eitaa logo
امام حسین ع
22.4هزار دنبال‌کننده
415 عکس
2.1هزار ویدیو
2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. بند1 کربلا خاطره ی زندگیمونه درمون حالت آشفتگیمونه این که میگیم یاحسین یاابالفضل لالایه موقع بچگیمونه حالم عوض میشه وقت توهیاتم هیاتت کانون احساسه ثارالله باتوخدادارم عاشقتم یارم قلادمون دسته عباسه ثارالله ذکرتوشیرینه براتشویش قلبم ذکرت تسکینه عشقه نوکراینه اربابش داره دائم اونو میبینه 🖤سیدی یا مولا یا اباعبدالله (؏) 🖤 بند2 این حسینه که ازدوعالمین سره این حسینه که دلامون رو میبره این حسینه که هرچی گنه کار باشی آخرش دستت رومیگیره میخره بهترین اربابه معنیه رحمانه رحمتش درعالم جاویده ثارالله کرمش بی حده چی بادلم کرده کرمش همیشه توحیده ثارالله باکرامت آقا مهربون و کریم، باسخاوت آقا باعنایت آقا به مهظر تودارم ارادت آقا 🖤سیدی یا مولا یا اباعبدالله (؏) 🖤 بند3 قبله ی عشاق مَه روی ثارالله قاتل جانانه ابروی ثارالله عاقبت دیوانه دیوانه ترمیشه ازهمان طره ی گیسوی ثارالله دلبر طنازه معدن اعجازه یوسفان برپایش جان میدن میمیرن صنم عشاقه قبله ی آفاقه عارفان درپیچش زلفت درگیرن مجنونم لیلایی فاتح دلهایی، بهترین آقایی کارمه شیدایی نوکردرگاهتم شاه بی همتایی 🖤سیدی یا مولا یا اباعبدالله (؏) 🖤 ✍شعروسبڪ🎼 ٦٩ .👇👇👇
۱۹ مرداد ۱۴۰۱
بی تاب وبی صبر و قرارم در فراقت یابن الحسن(عج) ابربهارم در فراقت در سینه آتش دارم و در دیده باران این است حال و روزگارم در فراقت یک عمر دردل بودی و از دیده پنهان هم با منی ، هم غصه دارم از فراقت هرصبح وشب درخلوت خود روضه دارم شد روضه ها دار و ندارم در فراقت یاد سه ساله دختری که گفت : بابا رفتی ومن چشم انتظارم در فراقت بابا منی که دست تو زیر سرم بود برخاکها سر می گذارم در فراقت می سازد عمه با من و با مشکلاتم می سوزد عمه در کنارم در فراقت امشب بیا باخود ببر جامانده ات را بابا دگر طاقت ندارم در فراقت علی ساعدی
۱۹ مرداد ۱۴۰۱
چه باک کشتی آن دل که بادبان دارد میان زندگی اش صاحب الزمان دارد به هیچ کس نزند رو، کسی که منتظر است... تمام عمر نظر سوی آسمان دارد هم آبرو و هم ایمان و هم ولای علی هر آن چه دارد ازین بیت و آستان دارد نبسته دل به کسی غیر یار و دلدارش که دل سپردنِ در این جهان زیان دارد به غیر نوکر این خانه که خودش آقاست کجاست آن که چنین یار مهربان دارد نه حرف و صحبت دیروز باشد و امروز حکایتی شده این عشق، داستان دارد چه روزهای بدی شد بدون کرب و بلا دلم هوای حریمِ حسین جان دارد از آتشی که فراگیر باشد و باقی هر آن که کرب و بلا رفته است امان دارد به سوی زائر او مادری جوان آید تعجب است چرا قامتی کمان دارد؟! تعجب است چرا چهره اش کبود شده؟! ز دود و شعله به چادر، چرا نشان دارد؟! میان مجمع زوار کربلا، زهرا می آید و همه ی روضه را بیان دارد چه کرده است مگر با حسین و دندانش چنین گلایه از آن چوب خیزران دارد؟! محمدجواد شیرازی
۱۹ مرداد ۱۴۰۱
شد غرق در غم روزگارت عمه جانم خیلی دلم شد بیقرارت عمه جانم در پیش چشمت زیر خنجر دست و پا زد در خاک و خون دار و ندارت عمه جانم بر روی تل، در غربتِ شام غریبان ایکاش بودم در کنارت عمه جانم تنها و بی محرم شدی دیگر ندیدی مرهم برای حال زارت عمه جانم جانم فدایت! عصرِ عاشورا به سختی دیدم گره خورده به کارت عمه جانم مانند قلبت چند جای چادرت سوخت در شعله هایِ پُر حرارت عمه جانم چشم عمو عباسمان را دور دیدند شد پیش چشمت خیمه غارت عمه جانم لعنت بر آنکه بست دست خسته ات را در بین آتش؛ با جسارت...عمه جانم بین تمام داغ هایی را که دیدی می سوزم از داغ اسارت عمه جانم! مرضیه عاطفی
۱۹ مرداد ۱۴۰۱
بی فایده ست روضه و ماتم بدون تو  بی فایده ست اشک دمادم بدون تو  ای منتقم.... جان عمو جان تان بیا  بی فایده ست ماه محرم بدون تو  چنگی به دل نمیزند آقای غصه دار  بیرق-علم - سیاهی و پرچم بدون تو  در حیرتم چگونه حسین زمانه ام  روی کتیبه سر بگذارم بدون تو  ماه محرم آمده است محتشم بخوان  "باز این چه شورش است..."درعالم بدون تو  مزه نمی دهد که دو ماه عزا شوم  سینه زن حسینیه ی غم بدون تو  دارم زفرط غصه وغم آب میشوم  درپای روضه های "مقرم " بدون تو علیرضا خاکساری
۱۹ مرداد ۱۴۰۱
عشاق دلخوشند به دنیا نداشتن پرواز می کنند فقط با نداشتن وقت نزول درد و محن شکر می کنند هستند شُهره بر اگر اما نداشتن باید برای غفلت خود چاره ای کنیم رسوایی است آخرِ تقوا نداشتن رنجیده شد امام زمان بارها ز ما بس نیست فکر یوسف زهرا نداشتن؟! مثل یتیم گم شده ای زار می زنیم باید چه کرد با غم مولا نداشتن؟! بیمارهای دردِ جدایی دلبریم خسته شدیم ما ز مداوا نداشتن بر زائران کرب و بلا غبطه می خوریم خسران واقعی است حرم را نداشتن ** تنها دلیل خجلت باران شده همین بهر حسین، آبِ گوارا نداشتن از تشنگی زمین و سما می شود دخان این است ختم ماتم سقا نداشتن آنقدر نیزه خورد که روضه رسید به دیگر برای بوسه زدن جا نداشتن محمدجواد شیرازی
۱۹ مرداد ۱۴۰۱
. تقلاّ ندارم، تمنّا ندارم کنارم نباشی، تسلّا ندارم اگر زخم خوردم شفای تو بوده نظر بر دوای اطبّا ندارم شکسته سبویم فدای سر تو به لب صحبتی غیر لیلا ندارم شلوغی دور و برم از فراق است چو طفلی یتیمم که بابا ندارم سفیدی قلبم سیاهی گرفته دلی داشتم من که حالا ندارم اگرچه یک عمر است چشم انتظارم نگفتم امیدی به فردا ندارم به رویم نیاورده ای که بُریدم بغل کن مرا که دگر نا ندارم به رسوائی من کسی را نداری به غیر از تو من هم کسی را ندارم مریز آبروی مرا پیش زهرا بجز این به مولا تقاضا ندارم چرا بسته ای در به رویم مگر من؛ غم کربلای معلی ندارم! فدای حسین و فدای عزایش صدا زد دگر میر و سقا ندارم رضا دین پرور
۱۹ مرداد ۱۴۰۱
با این که دائم مایه‌ی ننگ و عذابم از خاکساری درت رو برنتابم لطفا گذشته را فراموشش کن اصلا امروز دیدن دارد این حال خرابم "از تو به غیر از تو تمنایی ندارم" نه خائف از نارم، نه دنبال ثوابم مشتاق دیدارم بِنَفْسِی‏ أَنْتَ‏ مولای یابن الحسن از داغ هجرانت کبابم وقت گرفتاری به سویم می شتابی شرمنده ام که سوی دنیا می شتابم از تو به من نزدیک تر آقا کسی نیست من دورم از تو با گناهم در حجابم من نقطه ضعفم دوری از صحن حسین است لطفا مکن با هجر شش گوشه عقابم زهرم شده این روزهای بی زیارت فکر حرم نگذاشته راحت بخوابم هر وقت در حقت بدی کردم، به جایش در مجلس روضه نشستن شد جوابم روز و شبت وقف غم جدت حسین است مثل شما گریان داغ آن جنابم می خواست دستش را بگیرد، بی رمق گفت: ای شمر! من لب تشنه ی یک جرعه آبم من زنده ام سمت خیامم حمله کردید ای وای زن های حرم... زینب... ربابم... علی سپهری
۱۹ مرداد ۱۴۰۱