eitaa logo
امام حسین ع
27.3هزار دنبال‌کننده
432 عکس
2.3هزار ویدیو
2.2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
@babolharam_netباب الحرم _حنیف طاهری.mp3
زمان: حجم: 6.7M
|⇦•چشم وا کن احد آیینۀ عبرت .. ویژۀ شهادت حضرت حمزه سیدالشهدا علیه السلام _ حاج حنیف طاهری
. علیه السلام شیخ الائمه یا امام صادق حق المبین تویی کتاب ناطق عالم همه گدا و ریزه خوارت تو خیل نوکرات منم یه عاشق رییس مذهب شیعه شکوه مکتب شیعه تو آسمون تشیع تویی تو کوکب شیعه منشاء علمی حامل حلمی منبع نوری امپراطوری رحمت عامی اصل اسلامی اوج ایمانی ذات قرآنی ((یا امام صادق)) سبط پیمبری امام صادق محبوب داوری امام صادق هشتم ولیِ عالَم ولایت فرزند حیدری امام صادق زعیم کشور شیعه تویی تو سرور شیعه تو اوج غصه و غربت همیشه یاور شیعه فیض دواری معجزه داری پسر حیدر عاشق مادر عشق بی حدی لطف ممتدی اشجع الناسی عشق عباسی ((یا امام صادق)) شعروسبک: ✍ 👇
. دارد دلشان حال و هوایی ..حسنیون دارد سرشان ..شور و نوایی ..حسنیون در محضرِ کس لب به شڪایت نگشایند دارند شهِ عقده گشایی ..حسنیون از عزّتِ نفس است در این خانه دخیل اند دارند عجب میلِ گدایی..حسنیون دل را به حسن داده و سر خوش ز همین کار آقا و امیرند ..خدایی..حسنیون رخصت برسد پایِ پیاده برسانند... با گریه و با لطمه چه جایی ..حسنیون در خاکِ بقیع باز بسازند حرمِ عشق بر پای ڪنند کرببلایی ..حسنیون کی می رسد آن روز که بیتوته نمایند مابین حرم ..صحن و سرایی..حسنیون کی می رسد آن روز ڪه در صحنِ حیاطش سازند مگر آب نمایی..حسنیون یک روز رسد در کنفِ دولتِ مهدی پیوسته ڪنند نوحه سرایی ..حسنیون شاعر: ✍ .
. اگر تو آه کِشی خشک و تَر نمی‌ماند اگر تو گریه کُنی که جگر نمی‌ماند بیا و آه مَکش با حرارتِ جگرت که از مجالسِ روضه اثر نمی‌ماند نفَس بزن که نفسهای آخرم برسد که بی تو این نَفَس مختصر نمی‌ماند چنان شکسته شدی که شبیه زهرایی که چون تو دست کسی بر کمر نمی‌ماند لباسِ مشکیِ مان را فقط کفن بکنید برای ما که از این بیشتر نمی‌ماند مدافعان حرم سمت تو به سر رفتند برایِ حامیِ زینب که سر نمی‌ماند به دردِ آخرتِ ما نخورد جز گریه... که هیچ چیز چو اشکِ سحر نمی‌ماند غنیمت است نشستن میانِ این روضه که عمر میرود و اینقدر نمی‌ماند هرآنچه خرج کنی صد برابرش بِبَری در این معامله حرف ضرر نمی‌ماند تمامِ حاجت ما را نگفته زهرا داد که مادر از دلِ ما بی خبر نمی‌ماند رسید قافله و خواهری پیاده نشد به گریه گفت که زینب دگر نمی‌ماند  نگاه کرد به اکبر : حسین  جانِ علی به جانِ تو که زِ باغَت ثمر نمی‌ماند اگر پدر برود می‌شود پسر باشد اگر پسر برود نه  پدر نمی ماند (حسن لطفی)✍ ................ مداحی اول جلسه‌ای من آمدم که گریه کنم دست من بگیر ترسم زمان رد شود این عرصه زود ، دیر قسمت نشد اگر که جوانمرگ تو شوم لطفی نما شوم درِ این خانه پیرِ پیر باشد مرا به نوکری خود مکن قبول من داد میزنم که شمائی به من امیر ماه محرّم است خودم که نیامدم ! زهرا مرا کشانده دوباره به این مسیر چونکه شفای تو اشک است ، فاطمه بر گریه بر عزای تو کرده مرا اجیر آخر شنیده‌ام به غمت خنده کرده‌اند بر خشکی لبان تو در خشکی کویر مثل زنی که مُرده جوانش شبانه روز من زار میزنم به تن رفته در حصیر مجتبی صمدی شهاب محرم ۱۳۹۸ از آن‌زمان که خیمه را برپا نمودی در بِین این صحرای غم مأوا نمودی دوش مرا تکیه گَه غمها نمودی خونِ دوباره بر دلِ زهرا نمودی غم ذرّه ذرّه قلب من را آب کرده این سرزمین روح مرا بی تاب کرده تو گفته بودی میهمان کوفیانیم تو گفته بودی در امانِ کوفیانیم آرام از دست و زبانِ کوفیانیم محبوبِ هر پیرو جوان کوفیانیم از چه به استقبالمان لشکر رسیده؟ سدّ ره ما نیزه با خنجر رسیده دلشوره اُفتاده به جانم جانِ خواهر کج کن مسیر رفتنت را سوی دیگر برخیز برگردیم تا شهرِ پیمبر بازی نکن با قلب زینب ای برادر یک دل فقط دارم که آن بر تو سپُردم اصلا نزن حرف از جدائی تا نمُردم عبّاس را فرمان بده جولان نماید با غُرّشی این قوم را حیران نماید شاید که دشمن خویش را پنهان نماید سوی مدینه رجعتم آسان نماید عباسِ من قرص قمر تو آفتابی می‌ترسد این لشکر زِ عباسم حسابی اُطراق کردی بین این صحرا چه سازی گر سَد شود بر روی ما دریا چه سازی با آفتاب و خشکی لبها چه سازی خواهی که با اهل حرم آقا چه سازی با من نگو با چشم خود حرف از جدائی با من نگو زینب میان کربلایی در ذهن من زیباترین تمثال هستی از چه پریشان خاطر و احوال هستی تو محو معبودی کمی خوشحال هستی آخر چرا خیره به آن گودال هستی ای‌کاش راهت لحظه‌ای آنجا نیفتد کارت به عصر روز عاشورا نیفتد از این سراشیبی به دیدارت می‌آیم دنبال چشم خسته و تارت می‌آیم شاید که خوردم یار به کارَت می‌آیم وقتی دهد سر نیزه آزارت می‌آیم امّا دعا کن تا نباشم من به پیشت وقتی که پنجه میزند قاتل به ریشت مجتبی صمدی شهاب .
. و علیهم‌السلام عباشو پهن کرده واسه بردنِ پیکر می‌گیره زیرِ بازویِ نبی رو حیدر داغِ عمو می‌مونه رو سینه‌َش همیشه یه دردایی با هیچ دَوایی خوب نمی‌شه واویلتا واویلتا وای از غریبی/۴/ اگرچه نیزه سینه‌یِ شیر ُو دَریده خنجرِشو ظالم پسِ سر نَکِشیده اگرچه خواهر بدنِ صدپاره دیده رگایِ پاره‌یِ گلوشو نبوسیده واویلتا.... حضرت سیدالکریم علیه السلام رویِ سرم سایه‌یِ پرچمِ کریمه افتخارم خادمیِ عبدالعظیمه تو این حرم کربلایی شدم خدایا رو به ضریح حسن حسن نوایِ زهرا واویلتا..... غریبونه جون دادی و آخرِ روضه سرِ بریده‌َت نمی‌ره به رویِ نیزه پیراهنت نَیفتاده به چنگِ دشمن اَسبا رویِ بدنِ بی‌سر نمی‌تازن واویلتا...... علیه_السلام علیه_السلام .👇
. علیه_السلام ✍ سَیّدالکریم شاه‌عبدالعظیم تو مولایی و ما همه نوکریم لباسِ خادمیِ شما رو جبرائیل می‌پوشه صورت به‌رویِ ضریح می‌ذاره به‌ یادِ شیش‌گوشه کربلائیه حرمت مجتبائیه کرمت سایه‌یِ خدا بر سرم شده سایه‌یِ پرچمت یا سیّدالکریم مولا عبدالعظیم‌/۴/ از نسلِ حسن در خطِّ حسین حس می‌شه تو صحنت بویِ بین‌الحرمین نفس نفس زدنِ سینه‌زن ذکر یاحسنه زائرِ تو زائرِ صحنِ شاهِ بی‌کفنه تو حرم پا که می‌ذارم از غم تو می‌بارم انگاری تو کربلامو زائرِ علمدارم یا سیّدالکریم... 👇.
. علیه السلام و علیهم السلام تویی بشیرِ پیغمبر شرزه‌شیرِ پیغمبر تو سختیا مثلِ حیدر علم‌گیرِ پیغمبر می‌لرزه میدون زیرِ پات نوایِ یارب بر لبهات چه بی‌نظیره سردار و چه بی‌نظیره پیغمبر اللّهُ‌اکبر به همّتِت اللّهُ‌اکبر به غیرتِت اللّهُ‌اکبر به عزّت و شجاعتِت یا حمزه سَیّدالشهدا/۴/ اگه شکسته آئینه نبوده چکمه بر سینه یه روزی ظالم با خنجر به روی پیکر می‌شینه عبایِ پیغمبر اینجا یه بدنو جمع کرد امّا یه‌روزی ارباب با دقّت یه‌چیزایی روش می‌چینه اللّه‌ُاکبر پاشو بابا اللّهُ‌اکبر که دشمنا اللّهُ‌اکبر می‌خندن آه به اشکِ ما ولدی یاعلی یاعلی/۴/ حضرت سیّدالکریم علیه السلام هوایِ صحنت خدایی کرمِ تو مجتبایی من اوّلین بار آقا‌جون اینجا شدم کربلایی به پرچمِ تو می‌دوزم چشامو آقا می‌سوزم حال و هوایِ من مثلِ اربعینه تماشایی اللّهُ‌اکبر به این حرم اللّهُ‌اکبر به این عَلم اللّه‌ُاکبر می‌خوام بیام قدم قدم ثاراللّه سیّدالشّهدا/۴/ علیه_السلام علیه_السلام .👇
. 😭😭😭 هزار و صد و چند بهاره که قلب آقامونه محزون امام غریب ما هر روز شد از کارای ما دلش خون چرا شیعه از یاد تو رفت که بابات بیابون نشینه حواست باشه داره با اشک گناهای ما رو می بینه دعای قنوت نمازش شده ناجی شیعه اما بمیرم که از دست مردم شد آواره ی دشت و صحرا خدا و رسولش گذاشتند آقا رو پیش ما امانت ولی از چی تنهاش گذاشتیم هزار سال تو زندون غیبت العفو یا صاحب الزمان...... 🌸🌸🌸🌸🌸 چقدر ما‌ پر از ادّعاییم خیال می کنیم خیلی مردیم نشد اما یک لحظه با عشق به دنبال مهدی بگردیم آهای شیعه که هستی دائم گرفتار فتنه ی دنیا بگو در قبال امامت چی داری جواب واسه زهرا رها کرده ایم یوسفش رو توی چاه غربت همیشه چرا سیصد و سیزده یارش هزار ساله که جور نمیشه نشد که بشیم مرهمی ما واسه زخم قلب صبورش یه عمره که ما برنداشتیم یه سنگ از مسیر ظهورش العفو یا صاحب الزمان.... 🌸🌸🌸🌸🌸 منم اون که بار گناهم درآورده اشک از امامم آخه با چه رویی دیگه من خودم رو غلامش بنامم چقد اومده با محبّت کنارم نشسته تو هیئت بده این‌که نشناختمش چون شده چشم‌من بی لیاقت یه عمره که تنهاش گذاشتیم بیایید کنارش بمونیم اثر داره ولله بیایید دعای فرج رو بخونیم ظهور امام‌ زمانه نجات از بلایای دنیا میشه زخم پهلوی مادر تو جمعه ی موعود مداوا الغوث یا صاحب الزمان.... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .👇