eitaa logo
امام حسین ع
21.1هزار دنبال‌کننده
413 عکس
2.1هزار ویدیو
2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
YEKNET.IR - roze - motiee - shabe 2 ramezan 98.mp3
6.97M
⏯ #روضه سوزناک 🍃روضه #امام_حسن مجتبی(ع) 🍃خودم دیدم مادرمو میزدی ... 🎤میثم #مطیعی 👌بسیار دلنشین @emame3vom #هفت_صفر_را_زنده_کنیم .
boroumand-kardeh-taskhir-be-yek-ghamzeh.mp3
14.26M
#کربلایی_امیر_برومند🎤 🔴 #شورزیبا(کرده تسخیر به یک غمزه همه دلها را.) 🔴کانال مداحی یا #امام_حسن (ع) ادرکنا @emame3vom #هفت_صفر_را_زنده_کنیم .
YEKNET.IR - roze - mohamad taheri - shabe aval ramezan 98.mp3
5.15M
⏯ #روضه سوزناک 🍃روضه امام حسن مجتبی(ع) 🍃وقتی از بغض هوا دور و برم سنگین است 🎤 #محمدرضاطاهری 👌بسیار دلنشین @emame3vom #هفت_صفر_را_زنده_کنیم .
👌زمینه بسیار زیبای خانوم حضرت رقیه سلام علیها🎤 🎤بانوای کربلایی محمد حسن پور هر طوری بود خودمو به تو رسوندم هر طوری بود دست دشمن نموندی میگن همه که میرسه حق به حق‌دار هر طوری بود خودتو به من رسوندی خیلی باهات حرف دارم خیلی خیلی چشام می‌باره خیلی از بس کتک خوردم من بابا خیلی تنم درد داره خیلی یه نفرم نگفت، که من عزادارم یه نفرم نگفت، که گناهی ندارم یه نفرم نگفت، خسته تنها زخمی بیمارم گله دارم گله دارم گله دارم از دنیا گله دارم گله دارم گله دارم ای بابا .......‌....................................... اون دختری که بوده یکی یه دونه حالا چطور بدون بابا بمونه هر جور شده با هزار ضجر و زحمت آخر خودش رو به بابا می‌رسونه خیلی باهات حرف دارم خیلی خیلی شدم آواره خیلی یک شب من از ناقه افتادم خیلی تنم درد داره خیلی یه نفرم نگفت، موهاش پریشونه یه نفرم نگفت، این بچه مهمونه یه نفرم نگفت، دستاش پاهاش چشماش پرخونه بی‌بهونه بی‌بهونه بی‌بهونه زد بابا بی‌بهونه بی‌بهونه بی‌بهونه با دعوا .......‌....................................... من دختر امام یه دنیا بودم اما حالا بابایی ببین کبودم من زخمی از طعنه‌های شام و کوفه من کشته‌ی محلّه‌های یهودم خیلی باهات حرف دارم خیلی خیلی دل من زاره خیلی هرروز غدام سیلی بود بابا خیلی تنم درد داره خیلی یه نفرم نگفت چقد کتک خوردم یه نفرم نگفت بچه م کم آوردم یه نفرم نگفت من گل بودم اما پژمردم بابا مردم بابا مردم بابا مردم بابا دغ کردم بابا مردم بابا مردم بابا مردم پر دردم شعروسبک:حمید رمی
زمینه حضرت رقیه کربلایی محمد حسن پور.mp3
6.43M
👌زمینه بسیار زیبای خانوم حضرت رقیه سلام علیها 🎤بانوای کربلایی محمد حسن پور 📕 شعروسبک:حمید رمی
|⇦• و توسل جانسوز ویژۀ ایام شهادت کریم آل الله امام حسن مجتبی علیه السلام به نفسِ حاج علی آینه چی •✾• ┄┅═══••↭••═══┅┄ باز هم رویِ لبم قصۀ مادر گل کرد *الحمدالله همۀ شما اهلِ روضه اید حقشُ ادا میکنید ..* باز هم رویِ لبم قصۀ مادر گل کرد باز هم در نظرم مادر من می سوزد *در آتش گرفته بود .. مادرم بینِ در و دیوار بود ...* بر لبم روضۀ « لایوم کیوم العاشور » عالم از زمزمۀ آخر من می سوزد *حالا امام حسن داره برا منو تو روضه میخونه :* چشم وا کردم و دیدم که به صحرایِ غمی خیمه هایی ست که دور و بر من می سوزد دختری می دود و رویِ لبش این آواست: عمه دریاب مرا ، معجرِ من می سوزد .. _____ روزی که طشت پر زدل پاره پاره شد تازه دلم شبیه به آن گوشواره شد زهر جفا مرا نکشت گوشِ پاره کشت از بس که دردهای دلم بی شماره شد _____ برایِ من که تو کوچه دیدم مادر نیمه جونه حالا رفتن با زهرِ کین مثه آزادی میمونه .. میریزه خون از رو لبم گریه نکن ای زینبم ___ این که چیزی نیست کربلا باید حنجر و خنجر ببینی روزِ عاشورا در دلِ گودال یک تنِ بی سر ببینی .. خصم هر چند که یک ضربه زد اما مادر آن چنان خورد به دیوار که دیوار گریست ________ ┄•┄┅═══••↭••═══┅┄•
Babolharam Ali Aynechi.mp3
6.8M
|⇦• و توسل جانسوز ویژۀ ایام شهادت کریم آل الله امام حسن مجتبی علیه السلام به نفسِ حاج علی آینه چی •✾• ┄┅═══••↭••═══┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گفتم که عمر ماه صفر رو به آخر است دیدم شروع محشر کبرای دیگر است گردون شده سیاه و فضا پر ز دود و آه تاریک تر ز عرصهٔ تاریک محشر است گرد ملال بر رخ اسلام و مسلمین اشک عزا به دیدهٔ زهرای اطهر است گفتم چه روی داده که زهرا زند به سر دیدم که روز، روز عزای پیمبر است پایان عمر سید و مولای کائنات آغاز دور غربت زهرا و حیدر است قرآن غریب و فاطمه از آن غریب تر اسلام را سیاه به تن، خاک بر سر است روی حسین مانده به دیوار بی کسی چشم حسن به اشک دو چشم برادر است ای دل بیا و گریهٔ زینب نظاره کن مانند پیروهن جگر خویش پاره کن.... زهرا به خانه و ملک الموت پشت در از بهر قبض روح شریف پیامبر از هیچ کس نکرده طلب اذن و ای عجب بی اذن فاطمه ننهد پای پیش تر با آن که بود داغ پدر سخت، فاطمه در باز کرد و اشک فرو ریخت از بصر یک چشم او به سوی اجل چشم دیگرش محو نگاه آخر خود بود بر پدر اشک حسن چکیده به رخسار مصطفی روی حسین بر روی قلب پیامبر دیگر نداشت جان که کند هر دو را سوار بر روی دوش خویش به هر کوی و هر گذر زد بوسه ها به حلق حسین و لب حسن از جان و دل گرفت چو جان هر دو را به بر هر لحظه یاد کرد به افسوس و اشک و آه گاهی ز طشت و گاه ز گودال قتلگاه پیغمبری که دید ستم های بی شمار از کس نخواست اجر رسالت به روزگار چون ارتحال یافت خلایق شدند جمع تا هدیه ای دهند به زهرای داغدار گویا نداشت شهر مدینه درخت و گل کآن را کنند در قدم فاطمه نثار بر دوش بار هیزمشان جای دسته گل رنگ شرارت از رخشان بود آشکار بابی که بود زائر آن سید رسل آتش زدند عاقبت آن قوم نا به کار بر روی دست و سینهٔ آن بضعة الرسول تقدیم شد سه لوحه به عنوان افتخار سیلی و تازیانه و ضرب غلاف تیغ ای دل بگیر آتش و ای دیده خون ببار آید صدای فاطمه از پشت در به گوش تا صبح روز حشر مباد این صدا خموش دردا که بعد فاطمه روز حسن رسید روز ملال و غصه و رنج و محن رسید از زهر همسرش جگرش پاره پاره شد بس تیرها که لحظهٔ دفنش به تن رسد بعد از حسن به نیزه عیان شد سر حسین بیش از هزار زخم ورا بر بدن رسید بر پیکری که بود پر از بوسهٔ رسول از گرد و خاک و نیزه شکسته کفن رسید از جامه های یوسف کرببلا فقط بر زینب ستم زده یک پیرهن رسید پاداش آن نصایح زیبا از آن گروه تیرش درون سینه، سنان بر دهن رسید "میثم" بگو به فاطمه زآن خیمه ها که سوخت یک کربلا شرارهٔ آتش به من رسید مرثیه خوان خامس آل عبا منم در خیمه های سوخته اش سوخت دامنم استاد سازگار ☑️
4_5796242177667367629.mp3
3.19M
#غریب_مادر_یامجتبی #حامد_جلیلی #هفت_صفر_را_زنده_کنیم 🍃◾️🍃
🏴 کرامات سید الشهدا علیه السلام ▪️معجزه مجلس عزاداری حسین(ع) متّقی صالح مرحوم محمّد رحیم اسماعیل بیگ که در توسّل به اهلبیت علیه السلام و علاقه قلبی به حضرت سید الشهدا علیه السلام کم نظیر و از این باب رحمت برکات صوری و معنوی نصیبش شده و در ماه رمضان ۸۷ به رحمت ایزدی واصل شده نقل فرمود: من در سن شش سالگی مبتلا به درد چشم شدم و تا سه سال گرفتار بودم و عاقبت از هر دو چشم کور گردیدم. در ماه محرم ایام عاشورا در منزل دایی بزرگوارم مرحوم حاج محمّدتقی اسماعیل بیگ روضه خوانی بود و من هم به آنجا رفته بودم چون هوا گرم بود شربت به مردم می دادند . از دایی خواهش کردم که من به مردم شربت دهم. گفت: تو چشم نداری و نمی توانی. گفتم: یک نفر چشم دار همراه من کنید تا مرا یاری کند قبول نموده و من با کمک خودش مقداری به مردم شربت دادم... در این اثنا مرحوم معین الشریعه اصطهباناتی منبر رفته و روضه حضرت زينب عليه السلام را می خواند و من بع شدت متاُثّر شدم تا اينكه از خود بى خود شدم. در آن حال مجلله ای که دانستم حضرت زینب علیه السلام است دست مبارک بر دو چشم من کشید و فرمود: خوب شدی و دیگر چشم درد نمی گیری. پس چشم گشودم اهل مجلس را دیدم شاد و فرحناک خدمت دایی خود دویدم تمام اهل مجلس منقلب و اطراف مرا گرفتند به امر دایی مرا در اطاقی برده و مردم را متفرق نمودند. و نقل می کند که در چند سال قبل مشغول آزمایش بودم و غافل بودم از اینکه نزدیکم ظرف پر از الکل است کبریت را روشن نموده ناگاه الکل مشتعل شد و تمام بدن از سر تا پا را آتش زد مگر چشمانم را. چند ماه در مریض خانه مشغول معالجه بودم و از من می پرسیدند چه شده که چشمت سالم مانده‌‌؟ گفتم: عطای خانم حضرت زینب علیهما السلام برکت مجلس روضه آقام امام حسین علیه السلام است و وعده فرمودند که تا آخر عمر چشمم درد نگیرد. 📚منبع: کرامات الحسینیه، شیخ علی میرخلف زاده، ص ۴۰ @emame3vom