. #شور_احساسی_اباعبدالله_ع #امام_حسین بند اول: بساط روضه همیشه پا برجاست برای ما روضه جنت الاعلاست بدونن اینو مُنکرای روضه که همیشه پرچمه آقام بالاست نمیفهمه، نمیدونه حسین روضش رو زمین نمیمونه هزار ساله، که هر هفته یه مادر داره یه روضه میخونه چه از هم دور، یا چه نزدیک یه روزی آخر تو روضه می میریم شده تنهایی ام باشه عزاداری هر جوریه میگیریم بدونِ هیئت و روضه نداره اصلا قشنگی این دنیا اگه حُبّ الحسین داری بذار سنگِ تموم واسه ی مولا حسین جانم حسین جانم حسین جانم یا ای باور و ایمانم بند دوم: به والله دارالشفا خوده روضس وَ گریه تو روضه بهترین لحظَس یه ضرب المثلِ هیئتی دارم نمک بی نمکِ روضه بی مزّس قسم به حضرتِ عباس که درمونه دردا توی هیئت هاس بدونن عالم و آدم که نوکر بیمه ی مادرش زهراس خوده آقا هواداره نظر داره روی روضه همواره تا که بانی علمداره مریضی تو روضه پا نمیذاره همه میرن، میشیم تنها حسینه که واسه ی ما میمونه دعا کن که، بازم آقا ما رو اربعین حرم برسونه حسین جانم حسین جانم حسین جانم یا ای باور و ایمانم بند سوم: تو هیئت پیشِ خدا عزیز میشم میشم آقا، وقتی چایی‌ ریز میشم آره راستش من یه شب نرم هیئت بمونم توی خونه مریض میشم نمیفهمی، نمیدونی نِشاطِ بعد از سینه زنی ها رو شفا دستِ اباالفضله برو گوش کن حرفِ اَرمنی ها رو یه بار با من، بیا روضه تو که هستی روی روضه ها حساس مداوا کن، خودت رو با یه لقمه نَذریه حضرتِ عباس اگه حاجت، داری ای دوست بیا که هرچی بخوای میده آقا فقط وقفش، دلت رو کن جوابتو میگیری همین حالا حسین جانم حسین جانم حسین جانم یا ای باور و ایمانم 🎵📝: #محمد_حسن_عرفان_منش(شیراز) #یاحسین #اربعین 👇

#شور میزنه قلبم داره میاد دوباره باز بوی محرم سه‌شنبه۸خرداد۱۴۰۳ | ۱۹ ذی‌القعده ۱۴۴۵ مداح : کربلایی #حسین_طاهری #شور #امام_حسین #پیشواز_محرم ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ میزنه قلبم داره میاد دوباره باز بوی مُحَرم از تو چه پنهون دوباره دل تنگه برا پیرهن سیاتون از تو چه پنهون میخوام بیام این اربعین به کربلاتون شبای نوحه و دَمت میاد روزای اشک و ماتَمت میاد کاشکی اَجل بهم مهلت بده داره بوی محرمت میاد ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ دلم پره از درد یکی بره به آقامون بگه که برگرد دل بی قراره کاش لااَقل نیاره همراش شیروخواره دل پر غُصَست یکی در انتظار گوشواره رقیه است صدای پای خواهرش میاد توراه داره دخترش میاد داره صدا لالائیه رباب برا علی اصغرش میاد ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ میاد باخنجر روضه می خونه مادرش غریب مادر نشست رو سینه میزنه دست و پا و خواهرش میبینه آخ دیگه دیره یکی جلو چشای زینب و بگیره دستاش میلرزه مگه یه کهنه پیروهن چقد می اَرزه تشییع جنازه شد برگزار با ده تا اسب،چهل نعل تازه بهم بگو انگشترت چی شد؟ اون یادگار مادرت چی شد؟ مگه چند وقته رفتی از پیشم؟ توی این فاصله سرت چی شد؟ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ #محمد_حسن_عرفان_منش✍ #طلیعه_محرم