eitaa logo
امام حسین ع
27.7هزار دنبال‌کننده
434 عکس
2.3هزار ویدیو
2.2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
امام حسین ع
سرود عروسی پیامبراکرم (ص) و حضرت خدیجه (س) جشن پیونده دونوره همه جا جشن و سروره چشای همه حسودا کوره
. در بين ملائک از تو نام آورده‌ست نام از تو شکوه ناتمام آورده‌ست هر بار که آمده‌ست از سوی خدا جبريل، به محضرت سلام آورده‌ست .................. . ديـگر دعـای مـادر زهـرا نتیجـه داد داروندار خویش خدا بر خدیجه داد امشـب بنـای دین خدا مستدام شد خـاتـون مـکه همـسر خیر الانام شد ✍ ................... شنیدم ز نَقلی، که در صدرِ اخبار آمد ز پیوندِ دو زوجِ خوشبخت، با لطف ایزد میان تمامِ خبرها که بر ما رسیده چه زیبا حدیثی ز اوصافِ پیوند احمد سخن از دو عشقِ حقیقی است، بینِ دو عاشق که احمد کند خواستگاری، ز بِنتِ خُوَیلَد ابوطالب و حمزه با روی شادان و خندان بجای پدر لطف کردند، با میلِ بی‌حد تو گوئی که این وصل، در آسمان‌ها رقم خورد میانِ دوتا ماه پاره، دو نسلِ سرآمد چه فرخنده داماد و چه، شاهزاده عروسی خدیجه عروس است و داماد باشد محمد خجسته عروسی، که از حق سلامش رسیده خوش اقبال داماد، آنکه به او وحی آید عروسی که بینِ زنان عرب، تا ندارد و داماد فخر بشر، برترین عبدِ سرمد از این دو قرار است، عالم شود مهدِ جنت از این دو قرار است، زهرای اطهر بیاید از این دو قرار است پیدا شود، نور هستی و دامادشان با ولایت به مَسند نِشیند علی می‌شود، ماه دامادِ این خانواده و زهرا شود، مادرِ یازده تا محمد حسین و حسن، سبطِ این خاندانِ شریفند خدیجه بُوَد جدّه و جدّ آنهاست احمد □ □ □ برای خدای یگانه، که کاری ندارد که بانوی بطحا، کنار پیمبر بماند بماند که مادر، عروسیِ دختر ببیند ولی دستِ تقدیر، اینگونه غم را رقم زد پس از آنکه هستیِ خود را بپای نبی ریخت کفن هم برایش نمانده، که بر تن نماید سلامِ خدا را، که جبریل آورد بر او به چندین کفن، چشمِ او شد منور مجدد فقط یک نفر بی‌کفن ماند، آن‌هم حسینَش که باید بزیرِ سمِ اسب، عریان بماند به امید روزیکه زهرای اطهر دعایش اجابت شود، تا همه انتقامش بگیرد ✍ .
. 🎙 #⃣ #⃣ ای داده به عصمت شرف و نام خدیجه ای بسته به طوفت فلک احرام خدیجه ای همسر پیغمبر اسلام خدیجه ای عصمتِ حق فاطمه را مام خدیجه ای ختم رسل را ز شرف نور دو دیده پیش از شب بعثت به محمد گرویده ای بر تو سلام آمده از داورِ هستی بگذشته در آیینِ نبی از سر هستی دل داده و دل برده ز پیغمبر هستی زیبد که بخوانند تو را مادر هستی الحق که خدا هستی خود را به تو داده أم النجباء فاطمه زهرا به تو داده اسلام ز اموال تو سرمایه گرفته دین در کنف عزت تو سایه گرفته توحید ز اخلاص تو پیرایه گرفته اخلاص زِ حسن عملت پایه گرفته همت سر تسلیم به دیوارِ تو سوده پیش از تو زنی لب به شهادت نگشوده تو در دل سختی به پیمبر گرویدی هر بار بلا را به سر دوش کشیدی بر یاری اسلام به هر سو دویدی بس زخم زبان ها که ز کفار شنیدی ای قامت مردانِ جهان خم به سجودت ای تکیه گه ختم رسل نخل وجودت ای مکه ز خاکِ قدمت خُلد مُخَلَد ای عصمت معبود و امیدِ دل احمد اسلام به پا خواست و گردید مؤید از ثروت تو ، تیغ علی ، خُلق محمّد تا حشر خلایق که خدا را بپرستند مرهون فداکاری و ایثار تو هستند آن روز که پیغمبر اسلام شبان بود در سینۀ او سرّ خداوند نهان بود پیش از همه پیغمبریش بر تو عیان بود ایمان تو پروانۀ آن شمع جهان بود حق بر همه زن های جهان سروریت داد با خواجۀ عالم شرف همسریت داد زین واقعه زن های قریش از تو بریدند قدر و شرف و عزّت و جاه تو ندیدند با چشم حقارت به مقامت نگریدند یکباره ز بیت الشرف پای کشیدند آنها دلشان بود به سوی زر و سیمی گفتند خدیجه شده مشتاق یتیمی تنها نشدی همسر و دلدار محمّد در سخت ترین روز شدی یار محمّد در شدّت غم گشتی غمخوار محمّد پیوسته دلت بود گرفتار محمّد در پیش رویش گشت وجودت سپر سنگ باشد که کنی در ره او چهره ز خون رنگ آن روز که بر دخت نبی حامله بودی هم صحبت زهرات به هر قائله بودی از غربت و از درد درونت گله بودی بی همدم و بی یاور و بی قابله بودی از درد به ببالش گل رخسار بهشتی گشتند تو را قابله زن های بهشتی این است که شیرینی جان در بدن توست این جان جهان است و هم آغوش تن توست این یار به هر خلوت و هر انجمن توست این است که در حاملگی هم سخن توست کی مثل تو از هستی خود چشم بپوشید؟ تا فاطمه از سینه او شیر بنوشید آن روز که افتاد خزان در چمن تو پر زد به جنان طوطی روح از بدن تو تا بوی گل احمدی آید ز تن تو شد جامه پیغمبر اکرم کفن تو با مرگ تو آغاز شد ای عصمت سرمد بی مادری فاطمه ، تنهایی احمد بردار سر از خاک و ببین همسر خود را بنگر هدف سنگ سر شوهر خود را باز آ و ببین اشک فشان دختر خود را بر گیر به بر دختر بی مادر خود را بی روی تو گردون به نظر تیره چو دود است برخیز که بی مادری فاطمه زود است بر خیز که بر ختم رسل فخر زمانه خانه شده غم خانه ای بانوی خانه بر گیسوی زهرا که زند بعد تو شانه ؟ بی تو شده از هر مژه ای سیل روانه پیغمبر اکرم ز غمت زار بگرید خون است دل فاطمه مگذار بگرید ای جامه احمد کفنت بر بدن پاک کن بهر حسینت به جنان جامه ز غم چاک تو بر سر دست نبی و او به سر خاک سر تا به قدم چون گل پرپر شده صد چاک میثم ز غم نور دو عین تو بگرید تا صبح قیامت به حسین تو بگرید شاعر : استاد حاج غلامرضا سازگار 👇
. ازدواج پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) و حضرت خدیجه(سلام الله علیها) دور شدم از این و آن، با خودم آشنا شدم آینه در حجاز بود عاشق مصطفی شدم سرمه نمی‌برم به چین، قند و شكر نمی‌خرم نقره و زر نخواستم، صاحب كیمیا شدم بار شتر گذاشتم، وقف تو هرچه داشتم دانۀ عشق كاشتم، در قفست رها شدم با تو جرس به هر نفس، مصرع عاشقانه است با تو پُر از قصیده‌ام، با تو غزل سرا شدم "ای كه ملول می‌شوی از نفس فرشته ها" باور من نمی‌شود، همنفس خدا شدم سفرۀ دل برای من باز كن آیه‌ای بخوان حرف بزن كه مَحرمِ زمزمۀ حرا شدم قطرۀ من فرات شد، ذرّه‌ام آفتاب شد پیش تو سیدُالبشر! سیدةالنّساء شدم پشت سرت من و علی قامت عشق بسته‌ایم تو همه مقتدا شدی من همه اقتدا شدم من به تو دست یاعلی داده ام از صمیم دل مرگ جدام كرده است از تو اگر جدا شدم لحظۀ آخرین غزل، ترس ندارم از اجل پیرهن تو در بغل، با تو دوباره "ما" شدم (سید حمیدرضا برقعی)✍ 🎤 👇
. سرود ازدواج حضرت محمد صلوات الله و سلامه علیه و آله با امّ المؤمنین حضرت خدیجه سلام الله علیها جشن وصالِ دو، فروغ سرمد شد خدیجه زوجه بر حضرت احمد شد مبارک است این جشنِ سعید به مسلمین این خجسته عید وصلتِ بر این مبارکی فلک به چشمانِ خود ندید یا رسول الله یا مصطفی... خوشحال و خندان است، فلک غزلخوان است در آسمانِ عشق، ستاره باران است نورِ رفیعِ ملائکه شورِ بدیعِ ملائکه یا مصطفی یا خدیجه شد ذکرِ جمیعِ ملائکه یا رسول الله یا مصطفی... به رشته ی مِهرِ، هر دو اسیرم من از این دو نورُ الله، مدد بگیرم من وقف مسیر خدا شوم ز بند غفلت جدا شوم مثلِ شهیدان راه حق مسافرِ کربلا شوم فدات بشم یا امام حسین... ✍ .👇
. سرود ازدواج حضرت محمد صلوات الله و سلامه علیه و آله با امّ المؤمنین حضرت خدیجه سلام الله علیها جشن وصالِ دو فروغ سرمد شد لباس دامادی، بر تنِ احمد شد تهنیت ای رسول کبریا تهنیت ای تجلیّ خدا تهنیت ای صحیفه ی وفا، سیّدي سیّدي یا نبی یا مصطفی... خوشحالی و شادی روزیِ دلها شد جشن عروسیِ مادر زهرا شد یا نبی صله ای به ما بده از کرم به دلم دوا بده هم نجف، هم یه کربلا بده، سیّدي سیّدي یا نبی یا مصطفی... در جشن این وصلت ذکر جلی گویم وَ تا نفس دارم علی علی گویم یا علی سائلم به کوی تو مُحرمم به نگاهِ روی تو مستم از نور و عطر و بوی تو، یا علی یا علی یا علی علی علی... ✍ .👇
. صحبت از حدیث سرو و بهار است عاشقان را کنون گل در کنار است شکوفه شد گل واگشته سنبل تحیت از خدا رسد به جان احمد خدیجه شد عروس و همسر محمد محمدا محمدا جانم محمد(4) خدیجه احمد را به دعوت اولین است بر حق که ام المؤمنین، بالا نشین است محبوب طاهاست مادر زهراست تمام هستی اش فدایی رسول است لبخند او اعمال را مهر قبول است محمدا محمدا جانم محمد(4) تابیده از بیت خدیجه نور اسلام عشق خدیجه را به احمد کرده اعلام دینش خدا شد عشق و وفا شد عروسی‌اش پیوند یک عاشق به نور است در آسمان کار ملک جشن و سرور است محمدا محمدا جانم محمد(4) ✍️مجید طاهری 👇
. خندۀ شبها از ماه است سیب بهشتی در راه است وصال احمد به خدیجه زیباست ثمرآن کوثرطاها زهراست صل علی محمدٍ و آله(2) سَروَر عالم یا احمد رسول خاتم یا احمد پیوندتان با خدیجه نورانی‌ست ملک شهادت دهد آسمانی‌ست صل علی محمدٍ و آله(2) چه زوج شاد و خوشحالی چه جشن و فضای عالی از این بهتر عالم ندیده شادی نبی به تن کرده رخت دامادی صل علی محمدٍ و آله(2) سایۀ حق بر سر ما آل نبی دلبرما ما همه مهمان این جشن و سرور با سلامت از محشر کنیم عبور صل علی محمدٍ و آله(2) ✍️مجید طاهری🎤 👇
. با حضرت خدیجه سلام الله علیهما گلِ خنده بر جمالِ حضرت احمد مبارک سالروز ازدواج مصطَفیَ الاَمجد مبارک دَهِ ماهِ ربیع،دلم دور از غم است شب دامادیِ،رسولِ اکرم است مدد یا مصطفی... عالَمی سرشارِ نور و فیضِ بی پایان و رحمت شد خدیجه مُفتَخَر بر وَصلِ درگاهِ نَبوّت شعف شد بی کران،ملائِک گل فشان شده دریای نور،زمین و آسمان مدد یا مصطفی... یا محمد ما تمامی سائل درگاهت هستیم بر عطایت دل بِبَستیم بر سرِ راهت نشستیم به وادیِ وِلا،به حقّ اولیا بده بر عاشقان،براتِ کربلا حسین جانم حسین... شاعر: 🔊 دانلود سبک 👇 https://emam8.com/upload/sabks/98/6/57586_1398614102835_1069557.mp3 .👇
. شنیدم ز نَقلی، که در صدرِ اخبار آمد ز پیوندِ دو زوجِ خوشبخت، با لطف ایزد میان تمامِ خبرها که بر ما رسیده چه زیبا حدیثی ز اوصافِ پیوند احمد سخن از دو عشقِ حقیقی است، بینِ دو عاشق که احمد کند خواستگاری، ز بِنتِ خُوَیلَد ابوطالب و حمزه با روی شادان و خندان بجای پدر لطف کردند، با میلِ بی‌حد تو گوئی که این وصل، در آسمان‌ها رقم خورد میانِ دوتا ماه پاره، دو نسلِ سرآمد چه فرخنده داماد و چه، شاهزاده عروسی خدیجه عروس است و داماد باشد محمد خجسته عروسی، که از حق سلامش رسیده خوش اقبال داماد، آنکه به او وحی آید عروسی که بینِ زنان عرب، تا ندارد و داماد فخر بشر، برترین عبدِ سرمد از این دو قرار است، عالم شود مهدِ جنت از این دو قرار است، زهرای اطهر بیاید از این دو قرار است پیدا شود، نور هستی و دامادشان با ولایت به مَسند نِشیند علی می‌شود، ماه دامادِ این خانواده و زهرا شود، مادرِ یازده تا محمد حسین و حسن، سبطِ این خاندانِ شریفند خدیجه بُوَد جدّه و جدّ آنهاست احمد □ □ □ برای خدای یگانه، که کاری ندارد که بانوی بطحا، کنار پیمبر بماند بماند که مادر، عروسیِ دختر ببیند ولی دستِ تقدیر، اینگونه غم را رقم زد پس از آنکه هستیِ خود را بپای نبی ریخت کفن هم برایش نمانده، که بر تن نماید سلامِ خدا را، که جبریل آورد بر او به چندین کفن، چشمِ او شد منور مجدد فقط یک نفر بی‌کفن ماند، آن‌هم حسینَش که باید بزیرِ سمِ اسب، عریان بماند به امید روزیکه زهرای اطهر دعایش اجابت شود، تا کسی انتقامش بگیرد ✍ .
. بگذاريد ساده بنويسم نامه اي سرگشاده بنويسم بگذاريد گوشه‌ی قلبم چند خط بي اراده بنويسم عهد من با قلم همين بوده‌ست كه از اين خانواده بنويسم "گردنم زير بار منت اوست" كه مرا اذن داده بنويسم بايد امشب به كوري بت‌ها از دو توحيد‌زاده بنويسم شب تزويج، شام پيوند است خطبه‌خوان هم خود خداوند است :: كيست داماد؟ روح غار حراست همنشين هميشه‌ی فقراست كيست داماد؟ آفتاب حجاز كه از او نور روشني مي‌خواست ننويسم يتيم مكه، كه او پدر شيث و آدم و حواست ننويسم رسول نه، نه هنوز او محمد، امين شهر خداست دوست‌دارش بزرگ تا كوچک خواستگارش خديجه‌ی كبراست پيش از اين گفته، باز می‌گويم از عروس حجاز می‌گويم :: بانويي كه اصيل و با نسب است در حيا هم زبانزد عرب است بانويي كه براي ياري دين از سوي كردگار منتخب است بانويي كه حساب اموالش خارج از احتساب محتسب است وه چه روزي‌ست، روز خوشحالی‌ست حيف كه جاي آمنه خالی‌ست 👇
. ایام تو را می‌خواست تا در همسرانش بهترین باشی برای خاتمِ پیغمبری نقش نگین باشی خدایت انتخابت کرد تا ای مادر هستی برای چشمۀ کوثر، بهشتی در زمین باشی خدا هرشب برایت می‌فرستد تهنیت‌هایی که در تنهایی‌ات هم‌صحبت روح‌الامین باشی تو در اسلام و در ایمان و در عشق اولین بودی زنی مثل تو دیگر نیست، یعنی آخرین باشی برای طعنۀ کفار در اوج نداری‌ها تو باید پاسخ دندان‌شکن در آستین باشی تو از معروفِ تجاری ولی در شعب بیماری فداکار آنچنان بودی، وفادار اینچنین باشی علی تنها علی باید امیرالمؤمنین باشد و تنها تو سزاواری که ام‌المؤمنین باشی ✍ 👇