eitaa logo
امام حسین ع
27.2هزار دنبال‌کننده
432 عکس
2.3هزار ویدیو
2.2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
کوفه امشب به پریشانی من می گرید به شب بی سر و سامانی من می گرید دوستانم همه یک پارچه دشمن شده اند سکه ها برق زدند و همه روشن شده اند ای تو،تنها نفس دین خدا مولا جان دین فروشی شده در کوفه نیا مولا جان چونکه صد رنگ ترین مردم دنیا باشند هر کجا سفره ی نان است همان جا باشند نه نگاهی نه پناهی که شود تسکینی می فروشند مرا در عوض بی دینی رسم جنگ اوری کوفه فقط نامردی ست خنده بر گریه ی مهمان عوض هم دردی ست طوعه امشب کمکم کرد شبیه یک مرد کوفه اشباح رجال است بیا و برگرد شهرت مردم این شهر به کودک کشی است اینکه این حرف دروغ است فقط دل خوشی است کعب نی های عجیبی ست به دست مردم حرف سوغات بود بر لب مست مردم دست این طایفه اماده ی سیلی زدن است شاهد این قضیه گونه ی مجروح من است تا که بر نیزه سرت خطبه نخواند برگرد تا که انگشتر و انگشت بماند برگرد .
کوفه را با تو حسین جان سر و پیمانی نیست هرچه گشتم به خدا صحبت مهمانی نیست به خدا نامه نوشتم به حضورت نرسید آنچه مانده ست مرا غیر پشیمانی نیست کارم این است که تا صبح فقط در بزنم غربتی سخت‌تر از بی سر و سامانی نیست جگرم تشنۀ آب و لبِ من تشنۀ توست بین کوفه به خدا مثل من عطشانی نیست من از این وجه شباهت به خودم میبالم قابل سنگ زدن هر لب و دندانی نیست من رویِ بام چرا؟ تو لبِ گودال چرا؟ دلِ من راضی از این شیوۀ قربانی نیست زرهم رفت ولی پیرهنم دست نخورد روزیِ مُسلمت انگار که عریانی نیست کاش می‌شد لبِ گودال نبیند زینب بر بدن پیرُهَن یوسفِ کنعانی نیست هرچه شد باز زن و بچه کنارم نَبُوَد که عبور از وسط شهر به آسانی نیست دستِ سنگین، دلِ بی رحم، صفات اینهاست کارشان جز زدن سنگ به پیشانی نیست دخترم را بغلش کن به کنیزی نرود چه بگویم که در این شهر مسلمانی نیست «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» .
نحوه خواندن نماز امام زمان (عج) این نماز دو رکعت است که به نیت امام زمان (عج) خوانده می‌شود. در هر رکعت یک بار سوره‌های حمد و توحید خوانده می‌شود و هنگام خواندن سوره حمد زمانی که به آیه «اِیّاکَ نَعبُدٌ و اِیّاکَ نَستَعین»رسیدید آن را ۱۰۰ مرتبه تکرار کنید. (پس بهتر است که موقع خواندن این نماز یک تسبیح صدتایی همراه داشته باشید)در نماز امام زمان (عج) ذکر‌های هر یک از رکوع‌ها و سجده‌ها باید ۷ مرتبه تکرار شود. وقتی که سلام نماز را گفتید باید ذکر‌های زیر را بگویید: «لا اله الا الله» ۱ مرتبه تسبیحات حضرت زهرا (س) (۳۴ مرتبه «الله‌اکبر»، ۳۳ مرتبه «الحمد لله» و ۳۳ مرتبه «سبحان‌الله»)به سجده بروید و ۱۰۰ مرتبه صلوات بفرستید. .
شهادت كجایید ای شهیدان خدایی بلاجویان دشت كربلایی كجایید ای سبك روحان عاشق پرنده‌تر ز مرغان هوایی كجایید ای شهان آسمانی بدانسته فلك را درگشایی كجایید ای ز جان و جا رهیده كسی مر عقل را گوید كجایی كجایید ای در زندان شكسته بداده وام داران را رهایی كجایید ای در مخزن گشاده كجایید ای نوای بی‌نوایی در آن بحرید كاین عالم كف او است زمانی بیش دارید آشنایی كف دریاست صورت‌های عالم ز كف بگذر اگر اهل صفایی دلم كف كرد كاین نقش سخن شد بهل نقش و به دل رو گر ز مایی برآ ای شمس تبریزی ز مشرق كه اصل اصل اصل هر ضیایی « شهید علیرضا فیروزی» آن شب میان عاشقان شوری دگر بود از اتفاقی تازه قلب شب خبر بود مرغان عاشق زین قفس پرواز کردند پرواز را تا بیکران آغاز کردند از دخمه تاریک دنیا پر گرفتند راه دیار دوست را از سر گرفتند رفتند تا اوج فلک،تا چشمه نور رفتند تا سینای عشق و وادی طور رفتند آنجایی که  کوی آشناییست آنجا که ماوای شهیدان خداییست جایی که جان آرام گیرد نزد جانان آن جا که "عند ربهم" فرمود قرآن این عاشقان را جز شهادت مرگ ننگ است در کامشان بی دوست ماندن چون شرنگ است چون عشق را جز عشق تفسیری دگر نیست حلاج را جز دار تدبیری دگر نیست این واژه در قاموس دل با خون قرین است این داستان آغاز و پایانش همین است تدبیر این یاران عاشق نیز خون است زین حلقه هر کس بیم جان دارد برون است پروای جان یعنی اسیر خویش بودن یعنی اسیر نفس بد اندیش بودن پروانگان را هیچ پروایی زجان نیست سودای جانان چون بود،پروای جان نیست پروانه کی پروایی از پر سوختن داشت گویی که از اول سر افروختن داشت این جمع مشتاقی که بیم سر ندارند جز وصل یار اندیشه ای دیگر ندارند در عشق بازی رشک مجنونند اینان آلاله های غرق در خونند اینان این پاکبازان را چه باک از جان سپردن رندان بیدل را چه باک از زخم خوردن با این سبک بالان بی پروا و بی باک با کاروان لاله های سینه صد چاک با این سبک روحان از خود وا رهیده وارسته ای می رفت از دنیا بریده وارسته ای،دلداده ای،جان بی شکیبی درد آشنایی،با تن آسایی غریبی این عاشق از خویش رسته جعفرم بود این سینه و بازو شکسته جعفرم بود این زخم کین بر سینه جعفر بود ،جعفر این عارف بی کینه جعفر بود جعفر او سینه اش سینای موسای طلب بود هر دم دلش بهر طلب در تاب و تب بود شوق شهادت در نگاهش موج می زد مرغ مهاجر بود و دل بر اوج می زد می رفت و بر دل داشت شوق بی قراری آموخت یاران را طریق سربداری « ساعد باقری» این سبکبالان که تا عرش جنون پر کشیدند آفتاب وصل را چون صبح، در بر می‌کشند از دم تیغ شهادت باده جوی وصلتند ذیل اگر گردد بلا لاجرعه‌نوش سر می‌کشند هر مقام عشق را موقوف زخمی ساختند بی‌سران در هفت شهر عاشقی سر می‌کشند آفتاب دیگرند اینان که روز خصم را تیره می‌سازند چون از کوه سربر می‌کشند عرش با فریادهاشان همنوایی می‌کند تا که از دل نعره الله‌اکبر می‌کشند آذرخش خشم اینان آتش قهر خداست بیشه‌زار بت‌پرستی را به آذر می‌کشند فصل دیگر می‌گشایند از کتاب کربلا عشق را با جوهر خون نقش دیگر می کشند « محمد حسین جعفریان » آن شب به دل شلمچه  جان می دادی گویی که به خاک آسمان می دادی ای شهره آسمان هفتم چه غریب آن شب به دل شلمچه  جان می دادی « عبدالجبار کاکایی » مگو که شعله در این سینه در نمیگیرد دلم گرفته از این بیشتر نمیگیرد به درد بی خبری جان خسته درگیر است کسی از آن سوی دل ها خبر نمیگیرد سزاست گر شکند تیغ خود گر پرستیدن دلی که آینه ها را سپر نمیگیرد بسوز چنگ دلت را در این مجال جنون اگر به زخمه آهی اثر نمیگیرد مگو برای گرفتن بهانه دیگر نیست دلت برای شهیدان مگر نمیگیرد هزار بادیه را عشق شعله زد، اما در این دل این دل وامانده در نمیگیرد دلم برای گرفتن بهانه ها دارد حدیث درد من این مختصر نمیگیرد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ای امیر عرفه دست من و دامانت جان به قربان تو و گردش آن چشمانت ای امیر عرفه ذكر لبت را قربان حال پر سوز و غم نیمه شبت را قربان ای امیر عرفه روح مناجات توئی مشعر و سعی و صفا مروه و میقات توئی ای امیر عرفه حالِ مناجات بده بر گدای حرمت وقت ملاقات بده ای امیر عرفه گرچه سراپا دردم گر بیائی به خدا دور سرت می گردم ای امیر عرفه دیدۀ پر آب بده دل بیتاب مرا با نگهی تاب بده ای امیر عرفه فیض دمت را قربان دل دریایی لبریز غمت را قربان ای امیر عرفه تنگ غروب است بیا سر زدن بر فقرا سرزده خوب است بیا ای امیر عرفه حاجی زهرا برگرد جان زهرا دگر از خیمۀ صحرا برگرد ای امیر عرفه خنده بزن بر رخ من جان زینب بده روز عرفه پاسخ من ای امیر عرفه! ذكر مدام است بیا كار این عاشق دلخسته تمام است بیا ای امیر عرفه دیدن رویت عشق است مردن امشب به خدا بر سر كویت عشق است ای امیر عرفه جان گل یاس بیا آخر مجلس ما روضۀ عباس بیا ای امیر عرفه در عرفاتی امروز یا كه در علقمه ی شاه فراتی امروز ای امیر عرفه شرح بده خود بر من سر عباس كجا ضرب عمود آهن!! مجتبی روشن روان .
دلم از غیرِ شما میلِ جدایی دارد پر و بالی بدهی شوقِ رهایی دارد لحظه ای رُخ بِنَما در عوضش جان بستان عالَمِ عشق عجب حال و هوایی دارد دلِ سنگ از هنرِ عشق ترک خوردُ شکست بشکند دل بِخدا سوزِ صدایی دارد سرِ کوی تو گدا هر که شد ،آقایی کرد هر که شد بی سر و پایت سر و پایی دارد روزِ محشر همه ی مُدّعیان میبینند که غلامِ درِ این خانه چه جایی دارد دست بر سر مکن اینقدر مرا با مَرهَم طالبِ زخم چه حاجت به دوایی دارد اجلم را نرساند گنهم دل با تو وعده ی یک سفرِ کربُ بلایی دارد خوش بِحالِ دلِ زوّارِ شما آقاجان صحنِ بین الحرمینت چه صفایی دارد اشک روزی بشود ،هر قدمش با مهدی روضه ی دست و عَلَم شور و نوایی دارد سرِ از کاسه شکسته شده دیگر حالا... باقی اش بر نوکِ این نیزه چه جایی دارد؟! آنطرف جسم به همراهِ زِرِه غارت شد اینطرف خواهرش انگار دعایی دارد... ای خدا بر گِرهِ معجرِ من رحمی کن فتنه ی غارت خیمه بی حیایی دارد ! خوب شد نیزه نیاورد تحمّل سر را تا نبیند ز سرِ نی سرِ بی معجر را حبیب نیازی .
یاحسین ✅"بي سر و سامان توأم يا حسين" ✅"دســت به دامان تــوأم يا حسين" ✅امر بفـرما كه فــدايت شـَـوَم ✅گـوش به فرمان تــوأم يا حسين ✅گَـردِ رَهـَم ، زُلـف گِـرِه كرده ي ✅قــالـيِ ايــوانِ تــوأم يا حسين ✅مَـردم چشمان تو خود شاهـدند ✅كُـشته ي مژگان توأم يا حسين ✅پــيروِ دين احــدي نيســتم ✅چونكه مُـسلمان توأم يا حسين ✅من نه همين چند صباح ، از قديم ✅سـائــلِ احــسانِ تـوأم يا حسين ✅بنده ي ناشُـكر خدايم ، ولي ✅شُـــكر كه گـريان توأم يا حسين ✅بهترين از اين كار ندارم سُراغ ✅تعــزيه گـردان تـوأم يا حسين ✅واسطه ي بخشش من ميشوي؟ ✅حُـــرّ پشيـمان تـــوأم يا حسين ✅آبـرو و عـزّتم از خواري است ✅خـــارِ بيـــابان تــــوأم يا حسين ✅سيـنه زني سـينهْ كبــودِ از غـمِ ✅سـينه ي سوزان توأم يا حسين ✅در غم آشـفــتگيِ گيــسويت ✅مويْ پريشان توأم يا حسين ✅سوخـته ي داغِ دلِ زينب و--- ✅شـــام غريبــان تــوأم يا حـسين ✅تشنه ي يك جمله به تأييدِ شعر ✅از لــب عطـشـان توأم يا حسين محمد قاسمی
. مناجات عرفه کیست تا کشتی جان را ببرد سوی نجات دست ما را برساند به دعای عرفات موسیِ من تو به دنبال کدامین خضری؟ گوشۀ چشم تو ابری‌ست پر از آب حیات خوش به حال شهدایی که نمردند هنوز که دلی دارند بشکسته‌تر از پیرِ هرات دردشان دردی‌ست از درد ابوالفضلِ علی تشنه‌لب با تن پر زخم، لب شط فرات نیست جز از جگر خونی‌شان این همه گل نیست جز از نفس زخمی‌شان این برکات یا حسین‌بن‌علی! عشق دعای عرفه است عشق آن عشق که بیرون بَرَدم از ظلمات پشت بر کعبه نکردی که چنان ابراهیم به منا با سر رفتی پی رمی جمرات به منا رفتی و قنداقۀ توحید به دست تا بری باشی از ملعبۀ لات و منات تو همه اصل و اصولی، تو همه فرع و فروع تو همه حج و جهادی، تو همه صوم وصلات ظاهر و باطن تو نیست به جز جلوۀ حق که هم آیین صفاتی و هم آیینۀ ذات مرحبا! آجرک الله بزرگا مردا! نیست در دست تو جز نسخۀ حاجات و برات شعر ناقابل من چیست که نذر تو شود؟ جان ناقابل من چیست که گویم به فدات؟ تو کدامین غزلی عطر کدامین ازلی؟ از تو گفتن نتوانند چرا این کلمات؟ جبل‌الرحمه همین جاست، همین جا که تویی پای این سفره که نور است و سلام و صلوات
امام زمان(عج)مناجات روز عرفه   ای دعای حسین در عرفات هم صدای حسین در عرفات لابه لای دعا تو را می خواند... آشنای حسین! در عرفات عرفات تو دیدنی باشد مبتلای حسین در عرفات ندبه های ظهور می خوانی پابه پای حسین در عرفات آن دعا را همیشه می خوانی با نوای حسین در عرفات می کنم زمزمه اباصالح حاجی فاطمه اباصالح ای شعاع حسین در عرفات انتظار حسین در عرفات خیمۀ تو بهشت آن صحرا ای بهار حسین در عرفات تو بیا تا که عالمی بیند اقتدار حسین در عرفات حاجیان میهمان تو هستند سفره دار حسین در عرفات دل دریائی ات همیشه بود بیقرار حسین در عرفات بین مهدش تو را صدا می زد شیرخوار حسین در عرفات جان آن کودک گلو پاره برغم فاطمه نما چاره   مجتبی روشن روان
امام حسین(ع)-مناجات روز عرفه   به تپش آمده با یاد تو از نو کلماتم باز نام تو شده باعث تجدید حیاتم بیم گرداب به دل داشتم اما تو رسیدی که شدی "ساحل امن من و کشتی نجاتم" باز از فرط عطش خشک شده کام من،آری تشنه ام؛تشنه ی لبهای عطش ناک فراتم باید احرام ببندم به طواف حرم تو من که در صحن تو در موقف دشت عرفاتم با دعای عرفه دست مرا کاش بگیری مات و مبهوت نمایان شدن جلوه ی ذاتم با تو هر لحظه مجسم شده یک روضه به چشمم باز گریان تماشای قتیل العبراتم سید علیرضا شریفی
.  💚روضه گریز دعای عرفه💚 دعاى عرفه، چند بار در فرازهاى مختلفى مىگوييم: بحق هذه العشيّه... به حق امشب... به حق امشب... . مگر امشب چه خبر است ؟ در شب عید قربان چه خصوصيتى است که مدام  خدا را به حق امشب قسم می دهیم؟ امشب شب مهمی است؛ شب عید قربان. شب عاشوراى اسماعيل و فردا اسماعیل  راهی قربانگاه است امام حسين(ع) ارتباط خاصى با شب عيد قربان دارد چرا که او هم قربانى دارد:  بهر قربانى على اصغر آورده   عبداللَّه و قاسم و اكبر آورده    الهى بهر قربانى به درگاهت سر آوردم                نه تنها سر برايت بلكه از سر بهتر آوردم  پى ابقاء قد قامت به ظهر روز عاشورا                  براى گفتن اللَّه اكبر، اكبر آوردم  على را در غدير خم نبى بگرفت روى دست          ولى من روى دست خود على اصغر آوردم  على انگشتر خود را به سائل داد امّا من             براى ساربان انگشت با انگشتر آوردم  براى آن كه قرآنت نگردد پايمال خصم                    براى سم مركبها خدايا پيكر آوردم  براى آن كه همدردى كنم با مادرم زهرا                براى خوردن سيلى سه ساله دختر آوردم  اگر با كشتن من دين تو جاويد مىگردد                 براى خنجر شمر ستمگر حنجر آوردم  به پاس حرمت بوسيدن لبهاى پيغمبر                  لبانى تشنه يا رب بهر چوب خيزر آوآوردم منبع: گریزهای مداحی، محمد هادی میهن دوست، ص27 و 29 برچسب‌ها: گریزهای مداحی, متن روضه, مقتل, دعای روضه امام حسن, ع