eitaa logo
امام حسین ع
22.2هزار دنبال‌کننده
414 عکس
2.1هزار ویدیو
2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
امام حسین ع
. #زمزمه #اربعین #جامانده #جاماندگان_اربعین #سبک_من_این_پایین_تو_اون_بالا خیلی دوست داشتم بیام
. من غریبم جز خدا دردامو هیچکی نمیدونه همسرم شد قاتلم ای داد و بیداد از زمونه لخته ی خون جاریه از روی لب های من ای وای غصه های من شبیه کوهی از ماتم می مونه تنم داره ، میسوزه توو حرارت و توو تب  بیا به بالای سرم زینب ، که لحظه های آخرم شد پریشونم ، غمای من نداره درمونی ، هر دوتا چشمم شده بارونی ، غمم غمای مادرم شد دم آخر ، پریشانم : حسن جانم ، حسن جانم حسن جانم حسن جانم بی قرارم لحظه های آخری برای مادر من که بودم شاهد مصیبت و غمای مادر توی هُرم شعله ها مادر به زیر دست و پا سوخت یادمه که پشت در آتیش گرفت اعضای مادر یه عده پست ، دست غریب عالم و بستن پهلوی مادرم رو شِکستن امان از این همه غم و درد خودم دیدم ، توو کوچه مادرم زمین افتاد روبه روی نگاهه ما ای داد مادر و میزدش یه نامرد دم آخر ، چه نالانم، حسن جانم ، حسن جانم حسن جانم ، حسن جانم .....‌..‌‌‌‌‌‌..................‌‌ «ألسَّلامُ عَلَیکَ یَا وَليَّ الله أنتَ أوَّلُ مَظلُوم» «السَّلامُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الصِّدِّیقَةُ الشَّهِیدَة» ( ) ( ) ( سبک : این شبا حال و هوای خونمون .. ) این شبا حال و هوای خونمون خیلی عجیبه التماست کرده بودم که بمون علی غریبه می‌دونم طاقت نداشتی بیشتر از اینها بمونی هرشب و هرروز میخوندم که نرو ... اگه می‌تونی وقتی دیدم لفظ تابوتت شده ورد زبونت فهمیدم از میخِ توو سینه به‌لب رسیده جونت الان زهرا ... چند روزی میشه چشمتو بستی باور ندارم پیشمون نیستی رفتی و خیلی غصه خوردم با دستای ... خودم تورو آخر کفن کردم به کی بگم این غم و این دردم کاش پای قبر تو می‌مُردم منِ تنها منِ مظلوم ازت خواستم نری خانوم ( ... ) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ بعد تو دیدم که زینب "در" رو به آغوش کشیده میگه بابا خیلی اینجا بوی مادرم رو میده گریه های مجتبی..چند تیکّه‌ گوشواره تو مشتش کابوس و روضه‌ی کوچه پسرمون رو که کشتش دل من بیشتر میسوزه واسه حال ام کلثوم بس که یک گوشه می‌شینه اشکاشو می‌ریزه آروم از حسینت که نگم شبها همش تشنه می‌خوابه نفسش از گریه می‌گیره..برای من عذابه ببین زهرا ... چه وضعی داره خونمون بی تو خوشی نمونده بینمون بی تو داره به لب می‌رسه جونم نشد دیگه ... نشد بمونی پیشمون آخر شکسته رفتی پیش پیغمبر بالا سرت قرآن می‌خونم داره می‌لرز ـزه باز شونم دیگه بی‌تو نمی‌تونم ( ... ) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ خواب می‌دیدم عمر تو..زهرای من به سر نیومد محسنم این روزا کم کم دیگه به دنیا میومد خواب می‌دیدم توی خونه صدا خنده‌هاش پیچیده هیچکسی خونه‌ـم رو با بچم به آتیش نکشیده وقتی گفتم که چشاش خیلی شبیهته نگام کرد تو می‌خندیدی و محسن گفت بابایی و صدام کرد الان زهرا ... بچم توی آغوشته آروم جای منم ببوسش ای خانوم نشد ببینمش من آخر یه گهواره ... خالیه و جلوی چشمامه دلیل بی خوابی شب‌هامه میرسه آخرش به اصغر من این پایین تو اون بالا علی بالام علی بالام ( ... ) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ✍🏻 .
. «اَلسَّلامُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الْمَظْلُومَةُ الْمَغْصُوبَةُ» ( ) ( ) مادرم بال بر قفس می‌زد مثل هرشب نفس نفس می‌زد تشنه بود هرچه آب می‌دادیم با دلی پر ز خون، پس می‌زد گفته بودند آب چون سمّ است من پرستار یک کتک خورده هستم و دنده اش ترک خورده گفته‌اند آب بد ضرر دارد ضربه‌ای بر دهان و فک خورده این عطش را حسین می‌بیند ورم و زخمِ روی پیشانی بیشتر شد که باز گریانی ؟ در سکوت است گریه‌هایت هم بدتر از روز قبل بی‌جانی کاش مادر شفا بگیرد کاش خیسِ از اشک شد گریبانم درد داری چقدر ... می‌دانم هرشب هستم کنارت ای مادر تا خود صبح، حمد می‌خوانم باز وقت نماز آیات است ضجه بر گریه‌ام مقدم شد قامتِ اهلِ خانه بد خم شد بس‌که هرلحظه ماه می‌گیرد غرق ظلمت تمام عالم شد همه در خانه محرم‌اند آخر رو گرفته دو ماه در خانه نیست اینجا کسی که بیگانه صبح و شب گریه می‌کند بابا سوختش شمع که سوخت پروانه نشد حتی کمی تکان بخورد زخم بستر بلای دیگر شد غرقِ در خون لباس مادر شد با کمک خواست جا به جا بشود من نپرسیده‌ام که آخر ... شد ؟ یا علی گفت مادرم یک‌دم زخم سینه، شکاف در پهلو یک طرف هم کبودیِ بازو درد دارد چگونه می‌خوابد ؟ شب قبلش نشسته خوابید او ... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ✍🏻 ۹ آبان | ۱۴۰۳ ۲۶ ربیع الثانی | ۱۴۴۶ .............. «لم یستطع أن يأكل أو يشرب...» بر اثر جراحات وارده بر سينه و شکستگی دنده‌ها مادر تا آخرین لحظات، آب و غذای راحتی نمی‌توانستند میل کنند. 📚 مصائب الزهرا، ص۱۴۰ .