.
#میلاد_حضرت_رقیه
🌹 #حضرت_رقیه_س_مدح
بَر لُطف خـدا هر که تَوَکل بـکند
غـم هـای زمـانه را تَحَمـل بـکند
حاجاتِ دِلش روا شود؛صَد دَر صَد
هَرکس به "رقیه جان" تَوَسل بکند
شاعر: #سیدمجتبی_شجاع
.
الــســلام ای دســتــگـیــر عــــالَـمِـیـن
ای بـه اربــابِ دو عــالــم نــورِ عــیــن
روزِ مَحشر چشمِ من بَر دَست توست
اِشــفَــعــی لـی فـاطـمه بنـتُ الحُسین
شاعر: #مصطفی_محمدی
.
امروز همه گدای تو؛ فردا …هم
محتاج تو موسی شده و عیسی …هم
بر یک نگهت رقیه جان وابسته است...
آبادی دنیا نه فقط!!! عقبا…هم
شاعر: #سیدمجتبی_شجاع
.
ای چهره ات از نور نجابت گلگون
زد بوسه به دستان تو چرخ گردون
افتاده گره به کارمان! کاری کن...
زهرایِ حسین؛ یارقیه خاتون!
شاعر: #مرضیه_عاطفی
.
ای لاله ی بهاری زهرا خوش آمدی
ای بر حسین ام ابیها خوش آمدی
شیرین زبانترین غزلِ آل فاطمه
ای جانفدای واژه ی بابا خوش آمدی
شاعر: #رضا_مشهدی
.
.
از کودکی اش فاضله و عالمه بود
چون شیرزن قبیله بی واهمه بود
بر بوسهی عمه بر جمالش سوگند
از بدو تولدش خودش فاطمه بود
شاعر: #جواد_حیدری
.
در دفتر شعر کربلا این خاتون
عمری ست به دُردانه تخلص دارد
بالای ضریح او مَلک حک کرده
در دادن حاجات تخصص دارد
شاعر: #وحید_قاسمی
.
🌹 #حضرت_زهرا_س_مدح
🌹 #حضرت_رقیه_س_مدح
در نام رقيه فاطمه پنهان است
از اين دو يكي جان و يكي جانان است
در روي كبود اين دو پيداست خدا
آيينه بزرگ و كوچكش يكسان است
@emame3vom
شاعر: #سیدرضا_موید
.
.
اشعار هفته عفاف و #حجاب
#حضرت_زهرا_س_مدح
#سیدحمیدرضا_برقعی
▶️
به هوش باش و از این دست دوستی بگذر
به هوش باش که از پشت میزند خنجر
به هوش باش مبادا که سحرمان بکنند
عجوزههای هوس، مطربان خُنیاگر
چنان مکن که کَسان را خیال بردارد
که بازهم شده این خانه بی در و پیکر
بدا به ما که بیاید از آن سر دنیا
به قصد مصلحت دین مصطفی کافر
به این خیال که مرصاد تیر آخر بود
مباد این که بشینیم گوشهی سنگر
که از جهاد فقط چند واژه فهمیدیم
چفیه، قمقمه، پوتین، پلاک، انگشتر
بدا به من که اگر ذوالفقار برگردد
در آن رکاب نباشم سیاهی لشگر
بدا به حال من و خوش به حال آن که شدهست
شهید امر به معروف و نهی از منکر
چنین شود که کسی را به آسمان ببرند
چنین شود که بگوید به فاطمه مادر
قصیده نام تو را برد و اشک شوق آمد
که بیوضو نتوان خواند سورهی کوثر
زبان وحی، تو را پارهی تن خود خواند
زبان ما چه بگوید به مدحتان دیگر؟
چه شاعرانه خداوند آفریده تو را
تو را به کوری چشمان آن هو الابتر
خدا به خواجهی لولاک داده بود ای کاش
هزار مرتبه دختر، اگر تویی دختر
چه عاشقانه، چه زیبا، چه دلنشین وقتی
تو را به دست خدا میسپرد پیغمبر
علیست دست خدا و علیست نفس نبی
علی قیام و قیامت، علی علی محشر
نفس نفس کلماتم دوباره مست شدند
همین که قافیهی این قصیده شد حیدر
عروسی پدرِ خاک بود و مادرِ آب
نشستهاند دو دریا کنار یک دیگر
شکوهِ عاطفهات پیرهن به سائل داد
چنان که همسر تو در رکوع انگشتر
همیشه فقر برای تو فخر بوده و هست
چنان که وصلهی چادر برای تو زیور
یهودیانِ مسلمان ندیدهاند آری
از این سیاهیِ چادر دلیل روشنتر
حجاب روی زمین طفل بیپناهی بود
تو مادرانه گرفتیش تا ابد در بر
میان کوچه که افتاد دشمنت از پا
در آن جهاد نیفتاد چادرت از سر
میان آتشی از کینه، پایمردی تو
نشاند خصم علی را به خاک و خاکستر
کنون به تیرگی ابرها خبر برسد
که زیر سایهی آن چادر است این کشور
رسیده است قصیده به بیت حسن ختام
امید فاطمه از راه میرسد آخر
.
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_زهرا_س_مدح
#محسن_راحت_حق
این همه گفتند از زهرا ..چه می دانیم؟هیچ
از مقامِ بانوی عظما..چه می دانیم؟هیچ
لیله القدر ِ خدا گفتند تنها فاطمه است
ما از این آئینه ی یکتا ..چه می دانیم؟هیچ
بارها فرمود: جنّاتِ نعیمِ مصطفاست..
از بهشتِ حضرت طاها..چه می دانیم؟ هیچ
نامِ زیبایش شده مشتق ز نامِ کردگار..
واقعاً از اعظم الاسما..چه می دانیم؟هیچ
کفو و همتایی برایش خلق شد مثلِ علی
از شریکِ حضرت مولا..چه می دانیم؟هیچ
خلقت اش بالاتر از حدّ ِ تصوّر های ماست
وای! از انسیه الحورا..چه می دانیم؟ هیچ
حجت الله است بر تک تک ائمه مثلِ نور
از همین پوشیده در معنا ..چه می دانیم؟هیچ
معرفت را از خودِ بی بی طلب باید نمود
ورنه از بخشنده ی فردا ..چه می دانیم؟هیچ
روزِ محشر را قیامت می کند با یک نگاه
از براتِ شاخه ی طوبا ..چه می دانیم؟هیچ
اکتفا کردیم تنها ما به نامِ نامی اش..
این همه گفتند از زهرا..چه می دانیم؟هیچ
⏹
#فاطمیه
.
.
#حضرت_زهرا_س_مدح
#غلامرضا_سازگار
محمّد را گرامی دخت احمــدپروری زهرا
ابـر مـرد دو عالـم را یگانــه همسری زهرا
تــو امّ الاحمــد و امّ الکتـاب و امّ اسلامی
تو فرقانی، تو طاهایی، تو قدر و کوثری زهرا
امیـرالمؤمنین حیدر بوَد، حبلالمتین حق
به حق حق تو که تو حبلالمتین حیدری زهرا
تو از سر تا قدم احمّد، محمّـد پای تا سر تو
علی زهرای دیگر، تو علـیِّ دیگری زهرا
بـه گـرداب تحیـر غرق شد عقلم، نمیدانم
علی از توست برتر یا تو از او برتری زهرا
نبـوّت بـر زنــان نبــوَد، و گر نـه فـاش میگفتم
تو روی دست، مصحف داری و پیغمبری زهرا
تو پیغمبــر نـه، تــو بالاتـر از پیغمبران استی
تو روح پـاک ختــم الانبیا در پیکری زهرا
تو بانــوی همـه سـادات عالـم تـا صف محشر
تو بـر مـردان کل آفــرینش رهبـری زهرا
تو بــر بــاغ ولایــت بــا سرشکت فیض بارانی
تو بـر نخـل نبوت ریشه و برگ و بری زهرا
تـو هـم بـر چـار سـادات ملـک تا حشر، بانویی
تـو هـ¬¬¬م بـر چار بانوی بهشتی سروری زهرا
علی فخریّه ز آن دارد کـه دارد همسری چون تو
نبی بر خویش میبالد که او را دختری زهرا
زهــی ایمــان و تقـوا و جهاد و همت و عزمت
که با مولا امیرالمـؤمنین همسنگـری زهرا
امــام مجتبــی بالــد کــه مـن فرزند زهرایم
حسین بن علی نـازد که او را مادری زهرا
تو در بیت ولایت هـم مهی هـم آفتـاب استــی
تو در بحـر نبوت هم صدف هم گوهری زهرا
نه در مسجد، نه در خانه، نه در کوچه، نه در صحرا
تو در عالـم، تـو تـا محشر، علی را یاوری زهرا
تو بــا شیرخــدا همشأنـی و همگـام و همسنگر
تو از پیغمبــران هــم جـز محمّد برتری زهرا
تو بـا یـک خطبـه لرزانـدی تن کفر و ضلالت را
تو تــا عمــق زمـان اسـلام را روشنگری زهرا
محمّــد شهــر علـم اسـت و امیرالمؤمنینش در
یقین دارم که تو هم شهر علمی، هم دری زهرا
نبــی مهــر و علــی ماهــی کـه دارد یازدهاختر
تو تنها خود سپهر و مهر و ماه و اختری زهرا
محمّــد خلــق عالــم را بـه فرقان داوری کرده
تو فرقــان محمّـد را به نطقت داوری زهرا
نوشتـه در نگـاه و نقـش لبخنـد علی هر دو
تو زهرایی، تو زهرای محمّد منظری زهرا
همــای قلّـۀ رحمـت علـی بود و علی باشد
تـو او را تـا خدایــیِّ خدا بال و پری زهرا
قیــام کربــلا را زینبــت پــرورد بـا صبرش
زهی بر دامن پاکت که زینب پروری زهرا
من و تاریخ و عالم هر سه میگوییم با هم، تو
قتیـل انتقـامِ جنـگِ بدر و خیبری زهرا
نمیدانـم بقیعـی یـا کنــار خانـهات دفنی
و یا در بین محرابِ نماز و منبـری زهرا
ز درد بـازو و پهلـوی تـو این درد، سنگینتر
که غمهای علی را لحظه لحظه بنگری زهرا
تو بر مـا از ازل آموختــی درس ولایت را
تو ما را تا ابد آموزگار و رهبری زهرا
عـدو بـر بیت مـولا حملــهور گشتــه، نمیداند
که تو پشت در خانه بـر او یک لشگری زهرا
تو بــا دست شکستــه پاسدار دست حق گشتی
تو از مسجد علی را سوی خانه میبری زهرا
تو دادی چشــم گریــان «میثـم» آلودهدامان را
اگر چه نیست قابل اشک او را میخری زهرا
#دهه_فجر_مبارک
.
.
شعر #سالگرد_پیروزی_انقلاب_اسلامی و
#حضرت_زهرا_س_مدح
#دهه_فجر
شاعر: #محمود_مربوبی
انقلاب ما شکوهش وامدار فاطمه ست
اعتبار این نظام از اعتبار فاطمه ست
ما خدا را شکر چون کوه استوار و محکمیم
الگوی ما گامهای استوار فاطمه ست
آری آری در مسیر نهضت پیر خمین
ما اگر ثابت قدم هستیم ، کار فاطمه ست
این صلابت ، این شکوه ، این قدرت ایران ما
گوشه ای از معجزات آشکار فاطمه ست
فتنه های دشمنان در نطفه خنثی می شود
تا علم دست امیری از تبار فاطمه ست
هر چه داریم از همان " الجار ثم الدار " اوست
عزت ما از دعای بیشمار فاطمه ست
از سر هر مأذنه نام علی آید به گوش
پس یقینا این حکومت شاهکار فاطمه ست
زیر این پرچم که نام شیعه را احیا نمود
هر کسی خدمت کند خدمتگزار فاطمه ست
هر که در راه ولایت بگذرد از جان خویش
مطمئنا روز محشر در جوار فاطمه ست
او زمین افتاد تا حیدر نیفتد بر زمین
شیعه زنده از همین تقسیم کار فاطمه ست
یک نفر باید بیاید تا بگیرد انتقام
عالمی چشم انتظار یادگار فاطمه ست
.
.
#حضرت_زهرا_س_مدح
شُکوه خلقت نوری او زبانزد شد
در آسمانِ علی زهرهی محمد شد
قلم کشید به تقدیر شوم باورها
عزیز قلب پدرها شدند دخترها
برای شب زدگان یک پیام روشن داشت
نزولش از لب روح الامین شنیدن داشت
زمین از آن تب ظلمت نجات پیدا کرد
طلوع آیهی تطهیر را تماشا کرد
صفات قدسیه تقدیم پیشگاهش شد
پَر فرشته به هر گام، فرش راهش شد
به قاب آینهاش انکسار ننشیند
به دامنش سر سوزن غبار ننشیند
شدهست صبح ازل جلوهدار لبخندش
نیامده است و نیاید زنی همانندش
نه آسیهست! نه مریم! نه هاجر و حوا!
شبیه هیچ کسی نیست جز خودش زهرا
خرد به درک حضورش خیال خام کند
به احترام مقامش نبی قیام کند
قسم به بضعة منی، قسم به اعطینا
فراتر از شب قدر است حرمت زهرا
حقیقت ملکوت خداست ساحت او
کمال طاعت معبود در اطاعت او
روایت است قیامت، قیامتِ زهراست
رضای حضرت حق در رضایت زهراست
نگو که محشر کبریست، عرصه آسان نیست
محب فاطمه در روز حشر، گریان نیست
سوار ناقهای از نور میرسد مادر
به داد این دل رنجور میرسد مادر
نجات اهل یقین ریشههای چادر اوست
چه قدر نام وزینِ شفیعه درخور اوست
ثنای حضرت صدیقه کار هر کس نیست
در این حریم که هر واژهای مقدس نیست
چگونه عرضه نمایم بر آفتاب، چراغ
تبلوری که ندارد در آفتاب، چراغ
خدا کند که ببخشد بضاعت ما را
چگونه شرح دهد قطره وصف دریا را
حبیبهایست که محبوبهی خدا باشد
یگانهایست که همکفو مرتضی باشد
به هل اتی شده تجلیل از کرامت او
به وجد آمده جبریل از کرامت او
سعادت همه سر منزل صراطش بود
بهشت، باغچهی کوچک حیاطش بود
ملیکه بود، ولی خانهای محقر داشت
نبود اهل تجمل، به عشق باور داشت
ملیکه بود ولیکن قبول زحمت کرد
که با ندیمهی خود، کار خانه قسمت کرد
عفاف سیرهی او را به خط ناب نوشت
حجاب فاطمه را برترین حجاب نوشت
اگر که فضهی او خاک را طلا سازد
نگاه فاطمه از خاک، فضهها سازد
نداشت خواب خوش از غصههای همسایه
قنوت بسته چه شبها برای همسایه!
دعای او که به دست علیست آمینش
خدا نیاورد آن روز را که نفرینش...
هراسِ از غضبش، ختم کرد غائله را
نگاه کن سند محکم مباهله را
برآرد از شب ظلمت، دمار، خطبهی او
گرفته است دم از ذوالفقار، خطبهی او
به حکم خیر کثیرش، به حکم احساسش
هنوز فاطمه در گردش است دستاسش
به مهر مادریاش تا ابد دلم گرم است
تنور خانهی زهرا هنوز هم گرم است
مرا مباد که دست تهی روانه کند
چه مادرانه برایم انار دانه کند
#وحید_قاسمی ✍
#مدح_حضرت_زهرا
.