حاج سید رضا نریمانی4_6032781028978855848.mp3
زمان:
حجم:
6.24M
👆
خانه آسمانی خورشید
خانه روشن ستاره و ماه
خانه وحی، خانه قرآن
خانه إِنَّما یُریدُ اللَّه
از همین خانه تا ابد جاریست
چشمهی فیض، چشمهی احسان
سایبانِ معطّرِ این جاست
سورهی هَلْ أَتَىٰ عَلَى الْإِنْسَان
آسیابم ولی یقین دارم
که پناهندهام به سایۀ نور
سرنوشت مرا دگرگون کرد
اَشکِ زهرا و ذکر آیهی نور
یاس یاسین که با دعای پدر
آیهی نور بود تنپوشش
داشت دستی به دستهی دستاس
دست دیگر گلی در آغوشش
در محیطی که هر وجب خاکش
فخر بر آفتاب و ماه کند
آرزو میکنم که گاه به من
دختر کوچکی نگاه کند
گرچه از بازتاب گردش من
نان این خانه برقرار شدهست
شرمسارم از اینکه میبینم
دستِ زهرا جریحهدار شدهست
رفت خورشید وحی و آمد شب
سَر نَزَد از ستاره سوسویی
صبح از کوچهی بنیهاشم
شد بلند آتش و هیاهویی
تا بدانم چه اتّفاق افتاد
تا ببینم هر آنچه بوده درست
دل به دریا زدم به خود گفتم:
«چشمها را دوباره باید شست»
دیدم آن روز صبح منظرهای
که به خود مثل بید لرزیدم
آتشم زد شَرار دل وقتی
شعلهها را به چشم خود دیدم
در همان آستانهای کز عرش
قدسیان را به آن نظرها بود
اَشکِ چشمِ ستارگان میریخت
بینِ دیوار و در خبرها بود
من به حسرت نگاه میکردم
باغ گل را میان آتش و دود
جز خدا هیچکس نمیداند
که چه آمد به روز یاس کبود
با همان دست عافیتپرور
که پرستاری پدر میکرد
از امام زمان خود یاری
در هیاهوی پشتِ دَر میکرد
هیزم آوردن، آتش افروزی
سهم هر رهگذر نبود ای کاش
خبر ناشنیده بسیار است
خبر میخ در نبود ای کاش
دست خورشید را که میبستند
شرح این ماجرا کبابم کرد
آنچه پشت در اتّفاق افتاد
سنگم امّا ز غصّه آبم کرد
#استاد_شفق