.
#امام_هادی
عمر تو مثل علی با بی کسی سر می شود
خط به خطِ شرحِ حالت گریه آور می شود
می برد دشمن تو را در بدترین جاهای شهر
سامرا شرمنده از روی پیمبر می شود
حمله بر بیت ولایت ، بی کسی ، بزم شراب
دشمنت لحظه به لحظه بی حیاتر می شود
زنده بودی بی حیا قبر تو را در خانه کند
چشم ها از ماجرای غربتت ، تر می شود
می روی از سامرا ، "روز دوشنبه" باز هم
سرشکسته پیش زهرا ، پیش حیدر می شود
می روی از سامرا روز دوشنبه باز هم
زنده یادِ کوچه و دیوار و آن در می شود
مثل جد خود حسینی ، کشته ی دور از وطن
با غمت تازه غم آقای بی سر می شود
کشته ی دور از وطن هستی ولی شکر خدا
یک کفن روزی این جسم مطهر می شود
"تو" غریبی یا "حسین" ؟ آیا پس از تو خواهرت
هم سفر با حرمله یا شمر کافر می شود؟
محمد حسین رحیمیان
@emame3vom
_______________
#شهادت_امام_علی_النقی
#امام_هادی_شهادت
سوختم از اثر زهر و خدایا کردم
جگر سوخته را هدیه به زهرا کردم
درد بسبار به دل دارم و همدردی نیست
دردهایم همه با گریه مداوا کردم
از جفای متوکل به خدا خسته شدم
گر چه با او همه عمر مدارا کردم
گاه می برد پیاده زپی خویش مرا
سوختم شمع صفت دیده چو دریا کردم
گه شنیدم که دشنام به زهرا می داد
پسر حیدرم و صبر چو مولا کردم
آن شبی را که مرا برد سوی بزم شراب
مرگ خود را زخداوند تمنا کردم
پسر فاطمه را جام تعارف می کرد
جای او شرم من از حی تعالی کردم
دست بسته چو شدم وارد آن بزم شراب
یاد از عمه خود زینب کبری کردم
یاد آن روز که در شام خرابش بردند
بازوی بسته سوی بزم شرابش بردند
#عبدالحسین
شاعر: #عبدالحسین_میرزایی
.
#امام_هادی علیه السلام
#شهادت_امام_علی_النقی
زمينه شهادت امام هادى عليه السلام -(یه عتبات و یه بغض، توی دل زائرا)
@emame3vom
بند اول
یه عتبات و یه بغض، توی دل زائرا
خاطره های قشنگ، از نجف و کربلا
مشهد و قم جلوه کرد، توی حرم کاظمین
بقیعو حس میشه کرد، تو غروب سامرا
چه حالی عجیبی، داره غربت شبهای سامرا
میگیره هوا با، چش بارونی همه نوکرا
میپیچه یه ناله،که شنیده میشه شبِ جمعه ها
صدای یه مادر، که میخونه غریبونه بی صدا
سینه زن های حسین، گریه کن های حسن
کشته شد ابن الرضا ، تشنه لب دور از وطن
یا علی بن محمد
بند دوم
من پسر فاطمه هادی این اُمتم
امام شهر بلام شکسته شد حرمتم
پای پیاده یه کوه غصه روی شونمه
از نفس افتادم و قصه اییه غربتم
با روضه ءغم هام زنده شد غم غربت بوتراب
با دستای بسته بردنم توی کوچه ها باعذاب
دلم روشکستن ولی ناموس منکه سیلی نخورد
زدن مادرم رو جلو چشم علی همه بی حساب
کوچه داغ مادر و رو دل حیدر گذاشت
چل نفر نامرد و یک زن که بار شیشه داشت
وای من ای وای من
یا علی بن محمد
بند سوم
قصه ی ظهر عطش دلمو کرده کباب
خونِ چشای منو آهِ منه بی جواب
این دم اخر دلم خونِ برا کربلا
مُردمو زنده شدم بیاد طشت و شراب
لایوم کیومک روزی نیست مثه شام،بعده کربلا
انگاری می دیدم ، عمه زینبُ بین حرامیا
منو میسوزونه روز و شب دم روضهء طشت زر
جای بوسه ی چوب ، روی لبهای قاریِ سرجدا
یاد اون بزم حرام ، جاری خون از چشام
داغ سامرّا کجا؟ ، عمه ی سادات و شام
شاعر: #امیر_حسن_سالاروند
🔊 دانلود سبک 👇👇👇
https://emam8.com/upload/sabks/98/4/54095_1398420112455_829902.mp3
.
#شهادت_امام_علی_النقی
#واحد_تند شهادت #امام_هادی(ع)
بند اول
فدای تو،جون ناقابلم
به دام تو،اسیره این دلم
با یه نگات،حل میشه مشکلم
شیش گوشه تون،قبلهٔ قلب منه
سامراتون،واسهٔ من وطنه
گرد حرم،دل من پر میزنه
پر میزنه پر میزنه
کنار اون صحن و سرات
جون میدم آخر من برات
تا کی کنم آقا صدات
(ابالحسن یا امام هادی)
بند دوم
دخیلتم،تویی باب المراد
ابن الرضا،ای عزیز جواد
با تو میشه،خونهٔ دل آباد
بر تو سلام،ای امام همام
از ره دور،میکنم احترام
فخرم اینه،گدای سامرام
گدای سامراّم
چی میشه که بدی پناه
یه بار میشه کنی نگاه
به این گدایِ سرِ راه
(ابالحسن یا امام هادی)
بند سوم
غریبی و،دل برا تو خونه
وفا نکرد،بهت این زمونه
کی گفته جات،گوشهٔ زندونه
دردوبلا،تو به جون میگیرم
خورده گره،با غمت تقدیرم
سامراتو،نبینم میمیرم
میمیرم میمیرم
باید میشد عالم خراب
خیلی کشیدی تو عذاب
آوردنت بزم شراب
(ابالحسن یا امام هادی)
#شهادت_امام_هادی
شاعر: #امیرحسین_سلطانی
👇
.
#شهادت_امام_هادی
#شهادت_امام_علی_النقی
#زمینه #شور
بند اول
تو هوای مرقد تو،کبوتره،این دل من
گرد گنبد طلای تو،هی میپره،این دل من
جای دیگه نمیره تا،حاجتشو،بهش بدی
یه نگاه کن ببین آقا،پشت دره،این دل من
دل وامونده ی من،به تو مولا اسیره
امشب آخر براته،سامرا رو میگیره
ای نور دهم جد امام زنده ی ما
ای زاده ی زهرا مددی هادی یا مولا
مولا مددی امام هادی
بند دوم
منه بیچاره رو ببین،گدای این،در خونم
تا که جون دارم آقاجون،فدای این،در خونم
اگه صد بارم برونیم،میام بازم،در خونت
با نگاه مهربونت،آقای این،در خونم
در خونت گدارو،میکنه پادشاه و
و میبخشه خدا این،بنده ی پر گناه و
دریای کرم تویی و من قطره ی ناچیز
چون برگ خزانم و شبیه فصل پاییز
ای نور دهم جد امام زنده ی ما
ای زاده ی زهرا مددی هادی یا مولا
مولا مددی #امام_هادی
بند سوم
شده دارالعزای تو،شها ببین،سینه ی من
تو چشامه اشک غمت،و آتشین،سینه ی من
تو رو کشتن با زهر کین،الهی من،فدای تو
میسوزه از غمت آقا،شده حزین،سینه ی من
سینه ام بیقرار و،برای تو کبابه
بمیرم جای تو کی،بزم عیش و شرابه
اونجا برای عمه جونت گریه ها کردی
روضه خون شدی یاد غم کربلا کردی
ای نور دهم جد امام زنده ی ما
ای زاده ی زهرا مددی هادی یا مولا
مولا مددی امام هادی
شاعر: #امیرحسین_سلطانی
.👇
.
#شهادت_امام_هادى
#شهادت_امام_علی_النقی
#زمينه شهادت #امام_هادى عليه السلام
بند اول
یه عتبات و یه بغض، توی دل زائرا
خاطره های قشنگ، از نجف و کربلا
مشهد و قم جلوه کرد، توی حرم کاظمین
بقیعو حس میشه کرد، تو غروب سامرا
چه حالی عجیبی، داره غربت شبهای سامرا
میگیره هوا با، چش بارونی همه نوکرا
میپیچه یه ناله،که شنیده میشه شبِ جمعه ها
صدای یه مادر، که میخونه غریبونه بی صدا
سینه زن های حسین، گریه کن های حسن
کشته شد ابن الرضا ، تشنه لب دور از وطن
یا علی بن محمد
بند دوم
من پسر فاطمه هادی این اُمتم
امام شهر بلام شکسته شد حرمتم
پای پیاده یه کوه غصه روی شونمه
از نفس افتادم و قصه اییه غربتم
با روضه ءغم هام زنده شد غم غربت بوتراب
با دستای بسته بردنم توی کوچه ها باعذاب
دلم روشکستن ولی ناموس منکه سیلی نخورد
زدن مادرم رو جلو چشم علی همه بی حساب
کوچه داغ مادر و رو دل حیدر گذاشت
چل نفر نامرد و یک زن که بار شیشه داشت
وای من ای وای من
یا علی بن محمد
بند سوم
قصه ی ظهر عطش دلمو کرده کباب
خونِ چشای منو آهِ منه بی جواب
این دم اخر دلم خونِ برا کربلا
مُردمو زنده شدم بیاد طشت و شراب
لایوم کیومک روزی نیست مثه شام،بعده کربلا
انگاری می دیدم ، عمه زینبُ بین حرامیا
منو میسوزونه روز و شب دم روضهء طشت زر
جای بوسه ی چوب ، روی لبهای قاریِ سرجدا
یاد اون بزم حرام ، جاری خون از چشام
داغ سامرّا کجا؟ ، عمه ی سادات و شام
شاعر: #امیر_حسن_سالاروند
🔊 دانلود سبک 👇👇👇
https://emam8.com/upload/sabks/98/4/54095_1398420112455_829902.mp3
.
.
#شهادت_امام_هادی
#شهادت_امام_علی_النقی
#شور #امام_هادی
کربلایی #جواد_مقدم 🎤
به فدای حضرت حیدر و بچه هاش
به فدای حضرت حسین و کربلاش
به فدای حضرت رضا و مشهدش
به فدای حضرت هادی و سامراش
سامرا عشق زائرا ، هستیمو میریزم به پات
ای که بد گفتی به آقام تو بدون که داریم برات
دشمن این آقا خواره و حقیره
میبره دلو با جامعه کبیره
… یا امام علی النقی ، یا امام علی النقی …
همه دارند آرزوی گوشه ی نگاش
این آقائیه که شاهان همگی گداش
نوه ی امام رضاست و جدّ مهدیه
به فدای حضرت هادی و سامراش
چشمه ی عشق تو زلال ، ذوالکرم هستی ذوالجلال
اون حرومی که بد به تو گفت دیگه شد خونش حلال
به خدا که دست دلمو میگیره
دلو میبره با جامعه کبیره
… یا امام علی النقی ، یا امام علی النقی …
مرغ سینه پَر میگیره تا که تو هواش
همه دردامون آروم میگیره با دعاش
کاش یه روز رو به ضریحش بخونیم با هم
به فدای حضرت هادی و سامراش
از نقی داری تو لقب ، اسم تو شیرین چون رطب
من شهید عشق تواَم ای شهید ماه رجب
دهمین امامه ، دهمین امیره
دعای آقامون جامعه کبیره
… یا امام علی النقی ، یا امام علی النقی …
https://eitaa.com/emame3vom/56464
👇
.
#امام_زمان
#شهادت_امام_هادی
#مناجات_مهدوی
السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
بابای شیعه، گریه ی صبح و مساء بس است
در سینه ی تو، آتش ِصبر و رضا بس است
از خون ِچشم تو شده رنگین تمام دشت
همواره درد و غصه ی بی انتها بس است
گم گشته ایم، راه رسیدن به تو کجاست
تا خیمه ات نبودن یک رهنما بس است
قلب تو را شکسته گناهان شیعیان
دیگر مقابل تو همیشه خطا بس است
وقت عزای جدّ تو هادیست العجل
عمری بدون تو شده برپا عزا بس است
حقّش نبود خان ِصَعالیک سامرا
هر روز و شب به جدّ تو ظلم و جفا بس است
از دشمنان همیشه اهانت شنیده است
بر هادی الائمه چنین ناسزا بس است
او را عدو پیاده به بزم شراب برد
صدها شکنجه دیده ولیّ خدا بس است
بر شاه دین که باده تعارف نمی کنند
بر جدّ تو جسارت یک بی حیا بس است
در مجلس شراب دلش رفته سمت شام
دائم گریز مجلس شام بلا بس است
گفت ای یزید: عمه ی ما محتضر شده
با خیزران زدن جلوی بچّه ها بس است
علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) ✍
............
.
#شهادت_امام_علی_النقی
شهادت امام هادی
#امام_هادی
طایری دلخسته دور از آشیانم یاحسین
وقف تو گردیده این اشک روانم یاحسین
بسکه سوزد از غم تو قلب و جانم یاحسین
این دم آخر شده ورد زبانم یاحسین
تا نفس دارم برایت روضه خوانم یاحسین
یاحسین و یاحسین و یاحسین و یاحسین
ً
دورم از شهر و وطن نه بین صحرا مثل تو
بی کس و تنها شدم اما نه تنها مثل تو
سوزم از زهر و کشم روی زمین پا مثل تو
آب هست اما ننوشم جرعه ای تا مثل تو
بر لب آید تشنه لب این نیمه جانم یاحسین
یاحسین و یاحسین و یاحسین و یاحسین
بارها قبر تو را کردند ویران سوختم
یاد حتک حرمتت باسُم اسبان سوختم
زایرت کشتند و من چون شمع سوزان سوختم
یاد اول زائری که شد پریشان سوختم
شاهدم این گریه های بی امانم یاحسین
یاحسین و یاحسین و یاحسین و یاحسین
ناسزا گفتند بر زهرا شنیدم سوختم
مثل درب سوخته ناله کشیدم سوختم
همچو زهرا از جوانی دل بریدم سوختم
من که سیلی خوردن مادر ندیدم سوختم
تو که دیدی چه کشیدی من ندانم یاحسین
یاحسین و یاحسین و یاحسین و یاحسین
زاده پیغمبر و نیمه شب و بزم شراب
آیه تطهیر و ذکر یارب و بزم شراب
شد دوباره تازه داغ زینب و بزم شراب
یاد آن طشت زر و چوب و لب و بزم شراب
قاتلم شد روضه های عمه جانم یاحسین
یاحسین و یاحسین و یاحسین و یاحسین
آرزو می کرد جان می داد زینب وای من
در برِ نامحرمان اِستاد زینب وای من
خیزران بالا که رفت افتاد زینب وای من
چوب بر لب خورد و زد فریاد زینب وای من
کاش می بستند دست و دیدگانم یاحسین
یاحسین و یاحسین و یاحسین و یاحسین
#عبدالحسین✍
شاعر: #عبدالحسین_میرزایی
..........
.
#امام_هادی_شهادت
کس نیست در این شهر مرا یار خدایا
جز خون دل و آه شرر بار خدایا
گه گوشه زندان و گهی خان سئالیک
جایم شده جای گل و گلزار خدایا
فرزند علیم که به من ارث رسیده
مظلومیت حیدر کرار خدایا
با چاه علی درد دلش گفت ولی من
با ماه کنم درد دل اظهار خدایا
چون ماه فقط دید چه دیدم من مظلوم
از خصم در آن نیمه شب تار خدایا
بردند مرا بزم می و شرم نکردند
از فاطمه و احمد مختار خدایا
می گفت که من شعر بخوانم زبرایش
میکرد براین گفته اش اصرار خدایا
از شرم ؛نگاهم به زمین دوخته بودم
اشکم زبصر ریخت به رخسار خدایا
صحبت شده از بزم می و باز دلم سوخت
بر زینب و بر عترت اطهار خدایا
من مردم و غم نیست چها دیده ام اما
دخت علی و مجلس اغیار خدایا
زینب که ندیده است کسی سایه او را
میرفت در آن بزم به ناچار خدایا
نامحرم و زینب امان از دل عباس
خجلت زده شد باز علمدار خدایا
ای کاش نمیدید دگر عمه زارم
آن چوب جفا و لب دربار خدایا
این چوب به لب میزد و بیچاره رقیه
حق داشت زند لطمه به رخسار خدایا
شاعر: #عبدالحسین_میرزایی✍
............
#امام_هادی
#شهادت_امام_علی_النقی
دوستان بر من تنها زوفا گریه کنید
به غم نور دل ابن رضا گریه کنید
مادرم فاطمه امروز عزادار من است
یاری فاطمه گیرید عزا گریه کنید
به تسلی دل زار و غمین پسرم
پای تابوت به صد شور و نوا گریه کنید
حضرت هادیِ تان را به غریبی کشتند
به غریبی من امروز شما گریه کنید
پاره پاره شد از آن زهر دل پر دردم
به دل پاره ام از زهر جفا گریه کنید
زهر دادند ولی تشنه نکشتند مرا
همه بر تشنه لبِ کرببلا گریه کنید
چون شنیدید که در بزم شرابم بردند
به غم عمه مظلومه ما گریه کنید
زینب زار کجا مجلس اغیار کجا
به پریشانی ناموس خدا گریه کنید
به نگاهی که زخجلت به روی خواهر بست
سر ببریده شاه شهدا گریه کنید
یاد آن قاری قرآن که لبش پر خون شد
یاد آن چوب و لب و طشت طلا گریه کنید
جای آنانکه به هم جام تعارف کردند
جای آن قهقهه و هلهله ها گریه کنید
یاد طفلان یتیمی که کتک می خوردند
جرمشان جمله همین بود چرا گریه کنید
شاعر: #عبدالحسین_میرزایی
.
.
#شهادت_امام_هادی
#امام_هادی علیه السلام
#رضا_قاسمی ✍
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
تو آن نوری که فَهمی ابتدا و انتهایت را
نمیفهمد، چنانکه هیچ کس ذاتِ خدایت را
گِل ما موم شد در دستهایت لحظهی خِلقت
همان دَم که عطا کردند خاکِ سامرایت را
چراغِ راه میخواهم، سری از سجدهات بردار
قیامی کن ببینم روی مصباحُالهُدایت را
صراطَالمستقیم از دور نورِ سایهات را دید
میان نقشهاش انداخت نقشِ ردّ پایت را
تویی که میشنیدی از سکوتِ سنگ، آهش را
کسی نشنید کوهِ بغضْ بر دوشِ صدایت را
تو را بُردند از غربت به غربت، این چه تبعیدیست؟
عوض کردند شکلِ ظاهرِ ماتمسرایت را
به زَعم دشمنان، درّندگان هم دشمنت بودند
قفس دیدی، در آغوشت کشیدی دوستهایت را
گواهی میدهد چشمانِ خیسِ آیهی تطهیر
به بزم روضههای شام، وا کردند پایت را
از این غربت سفر کردی به عرش چادری خاکی
همان چادر که برپا کرد در جنّت عزایت را
به اجدادِ غریبت اقتدا کن، "فَابکِ لِلمَظلوم"
بخوان با مادرِ خود روضههای کربلایت را
....................
.
#امام_هادی
#شهادت_امام_علی_النقی
#تک / #واحد ـ
#شهادت_امام_هادی(ع)
سامرا گردیده معراج شهادت اي خدا
جان دهد در غربتش مرد عبادت ای خدا
شد در این شهر جفا
دردِ او آخر دوا
ناله ی ارض و سما
یا غریب سامرا(۲)
یــا ـ حضرت هادی(۳) غريبِ سامرا
زهر دشمن بر وجود بی قرارش می چکد
لختههاي خون ز دست نوجوانش می چکد
در كنارِ جسمِ او
شد گُلش در گفتگو
اي پدر قربان تو
با حسن حرفي بگو(۲)
یــا ـ حضرت هادی(۳) غريبِ سامرا
سامرا شد کربلا از این شراره ای خدا
ماه خون افتاده آغوشِ ستاره اي خدا
لحظههاي آخر است
حال مولا ديگر است
بي تو يا ابن الجواد
خاك ماتم بر سر است(۲)
یــا ـ حضرت هادی(۳) غريبِ سامرا
شاعر: #حسن_ثابت_جو
🔊 سبک 👇
https://emam8.com/upload/sabks/96/12/39622_13961228161431_1858986.mp3
................
.
#شهادت_امام_علی_النقی
واحد
صفا و مروه کجا و حریم یوسف زهرا
صفاست در حرم باصفایِ حضرت هادی
ز دست رفته شکیبم خدا کند که نصیبم کند
شود یا زیارت صحن و سرایِ حضرتِ هادی
اگر به سامره ام اوفتد گذر سر و جان را
کنم نثار به گنبد نمایِ حضرت هادی
دلم که درد گناهش به احتضار کشانده
پناه برده به دارالشفایِ حضرت هادی
مرا رضایتِ ابن الرضا خوش است که دانم
بوَد رضایِ خدا در رضایِ حضرت هادی
به زور خوانده به بزم شراب حجت حق را
نکرد شرم و حیا از خدایِ حضرت هادی
گهی به بزم شراب و گهی به مجلسِ دشمن
چگونه اشک نریزم برای حضرت هادی
چگونه اشک نریزند دوستان به عزایش
که گشته فاطمه صاحب عزایِ حضرت هادی
غریب و بی کس و تنها شهید گشته چو جدش
زمین سامره شد کربلای حضرت هادی
سیاه پوش کن ای آسمان ملائک خود را
که شد خموش صدای دعای حضرت هادی
____________
یارب از زهرِ جفا سوخت زپا تا به سرم
شعله با ناله برآید همه دم از جگرم
جز تو ای خالقِ دادازر کسی نیست گواه
که چه آورده جفای متوکّل به سرم
می دوانید پیاده ز پیِ خویش مرا
گرد ره ریخت بسی بر رخ همچون قمرم
آن شبی را که مرا خواند سوی بزم شراب
گشت از شدّت غم، مرگ عیان در نظرم
خواست تا بر من مظلوم دهد جام شراب
شرم ننمود در آن لحظه زجدّ و پدرم
زهر نوشیدم و راحت شدم از عمر ولی
ریخته خاکِ یتیمی به عذارِ پسرم
با که این ظلم بگویم که به زندان بلا
قبر من کند عدو پیشِ دو چشمان ترم
شاعر: #استاد_حاج_غلامرضا_سازگار
🔊 سبک👇 #سعید_حدادیان
https://emam8.com/upload/sabks/97/12/49208_13971214142343_3704056.mp3
.
.
#امام_زمان
دل من خسته شده از غم هجران آقا
بده پایان تو بر این دوری و حرمان آقا
عمر من گشت تمام و نشدم لایق تو
ز گنه مانده دلم گوشه ی زندان آقا
من نگویم که بیا درد مرا درمان کن
که ظهور تو بوَد، خود همه درمان آقا
جلوه کن تا که دمی روی نکویت بینم
گرچه لایق نبود چشم پر عصیان آقا
نظری کن به دلم تا که شود قابل فیض
ای نگاهت همگی رحمت و غفران آقا
همچو جدت به همه خلق تو هادی شده ای
آنکه شد رامِ نگاهش، دِلِ شیران آقا
جان گرفت از نگهش، نقش اسد بر دیوار
متوکل ز جلالش شده حیران آقا
حضرت هادی و بیماری و درمان ز حسین
می کند گریه به یاد لب عطشان آقا
عاشق اندر طلب کرببلا می نالد
شده مست حرم حضرت سلطان آقا
شاعر: #عادل_لاله_چینی ✍
#امام_هادی
.
....................
#شهادت_امام_هادی
در مرثیت امام هادی (ع)
زهر کین آتش زد و پهلوی من آتش گرفت
سینه ام در خون نشست و پیرهن آتش گرفت
بر زمین افتاد تا نخل وجودم بی قرار
از شرار زهر کین ناگه چمن آتش گرفت
نور چشمانم حسن آمد کنار بسترم
دیدم از اندوه من قلب حسن آتش گرفت
زهر دشمن آتشی ایجاد کرده در دلم
این چه زهری بود کز او جان و تن آتش گرفت
سوخت در آتش پر پروانه ها ، از آن سبب
شمع غم روشن شد و هر انجمن آتش گرفت
سامرا می گرید از داغ امام انس و جان
در غم و غربت دلی دور از وطن آتش گرفت
از کفن بیرون رود آتش به یاد کربلا
با غم جدم حسین اکنون کفن آتش گرفت
مثل خاک کربلا و مثل داغ قتلگاه
یاس چشمانم خزان شد ، یاسمن آتش گرفت
بر لبم زهر جفا آورده خشکی ها پدید
از عطش گفتم ، دل هر مرد و زن آتش گرفت
دود آه من به گردون می رود زین شعله ها
«یاسر» از اندوه وی دشت و دمن آتش گرفت
*'
حاج محمود تاری «یاسر»✍
............
#شهادت_امام_علی_النقی
#روضه_امام_هادی علیه السلام
حاج محمود کریمی
امشب اومدیم برا امام هادی گریه كنیم،اینقده این آقا غریبه،خادمای حرمش شیعه نیستند،یكی از علماء نقل می كرد،می گفت:زمان طاغوت ما از حوزه ی علمیه خرجیمونو گرفتیم،یكماه رمضون كامل رفتیم سامراء فقط نشستیم تو حرم قرآن خونیدم،اینقده غریبه ،كسی تو حرم نبود،مارو فرستادن حرم از خلوتی در بیاد،آی سامراء،آی سرداب
زبیداد ستم هم ساختم
هركی خیلی اذیت میشه كی و صدا میكنه؟مادرشو،خواهی ، نخواهی
زبیداد ستم هم ساختم،هم سوختم،مادر
سراپا سوختم چون شمع و نور افروختم،مادر
زخون سینه ات نخل ولایت جان گرفته
من برای آبیاری خون دل اندوختم،مادر
شراره زهر آتش زد همه عمق وجودم را
به فریادم برس آتش گرفتم سوختم،مادر
ای وای غریب آقا....
شب تنهایی گرفته بود دلم
انگاری آتیش زدن به حاصلم
تن اشك روی چشام لرزیده بود
آخر غربت و با چشم دیده بود
هنوزم اون همه غم تو خاطره
كه می دید قبر آقاش بی زائره
دل مردمونش و پر كینه دید
سامراء رو شبیه مدینه دید
سامراء گفتی دلم بیچاره شد
باز به صحرا پا گذاشت آواره شد
سامراء هم حرم قنشگ داره
گنبد زرد طلائیه رنگ داره
سامرا می گی دلم گل می كنه
به دو تا امام توسل میكنه
سامراء بیگانه با هر شادیه
سامراء قبر امام هادیه
شنیدم شبونه ریختند تو خونش
اومدن به هم زدن آشیونش
می گه یه بار دیدم آقا داره گریه می كنه،گفتم:آقا برا چی ناله می زنی،آقا فرمود:فرش و كنار بزن،كنار زدم،دیدم یه قبر كندن،فرمود:این قبر و كندن جلو روم،می گن،امشب تو این قبر دفنت می كنیم،هر روز تهدید
یاد یه حرفی اوفتادم وسط شعر،بعضی چیزا ،بی برنامه آدمی بهش ملهم می شه،میگه،گفتم آقا فرمود،هر روز می گن، دفنت می كنیم تو این قبر زنده زنده،زنده به گور،این طوری تهدید كردن امام هادی رو
....
بگو میخوام روضه بخونم،حسین ....امام هادی ، خیلی باید خدا رو شکر کنی نه فقط برا اینکه زن و بچه ت همراهت نبودن ، این زن و بچه رو وارد مجلس کردن ، این زن و بچه رو جلو تشت ها گذاشتن ... الله اکبر ... اخه فقط یه تشت نبوده که ... سر علی اکبر ، سر عباس ، یه سر کوچولو ...." بی بی زینب خطبه خواند . نانجیب چوب خیزران رو برداشت به لب های ابی عبدالله ... بچه ها بی دست و پا شدن ، هلهله افتاد ، زینب دست و پاش رو گم کرد ... داداش داره قرآن میخونه ... بچه ها بی تاب شدن ... چند تا ملعون رو مامور کرد این زن رو ساکت کنید ؛ ریختن سر زینب ، رباب دید عجب فرصتی گیر آمده ....؛ جراحت دلش رو التیام بده ... نه ، نه ، نه اشتباه نکن خیال کردی رفت سراغ سر علی اصغر ؟ نه " دوید سر حسین رو بغل گرفت .....حسین