.
#امام_زمان
#اشعار_کاربردی
من کی ام تا تو بیایی به سر بالینم
چه کنم راه نجاتی نبود جز اینم
بر من آن قدر توان بخش که در بستر مرگ
خیزم از جا و به پیش قدمت بنشینم
نیست انصاف کزین مهلکه بیرون بروم
من که یک عمر تولای تو باشد دینم
کاش صدبار به هر لحظه بمیرم هر روز
تا گل روی تو را در دم مردن بینم
هر چه تو جود کنی باز به تو محتاجم
عادتم گشته گدایی چه کنم من اینم
روی نادیدهات از بس که به چشمم زیباست
زشت آید به نظر جنت و حور العینم
هرگز، آن قدر ندارم که شوم مسکینت
این شرف بس که ،به مسکین درت مسکینم
شاعر/ استاد حاج غلامرضا سازگار
.