eitaa logo
امام حسین ع
19.4هزار دنبال‌کننده
401 عکس
2هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
یونس حبیبی؛ یا اباعبدالله الحسین.mp3
590.3K
🏴 یا اباعبدالله الحسین 🎤 زنده‌یاد #حاج_یونس_حبیبی 🌷 «حاج یونس حبیبی»، جانباز و مداح اهل‌بیت پس از سال‌ها تحمل عوارض ناشی از جراحات دوران دفاع مقدس، بامداد امروز به همرزمان شهیدش پیوست. روحش شاد و یادش گرامی باد... @emame3vom #نوحه_ماندگار
. بازم تو قلبم دوباره حس و حال عجیبیه روی لبم یه نوحه از یه مداح جانبازی بود که خیلی میخوند با صفا با نفس و با روضه هاش می‌رفت دلا مون کربلا باز زده پر مرغ دلم توو کوچه ی بچگیام اون روزا که تو هیاتا گریه می کردم با بابام حسین فاطمه سلام حسین مصطفی سلام حسین مظلوم علی شهید کربلا سلام اون که می گفت تو کربلا خیمه هاتو آتیش زدند نگفت کجا به بچه ها زخم زبون و نیش زدند یا ابا عبدالله الحسین(ع) ✅بنددوم می‌گفت نشد شهید بشم با رفقام تو جبهه ها آخر به ارزوش رسید رسید به جمع شهدا میخوند همیشه نوحه ای با ناله و شیون و شین از غربت کوفه و از غربت مادر حسین(ع) اون روزی که حسین من مادرتو کتک زدند کینه خیبری رو با قباله فدک زدند اون روزی که آتش کین بر در خونتون نشست برادرت قربونی شد پهلوی مادرت شکست یا ابا عبدالله الحسین(ع) ✅بندسوم می‌گفت که از غم حسین(ع) چشام همیشه پر نمه فدایی شم من میثمم هر روز من محرمه از زینب کبری میخوند روضه ی اهل کوفه رو از دردای رقیه و روضه های مکشوفه رو می خوام بگم دختر تو درد و بلا کم ندیده تو بچه ها هیچ کسی رو مثل رقیه ندیده میگن یه جا خرابه بود خرابه ای تو شهر شام گریه می کرد و هی می گفت عمه بریم پیش بابام یا ابا عبدالله الحسین(ع) 💠💠💠💠💠💠💠 .
. این دو بیت تقدیم به روح مطهر ذاکر آل الله شهید بود درد و رنج و خون دل نصیبش شد اجل آخر در این دنیا طبیبش بعدِ چندین سال بی مِهری و غربت حاج یونس گشت مهمان حبیبش شادی روح این نوحه خوان حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام فاتحه مع الصّلوات .
مداحی آنلاین - حسین فاطمه سلام - حاج یونس حبیبی.mp3
8.47M
🎧 ⏯نوحه ماندگار غم نامه حضرت رقیه(س) 🍃حسین فاطمه سلام 🍃یا اباعبدالله الحسین 🎤زنده یاد 🌷روحش شاد و یادش گرامی🌷 @emame3vom
. ... تقدیم به شهید جانباز ، مداح اهل بیت علیهم السلام تا ابد داغ غمت در دل ما خواهد بود بلبل طبع دلم نغمه سرا خواهد بود تو نه آنی که ز لوح دل ما محو شوی دائماً روح تو هم صحبت ما خواهد بود تا گل روی تو پژمرده شد از باد خزان بلبلان را همه شب شور و نوا خواهد بود آه از این درد جگر سوز که رخ داده به ما که برایش نه طبیب و نه دوا خواهد بود در غم و داغ تو ای روشنی دیده و دل گر شب و روز بنالیم روا خواهد بود قدر ایام حضورت که نمی دانستیم هر چه در هجر تو بینیم سزا خواهد بود گر چه دنیا به تنت پیراهنی کرد سفید لیک نام تو به صد قرن به پا خواهد بود حاج یونس! چشم ، تو بستی دگر آسوده بخواب که تو را یار ، غریب الغربا خواهد بود بر سر مرقدت ای ذاکر ارباب حسین ( ع ) هر شب جمعه به پا شور دعا خواهد بود @emame3vom
امام حسین ع
🎧 #بشنوید ⏯نوحه ماندگار غم نامه حضرت رقیه(س) 🍃حسین فاطمه سلام 🍃یا اباعبدالله الحسین 🎤زنده یاد #ح
. يا ابا عبدالله الحسين حسين فاطمه سلام حسين مصطفي سلام حسين مظلوم علي شهيد کربلا سلام اون که مي گفت تو کربلا خيمه هاتو آتيش زدند نگفت کجا به بچه ها زخم زبون و نيش زدند اون که مي گفت يه دختره آتيش به دامن روديده نگفت تو اون صحرا چرا راه نجف رو پرسيده اون که ميگفت زينب تو رگ بريدت رو بوسيد نگفت ميون نيزه ها فقط سر تو رو مي ديد اون که مي گفت ديده بوده گوش يکي خون مي چکيد نگفت کجا سيلي زدو گوشوارشو گرفت کشيد اون که مي گفت انگشت تو از بدنت جدا شده نگفت که انگشترتو غنيمت کيا شده اون که مي گفت يه زنجيري به گردن علي ديده نگفت کجا با خطبه هاش بساط ظلم رو کوبيده اون که مي گفت بچه هاتو با تازيانه مي زدند نگفت دليلشون چي بود با چه بهونه مي زدند مي خوام بگم که ماجرا ازاونجايي آب مي خوره که ظالم اولي گفت علي بايد کنار بره اون روزي که حسين من مادرتو کتک زدند کينه خيبري رو با قباله فدک زدند اون روزي که آتش کين بر در خونتون نشست برادرت قربوني شد پهلوي مادرت شکست اون روزي که دست علي بسته بود و تو کوچه ها فاطمه شو کتک زدند جلوي چشم بچه ها اون روزي که خونتونو به شعله ها در کشيدند تخم نفاق و کينه رو ميون امت پاشيدند مي خوام بگم بعد تو باز خيل خوارج اومدند اونايي که مادرتو زدند دوباره اومدند دلم دیگه راضي نشد دست خالي پا بکشيم اوني که زينب کشيده يه خوردشم ما بچشيم زينبي که تو ازدواج مي گفت يه شرط خوب دارم هرجا حسين من بره منم بايد باهاش برم زينبي که بعد دو روز اومد پي تو قاصدش حق داره بعد مرگ تو شوهرشم نشناسدش اون که وصيت تو رو همش به جون و دل خريد يه دخترت گم شده بود ميگن تا صبح پي اش دويد ميخوام بگم خواهر تو خيلي مصيبت کشيده بطوريکه همه ميگن قامت زينب خميده زينبي که هرجا مي رفت یا هرکجا پا مي گذاشت جبرئيل هم مي يومد و بالهاشو اونجا مي گذاشت زينبي که اگه يه روز ميخواست پيش بابا بره هاشمي ها جمع مي شدن دخت علي تنها نره زينبي که مي رفت بقيع سر بزنه به مادرش مدينه رو قرق مي کرد ابو فاضل با لشکرش زينبي که اگه يه روز اراده سفر مي کرد حسين شو صدا مي زد عباس شو خبر مي کرد زينبي که اگه يه وقت سوار مرکبي مي شد زانوي عباس علي رکاب زينبي مي شد حالا بايد سفر کنه با بچه هاي بي پناه گاهي مي ره تو علقمه دور ميزنه تا قتلگاه شايد مي خواد براي تو پيراهني پيدا کنه شايد مي خواد داد بزنه عباسشو خبر کنه اگه يه روز نمي ديدت مريض مي شد توی خونه بي تو کجا داره بره مي خواد همينجا بمونه دلش مي خواست جاش بزارن تنها تو اون دشت بلا ولي يهو يه دختري داد مي زنه عمه بیا می خوام بگم دختر تو درد و بلا کم ندیده تو بچه ها هیچ کسی رو مثل رقیه ندیده میگن یه جا خرابه بود خرابه ای تو شهر شام گریه می کرد و هی می گفت عمه بریم پیش بابام آخه می خوام حرف بزنم درد و بلا مو بهش بگم شکایت این مردمو پیش بابا جون ببرم با التماس به خواهرت میگفت بگو بابا بیاد گفتم باید کاری کنی دیگه دلش بابا نخواد سر تو رو تو ظرفی که یه پارچه روش کشیده بود بردن جلوش گذاشتنو رنگ همه پریده بود هی می گفت من نمی خوام عمه گرسنه ام نیست وقتی یه خورده بو کرد فهمید که ماجرا چیست سرو گذاشت رو دامنش ناز غریبونه می کرد با دستاشون گیسوهاتو یکی یکی شونه می کرد می بوسید هی نازت می کرد با دستای ناز و لطیف قصه رنجشو می گفت از اون جماعت کثیف بابا همین که رفتی و اسب تو بی تو باز اومد یهو دیدیم از هر طرف یه عالمه سرباز اومد این بار به جای شمشیرا با نیزه حمله ور شدند وقتی که دور شدند دیدیم خیمه ها شعله ور شدند خیمه ها که آتیش گرفت تو داشتی ما رو می دیدی وقتی منو سیلی زدند تو هم صداشو شنیدی خیمه ها رو سوزوندن و هرکی یه جا فرار می کرد طفلکی عمه مون بابا نمیدونی چیکار می کرد هر بچه ای به یه طرف از ترس دشمن می دوید عمه به دنبال همه بیشتر پی من می دوید یه بار که رفت تو خیمه ها داداش علی رو بیاره فریاد کشید رباب بیا علی دیگه نا نداره یه زنجیری آوردند و بستند به گردن داداش از بچه ها هرکی که بود این زنجیرو بستن به پاش تو کاروان جلو جلو سرها رو نیزه ها می رفت پشت سر داداش علی جلوی بچه ها می رفت اگه می خواست که تند بره بچه ها ناله می زدند طفلکی تا یواش می کرد با تازیانه می زدند یه شب شنیدیم سر تو خولی به خونش می بره فرداش دیدیم سیاه شدی موهات پر از خاکستره بعد شنیدیم یه راهبی سر تو رو اجاره کرد یه تشت زر بود با گلاب هی تو رو شست و گریه کرد بعده یه مدتی سفر بابا به کوفه رسیدیم شهری که از مردمونش زخم زبونا شنیدیم میخوام بگم کوفه کجاست بگم ز کار مردمش عمه می گفت پسر عموت مسلمو اینجا کشتنش عمه می گفت اینا به تو نامه نوشتند که بیا بعد اومدند جلوی تو صف کشیدند تو کربلا عمه می گفت گفته بودند بری بشی امیرشون تو رو که تشنه کشتن و ما هم شدیم اسیرشون تو اون جماعت کثیف هیچکس به فکر ما نبود پامون تاول می زد ولی کسی به فکر ما نبود 👇
مداحی آنلاین - حسین فاطمه سلام - حاج یونس حبیبی.mp3
8.47M
🎧 #بشنوید ⏯نوحه ماندگار غم نامه حضرت رقیه(س) 🍃حسین فاطمه سلام 🍃یا اباعبدالله الحسین 🎤زنده یاد #حاج_یونس_حبیبی 🌷روحش شاد و یادش گرامی🌷 @emame3vom