسد رخصت خادم آن شب که پی روشنی کار دو عالم شد صاحب معراج در آن کوکبه جازم با نور نبی لمعهٔ انوار رخت بود تا منزل مقصود به هر مرحله عازم ای نور تو بر سرّ ضمیر همه حاضر وی ذات تو بر راز نهان همه عالِم در کُنْهِ صفات تو که آیینهٔ ذات است بینش متحیّر شد و دانش متوهّم تا رفت گل روی تو در پرده نشد باز از باغ جهان غنچهٔ شادی متبسّم تا لذّت دیدار تو دریافت «فغانی» از چاشنی عیش دو عالم شده صائم «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» ______________________ 📚 دیوان بابا فغانی