.
#اربعین_حسینی
@emame3vom
جسمی که در فراق تو سرخ وسیاه شد
زیر لگد برای یتیمان پناه شد
حالا برای عرض ارادت حسین جان
با احترام وارد این قتلگاه شد
اینجا تورا میان نیزه و شمشیر دیده ام
با یک سپاه یک تنه درگیر دیده ام
با چشم خویش من از روی تل . حسین
خورشید عالمین زمینگیر دیده ام
شمر از نگاه مادرمان هم حیا نکرد
من را نگاه کرد ولی اعتنا نکرد
از بس شتاب داشت سرت را جدا کند
یک خنجر برنده ام و دست وپا نکرد
بعر از تمام کش مکش وقیل و قال ها
وقتی تمام شد کار تمام شغال ها
وقتی که از قفا سر مهتاب کنده شد
نوبت رسید به غارت این نونهالها
از آن به بعدروی یتیمان کبود شد
آتش گرفت معجر زینب و دود شد
حتی سه ساله دختر تو در امان نبود
او هم شکار دست پلید یهود شد
((چون جمله را یزید به بزم شراب خواست
ساغر گرفت واز دل زینب کباب خواست))
وقتی نگاه مرد یهودی دریده شد
آنجا سکینه دخترت از من نقاب خواست
اوج مصیبت و غم ما شهر شام بود
ناموس تو مضحکه ی خاص و عام بود
باور نمیکنی که پی دختران تو
صد ها نگاه هرزه و چشم حرام بود
هشتادو چار عائله و یک نفر کم است
وقتی رقیه نیست دلم غرق ماتم است
پشت تو پای روضه عباس خم شد و
از روضه خرابه قد خواهرت خم است
اینکه سرم شکست به عشق سر تو بود
بال وپرم شکست به عشق پر تو بود
پای امام خویش اگر سوختم حسین
این درس از مدینه و از مادر تو بود
شاعر: #حسین_فرجی
.
.
#اربعین_حسینی
#اربعین زبان حال #حضرت_زینب
جسمی که در فراق تو سرخ وسیاه شد
زیر لگد برای یتیمان پناه شد
حالا برای عرض ارادت حسین جان
با احترام وارد این قتلگاه شد
اینجا تورا میان نیزه و شمشیر دیده ام
با یک سپاه یک تنه درگیر دیده ام
با چشم خویش من از روی تل . حسین
خورشید عالمین زمینگیر دیده ام
شمر از نگاه مادرمان هم حیا نکرد
من را نگاه کرد ولی اعتنا نکرد
از بس شتاب داشت سرت را جدا کند
یک خنجر برنده ام و دست وپا نکرد
بعر از تمام کش مکش وقیل و قال ها
وقتی تمام شد کار تمام شغال ها
وقتی که از قفا سر مهتاب کنده شد
نوبت رسید به غارت این نونهالها
از آن به بعدروی یتیمان کبود شد
آتش گرفت معجر زینب و دود شد
حتی سه ساله دختر تو در امان نبود
او هم شکار دست پلید یهود شد
((چون جمله را یزید به بزم شراب خواست
ساغر گرفت واز دل زینب کباب خواست))
وقتی نگاه مرد یهودی دریده شد
آنجا سکینه دخترت از من نقاب خواست
اوج مصیبت و غم ما شهر شام بود
ناموس تو مضحکه ی خاص و عام بود
باور نمیکنی که پی دختران تو
صد ها نگاه هرزه و چشم حرام بود
هشتادو چار عائله و یک نفر کم است
وقتی رقیه نیست دلم غرق ماتم است
پشت تو پای روضه عباس خم شد و
از روضه خرابه قد خواهرت خم است
اینکه سرم شکست به عشق سر تو بود
بال وپرم شکست به عشق پر تو بود
پای امام خویش اگر سوختم حسین
این درس از مدینه و از مادر تو بود
شاعر: #حسین_فرجی
.