MP3 Recorderمبلغ مکتبم زینبم.mp3
زمان:
حجم:
2.1M
#وفات_حضرت_زینب (س)
#شور
مبلغ مکتبم؛زینبم۲
آینه ی مذهبم؛زینبم۲
حسینِ ذکر لبم؛زینبم۲
شهادت یا اسارت
تو راهی که شریفه
فرقی نداره برام
مامورم به وظیفه
تا دم آخر پای کار هستم
تو دل میدون ذولفقار هستم
کوفه با شمشیرِ کلام من
شعله ور شد اینه انتقام من
ای حسین جانم۴
همسنگر و همدلم باحسین۲
عجینه آب و گلم با حسین۲
همیشه قرصه دلم با حسین ۲
روایت کرده عباس
اصل برادری رو
من هم بیان میکنم
معنای خواهری رو
با همه جونم خواهری کردم
لحظه ی آخر مادری کردم
گفتم هر چی درده برای من
حفظ این نهضت هم باشه پای من
ای حسین جانم ۴
شاعر و نغمه پرداز :
#علی_موحدنیا
#حسین_انصاری_فر
#کارگاه_خوشدل
.
.
#زمینه
#وفات_حضرت_زینب (س)
یه سال ونیمه که حسین.غمگین وغرق آهم
این لحظه های آخر.بیا که چشم به راهم
کارم شده.زبعد تو. گریه و زاری
بد دردیه.حسین من.بی کس وکاری
نه اکبر و. نه قاسم و. نه علمداری
واااای.نمیشه باورم توو گودال
واااای.پیکر تو گردیده پامال (2)
حسین.یابن الزهرا برادر من
زداغ تو حسین جان.زینب قد کمونم
بهارمن توبودی.بدون تو خزونم
ای عشق من.برادرم.بی تو دلگیرم
از زندگی.بدون تو.دیگه من سیرم
یادت میاد.گفتم نرو.بی تو می میرم
واااای.تورو به خاک وخون کشیدن
واااای.لب تشنه سرت بریدن (2)
حسین یابن الزهرا برادرمن
به سر رسیده دوری.میام بازم کنارت
یه سال ونیمه داداش.مردم ز انتظارت
چیا کشیدم بعد تو.میون اعدا
دورم بودن.نامحرما.زینب تنها
خیره به سوی خواهرت.چشم دشمن ها
واااای.بهمون شد بی احترامی
واااای.نگاهه معنی داره شامی (2)
حسین.یابن الزهرا برادرمن
ابوذر رییس میرزایی(بهار)✍
👇
.
#وفات_حضرت_زینب (س)
#واحد_سنگین
ای برادرجان شامم سحرشد
شهیدبی سر وقت سفرشد
گشته کارم گریه و زاری
بی تو ندارم کس وکاری
ای وای یاحسین برادرم
یک سال ونیمه برتو مینالم
یادجسم تو ته گودالم
غم جدایی کرده پیرم
من از فراق تو می میرم
ای وای یاحسین برادرم
قاری قرآن صبرمن بردی
قامتم خم شد خیزران خوردی
بودی سایه ی روی سرم
رفتی ای غریب مادرم
ای وای یاحسین برادرم
ابوذر رییس میرزایی(بهار)✍
مشابه سبک زیر خوانده میشود
👇
.
#وفات_حضرت_زینب(س)
#زمینه
السَّلامُ عَلَیکِ یا
بِنْتَ مَنْ صَلّی قِبْلَتَینِ
زینت شاه اولیا
دختر فاتح حنین
السلام علی، اِبنَةَ ،خَدیجَةَ الکُبرى
السلام علی، أبوها ،وَاُمُّها زهرا
سلام فهیمه عالِمه
عزیز فاطمه
یا زینب الصبور
سلام پیام کربلا
تمام کربلا
لِسانها الشکور
سلام یا زینب الصبور
یه سال و نیمه یا اخا
نمیره یادم اون روزا
چی اومد برسر توو
چی اومد بر سر ماها
سرتو رو نیزه ،می دیدی، بیچاره شد زینب
بدن تو رو خاک ،توو صحرا، آواره شد زینب
زدن تورو چه بی هوا
باسنگ و با عصا
ذبیح بالقفا
زدن به دخترت کتک
می گفت کمک کمک
کجایی ای بابا
سلام یازینب الصبور
چی کشیدیم تو شهرشام
سربازار و ازدحام
آتیش و سنگ بی هوا
میزدن از رو پشت بام
اینا به جای خود ،ای وای از ،اون مجلس یزید
خود تو بودی و،میدونی ،زینب چیا شنید
داداش توو مجلس شراب
دادن مارو عذاب
با اون چشای هیز
داداش یه بی خدایی گفت
با بی حیایی گفت
به دخترت کنیز
سلام یازینب الصبور
#ابوذر_رئیس_میرزایی✍
اجرا: مداح اهلبیت حاج حسن برخورداری
👇
.
#حضرت_زینب(س)
#دوبیتی #صلواتی
آن جلیله که هست خیر بنات
فاطمی خصلت و علی مرآت
می فرستم به نام ابجد او
شصت و نه بار زینبی صلوات
ابوذر رییس میرزایی✍
................
.
#زبانحال_حضرت_زینب(س)
مرا در قتله گاهت پیر کردند
اسیرم در غل و زنجیر کردند
خودت دیدی که ناموس خدا را
سربازارشان تحقیر کردند
ابوذر رئیس میرزایی✍
.
.
#حضرت_زینب علیهاالسلام
🔹عمه زینب🔹
خاک از قدمهای تو شد سبز
کوه سیاهی از تو لرزید
وقتی که اصغر آب میخواست
از هر دو چشمت اشک جوشید
زینب! تو بانوی بهاری
جاریست دریا در صدایت
آن روز، پشت کفر خم شد
زیر تگرگ خطبههایت
تقویم عاشورای قلبت
سرشار از عطر بهار است
تصویری از گلهای بیسر...
از اسبهای بیسوار است
حالت پریشان بود وقتی
میخواند در گوشَت مرتب:
«آتش میان خیمه افتاد
بابایِمان کو عمه زینب؟»
خورشید بر پیشانیات بود
وقتی نماز عشق خواندی
زن بودی اما با حسینت
تا پای جان، مردانه ماندی
#حمید_هنرجو✍
#کودکانه
.
.
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
در علم، زنی عالمه، عالیمنصب
در ذکر و تهجد اهل یارب یارب
در عین عفاف، در مصاف و میدان
ای گمشدۀ زن معاصر، زینب!
#مهدی_زارعی✍
............
▪️ شیعه دارد آبرو زیرا دلش با زینب است
▪️ آبرو دار حقیقی در دو دنیا زینب است
▪️ راه ما راه حسین و مقصد ما کربلاست
▪️ افتخار و اعتبار مکتب ما زینب است
🏴
.
#حضرت_زینب
زينب و كوچه و بازار ؛ خدا رَحم كُند
زينب و شاميِ بي عار ؛ خدا رَحم كُند
زينب و بي احتراميّ يهودِ شامي
زينب و حلقه ي اَشرار ؛ خدا رَحم كُند
زينب و دشمنِ هيز و ماجراهايِ كنيز
زينب و مجلسِ أغيار ؛ خدا رَحم كُند
زينب و حَراجِ گوشواره ، حَراجِ مَعجر ...
در برِ چشمِ علمدار ؛ خدا رَحم كُند
زينب و محلّه ي بَرده فُروشان و غمِ ...
آنهمه چشمِ خريدار ؛ خدا رَحم كُند
زينب و نامَحرمان ، زخمِ زبانِ شاميان
زينب و اينهمه آزار ؛ خدا رَحم كُند
زينب و سكينه و رقيّه ي خورده كُتك ...
زينب و رُباب و اَنظار ؛ خدا رَحم كُند
زينب و نيمه شب و دفنِ سه ساله ي حَرم
زينب و خجالتِ يار ؛ خدا رَحم كُند
....................................
.
زینب و کوچه و بازار ، امان از کوفه
بین جمعیت و انظار ، امان از کوفه
حجة بن الحسن آقا دمِ دروازه ببین
عمه ات گشت گرفتار ، امان از کوفه
حرمله گشته عنان گیر و نگهبان خولی
شمر هم قافله سالار ، امان از کوفه
سنگهایی که ز گودال زیاد آمده بود
خورد او از در و دیوار ، امان از کوفه
آبروریزی این شهر کم از شام نبود
کم ندید از همه آزار ، امان از کوفه
آبرو داشت در اینجا به چه روزی افتاد
دختر حیدر کرار ، امان از کوفه
نشنود کاش پیمبر ، صدقه میدادند
همه بر عترت اطهار ، امان از کوفه
وسط خطبه او همهمه در شهر افتاد
دید بر نیزه سرِ یار ، امان از کوفه
چه سری خونی و خاکستری و خاک آلود
وای از لحظه دیدار ، امان از کوفه
تا رسید امّ حبیبه زخجالت شد آب
هیچ عزیزی نشود خار ، امان از کوفه
زینبِ پرده نشین حبس نشین شد آخر
داد از کوفیِ بی عار ، امان از کوفه
سختی حبس به دیده نشدن میارزید
سخت تر مجلس اغیار ، امان از کوفه
وامصیبت ، "دَخَلَت زینب علی اِبنِ زیاد"
پس کجا بود علمدار ، امان از کوفه
طعنه ها بود که بر اشک دو عینش میزد
با عصا بر لب و دندان حسینش میزد
#عبدالحسین_میرزایی✍
#کوفه
..........
#شب_جمعه
#امام_حسین
آنقدر با تیغهاشان سر زمین انداختند
پای سرها چندتا پیکر زمین انداختند
این جماعت رحم در دلهایشان انگارنیست
در بر دلدارها دلبر زمین انداختند
بعد ذبح کودک تشنه به دست حرمله
صید را کشتند و بال و پر زمین انداختند
خنجر کند و دل سنگ و هجوم ضربه ها
رگ رگ خشکیده ی حنجر زمین انداختند
با دم شمشیرها اجر رسالت شد ادا
هر کجا بوسید پیغمبر زمین انداختند
تا سر خورشید بر نی رفت اهل آسمان
سیل اشک از چشمهای تر زمین انداختند
هر کسی اندازه وسعش از این پیکر ربود
غارتش کردند و یک پیکر زمین انداختند
خیمه ها نا امن شد از بعد آنکه لشکری
دسته جمعی ساقی لشگر زمین انداختند
آستین پاره شد جای حجاب و پوشیه
وقت غارت چادر و معجر زمین انداختند
کوفه و شام و خرابه مجلس شوم یزید
یک پدر را پیش یک دختر زمین انداختند
خیزران میخورد بر لبها و با هر ضربه ای
چند دندان پای تشت زر زمین انداختند
عبدالحسین میرزایی ✍
.
زمان:
حجم:
9.41M
زینب و کوچه و بازار خدا رحم کند
بین جمعیت و انظار خدا رحم
#روضه_حضرت_زینب(س)🏴
#حیدر_خمسه