.
#شهادت_امام_عسکری
#استاد_مجید_طاهری 🎤
✅نوحه شهادت امام حسن عسکری (علیه السلام)
1⃣بند اول
زمین گریان سما گریان
تمام سامرا گریان
که زهرا شده زین عزا گریان
بخوان نوحه بزن بر سر
بریز اشک از دو چشم تر
که گریان شده زین عزا حیدر
ای وارث امامت
مهدی سرت سلامت
2⃣بند دوم
لبش عطشان تنش لرزان
جگر از زهر کین سوزان
برای فراق گلش گریان
@emame3vom
امام عسکری مسموم
دل مهدی شده مغموم
زند ناله از دل ابالمظلوم
ای وارث امامت
مهدی سرت سلامت
3⃣بند سوم
فدای غصه و آهش
فدای عمر کوتاهش
که دائم بلا بوده همراهش
به دامانت نهاده سر
لب خشکش نمودی تر
گریز شما روضهٔ اکبر
ای وارث امامت
مهدی سرت سلامت
#امام_حسن_عسکری علیه السلام
#سعید_نسیمی ✍
#نوحه
.👇
.
بدون صوت
#قسمت_پایانی روضه و توسل جانسوز _ شهادت اباالمهدی آقا امام حسن عسکری علیه السلام_ سیدمجید بنی فاطمه
#ش
┄┅═══•••✾❀✾•••═══┅┄
فرمود:جیگرم داره میسوزه،لبا خشکِ..آقا حجة بن الحسن خودشون ظرف آبی رو آوردن مقابل دهان بابا گرفتن،همه ی بچه ها زودی میان بالا سرِ باباشون اگه کاری داشته باشه...همه ی باباها هم عشق می کنن،میگن:موقع جون دادن بچه مون بالا سرمون باشه...تشنه بودی میدونم اما مهدیت برات آب آوُرد...
یه نفر هم گفت:من آب ببرم...سپرش رو آب کرد،تا رسید نزدیکِ گودال،دید شمر داره بیرون میاد،گفت: بگو هلال کجا میری؟ گفت:میخوام حسین رو سیرابش کنم...یه وقت نانجیب گفت: من حسین رو سیراب کردم...*
زهر افتاده به جان جگرم ، مهدی جان
لرزه افکنده ز پا تا به سرم مهدی جان
به لب خشک پدر جرعه ی آبی برسان
که من از سوز عطش شعله ورم مهدی جان
قبل از آنی که به دل زهر اثر بگذارد
کشته از صحنه ی دیوار و درم مهدی جان
لحظه ای نیست عزیزم که تداعی نشود
واقعه ی کرب و بلا در نظرم مهدی جان
قدح آب روان تا به لبم شد نزدیک
عطش اهل حرم زد شررم مهدی جان
بشکند دستی که با بغض علی سیلی زد
به رُخِ عمه ی نیکو سِیَرَم مهدی جان
*آقای من!یا امام عسکری! شما رو آزار دادن،خونه زندگی تون رو بهم ریختن،ریختن تو خونه ی شما... اما فقط یه دَرِ خونه رو آتیش زدن...
یا امام عسکری! خیلی اذیت کردن شمارو،یا امام زمان شما هم خیلی غربت کشیدید، درستِ شما چهار ساله بودید باباتون رو شهید کردن،بارها حرمت باباتون رو نگه نداشتن...اما بمیرم برا اون بچه های قد و نیم قدی که بعد از پیغمبر همه دور مادر رو گرفتن برا پیغمبر عزاداری می کنن،که ریختن تو خونه دَرِ خونه رو آتیش زدن،دستای باباشون رو بستن...
علامه امینی گریه می کرد،گفتن:آقا! چرا اینجور گریه می کنید، گفت:الان تو این فکر بودم اگر برا مادر اتفاق بیوفته بچه ها پناه می برن به بابا،اگه برا بابا یه اتفاق بیوفته بچه ها پناه می برن به مادر،تو کوچه بچه ها به کی پناه بردن...یکی علی رو می کشه یه عده حرومی یه خانومی رو می زنن...
بعضی روضه ها گریه داره،اما بعضی روضه ها داد داره،بلدی داد بزنی یا نه؟ یه کاری کردن مادرِ سادات مثل پیر زنها راه می رفت،می دونی چرا مثل پیر زنها راه می رفت؟ الان یه بیت می خونم...*
از آن روزی که سیلی خورده ام دشوار می بینم
به چشم نیمه باز خود جهان را تار می بینم
دلم می خواست چشمانم نمی دیدند جایی را
که خونِ محسن خود بر در و دیوار می بینم
*زنی که بخواد بچه به دنیا بیاره،قبلش برا بچه اش لباس آماده میکنه...بعد از ماجرایِ در و دیوار هر وقت بچه ها می خوابیدن،مادرمون لباس بچه اش رو بغل می گرفت...محسن جان خیلی دوست داشتم ببینمت...اما مغیره تو کوچه امون نداد....شبیه این مادر فقط رُبابِ، تو شام یه وقت زینب نگاه کرد دید داره دستش رو تکون میده،چی شده رباب؟گفت:خانوم جان ما بین این زن ها دیدم زنی بچه اش رو بغل گرفته...یادِ علی اصغرم
#سید_مجید_بنی_فاطمه
#روضه_امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
.
حاج حیدر خمسه4_5832700492890768118.mp3
زمان:
حجم:
18.08M
#بسم الله الرحمن الرحیم
#روضه-شهادت-امام-عسکری
#مداح-حاج-حیدر-خمسه
امام حسین ع
شهادت #امام_حسن_عسکری علیه السلام 🎵 زهر افتاده به جان جگرم مهدی ... 🎤محمدرضا #طاهری #واحد
.
بسمالله الرحمن الرحیم
#شهادت_امام_عسکری
#امام_حسن_عسکری_ع_شهادت
#سعید_خرازی
زهر افتاده به جان جگرم مهدی جان
لرزه انداخت ز پا تا به سرم مهدی جان
به لب خشک پدر آب گوارا برسان
که من از سوز عطش شعلهورم مهدی جان
قدح آب همینکه به لبم شد نزدیک
غم لبهای حسین زد شررم مهدی جان
قبل از آنی که به دل زهر اثر بگذارد
کشته از صحنهی دیوار و درم مهدی جان
لحظهای نیست عزیزم که تداعی نشود
وقعهی کرب و بلا در نظرم مهدی جان
زینب و بزم یزید و لب خشکیده و چوب
خون قلبم چکد از چشم ترم مهدی جان
میدرخشد رخ ماه تو بهیاد آوردم
سر نورانی هجده قمرم مهدی جان
.
#زمزمه
#شهادت_امام_عسکری علیه سلام
داره از فرق سرش می سوزه تا پاش
آقایی كه زهر آورده جون رو لبهاش
زود برید خبر بدید مهدی ش بیاد و
بده آب بهش آخه می لرزه دستاش
دنیا بازم وفا نكرد به بچه های فاطمه
بازم خزونی شد یه گل از نوگلای فاطمه
نور چشای فاطمه
غریب شهر سامرا
شبیه مادرش حالا
میشه جوون مرگ به خدا
واویلتا واویلتا
@emame3vom
صدای زمزمه ء صاحب زمونه
بالای سر بابا روضه میخونه
گریه هاش بند نمیاد شبیه بارون
اول آواره گی ه آقامونه
سر بابا رو پاش ه و داره شهادتین میگه
امام حسن بالبای خونی حسین حسین میگه
از شاه عالمین میگه
محشری بود تو كربلا
آقای تشنه لب ما
عریان رها شد رو خاكا
واویلتا واویلتا
این روزها امام زمان چه بیقراره
اشكایی به رنگ خون داره میباره
جز غم بابا و كربلا و گودال
داغ محسن و میون سینه داره
آخه توی همین روزها در به سر فاطمه خورد
محسنش افتاد با لگد نیومده به دنیا مرد
هجوم غم حیدر و برد
میخ و لگد به سینه دوخت
دشمن تا شعله بر فروخت
جنین شیش ماه رو سوخت
واویلتا واویلتا
بانوای مداح اهلبیت ع🎤
#جناب_حاج_احمد_متولی_طاهر
https://eitaa.com/emame3vom/32416
👇
.
#شعرخوانی
#تک
#شهادت_امام_حسن_عسکری
#جواد_مقدم
ای آفتاب مِهر تو روشنگر وجود
در پیشگاه حکم تو ذرات در سجود
ای میر عسکری لقب ، ای فاطمی نسب
آن را که نیست مِهر تو از زندگی چه سود
تاریخ تابناک حیاتت گر اندک است اما
بر دفتر مفاخر اسلامیان فزود
عیسی دمی و پرتو رأی منیر تو
زنگار کفر از دل نصرانیان زدود
این افتخار گشته نصیبت که از شرف
در خانه ی تو مصلح کل دیده برگشود
ای قبله ی مراد که در برکة السَّباع
شیران به پیش پای تو آرند سر فرود
قربان دیده ای که به بزم تو فاش دید
جای قدوم عیسی و موسی و شیث و هود
قرآن ناطقی تو و قرآن پاک را
اَلحق مفسری زِ تو شایسته تر نبود
دشمن بدین کلام ستاید تو را که نیست
در روزگار چون تو به فضل و کمال و جود
شادی به نزد مردم غم دیده نارواست
جان ها فدای لعل لبت که این سخن سرود
مدح شما زِ عهده ی مردم برون بُوَد
ای خاندان پاک که یزدانتان ستود
از نعمت ولای شما خاندان وحی
منت نهاد بر همگان خالق ودود
ای پور هادی ، ای حسن العسکری زِ لطف
بپذیر از مؤید دل خسته این درود
#امام_حسن_عسکری
#شهادت_امام_حسن_عسکری
👇
www.javadieh.blog.irMoghadam-13950917[03].mp3
زمان:
حجم:
9.18M
▪️ای آفتاب مِهر تو روشنگر وجود▪️
🎤 سبـک : شعرخوانی - تک
🗓مراسم : جلسه هفتگی
.
#شهادت_امام_عسکری
$مدح و مرثیه #امام_حسن_عسکری علیه السلام
عاشق و مبتلای عسکری ام
نوکر و جانفدای عسکری ام
در هوایش نفس نفس زده ام
از ازل در هوای عسکری ام
من کی ام؟ خاکِ پای فرزندش
همچنین خاکِ پای عسکری ام
نام او همچو مجتبی، حسن است
مستِ نامِ رسای #عسکری ام
با نگاهش خدا شناس شدم
که مطیع خدای عسکری ام
صوت قرآن او زِ بس زيباست
بی قرارِ صدای عسکری ام
عده ای یا حسن حسن گفتند
من مریدِ نوای عسکری ام
بین جمع چهارده معصوم
حال تحت لوای عسکری ام
خواب و رؤيای هر شبم باشد
زائرِ سامرای عسکری ام
پسر فاطمه است این آقا
شکرلِله گدای عسکری ام
شالِ مشکی به گردنم دارم
آشنای عزای عسکری ام
شامل هر دعای مهدی ام
تا که گریان برای عسکری ام
همچو مهدی دوباره گریانِ
غربت و ناله های عسکری ام
بینِ حجره صدا زده مهدی..
که سرآسیمه آمده مهدی..
بینِ حجره چِقَدر نالان است
مهدی او حزین و گریان است
می چکد از دو چشم او باران
ای خدا، این چه وقت باران است
روز وصلش فرا رسیده یا..
..عسکری را چو عید قربان است
حالِ آقا چه مُنقلب گشته..
زهرِ قاتل چو تیغ برّان است
جگرش سوخت چون عموش حسن
ارث او سوزش دل و جان است
دل او سوخت از غم مادر
چون حسن مادریِ دوران است
جان او بر لب آمد از غم یاس
یاس پرپر که بر لبش جان است
با لب تشنه الوداع می گفت
این چه رسم وداع یاران است
طفل او ساقی اش شده حالا
لیک دست و تنش چه لرزان است
این دم آخری نفس نفس اش
نذرِ ناله به ذبحِ عطشان است
مهدی اش روضه خوان و او گریان،
بر شَهی که قتیل العریان است
گفت مهدی، حسین تنها بود..
قطعه قطعه میانِ صحرا بود..
سرِ شَه را به نیزه ها زده اند
تنِ شَه را چِقَدر پا زده اند
اول او را به گودی آوردند
دوم او را به هر کجا زده اند
مثل زهرا که بی هوا زدنَش
پسرش را چه بی هوا زده اند
پیش چشمان تار خواهرِ او..
عده ای زخمِ ناروا زده اند
عده ای نیزه، عده ای شمشیر
پیرِمردان که با عصا زده اند
عده ای هم که سنگ بَر رویَش..
..نيّتِ قُربِ بر خدا زده اند
عده ای نعلِ تازه بر مرکب
بعد هم بر تنِ رها زده اند
قطعه قطعه شده تَنِ پاکش
بدنَش را جدا جدا زده اند
هیچ کس یار او نَشد گودال
اهلِ کوفه دوباره جا زده اند
بعدِ او نوبت حرم شده است
شعله بر خیمه از جفا زده اند
وحشیانه به خیمه ها رفتند
تازیانه به اولیا زده اند
چشم عباس را که دیدند دور
سیلی بر زینبش چرا زده اند؟
زینب و طعنه و جسارت وای..
ناموسِ حیدر و اسارت وای..
#مجتبی_دسترنج_ملتمس
#مدح_مرثیه_امام_حسن_عسکری_ع
.