eitaa logo
امام حسین ع
27.2هزار دنبال‌کننده
432 عکس
2.3هزار ویدیو
2.2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
رسید وقت سفر سربه زیر شد زینب حسین چشم تو روشن! اسیر شد زینب هزار زخم روی پیکرت دهن وا کرد هزارسال ز داغ تو پیر شد زینب سه چهار مرتبه با شمر همکلام شده نداشت چاره دگر ناگزیر شد زینب چقدر پای غنیمت کتک ز لشگر خورد چقدر زخمی مشتی فقیر شد زینب گرسنه بود ولی تازیانه خیلی خورد غذا نبود ولی خوب سیر شد زینب همانزمان که به سرنیره ها هلش دادند نشست و حرف نزد گوشه گیر شد زینب نبودن تو و عباس کار خودرا کرد و با سنان و شبث هم مسیر شد زینب بگیر گوش خودت را! کسی صدایش کرد.. بلند شو همه رفتند دیر شد زینب شام غریبان حسینی سوم و هفت امام حسین علیه السلام
كوچه به كوچه پايِ سرت سنگ خورده ام پاي سرت، به جايِ سرت سنگ خورده ام يحيايِ سر بريده ، شبيه سرِ علي آخر شكست كوفه سر از دخترِ علي آنان كه بي ملاحظه بر پيكرت زدند با كعب نيزه بر بدن خواهــرت زدند شرمنده از توأم كه به سينه نمي زنم بستند هر دو دست مَرا دورِ گَردنم دورم نشانده ام ، حرمي دل شكسته را اين بچّه هاي گوشه ي زندان نشسته را زندان كوفه بعد تو دارُ العَزاي ماست شلاّق ، قوت غالب اين روزهاي ماست از گريه هام ، كوفه تلاطم گرفته است زينب براي تو شب هفتم گرفته است اي تشنه لب ، برايِ تو آتش گرفته ام در مجلس عزايِ تو آتش گرفته ام پُر كرده كوفه را دَمِ واويلتاي من گفتم رباب روضه بخواند به جاي من تشديد كرده درد مرا ، حال انزواش از فرط گريه جوهره رفته ست از صداش جاي صدايِ او همگي ضجّه مي زنيم از ماجـــرايِ او همگي ضجّه مي زنيم يك جمله گفت و خواهرت از شرم آب شد با روضه اش دل همه ي ما كباب شد گفت از وداع هاي تو ، من سوختم حسين بيش از همه براي تو ، من سوختم حسين اندوه تشنه رفتن تو قاتل من است داغِ گُرسنه رفتن تو قاتل من است 🔸شاعر: ____________________________
حدیث عشق تو دیوانه کرده عالم را  به خون نشانده دل دودمان آدم را  غم تو موهبت کبریاست در دل من  نمی دهم به سرور بهشت این غم را  غبار ماتم تو آبرو بمن بخشید  به عالمی ندهم این غبار ماتم را  زمان به یاد عزایت محرم است حسین  اگر چه شور دگر داده ای محرّم را  اگر بناست دمی بی تو بگذرد عمرم  هزار بار بمیرم نبینم آن دم را  گدای دولت عشقم که فرق بسیار است  گدای دولت عشق و گدای درهم را  به نیم قطره ی اشک محبّتت ندهم  اگر دهند به دستم تمام عالم را  محبّت تو بود رشته ی نجات مرا  رها نمی کنم این ریسمان محکم را  به عاشقان تو نازم که بهر جانبازی  گزیده اند همیشه خط مقدم را  گناهکارم و یک عمر چشم گریانم  به زخم های تو تقدیم کرده مرهم را  به یمن گریه برای تو روز محشر هم  خموش می کنم از اشک خود جهنم را  سخن زسوز دلت با که می توان گفتن  که سوختی دل بیگانه را و محرم را  نشست تخت سلیمان به خون چو یاد آورد  حدیث قتلگه و ساربان و خاتم را  سپهر از چه نشد پاره پاره آن ساعت  که نقش خاک زمین دید عرش اعظم را  روا نبود که امت به سر بریدن تو  دهند اجر رسالت رسول خاتم را  بنات فاطمه را بانگ العطش بر چرخ  به جای آب بجوشد زسینه خون یم را  لب از ثنات نگیرد دمی، اگر ببرند  هزار مرتیه دست و زبان (میثم) را  .
علی ولی الله شب هفت شهدا علیهم‌السلام بپا بزم عزاشد «خدا گوشهٔ زندان»(۲) بدل می زند آتش « عزاداری طفلان»(۲) آه امان از دل زینب که خون شد دل زینب (۲) شب هفت حسین است « بیافاطمه امشب»(۲) دمی گوشهٔ زندان « به دلداری زینب»(۲) آه امان از دل زینب که خون شد دل زینب (۲) یکی بر گل رویش « زاشکش زده ژاله»(۲) یکی از غم یارش « شده همدم ناله»(۲) آه امان از دل زینب که خون شد دل زینب (۲) رباب از غم اصغر « زکف رفته قرارش»(۲) که قنداقهٔ خونین « گرفته به کنارش»(۲) آه. امان از دل زینب که خون شد دل زینب (۲) بیا فاطمه بنگر « زجور فلک پیر»(۲) بود گردن سجاد « میان غل و زنجیر»(۲) آه امان از دل زینب که خون شد دل زینب (۲) سلام الله علیهم اجمعین مصطفی نظری طهرانی .
علی ولی الله نوحهٔ چارپاره شب هفت امام حسین علیه السلام بیا مادر شام هفت حسین بر عیادت من گوشهٔ زندان ببین مادر دست بستهٔ من قلب خستهٔ من دیدهٔ گریان اگر مادر دشت سینهٔ من پاره پاره شده چون گل لاله غم یارم برده از کف من تاب وطاقت من می زنم ناله ببین مادر قلب سوزانم پریشانم من پریشانم مادرای مادر(۴) ببین مادرخونجگر شده ام هم سفر شده ام با سر ماهم غم یارم می کشد آخر می‌رود به سما شعلهٔ آهم تو میدانی سوز داغ حسین با وجود زینب چها کرده ز سر سامان مرا برده دربدراندر کوچه ها کرده فلک از سر برده سامانم پریشانم من پریشانم مادر ای مادر (۴) من از اول با محن با درد و بلاو غم آشنا بودم دل آزار از سوز میخ در و غصهٔ تلخ کوچه ها بودم اگر سنگم می زند کوفی جرم ما ذکر یا علی بوده خودم میدانم که پاداش بستگی‌ما باعلی بوده خودم یار این غریبانم پریشانم من پریشانم (۲) مادرای مادر (۴) سلام الله علیهم اجمعین مصطفی نظری طهرانی .
یا سید الساجدین... بسته راه چاره دید و گریه کرد طفل بی گهواره دید و گریه کرد دختر آواره دید و گریه کرد روسری پاره دید و گریه کرد   او چهل سال است کارش گریه است این چهل سال افتخارش گریه است   دست بسته از زنان شرمنده شد از تمام کاروان شرمنده شد بیشتر از دختران شرمنده شد مجلس می، آنچنان شرمنده شد   در میان راه تنها مرد بود بین یک جمعیتی نامرد بود   از غم ویرانه رفتن اشک ریخت پایکوبی کرد دشمن اشک ریخت لحظه معجر گرفتن اشک ریخت مرد ها دنبال یک زن...اشک ریخت   هم زیارتنامه اش آتش گرفت هم سرو امامه اش آتش گرفت   باورش میشد که غم پیرش کند؟ خواهرش را زجر زنجیرش کند زاده مرجانه تکفیرش کند حرمله اینقدر تحقیرش کند   نانجیب پست با یک مشک آب پرسه میزد پیش چشمان رباب   کوچه های شام خیلی سخت بود سنگهای بام خیلی سخت بود طعنع و دشنام خیلی سخت بود جام و بزم عام خیلی سخت بود   حرفهای تند و تیزی میشنید واژه ای مثل کنیزی میشنید   خنده های شمر یادش مانده است ماجرای شمر یادش مانده است چکمه های شمر یادش مانده است جای پای شمر یادش مانده است   کندی خنجر عذابش میدهد ضربه آخر عذابش میدهد   آمد و بال و پرش را جمع کرد دست بی انگشترش را جمع کرد با حصیری پیکرش را جمع کرد روی دستش حنجرش را جمع کرد   صورت خود را به روی خاک زد یاد عریانی گریبان چاک زد     محمد جواد پرچمی شهادت امام سجاد علیه السلام سوم امام حسین علیه السلام
. وَ أَنْتَ تَعْلَمُ ضَعْفِي عَنْ قَلِيلٍ مِنْ بَلاَءِ الدُّنْيَا وَ عُقُوبَاتِهَا وَ مَا يَجْرِي فِيهَا مِنَ الْمَكَارِهِ عَلَى أَهْلِهَا عَلَى أَنَّ ذَلِكَ بَلاَءٌ وَ مَكْرُوهٌ، قَلِيلٌ مَكْثُهُ، يَسِيرٌ بَقَاؤُهُ، قَصِيرٌ مُدَّتُهُ خدایا من تحمل کوچکترین سختی های این دنیا را ندارم . یک زخم کوچک روی دستم می افتد به زمین و زمان بد و بیراه می گویم. با اینکه بلاهای دنیایی کم و کوتاه است. فَكَيْفَ احْتِمَالِي لِبَلاَءِ الْآخِرَةِ وَ جَلِيلِ (حُلُولِ) وُقُوعِ الْمَكَارِهِ فِيهَا وَ هُوَ بَلاَءٌ تَطُولُ مُدَّتُهُ وَ يَدُومُ مَقَامُهُ پس چطور می توانم نسبت به بلاء آخرت تحمل داشته باشم . وَ لاَ يُخَفَّفُ عَنْ أَهْلِهِ لِأَنَّهُ لاَ يَكُونُ إِلاَّ عَنْ غَضَبِكَ وَ انْتِقَامِكَ وَ سَخَطِكَ وَ هَذَا مَا لاَ تَقُومُ لَهُ السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرْضُ يَا سَيِّدِي فَكَيْفَ لِي (بِي) وَ أَنَا عَبْدُكَ الضَّعِيفُ الذَّلِيلُ الْحَقِيرُ الْمِسْكِينُ الْمُسْتَكِينُ يَا إِلَهِي وَ رَبِّي وَ سَيِّدِي وَ مَوْلاَيَ لِأَيِّ الْأُمُورِ إِلَيْكَ أَشْكُو اى خداى من براى كداميك از دردهايم شكوه كنم وَ لِمَا مِنْهَا أَضِجُّ وَ أَبْكِي لِأَلِيمِ الْعَذَابِ وَ شِدَّتِهِ أَمْ لِطُولِ الْبَلاَءِ وَ مُدَّتِهِ برای درناکی عذاب و سختی اش ؟ یا برای طولانی شدن بلا و مدتش ؟ فَلَئِنْ صَيَّرْتَنِي لِلْعُقُوبَاتِ مَعَ أَعْدَائِكَ وَ جَمَعْتَ بَيْنِي وَ بَيْنَ أَهْلِ بَلاَئِكَ وَ فَرَّقْتَ بَيْنِي وَ بَيْنَ أَحِبَّائِكَ وَ أَوْلِيَائِكَ این ها همه به کنار . من یک عمر در این مجالس با خوبان تو دمخور بودم . با اهل مسجد، با اهل نماز، با اهل روضه رفت و آمد داشتم . نکند بین من و بنده های خوبت فاصله بندازی . فَهَبْنِي يَا إِلَهِي وَ سَيِّدِي وَ مَوْلاَيَ وَ رَبِّي صَبَرْتُ عَلَى عَذَابِكَ فَكَيْفَ أَصْبِرُ عَلَى فِرَاقِكَ وَ هَبْنِي (يَا إِلَهِي) صَبَرْتُ عَلَى حَرِّ نَارِكَ فَكَيْفَ أَصْبِرُ عَنِ النَّظَرِ إِلَى كَرَامَتِكَ أَمْ كَيْفَ أَسْكُنُ فِي النَّارِ وَ رَجَائِي عَفْوُكَ گیرم که بتوانم بر عذاب تو صبر کنم . اما چگونه تحمل کنم که نظر کریمانه و مهربانت را از من برگردانی! فَبِعِزَّتِكَ يَا سَيِّدِي وَ مَوْلاَيَ أُقْسِمُ صَادِقاً لَئِنْ تَرَكْتَنِي نَاطِقاً لَأَضِجَّنَّ إِلَيْكَ بَيْنَ أَهْلِهَا ضَجِيجَ الْآمِلِينَ (الْآلِمِينَ) وَ لَأَصْرُخَنَّ إِلَيْكَ صُرَاخَ الْمُسْتَصْرِخِينَ وَ لَأَبْكِيَنَّ عَلَيْكَ بُكَاءَ الْفَاقِدِينَ وَ لَأُنَادِيَنَّكَ أَيْنَ كُنْتَ يَا وَلِيَّ الْمُؤْمِنِينَ يَا غَايَةَ آمَالِ الْعَارِفِينَ يَا غِيَاثَ الْمُسْتَغِيثِينَ يَا حَبِيبَ قُلُوبِ الصَّادِقِينَ وَ يَا إِلَهَ الْعَالَمِينَ بخدا اگر اینطور شود، در آن دنیا ناله می زنم، داد می زنم، گریه می کنم و صدات می زنم أَيْنَ كُنْتَ يَا وَلِيَّ الْمُؤْمِنِينَ کجایی ای سرپرست مومنان . .
. مناجات 1 🔸من کیم تا تو بیایی ب سر بالینم ببین حرف دلت هست یا نه... چی میخوای به آقات بگی... 🔸من کیم تا تو بیایی به سر بالینم 🔸چه کنم راه نجاتی نبود جز اینم چه کار کنم... کجا برم... جز در خونه ی شما جایی رو ندارم... 🔸بر من آنقدر توان بخش که در بستر مرگ امام زمان آقا جانم... 🔸بر من آنقدر توان بخش که در بستر مرگ اون لحظه ای که ميخوام دیگه نفسهای آخر رو بکشم دم جان دادنم.... 🔸خیزم از جا و به پیش قدمت بنشینم دست بگذارم روی سینه بگم السلام علیک یا بقیه الله.... 🔸نیست انصاف کز این مهلکه بیرون بروم آقا نکنه من از این دنیا برم... شما رو نبینم... 🔸نیست انصاف کز این مهلکه بیرون بروم 🔸من که یک عمر تولای تو باشد دینم یه عمری محبت شما رو درسینه نگه داشتم... آقا جانم امام زمان... یه عمری آرزوی دیدن جمال دلربای شما رو در سینه نگه داشتیم... آقا عاشقان شما امشبم به امیدی سر میگذارند... ان شاء الله به همین زودی ها صدای دلنشین شما از مکه، کنار خانه ی خدا بلند بشه... انا بقیه الله... آی شیعیانم... آی اونهایی ک امام زمان رو صدا میزدید... انا المهدی... خدایا ما زنده باشیم... به امیدی که یک روز... صدای آقامون رو بشنویم... هر چقدر با امام زمانت کار داری... در این شب دوازدهم آقات رو صدا بزن... یابن الحسن ... حالا ک امام زمانت رو دعوت کردی توی مجلس با امام زمان هم ناله شو از همین جا دل ها رو روانه کنیم کربلای معلی... نمیدونم کربلا رفتی یا نه.... همچین که داری نزدیک کربلا میشی هی نگاه میکنی... ببینی گنبد ابی عبدالله معلوم میشه یا نه... دیگه دلت طاقت نداره... دلت برا حرم حسین پر میزنه... هی این طرف و اون طرف سوال میکنی... چقدر مونده تا حرم آقام حسین... وقتی بلاخره رسیدی حرم باصفاش... تصور کن ورودی حرم ایستادی... در مقابلت قبر شش گوشه‌ی حسین دستات رو روی سینه میگذاری. .. همش میگی آی حسین... اصلا باورم نميشد منو دعوتم کنی... من کجا... کربلا کجا... حالا میخواهم احترام کنی... از همین جا با پای دل بریم جرم باصفاش... دستات رو روی سینه بگذار... میخای ب اقات حسین سلام بدی... همه باهم... السلام علی الحسین وعلی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین .
بسم الله الرحمن الرحيم. یارحمن یا رحیم. اَعْظَمَ اللّهُ اُجُورَناْ بِمُصابِنا بِالْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلامُ وَجَعَلَنا وَاِيّاكُمْ مِنَ الطّالِبينَ بِثارِهِ مَعَ وَلِيِّهِ الاِْمامِ الْمَهْدِىِّ مِنْ الِ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِمُ السَّلامُ. 🔸ای سید و سالار ما، ای یاور و غمخوار ما 🔸تنها تو هستی یار ما، یا بن الحسن یا بن الحسن 2 یابن الحسن یا بن الحسن 2 🔸تا کی ز یاد جدّ خود، اشک از بصر جاری کنی تا کی به یاد عمه ات، از سوز دل زاری کنی 🔸در بین ما باشی ولی، تنها عزاداری کنی 🔸باشد فدایت جان من یابن الحسن یا بن الحسن 2 اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً. .
. مناجات 1 🔸مه مبارک در ابر آرمیده بیا یا بن الحسن... شام غريبان جد غریبتون حسینه... 🔸امید آخر دلهای داغدیده بیا امام زمان....آقااا😭 از امشب دیگه تازیانه ها شروع میشه... از امشب دیگه اسارت عمه جانتون زینب کبری سلام الله علیها شروع ميشه... کجایی پسر فاطمه... 🔸به طول غیبت و اشک مدام و سوز دلت 🔸که جان شیعه ز هجران به لب رسیده بیا آقا....بیا که دل شیعه خونه... یبن الحسن... ای... مرهم زخم های شیعه کجایی یبن الحسن... آقا....امشب چطوری قسمت بدم... 🔸عزیز فاطمه جدّت حسین در یم خون 🔸تو را صدا زند از حنجر بریده بیا آقا شما رو قسم میدیم به اون مادری که امروز گوشه قتلگاه هی صدا میزد وای غریب مادر حسین... وای مظلوم مادر حسین... 🔸به آن لبی که بر آن چوب میزدند به طشت 🔸به خواهری که گریبان خود دریده بیا آقا جانم... خودتون فرمودید هر وقت خواستید برا فرجم دعا کنید خدا رو به عمه جانم زینب قسم بدید... امشبم شب مصیبت زینبه... یا صاحب الزمان... خدابه ناله های زینب کبری... دیگه فرج آقامون رو برسان... حالا امام زمانت رو صدا بزن... یا صاحب الزمان...😭 .