Pouyanfar-ToBaHamehFarghDari.mp3
7.19M
#نواےنوڪرے
•
تو با همہ فرق دارے
تو اصلا حرمت،نگاه ڪرمت
ضریح و علمت استثناعہ
صفاےقدمت،آقا جنس غمت
غم محتشمت استثناعه
محمدحسینپویانفر
•
#کربلا #پویانفر 🎤
#بین_الحرمین
5. من مرغ عشق حیدرم.mp3
5.03M
#شهادت_حضرت_زهرا
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
#واحد_سنگین
من مرغِ عشقِ حیدرم
اما شکسته بال من
دنبال ردِ خونِ من
زینب دَود دنبال من
دل بی شکیبه ، وای
حیدر غریبه ، وای
#بند_دوم
ای خصمِ جانیه علی
شرمی کن از شیرِ خدا
دست مرا بشکن ولی
دست علی را وا نما
دل بی شکیبه ، وای
حیدر غریبه ، وای
#بند_سوم
در کوچه هایِ شهرِ غم
خود را به سختی میکِشد
ثانی مبر ، یارِ مرا
ورنه خودم را میکُشم
دل بی شکیبه ، وای
حیدر غریبه ، وای
.
.
#فاطمیه
#بذری 🎤
#روضه_شب_جمعه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها -
حاج محمدرضا بذری:
وقتی مرا در روضه دعوت میکند زهرا
یعنی کریمانه کرامت میکند زهرا
بیش از پدر ، مادر محبت میکند زهرا
از نان شب خرج رعیت میکند زهرا
تفسیر ناب آیه های هل اتی یعنی
لطف بدون منت و بی انتها یعنی
پیراهنش در دست خالی گدا یعنی
شام زفافش هم عنایت میکند زهرا
غم می زداید از دل سائل به یک لبخند
با دست و دل بازی گدا را میکند خرسند
یک روز نان سفره و یک روز گردنبند
همواره لطف بی نهایت میکند زهرا
هرکس مقیم خانه اش شد اهل ایمان شد
مقداد شد میثم شد و عمار و سلمان شد
از برکتش حتی یهودی هم مسلمان شد
چادر نمازش هم هدایت میکند زهرا
چیزی نمیخواهد در این دنیا برای خود
روزی دهد همسایه را با ربنای خود
پهلویش آزرده ست اما با خدای خود
هرشب سر سجاده خلوت میکند زهرا
یک عمر در کنج دلش یاد علی دارد
تصمیم بر یاری و امداد علی دارد
لحظه به لحظه بر لبش ناد علی دارد
با ذکر مولایش عبادت میکند زهرا
پا را که داخل میگذارد از در مسجد
از ترس میلرزد به خود سرتاسر مسجد
محو کلام آتشینش منبر مسجد
با خطبه های خود قیامت میکند زهرا
بوی شهادت میرسد از لحن سوگندش
"لبیک یا حیدر" نوشته روی سربندش
جان علی را میخرد با جان فرزندش
از هستی اش خرج ولایت میکند زهرا
با صورت نیلی و با چشمان کم سویش
با سینه ی آزرده و با زخم بازویش
با لاله های بسترش با درد پهلویش
از غربت حیدر روایت میکند زهرا
از ضربه های داس بی احساس گلچین نه
از بی حیایی غلاف تیغ بدبین نه
از چشم شور و پای شوم و دست سنگین نه
از درد تنهایی شکایت میکند زهرا
اشک مرا پای شب مهتاب بگذارید
تابوت را در گوشه ی سرداب بگذارید
نزد حسینم نیمه شبها آب بگذارید
این روزها دارد وصیت میکند زهرا
فردای محشر باز محشرمیشود قطعا
مادر می اید دیدنی ترمیشود قطعا
با لطف او یک طور دیگر میشود قطعا
از ما گنهکاران شفاعت میکند زهرا
هم سینه زن هم گریه کن هم روضه خوانش را
هم چای ریز بی ریا و بی نشانش را
تا دوستان دوستان دوستانش را
با دست خود راهی جنت میکند زهرا
.👇
3-یادی از حاج قاسم.mp3
6.07M
#حاج_قاسم
#روضه:امام حسین علیه السلام
#شعر: روی خاکدشت جسمت نامرتب مانده است
دوشنبه ۱۳۹۹/۱۰/۱۵
#هیئت_هفتگی_عشاق_الولایه
#سپهبد_شهید_قاسم_سلیمانی
#مرد_میدان
.
#فاطمیه
#مناجات
دِلا بکوش مُطهر بمان و مَحرم باش
دخیل چادرِ دُخت رسول اکرم باش
به تزکیه سپری کن دو روز دنیا را
بدین طریق به چشم خدا مُکرّم باش
عبودیت به صفات ربوبیت برسد
بیا و عبد خداوند باش ، رَب هم باش
تو جمع عالَم دنیا و آخرت هستی
مباش فکر دو عالم ، خودت دو عالم باش
مسافریم و از اینجا خلاصه باید رفت
به فکر رفتن از این نشئه نیز کم کم باش
ز راه میرسد آن دم که صور را بدمند
از این به بعد دَمادَم به یاد آن دَم باش
به سفره خانه یِ حاتم مَبَر نیاز ، اما
اگر به خانه یِ تو آمدند حاتم باش
اگر درست نکردی ، خودت درست بمان
کسی به دست تو آدم نشد ، تو آدم باش
غمی به غصه همسایه هات اضافه نکن
ولی به غصه همسایه هات مرهم باش
بگو به زن که زنی فاطمه نخواهد شد
بگو که لااقل آسیه باش ، مریم باش
شب زفاف دو رکعت نماز قبر بخوان
شب زفاف که شد فکر قبر خود هم باش
چراغ خانه به مسجد رواست نی خانه
به فکر مسجد و محراب و ابروی خم باش
گر ایستاده بمیری شهید میمیری
درست مثل شهیدان چو کوه ، محکم باش
کلید قفل شهادت بدست گریه توست
امیدوار به این اشکهای نم نم باش
آهای اُمت اسلام ! بهر پیروزی
دخیل چادر دخت رسول اکرم باش
/علی اکبر لطیفیان
.
.
ای تاج سر عالم و آدم زهرا
از کودکیم دل به تو دادم زهرا(س)
ان روز که من هستم و تاریکی قبر
جان حسنت برس به دادم زهرا(س)...
#فاطمیه
.
صدا ۰۰۲_sd--۸۳.m4a
6.99M
#مناجات شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
سالها زوّاریت را آرزو کردم حسین (ع)
هر کجا رفتم تو را من جستجو کردم حسین
تا خراسان تا به قم تا حضرتِ عبدالعظیم
پای هر مرقد تو را چون لاله بو کردم حسین
سالها هر زائری می آمد از کرببلا
تا که بوی تو بگیرم بوی او کردم حسین
هر کجا نام تو بود آنجا بهشتم بود و هست
من بهشتت را دو عالم آرزو کردم حسین
همچنان در کربلا جاریست خون سرخِ تو
مقتلت را من ز اشکم شستشو کردم حسین
جسمِ خونینِ تو را دیدم میانِ قتلگه
لعنتِ بسیار بر جانِ عدو کردم حسین
وارد صحن تو گشتم در شبستانِ ولا
ای همه آمالِ من، من بر تو رو کردم حسین
آنقدر شوقِ هوای صحن تو دارم به سر
با تو در تنهاییِ خود گفتگو کردم حسین
سالها با یا حسین از شورِ عشقت دم زدم
تا سرِ خوانِ تو کسبِ آبرو کردم حسین
قرهً العین نبی ای روح و جانِ فاطمه
من دگر با روَضه ات عمری ست خو کردم حسین
شاهِ بطحا از کرم این رو سیه را کن قبول
این زبان را وقف تو در گفتگو کردم حسین
جان اصغر روزیم کن تربت شش گوشه ات
در فراق تو ز خونِ دل وضو کردم حسین(ع)
هستی محرابی ✍
محمد حسین فخر 🎤