.
📝 #خاک_بر_معجر_بانوی_حرم_میریزی
🖊 #شور
🖊 #شب_هشتم_محرم_الحرام_۱۴۴۲
🖊 #هیات_روضة_العباس "علیه السلام"
خاک بر معجر بانوی حرم میریزی
بر دلم بر جگرم آتش غم میریزی
خانه ویران شده ام خانه ات آباد ببین
بر سر اهل زمین خاک ادب میریزی
بال و پر های تو را جمع نمودم اما
حتم دارم که به یک آه به هم میریزی
میکشم در بغل خود بدنت را ببرم
صبر کن تا در خیمه پسرم میریزی
هر کجا می نگرم رد تو باقیست هنوز
بس که از نیزه و شمشیرو صنان میریزی
عمه ات امده و گریه کنان می گوید
چه سرت آمده هر نیم قدم میریزی
با سر نیزه تنت را چه به هم ریخته اند
ذره ذره بدنت را چه به هم ریخته اند
سنگ ها روی لب خشک تو جا خشک کردند
این عقیق یمنت را چه به هم ریخته اند
وسط معرکه ای رفتیو گیر افتادی
سر و وضعت بدنت را چه به هم ریخته اند
تا به حالا نشده بود جوابم ندهی
وای بر من دهنت را چه به هم ریخته اند
عمه ات آمده تا دست به معجر ببرد
پدر بی کفنت را چه به هم ریخته اند
ابروان تو حسینیت و چشمت حسن است
این حسین و حسنت را چه به هم ریخته اند
السلام علیک مرمل البدماء
مانده روی زمین پیکر تو چرا
السلام علی من دفن اهل القری
ای امام غریب سید الشهدا
وای وای
فریاد العطش زبیابان کربلا
انگشترت چی شد
تو اون شلوغی یادگار مادرت چی شد
انگشترت چی شد
رو خاک صحرا غرق در خون پیکرت چی شد
حیدر زمین افتاد مادر زمین افتاد
تنها در این صحرا وای از دل زینب
السلام علیک مغسل البدمک
حرمت تو شکست پیش چشم همه
السلام علی من قتلوه بالرماح
روی نی نگران سوی خیمه نگاه
گهواره رو بردن
رفتی ندیدی چی به روز خیمه آوردن
گهواره رو بردن
رفتی ندیدی بچه هاتو خون دل خوردن
تا یاد آب افتاد بازم رباب افتاد
تنها در این صحرا وای از دل زینب
السلام علی من هتکت حرمته
آیه های غمت روی نیزه بگو
السلام علی من ............
ای تو کشته ای بریده گلو
هم ازقفا میزد
هم پیرمردی بین مقتل با عصا میزد
هم از قفا میزد
هم پیش چشم خون زینب بی هوا میزد
خون از تنت میره پیراهنت میره
تنها در این صحرا وای از دل زینب
👇
Hossein Sib Sorkhi - Sahele Cheshmamo Az Bachegi Darya Kardam [SevilMusic].mp3
4.5M
📝 #ساحل_چشمامو_از_بچگی_دریا_کردم
🖊 #شب_هشتم_محرم_الحرام_۱۴۴۲
🖊 #سیب_سرخی
ساحل چشمامو از بچگی دریا کردم
خودمو با گریه تو قلب حسین جا کردم
دستمو گرفت و آبرو داد منم
بهترین رفیقامو تو روضه پیدا کردم
شب جمعه ای به یاد حرمت بودم که
قلبم از دوری شش گوشه ی تیر کشید
کیمیایست عجب تعزیه داری حسین
که نباید ز کسی منت اکسیر کشید
یا مبدل السیت بالحسنات
کشتی نجات
حرف دلمو میگم توی این لحظات
میمیرم برات
گریه رو ازم بگیرن بخدا میمیرم
چون میدونم اینجوری مرهم رو زخماشم
همه زندگیه ی بچه هیاتی اشکاشه
پس باید مراقب طرز نگاهم باشم
تک تک سینه زناتون همه حرمت دارن
با تموم نوکرای تو برادرم حسین
لطفی که کرده ای تو به من مادرم نکرد
ای مهربان تر از پدرم و مادرم حسین
یا مبدل السیئات بالحسنات
کشتی نجات
حرف دلمو میگم توی این لحظات
میمیرم برات
اباعبدالله اباعبدالله (ع)
.