eitaa logo
امام حسین ع
22.5هزار دنبال‌کننده
416 عکس
2.1هزار ویدیو
2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. عرض ارادت تمام عشق و ایمانم حسین است همه روح و همه جانم حسین است خدا داند به هر بزم محبت فروغ شمع سوزانم حسین است ندارد تیرگی هرگز دل من که هر شب ماه تابانم حسین است ندارم جز وجود او طبیبی فقط دارو و درمانم حسین است به دریا گوهر تابان هستی به صحرا دُر غلتانم حسین است رهایی بخش دل از هر چه اندوه میان موج و توفانم حسین است به روی خاک درگاهش نوشتم من آن عبدم که سلطانم حسین است به قبرم چون که بگذارند یاران طلوعِ صبح رخشانم حسین است به دشت بی کسی های دو عالم نه تنها سر که سامانم حسین است تمام حاصل عمرم همین بود مرا جان است و جانانم حسین است پریشانی ندارم جز غم او غم قلب پریشانم حسین است بریزم اشک چون «یاسر» که دانم زلال چشم گریانم حسین است ** حاج محمود تاری «یاسر» .
. ‌‌‌‌سبک یاران چه غریبانه رفتند ازین خانه تضمین غزل پرویز بیگی با کاروان اسیران ------------- بشکسته ز تیر غم دل در غم جانانه یعنی به شرر افتاد آه دل دُردانه زینب به فغان گوید در وادی ویرانه « یاران چه غریبانه رفتند ازین خانه هم سوخته شمع ما هم سوخته پروانه » از کوفه و از کوفی خون گشته دل مهمان او ساکن کوی خود ما بی سر و بی سامان در محفل اشک و غم در بزم جفا یاران « بشکسته سبوهامان خون است به دلهاما فریاد و فغان دارد دُردی کش میخانه » ای دل تو درین سینه لبریز غم و رازی چون اشک عزاداران از دیده به پروازی در دایره ی قسمت ، هنگام سرافرازی « هر سو نظر اندازی صد خاطره می سازی زآن ها که سفر کردند دلشاد ازین خانه » روی تو برادر جان آئينه ی من باشد این قافله را دائم اندوه و محن باشد بر لعل لب زینب این طُرفه سخن باشد « تا سر به بدن باشد این جامه کفن باشد فریاد جگر سوزان ره بسته به بیگانه » من ابر گرانبارم چون وسعت بارانم در محفل اشک و غم از آینه دارانم خفتند به خون یاران با خیل سوارانم « ای وای که یارانم گلهای بهارانم رفتند ازین خانه رفتند غریبانه » ** محمود تاری «یاسر» .
. این جان و این حسین (ع) ---------- یا کاشِفَ الْکُروب آمد گدای تو افتاده این دلم اکنون به پای تو گفتی تو در عطش هَلْ مِنْ مُعینِ خود بر گوش من رسد اینجا ندای تو شیواترین سخن نامِ تو یا حسین زیباترین غزل مدح و ثنای تو پیچیده در فضا آوای عاشقی این سو صدای من آن سو صدای تو دارد همیشه جان شوقِ زیارتت دارد همیشه دل حال و هوای تو شش گوشه مرقدت ، شش سمت عاشقی عِیْنُ الْحَیاةِ من صحن و سرای تو کوته بُوَد قلم تا آن که آوَرَد بر روی صفحه ها قَدْر و بهای تو قرآن من تویی خورشید و ماهِ من تابیده بر دلم شَمْسُ الضُّحای تو تفسیرِ هَلْ اَتی جود و کرامتت مُستغنی ام حسین از هَلْ اَتای تو من سجده می برم بر تربتت حسین ای قبله ی دلم کرب و بلای تو یا سابِقَ النِّعَم ، یا دافِعَ النِّقَم این عاشقِ حسین این هم عطای تو یا اَیُّها الْغَریِب اشکم چکد ز غم در سوز ماتمت در ماجرای تو خواندم که در بلا افتاده ای حسین شد نقشِ دیده ام قالوا بلای تو شب های جمعه دل آید به نینوا یعنی که ساکنم در نینوای تو مظلومِ کربلا بُردی دلِ مرا ناظر سرشک من شاهد خدای تو آمد به کربلا در بِیْنِ خیمه ها جا مانده جان من در خیمه های تو حَیَّ عَلَی الْعَزا تفسیرِ داغ توست خَیْرِالْعَمَل بُوَد بحثِ عزای تو خواندی خدایْ را در اوج بندگی پیچیده در عطش بانگ دعای تو خود نقشِ بر زمین گردیده ای ولی شد نقش آسمان یا رَبَّنای تو آورده «یاسرت» از داغ کربلا شعری که لاله گون گفته برای تو ** حاج محمود تاری «یاسر»✍ .
گریز به 🔸ای اهل حرم میرو علمدار نیامد 🔸سقای حرم سید و سالار نیامد یاابوالفضل العباس باب الحوائج... اقا جان.... امشب اومدیم در خونه شما اقای من... آقا امشب کلیمی ها... امشب مسیحی ها میان در خونتون... دست خالی ردشون نمیکنی آقا... من که یه عمره گدای در خونه شمام.... میشه یه نگاهی هم به مجلس ما کنید آقا.... خدا ميدونه ... اینها همشون عاشق شما هستند... امشب به عشق ابالفضل اومدند آقا... به یه امیدی اومدند آقا... خیلی ها مریض دارند... گرفتارند...حاجت دارند... 🔸سقای حرم میر و علمدار نیامد روز عاشورا وقتی صدای غربت ابی عبدالله بلند شد... ابالفضل العباس سریع خودش رو رسوند کنار برادر... صدازد ‌آقا جانم... قَدْ ضَاقَ صَدْرِي دیگه سینه ام تنگ شده... دیگه طاقت ندارم صدای غربتت رو بشنوم... ‌ اجازه میدان بده ... ابی عبدالله فرمودند.. برادرم... يا أَخِي أَنْتَ صَاحِبُ لِوَائِي تو علمدار منی .‌.. تو پرچمدار منی .. عباسم میخای بری برادرت رو تنها بگذاری... تمام دلخوشی بچه ها تویی عباسم... این بچه ها میان نگاه میکنند میبینند... هنوز خیمه عباس برپاست خوشحال میشند... فَاطْلُبْ لِهَؤُلَاءِ الْأَطْفَالِ قَلِيلًا مِنَ الْمَاءِ میخواهی بری اول برا بچه ها آب بیار عباسم... صدا زد سمعا و طاعتا مولای... عباس علمدار مشک و گرفت... حرکت کرد... اما دید صدای غربت بچه های حسین بلنده... هی بچها میگن االعطش العطش... خدا ميدونه چه کرد صدا العطش بچه ها با دل عباس... رفت به سمت شریعه ی فرات... دیدن مشک رو پر از آب کرد ... دست برد زیر آب... میخواد آب بنوشه اما... ذَكَرَ عَطَش الحسين و اهل بيته یادش اومد از لب تشنه ی حسین... یادش اومد از لب تشنه علی اصغر یادش اومد از لبان تشنه بچه های ابی عبدالله... آی عباس تو میخای آب بنوشی... درحالیکه بچه های حسین توی خیمه ها تشنه اند... صداشون به ناله بلنده... هی میگن العطش... برگشت به سمت خیمه ها... یه نانجیبی خدا لعنتش کنه... دست راست حضرت رو قطع کرد... صدا زد... وَ اللهِ اِنْ قَطَعْتُموا يَميني، اِنّي اُحامي اَبَداً عَنْ ديني بخدا اگه دست راستم رو قطع کنید من از دینم دست برنمیدارم... یه نانجیبی هم دست چپ آقا رو قطع کرد... (یارب مکن امید کسی را تو ناامید) همه ی امید اباالفضل اینه آب رو به خیمه ها برسونه... 🔸ای مشک تو لااقل وفاداری کن 🔸من دست ندارم تو مرا یاری کن 🔸من وعده آب تو به اصغر دادم 🔸یک جرعه برای او نگهداری کن چهار هزار نفر کمان دار دور آقا رو گرفتند... هرکسی تیری از کمان رها میکنه... یک تیر آمد و به مشک اصابت کرد... آب روی زمین ریخت..‌. ‌یا زهراا ... همین جا بود که دیگه امید اباالفضل نا امید شد... آقا جانم ابالفضل ....اینام امشب به یه امیدی اومدن درخونه ی شما آقا... فَوَقَف متحیرا متحیر ایستاد... دیگه دست دربدن نداره... آب هم نداره... با چه رویی برگرده به سمت خیمه ها... در همون حالت تیری آمد و به چشم مبارک.... ای وای... ای وای... هرچی سر رو حرکت داد این تیر از چشم بیرون نیومد... سر رو خم‌ کرد... ‌‌ نانجیب... آنچنان با عمود آهنین بر فرق ابالفضل زد... صدای ناله اش بلند شد... (یا اخا ادرک اخاک) برادر حسین به فریادم برس یاصاحب الزمان منو ببخشید آقا... هر کسی از بلندی بر زمین میخوره... اول کاری که میکنه دستانش را سپر میکنه... عباس که دست در بدن نداشت... بمیرم باصورت به زمین افتاد... تا صدای ابالفضل رو ابی عبدالله شنید... خودش رو سریع رساند کنار برادر... خدایا چکار کردن با برادرم... اومد کنار بدن عباسش نشست... صدا زد 🔸گر نخیزی تو زجا کار حسین سخت تر است برادرم عباسم پاشو ببین دیگه تنها شدم 🔸نگران حرمم آبرویم در خطر است بلند شو ببین بچه ها میگن دیگه آب نمیخواهیم بگید عموجانمون عباس برگرده 🔸قامت خم شده را هر که ببیند گوید‌ 🔸بی علمدار شده دست حسین بر کمر است نگاه کرد به بدن عباسش... دید دستهای برادر رو قطع کردن... عمود آهنین به فرقش زدند... بدن رو قطعه قطعه کردند... دستهاش رو گذاشت روی کمر... اَلآن اِنْکَسَر ظهری، وَقَلَّتْ حیلتی ، وَشَمَتَ بی عدوّی 🔸تا تو بودی خیمه ها آرام بود 🔸دشمنم در کربلا ناکام بود 🔸تا تو بودی خیمه ها پاینده بود 🔸اصغر ششماهه ی من زنده بود ‌همانطور که میگن عباس سلطانه ادبه، رباب مادر علی اصغر هم همینجوره... بعضی نقلها نوشتن رباب نشست ته خیمه گفت: نرم جلو شاید حسین من رو ببینه سرش رو از خجالت بندازه پایین. خجالت آقام رو نبینم.نیومد جلو. "رادًوه إلیه" کجا برگردونی؟کجا بهتراز سینه ی حسین‌.. بذار بچه ام رو سینه ات بمونه. ای جانم فدای این مادر... توی مدینه بی بی ام البنین گفت *آخ رباب .. عباسمُ حلال کن .. نتونست برا علی اصغرت آب بیاره رباب .. کاری کردن عباس از خجالت آب شد ..*
. ☑️بند اول علی جان صدا گریه های تو بد میده اینجا عذابم لب خشکت اصغر منو بدجوری کرده آبم واویلا واویلا علی جان لالایی لالایی لالایی براتو میخونم که آروم بخوابی توو آغوشه من نیمه جونم واویلا واویلا تلظی نکن انقدر ای شیرخواره نزن چنگ به چوبهای بین گهواره عمو رفته زود برمیگرده از علقم ایشاالله برای ما آبی میاره علی جان علی جان ☑️بند دوم علی جان میسوزه چشای تو از فرط گریه میدونم همه حرفاتو از توی چشمای تو میخونم واویلا واویلا علی جان ندارم یه قطره ی شیر و یه جرعهٔ آبی که آروم بگیری یه لحظه کنارم بخوابی واویلا واویلا خدایا چی میشه که بارون بباره که شیرخوارم اصلا تحمل نداره لباشو که روهم میزاره میـترسم نکنه بخـــــــواد ما رو تنهام بزاره علی جان علی جان ☑️بند سوم علی جان چه زود از من و مادرت اینجا تو دل بریدی لب تشنه از پیش ما خیلی زود پرکشیدی واویلا واویلا علی جان چه جوری برم خیمه با این مصیبت بگو تو که بوسه زد آخر سه شعبه به زیر گلو تو خدایا شد آتیش قلبم شعله ور سوزونده منو داغه شیش ماهه اصغر (ع) حرومی شنید تا که نامش علی اِه با تیر سه شعبه گلم روکرد پرپر علی جان علی جان 👇
. 🔘🔘🔘 ✅بند اول دقایقم رو تو/ پر از عذاب نکن بخواب علی جونم حال دل من و/ علی خراب نکن نور دوچشمونم 🔘 لباتو می بینه/ تیر می کشه علی جیگر مادرت الهی که نره/ مقابل چشام رونیزه ها سرت 🔘 ارزومه تورو ببینم هم قد علیِ اکبری کنار مادرت وقتی که راه می ری می کنی دلبری 🔘 لالایی اصغرم لالایی اصغرم 🔘➖➖➖➖➖➖🔘 ✅بنددوم مثل کبوتری زدی تو بال و پر رها شدی علی از اغوش رباب ای دلخوشیه من جدا شدی علی 🔘 زخم سرت علی/شبیه زخمای سر عموت شده جلوی چشم من/ به روی نیزه ای بسته گلوت شده 🔘 کوچک ترین سر / رونیزه ها شدی بمیره مادرت خیلی روی نیزه /تو جابه جا شدی بمیره مادرت 🔘 ای اصغرم لالا ای اصغرم لالا 🔘➖➖➖➖➖➖🔘 ✅بندسوم سیراب شدی بابا/باتیرحرمله/ خوابیدی رودستم نخوردی آبی و/رفتی تو از دنیا / شرمنده ات هستم 🔘 روم نمیشه دیگه/باتن بی جونت به خیمه برگردم از داغ تو بابا/ببین که من راه خیمه رو گم کردم 😭 ربابه تو خیمه/ای پسرم واست بدجوری دلگیره دق میکنه از غم /بدون تو بابا ازغصه می میره 😭 ای اصغرم لالا ای اصغرم لالا .👇
. 🔘🔘🔘 ☑️بنداول بخواب ای اصغر عمو رفت آب بیاره بخواب ای اصغر مادرت شیرنداره بخواب ای اصغر بلکه بارون بباره بخواب ای اصغر هی نده من و عذاب بخواب ای اصغر بمیره برات رباب بخواب ای اصغر لااقل یکم بخواب بخواب ای اصغر«۲» .... بخواب دیگه در نمیاد صدات قربونه خشکی های رو لبات شرمندتم شیر ندارم علی الهی مادرت بشه فدات آه و واویلا یاعلی اصغر«ع» •┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈• ☑️بنددوم به روی دستام با سه شعبه زدنت به روی دستام پره خون شد دهنت به روی دستام لب تشنه کشتنت ..... سه شعبه زد تا حرمله ی بی حیا منم افتادم ازنفس دیگه بابا چه جوری آخه من برم خیمه ها .... بگو چه خاکی بریزم به سر چه جور بدم به خیمه ها خبر با چه رویی برا رباب بگم به روی دستم زدی بال و پر ..... آه و واویلا یاعلی اصغر«ع» •┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈• .👇