eitaa logo
امام حسین ع
19.4هزار دنبال‌کننده
401 عکس
2هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. مائیم و همین حسرت در خون نتپیدن ماندن وسط راه و به مقصد نرسیدن آنان که دویدند رسیدند به مقصود مائیم و زمین خوردن و دیگر ندویدن بازار غریبی است ، ضرر کرده ام ای عشق از آمدن و دیدن و یوسف نخریدن شمعی است شهادت که به سوسو زدن افتاد از پیله خوشا ! لحظه ی پروانه پریدن زنده است شهادت که پیاپی شده کارش در کالبد مرده ی ما روح دمیدن هرجا که شهیدی است همان جا وطن ماست تا کی سر این شاخه و آن شاخه پریدن از شمع و گل و ناله ی پروانه بیاموز « افروختن و سوختن و جامه دریدن » آزادگیِ بی تنِ بر نیزه چگونه است ؟! برخیز که حیف است چنین قد نکشیدن قد قامتِ ظهرِ عطش از پا نفتاده است ای سرو ! خوشا پا شدن و قد نخمیدن مائیم و همین دست توسل به شهیدان محتاج شهیدیم به والله ، شدیداً مائیم و قراری که قرار است بیاید مائیم و همین حسرت دلدار ندیدن ✍ .
. روضه خوان ، از غصه ام از ماتمم از غم بخوان رحم کن بر گریه کن ها روضه را نم نم بخوان سیلی محکم نخوردی و نمی فهمی مرا سینه زن می فهمدم ، این روضه را محکم بخوان روضه خوان ! من از تو ممنونم ولی پیش عمو لطف کن از روضه های معجر من کم بخوان دم به دم با گریه کن هایم خودت هم دم بگیر روضه های کوفه تا شام مرا از دم بخوان داغ هایم را شمردی یک به یک ، یک داغ ماند روضه ی از اربعین جا ماندنم را هم بخوان ✍ .
. السلام علیکِ یا بنتَ الحسین یا رقیه خاتون زیباتر از این کن شب رؤیایی ام را ای که به پایان برده ای تنهایی ام را در سر خیال دیدنت دارم همیشه نذر سرت کردم سر سودایی ام را نیلی شده رخساره ام از بی کسی ها بابا ببین این چهره ی اُخرایی ام را " بابا " همه دار و ندار دخترت بود حالا نگاهی کن دل بابایی ام را وقتی عدو رأس تو را از تن جدا کرد گفتم مگیر از من همه دارایی ام را با تو نمی گویم ز پای پر ز زخمم اما چه گویم حالت بینایی ام را با من بگو کی حنجر سرخت بریده یا که شکسته این دل مینایی ام را کاخ ستم با گریه هایم زیر و رو شد بنگر چو زینب اوج بی همتایی ام را از ناقه افتادم ولی معجر نیفتاد بنگر به سر این چادر زهرایی ام را بر دامنم هستی و من غرق مناجات بابا تماشا کن من و شیدایی ام را جانم بگیر و آرزویم را روا کن بنگر سرشک دیده ی دریایی ام را بابا بیا با هم ز ویران پر بگیریم زیباتر از این کن شب رؤیایی ام را شب پنجم ماه صفر ۱۴۴۵ دوشنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۲ .
. السلام علیکِ یا بنتَ الحسین قصه ای بود ، یکی بود و نبود ماجرایی که دل ما بربود شهری از خاطره های زیبا خانه ای همچو گل از مهر و صفا خانه ی اهل سخا ، جود و کرم خودِ آن خانه شده همچو حرم اهل خانه همه مطلوب خدا خانواده همه محبوب خدا دختری بود شبیه زهرا مثل او جمع همه خوبی ها چون ستاره به میان همه بود جلوه ی دیگری از فاطمه بود چشمه جاریِ نهر کوثر کوثر دیگر آل حیدر دختری کوچک و بی همتا بود همه ی دلخوشی بابا بود گاه در گوشه ی آغوش پدر گاه بر دوش علیِ اکبر بهترین جای عروجش اما بر سر شانه و دوش سقا مظهر شور و شعور و احساس همه ی عشق عمویش عباس هر که دلتنگ رخ زهرا بود زائر این گل بی همتا بود از مدینه که سفر شد آغاز دفتر غصه و آهش شد باز کربلا لشکری از غم را دید یک بیابان غم و ماتم را دید غنچه ای بود که طوفان را دید آتش خیمه ی طفلان را دید بین مقتل تن بی سر را دید صحنه ی غارت معجر را دید شاهد رفتن سر بر نی بود هدف ضربه ی پی در پی بود در اسارت به دو صد رنج مدام رفت او در سفر کوفه و شام جانش از غصه بیامد بر لب همه جا سنگ صبورش زینب شبی از قافله ای جا ماند و در دل غربت صحرا ماند و از سر ناقه به پایین افتاد یاد آن بانوی غمگین افتاد از سر آه صدا زد مادر آمده خاک عزایت بر سر ناگهان زجر ستمکار آمد کوچه ی یاس به تکرار آمد پابرهنه ز پی قافله شد پای زخمش چه پر از آبله شد تازیانه که تنش را بوسید بر تن نیلی او می گریید چهره ی یاس چو نیلوفر شد بیشتر از همه چون مادر شد دید یک نیمه ی شب بس حیران سر بابا به درخت آویزان خم شد آن شاخ درخت از بالا دختری تا که ببوسد بابا سر ز لطف پدری لب بگشود تا که با دخترک اش وعده نمود گفت ای دخترک تنهایم در برت نیمه شبی می آیم از همان شب ز پی دلدارش منتظر تا که بیاید یارش عاقبت لحظه ی دیدار رسید خواب بود و رخ بابا را دید خواب و بیداری او یکسان شد تا که خورشید بر او مهمان شد دختر مدرسه ی دل ها شد آخرین مشق شبش بابا شد دفتر مشق شده خاک زمین بهر آن دختر ویرانه نشین بس بهانه به پدر می گیرد قصه ی عشق ز سر می گیرد آن سری که همه ی سرً خداست بر دمیده ز نی و تشت طلاست شده آن پادشه عرش برین میهمان بر گل ویرانه نشین تا دل او حرم زهرا شد دامنش جایگاه بابا شد از خودش هیچ نگفت آن دختر گفت تنها ز فراق دلبر دلم از داغ فراقت شده آب که به خون روی تو را کرده خضاب ؟ چه کسی رنگ رخت خونین کرد دل سوزان مرا غمگین کرد چه کسی بی تو مرا کرده یتیم ز حرم بعد تو بشکسته حریم تا سخن با سر بابا می کرد کنج ویرانه چه غوغا می کرد آن قدَر از دل خود ناله نمود عاقبت نغمه ی پرواز سرود تا که دستی به رخ ماه کشید از غم زخم لبش آه کشید بوسه تا بر لب جانان می داد از تماشای پدر جان می داد دامنش زائر رأس بابا میهمان شد خودِ او بر زهرا پر کشید از غم جانانه و رفت تن او ماند به ویرانه و رفت ✍ .
Roze_Shab-Jome_Vaezi.mp3
7.79M
🏴السلام علیک یا اباعبدالله 🔊دارد تمام می شود آقا عزای تو کم گریه کرده ایم محرم برای تو ◾️روضه وداع با ماه محرم ، ایام اسارت اهل بیت حضرت سیدالشهدا علیه السلام 🎤حاج احمد دارد تمام می شود آقا عزای تو کم گریه کرده ایم محرم برای تو شبهاي آخر است... گدا را حلال كن اين هم بساطِ نوكر بي دست و پاي تو ما را ببخش گريه ي سيري نكرده ايم چشمانِ خشكِ ما خجل از اين عزاي تو هر روز روز تو همه جا محضر شما یعنی که هست هر چه زمین کربلای تو تنها بلد شدیم تباکی کنیم و بس گریه کند برای تو صاحب عزای تو تازه به شام می رسد از راه قافله تازه رسیده نوبت تشت طلای تو .
. بابا ببین چشمم یه کاسه ی خونه حال سه ساله ت رو هیشکی نمیدونه حال منم مثل موهات پریشونه نامردا آخه چرا تو رو آزردن قربونت برم چی سر تو آوردن باباجون سرت بیمارم کرده آه انگشترت تب دارم کرده رگ های گلوت بیچاره م کرده بابای غریب، شاه مظلومم6 بالا سرت دیدم یه عالمه دشمن دلم برات تنگه حرفی بزن با من گوشواره مو مثل انگشترت بردن سوخته معجرم شبیه موهات بابا واسه دخترت تموم دردات بابا دندونم شکست وای از دندونت خون شد قلبم از چشم پر خونت مردم واسه ی جسم بی جونت بابای غریب، شاه مظلومم .👇
Shab05Safar1401[04].mp3
7.21M
▪️منم یه دختر سه ساله... () 🎙 بانوای : حاج میثم مطیعی 🏴 (س) منم یه دختر سه ساله، که گرم آغوش باباشه اون که صدای خنده‌هاش، تا ابد توو گوش باباشه پیشمه بابا انگار، عطر خوبش پیچیده راستی از آسمونا امشب، واسه من گوشوار خریده تا که از خواب تو بپرم، تازیانه زدن به سرم ولی تو باور نکن با جدایی نده عذابم، لااقل باز بیا به خوابم منو تنها تر نکن خوابمو رؤیامی، بابای زیبامی تنها نمی مونم، همیشه‌باهامی منم یه دختر سه ساله، که همیشه شیرین‌زبونه بابا منو برمیداره، روی شونه هاش می نشونه می بوسه پیشونیمو، می خره نازمو بابا می بوسم دستاشو بازم، لااقل توی خواب و رویا تاکه از خواب تو بپرم، تازیانه زدن به سرم ولی تو باور نکن با جدایی نده عذابم، لااقل باز بیا به خوابم منو تنهاتر نکن خوابمو رؤیامی، بابای زیبامی تنها نمی مونم، همیشه‌باهامی   منم میخوام مثه رقیه، همیشه با حسین بمونم کاشکی منم ستاره باشم، تا حسین بشه آسمونم من بهشتو میخواستم، تو دعامو خوب شنیدی ممنونم از تو ای خداجون، که حسینو آفریدی دخترا یادگار زهران، غنچه‌های بهار زهران روشنای چشم ما همه دلتنگ کربلان و، پابه‌پای امام میان و می رسن تا رویاها با ذکر یا زینب، با رمز یازهرا با حضرت حجت، می‌مونیم ایشالا شاعر: میلاد عرفان پور✍ نغمه پرداز: اکبر شیخی🎼
‍ ‍ . من چقدر با ، روزای قبلم ، فاصله دارم قدر تموم ، قافله بابا ، آبله دارم حالا اومدی حالا که دیگه رقیه افتاده از پا اومدی حالا که بار سفر بستم از این دنیا اومدی عمو عباس و نیاوری چرا تنها اومدی؟ از وقتی که رفتی من ، کارم بجز هق هق نیست دیگه رقیت بابا ، رقیه ی سابق نیست بابا بابا بابایی... ________________ منی که اصلا ، یه ماهه از تو ، خبر نداشتم طعنه شنیدم ، برای اینکه ، پدر نداشتم حالا اومدی خوابن حالا که تموم دخترای شام اومدی حالا که نمیتونم بگم اومدی بابام اومدی حالا که سفید شد از نبودنت موهام اومدی عقیقت و بخشیدی ، به ساربان فهمیدم منم النگوهام و ، به این و اون بخشیدم بابا بابا بابایی... _________________ تاکه سرتو ، اینجوری دیدم ، خیلی دلم سوخت منم شبیه ، موی سر تو ، موی سرم سوخت از غصه پُرم خیلی از نبودن داداش علی اکبر دلخورم معلومه وقتی نباشه من همش سیلی میخورم افتادم روی زمین ولی نیفتاده چادرم دیگه تموم شد حرفام ، طبق رو بردار عمه بگو حلالم کردی ، خدانگهدار عمه بابا بابا بابایی.... https://eitaa.com/emame3vom/83214 .👇
YEKNET.IR - shor - shabe 3 muharram 1401 -amir-kermanshahi (4).mp3
7.31M
🔳 احساسی 🏴 🌴من چقدر با روزای قبلم فاصله دارم 🌴قدر تموم قافله بابا، آبله دارم 🎙
.   (س)   بسـوز ای دل بگـو با آه و نـاله به یاد یک گلستان یاس و لاله اگر کرب و بلا می خواهی امشب بریز  اشک روان بهر سه ساله فدای شـور  و آوایش شـده پُر آبله پـایش دلش شد تنگ بابایش ولی امشب به پایان این سفرآید دل شب کنج  ویـرانه پـدر آید آه واویلا واویلا واویلا(2) رسیده شام هجـران رقیه ملائک دیـده گریان رقیه بسوزید و بنالید سینه زنها به  لب آمد دگر جان رقیه کجا بـودی بابای من ببینی زخم پـای من خرابه  گشته جای من ببین بابا گـرفته غم گلـویم را چرا با خود نیاوردی عمویم را آه واویلا واویلا واویلا(2) بیا عمـه گلِ خود را  کفن کن کفن بـا  پاره پاره پیرهن کن رسیده شام هجران عمه زینب برایم رخت ماتم  را به تن کن همین جا کنج ویرانه تو خاکم کن غریبانه بسوزد شمع و پروانه بسوزید ای یتیمان در عزای من شـده کنج خرابـه کربلای من آه واویلا واویلا واویلا(2)  یوسف حق پرست اشتهاردی(غریب)✍ 👇
. گل سر نیست ولی موی سرم هست هنوز تن من آب شد اما اثرم هست هنوز جای سیلی زروی گونه من پاک نشد! ردشلاق بروی کمرم هست هنوز می توانم بخدا با تو بیایم بابا جان زهرا کمی ازبال وپرم هست هنوز گفتم ای دختر شامی برو وطعنه نزن سایه رحمت بابا به سرم هست هنوز منکه از حرمله وزجر نخواهم ترسید دختر فاطمه هستم جگرم هست هنوز گفت که می زنمت اسم پدرراببری گفتم ای زجر بزن چون سپرم هست هنوز همه دم ناز کشیدو به دلم تسکین داد جای شکر است که عمه به برم هست هنوز بازمین خوردن من دیده خود می بندد شرم در چهره ساقی حرم هست هنوز خاطرت هست که قنداق علی خونی بود؟ همه خاطره ها در نظرم هست هنوز غصه معجر من رانخوری بابا جان پاره شد معجرم اما به سرم هست هنوز (مهدی نظری)✍ .
. دخترم بر تو مگر غیر از خرابه جا نبود گوشه ویرانه جای بلبل زهرا نبود جان بابا خوب شد بر ما یتیمان سر زدی هیچ‌کس در گوشه ویران به یاد ما نبود دخترم روزی که من در خیمه بوسیدم تو را ابر سیلی روی خورشید رخت پیدا نبود جان بابا، هر کجا نام تو را بردم به لب پاسخم جز کعب نی ،جز سیلی اعدا نبود دخترم وقتی که دشمن زد تو را زینب چه گفت عمه آیا در کنارت بود بابا ،یا نبود جان بابا، هم مرا ،هم عمه ام را مي‌زدند ذره‌ای رحم و مروت در دل آنها نبود دخترم وقتی عدو مي‌زد تو را برگو مگر حضرت سجاد زین‌العابدین آنجا نبود جان بابا بود، اما دستهایش بسته بود کس به جز زنجیر خونین، یار آن مولا نبود دخترم آن شب که در صحرا فتادی از نفس مادرم زهرا (س) مگر با تو در آن صحرا نبود جان بابا من دویدم زجر هم مي‌زد مرا آن ستمگر شرمش از پیغمبر و زهرا نبود ✍ بِحَقِّ اَلْرُقَیِّهْ اَلّٰلٓهُمَّ عَجِّلْ لِوَلیِّکْ اَلْفَرَج .
باب الحرم _مرحوم حاج حسن جمالی.mp3
6.94M
آمدی تو از سفر بابا.. و سلام الله علیها به نفس مرحوم حاج حسن جمالی خوش اومدی تو از سفر بابا، تورو خدا منو ببر بابا کجا یهو تو بی خبر بابا، گذاشتی رفتی دیگه تمومه گریه و زاری، تمومه این شبای بیداری آخه نگفتی دختری داری، گذاشتی رفتی نذار بازم بهم جسارت شه همین لباس پاره غارت شه منو ببر که عمه راحت شه بابا بابایی نبودی از همه کتک خوردم یه جوری زد که عمه گفت مردم به خاطر تو طاقت آوردم بابا بابایی بیابونا نمیره از یادم تو راه کوفه جون دادم تو خواب من از رو ناقه افتادم رو نیزه بودی سه سالتو چقدر دادن آزار گوشای خونیمو دیدی انگار بذار بگم چی شد توی بازار رو نیزه بودی ما رو بهم دیگه نشون میدن به زور النگوهامو دزدیدن بابا نامحرما منو دیدن .
. 🔸جلسه هفتگی هیئت فدائیان حسین علیه السلام 📆 زمان: 👈 پنجشنبه ۱۹ مرداد ماه ۱۴۰۲ 🔷 با مدیحه سرایی: 👈  حاج 🔊 | از فراق تو نمردیم و مسیحا نشدیم 🔊 | هر بار آب دیدم و هر بار سوختم 🔊 | یه زیارت حرم با پدر و مادرم، من از این دنیا طلب دارم 🔊 | میخوام مثل گذشته ها یاد شهیدا کنم میخواهم مثل گذشته ها یاد شهیدا کنم .👇👇👇👇
Fadaeian_Haftegi_14010519_06.mp3
20.4M
می‌خوام مثِ گذشته‌ها یادِ شهیدا کنم عقده‌ی قلبم و به یادِ شهدا وا کنم گناه یه کاری کرده نورِ قلبا خاموش شده توو زندگی یادِ شهیدامون فراموش شده یادش بخیر قدیما حال و هوایی داشتیم با شهدا توو روضه چه گریه‌هایی کردیم به یادِ هور و مجنون دوکوهه و هویزه من اومدم با شهدا دوباره بیعت کنم سفره‌ی دل وا کنم و دوباره صحبت کنم کجایید ای شهیدان خدایی بلاجویان دشت کربلایی کجایید ای سبک بالان عاشق پرنده‌تر ز مرغان هوایی حماسه‌های شهدا که انتها نداره دل که حسینی بشه ترسی از بلا نداره میخوام که یادی کنم از فَکّه و دشت عباس از اونایی که دستشون بود توی دستِ عباس با لبِ تشنه موندن پا عهدشون تا اینکه به کرب و بلا رسیدن قمقمه‌های خالی به سَرسِپُردگی و جنون گواهی میدن با یادِ خشکیه لبِ تموم رزمنده‌ها روضه‌ می‌خونیم واسه‌ی تشنه لبِ کربلا اگر کشتن چرا آبت ندادن چرا زان دُرّ نایابت ندادن اگر کشتن چرا خاکت نکردن کفن بر جسم صد چاک نکردن «حسین جانم حسین، جانم حسین جانم جانم حسین جانم، جانم حسین جان» گذشتن از نام و نشونشون نشونه‌ی قیمته لازمه‌ی قیمتی بودن به خدا غیرته می‌خوام بگم از اون رفیقایی که بی‌پلاکن از اونایی که تا ابد گنجینه‌های خاکن طلائیه، شلمچه همیشه شرمنده‌ی مادرای شهیدن مادرایی که واسه دیدن بچه‌هاشون زندگی‌شون و میدن با مادرای شهدا دوباره روضه‌خونیم شبیه زینب توی گودال بلا می‌خونیم گلی گم کرده ام؛ میجویم او را به هر گل میرسم، میبویم او را گلِ من؛ یک نشانی در بدن داشت یکی پیراهنِ کهنه، به تن داشت *شاعر:
. 🔸جلسه هفتگی هیئت فدائیان حسین علیه السلام 📆 زمان: 👈 پنجشنبه ۲۶ مرداد ماه ۱۴۰۲ 🔷 با مدیحه سرایی: 👈  حاج 🔊 | آتش عشق حسینی در دلم تا سر گرفت 🔊 | خون طفل شیر خواره تا ابد تضمین ماست 🔊 | بین هیئت هیئت چون که تقدیر مرا بسته اند 🔊 | داره موهام سفید میشه 🔊 | لحظه لحظه ی انتخاب بین راه ظلم و ثواب 🔉 | حسین جانم حسین جانم  👇👇👇👇👇