.
#نوحه #حضرت_زینب
53_ نوحه زینب کبری سلام الله علیها
دختر خانه ی هل اتایم
من عزادار آل کسایم
بر دلم غصه های مکرر
تیغ و مسمار و زهر است و خنجر
زینبم زینبم زینبم من
چون من عصمت ندارد حجابی
سایه ام را ندید آفتابی
ای فلک من کجا کوچه گردی
روزگارا تو با من چه کردی
زینبم.....
نوح کرببلا غرق خون شد
پیکر یوسفم لاله گون شد
پیش چشمم به غارت کفن رفت
از تن یوسفم پیرهن رفت
زینبم......
#میثم_مومنی_نژاد ✍
👇
.
#نوحه
#حضرت_زینب
381_شهادت حضرت زینب سلام الله علیها
زینب زینب زینب
عالم شد عزاخانه رفتی تو به ویرانه
در مجلس بیگانه با قد دوتا زینب
اندوه تو پیوسته قلبت ز جهان خسته
دستان تو شد بسته پیش اسرا زینب
مسمار در و زینب فرق پدر و زینب
خون جگر و زینب ای صاحب عزا زینب
زهرا شد عزادارت بر کوچه و بازارت
شد گیسوی دلدارت بر نیزه رها زینب
#وفات_حضرت_زینب
#میثم_مومنی_نژاد ✍
👇
.
#حضرت_زینب سلام الله علیها
#زمزمه #شور
خواهر تو اسیر شد به دست عدو
أَلسَّلامُ عَلى مَنْ هُتِکَتْ حُرْمَتُهُ
بعد رفتنت ای آبروی حرم
پای شمرو سنان وا شده به سوی حرم
سید الشهدا سید الشهدا
سید الشهدا یا مقطع الاعضا
بعد تو شده باز راه بسته ی آب
خیمه ها همه گفتند امان ز قلب رباب
ای هلال من از روی نیزه ببین
روی ناقه ی عریان نشسته پرده نشین
سید الشهدا....
.....................
(أَلسَّلامُ عَلى مَنْ هُتِکَتْ حُرْمَتُهُ،
سلام بر آن کسى که پرده حُرمتش دریده شد)زیارت ناحیه
#خروج_از_کربلا
#شور_امام_حسین
#میثم_مومنی_نژاد ✍
👇
316.5K
#شور_حضرت_زینب سلام الله علیها
زهرای حسین، زینبا زینب
دنیای حسین، زینبا زینب
همپای حسین، زینبا زینب
حلمای حسین، زینبا زینب
مرحبا زینب
ای پیمبر قیام کربلا زینب
(ما رأیتُ) گفتی تووی هر بلا زینب
جوون نوکرت مگه چه قابلی داره
از ته دلم میگم سرم فدا زینب
زینب زینب، کوه مقاومت تویی
زینب زینب، روح مجاهدت تویی
زینب زینب، الگوی عفت و حیا
زینب زینب، مظهر صبری و رضا
زینب زینب، عقیلة العرب مدد
ای کوه وقار، زینبا زینب
ای گنجیده دار، زینبا زینب
ای با اقتدار، زینبا زینب
مولایی تبار، زینبا زینب
مرد و مردانه
سیلی حقیقتُ به ابن مرجانه
زدی اونجوری که شد شبیه دیوانه
با کلام نافذت چه محشری کردی
کاخ ظلمشو بدل کردی به ویرانه
زینب زینب، وارث هیبت علی
زینب زینب، جلوه ی عزّت علی
زینب زینب، ذکر لب ملائکی
زینب زینب، علی یکی تو هم یکی
زینب زینب، عقیلة العرب مدد
ای عالی مقام، زینبا زینب
ای ختم کلام، زینبا زینب
ای بانوی شام، زینبا زینب
صاحب احترام، زینبا زینب
محترم زینب
صاحب کرامتی و با کرم زینب
بی وضو که اسمتو نمی برم زینب
جا داره یه یادی هم بشه توو این شب ها
از شهیدای مدافع حرم، زینب
زینب زینب، ذکر قسم برا فرج
زینب زینب، عمه ی خاتم الحجج
زینب زینب، فاضله ی محدّثه
زینب زینب، گوشه نگات برام بسه
زینب زینب، عقیلة العرب مدد
#وحید_محمدی✍
۵ بهمن ۱۴٠۲
#شور
#حضرت_زینب
.
#حضرت_زینب
زینت پنج تن آل ولایت زینب
کربلا از قدمت یافت شرافت زینب
با تو در کرببلا عشق به پایان نرسید
ناجی مرحله ی سخت امامت زینب
عصمت از بردن نام تو به عصمت برسد
چیست عصمت به خدا خاک سرایت زینب
امتحانی ز ازل بود که الله گرفت
با شهادت ز حسین و به اسارت زینب
ما کجا شرح یکی از همه اوصاف شما
شرح اوصاف تو باشد به قیامت زینب
سایه انداخته بر دین نخی از چادر تو
مریم از درس تو آموخت نجابت زینب
کوفه در عمر خودش مثل تو زن دید؟ ندید
آفرین بر جگر کوه بلاغت زینب
مثل چشمان پر از خون تو در عصر دهم
که چنان رفته به دنبال زیارت، زینب؟
یافتی در دل آن دشت به خون آکنده
آن پراکنده تن غرق جراحت زینب
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#حسن_کردی✍
.
.
▪️#زمینه وفات #حضرت_زینب سلام الله علیها▪️
▪️بنداول▪️
یه سال و نیمه که دلم هواییه
خون گریه های من کرب و بلائیه
جسمم اگه تو کربلا نیست
اما دلم تو کربلاته
داداش هنوز تو قاب چشمام
تصویر خشکی لباته
اونی که دم به دم میمیره زینبه
راضی هستم که این تقدیر زینبه
سالار بی سرم
▪️بند دوم▪️
یادم نمیره که زخمی و بی پناه
افتاده بود حسین جسمت تو قتلگاه
یادم نمی ره لحظه ای شمر
دست از تن تو بر نمی داشت
ای کاش که جون می داد و پاشو
روی گلوی تو نمی ذاشت
دیدم که جسم تو هی نیزه می خوره
دیدم که از قفا رگهاتو میبره
سالار بی سرم
▪️بند سوم▪️
بال و پرم بیا بی بال و پر شدم
برس به دادم من که محتضر شدم
خوشحالم از اینکه جدایی
دیگه تمومه ای حسینم
وقت سفر چشمام می باره
واسه تو ای نور دو عینم
حالا پیراهنت تو آغوش منه
من تنهادلخوشیم این کهنه پیرهنه
سالار بی سرم
#وفات_حضرت_زینب
#زمینه
#محسن_طالبی_پور✍
.👇
.
#امام_زمان
شرح فراق
آنچنان خون شده دل از غم هجران که مپرس
دارم از دوری تان موی پریشان که مپرس
می دهد حال مرا شرحِ مفصّل غم هجر
از منِ خسته دلِ بی سر و سامان که مپرس
خبری داشتم از کوی تو ای حُسن تمام
شده ام دربِدرِ کوی تو ای جان که مپرس
بی تو آرامش جان رفته ز دستِ دل من
می رود کشتی جان در دل توفان که مپرس
بگذارید که معلوم شود داغ فراق
دارم از آتش هجرت دل سوزان که مپرس
شده تبدیل به ویرانه سرا خانه ی دل
دارم از هجر شما خانه ی ویران که مپرس
شده ام آب چو شمعی به دل آتش و اشک
زآتش جان من و دیده ی گریان که مپرس
بی تو از زندگی خویش اگر سیر شدم
می خورم حسرت دیدار دو چندان که مپرس
می روم کرب و بلا چون که دهد از سرِ لطف
بوی عطر نَفَست خاک شهیدان که مپرس
تشنه لب ، جان به لبش بود حسین بن علی
از دل سوخته و آن لب عطشان که مپرس
به روی نیزه اگر رفت سرِ پاک حسین
شان قرآن همه بالاست بقرآن که مپرس
همچو «یاسر» که شده مات پریشانی خویش
باشد ای دوست مرا حال پریشان که مپرس
**
محمود تاری «یاسر»✍
.