.
#یک_نوحه_یک_نکته
💠 اونکه میگفت تو کربلا...
🔹اولینباری که این نوحه حاج یونس حبیبی را شنیدم، برایم حلاوت خاصی داشت که هیچوقت آن را فراموش نمیکنم. این نوحه و این شیوه نوحهخوانی که سهم قابل توجهی را به این شکل به مخاطب اختصاص میداد، آنچنان جذاب بود که تا مدتها ورد زبانها بود. یا نوار آن را پخش میکردند یا مداحان جوان از روی آن میخواندند.
🔸از ویژگیهای مهم قالب نوحه، توجه به سهم مخاطب در همراه شدن با نوحهخوان است. شاید در آن سالها، به خاطر سادگی مجالس اهلبیت، به نوعی برای اینکه در بین نوحهخوانی نفسی تازه کند و اجرای او جذابتر شود، مداح هم به این همراهی احتیاج داشته است. اما با پیشرفت دستگاههای صوت و اکوها و تکرارها و بعدها با اضافه شدن ذکرگو و...، گویا دیگر مداحان هم نیازی به این همراهی ندارند و این سنت زیبا هم مثل بسیاری از دیگر سنتهای پسندیده، در دست فراموشی است.
🔹حتی بعدها مداحان مختلفی به تأسی از این نوحه، اذکار و گوشوارههایی را برای نوحههای خود انتخاب میکردند و بعد از خواندن هر مصراع، مخاطب آن را تکرار میکرد. اما هیچکدام از آن نوحهها در ذهن ما نمانده است. این امر تا حدی طبیعی است، اینکه همیشه اولین اثری که فضای تازهای ایجاد میکند، اقبال ماندگاری بیشتری دارد، قابل فهم است اما شاید با بررسی دقیقتر این آثار در کنار هم، دلایل دیگری هم برای ماندگاری اولین آثار وجود داشته باشد.
🔸اولین ویژگی این نوحه که در بین نوحههای آن سالها به چشم میآید زبان محاوره و صمیمانه آن است. نمیدانم این اثر سروده کیست، اما ممکن است از تجربههای اول او بوده باشد. چون ضعفهایی هم در نوع به کار بردن زبان محاوره در این اثر میبینیم. با این حال چون از پیشگامان استفاده از زبان محاوره در نوحه بوده، به همین اندازه هم برای مخاطب تازگی و جذابیت داشته. اما استفاده از زبان محاوره، محدود به این نوحه نماند و بعدها آنچنان در بهکار بردن این زبان در نوحهسرایی افراط شد که شاید قصه برعکس شده باشد و نوحه با زبان معیار برای مخاطب امروز تازگی بیشتری داشته باشد.
🔹نکته دیگری که در این نوحه هست و در نوحههای بعد از او کمتر دیده شده، فضای روایتگونه این نوحه است که مخاطب را با خود همراه میکند و او را با کاروان عاشورا منزل به منزل میبرد. گویا این نوحه خود مجلس تعزیهای است که دارد تمام وقایع و مصائب را در پیش چشم مخاطب به تصویر میکشد. همیشه بیان حکایتگونه رویدادها جذابیت خاص خودش را دارد و بخش عظیمی از ادبیات ما تحت عنوان ادبیات داستانی گواه همین مطلب است.
به نظر میرسد در این سالها در اشعار ولایی و نوحهها به این ویژگی چندان توجه نشده است در حالی که چنین بیانی به ویژه برای کودکان و نوجوانان که در این سالها محافلی مختص خود هم دارند، بسیار جذاب و تاثیرگذار است.
🔸اتفاقا سبک و سیاق این نوحه که برای هیآت رنگارنگ امروز شاید دیگر جذابیتی نداشته باشد، برای محافل ساده و صمیمی کودکان که هنوز آغشته به رنگ و ریا نشده، میتواند بسیار جذاب باشد و اینکه واقعه عاشورا را در قالب یک داستان بشنوند و در هر مصراع با گفتن یک ذکر همراهی کنند برای آنان حلاوت خاص خودش را دارد.
البته همان مقدار که روایت و حکایت یک واقعه میتواند جذاب باشد، گزارشگری صِرف از واقعه از جذابیت آن به شدت میکاهد. اینجا دیگر هنر شاعر است که بتواند با نگاه شاعرانه و بیان هنرمندانه البته در عین حال صمیمانه و نه متکلفانه، روایت تاثیرگذار و ماندگار دیگری از واقعه عاشورا ارائه نماید.
@emame3vom
.👇
امام حسین ع
🏴 خدا اجازهشو به هر کسی نداده 🎤 حاج محمود کریمی @emame3vom #نوحه_ماندگار 👇
.
#یک_نوحه_یک_نکته 👆
💠 بذار بگم با زبون ساده
🔹وقتی نوحهای در صحن شبستان حرم امام رضا(علیهالسلام) خوانده میشود و از همان اول، همه جمعیت با آن همنوا میشوند و آن را میخوانند، یعنی این نوحه آنقدر صمیمی بوده که به دل همه نشسته و آنقدر ساده بوده که حتی پیرمردها هم آن را یاد گرفتهاند و تکرار میکنند. همانطور که ابتدای این نوحه خودش جار میزند «بذار بگم با زبون ساده...» ظاهری ساده، صمیمی و دلنشین دارد و زلالی موسیقی و شعر سبب میشود به راحتی روی زبانها جاری شود.
🔸حتماً درباره شعر سهل و ممتنع (شعری که سرودن آن در ظاهر آسان مینماید، ولی نظیرِ آن گفتن، مشکل باشد)، تا الان مطالبی شنیدهاید؛ اما اگر بخواهیم در بین نوحهها هم از آثار سهل و ممتنع نام ببریم، بیشک این نوحه، یکی از آن آثار است. سهل به گونهای که عرض شد، به راحتی بر دل مینشیند و بر زبان جاری میشود.
🔹اما ممتنع! این نوحه، بر خلاف ظاهر سادهاش، از سوی دیگر دستنیافتنی مینماید و با نوحههای سطحی که متأسفانه این روزها بیشتر هم شنیده میشود، فاصله زیادی دارد. زبان سالم، خوشآهنگی کلمات و تطبیق کامل با نغمات، مضامین معرفتی و تاثیرگذار؛ عواملی هستند که یک اثر را اگر چه ساده، ولی دست نیافتنی میکنند.
@emame3vom
🔸در کنار همه آنچه که یاد شد، نباید از اجرای بینقص و تاثیرگذار حاج محمود کریمی نیز غفلت کرد. این نوحه را حاج محمود، چند سال پیش برای اولین بار خواند و پس از آن بارها در نوحههای دیگر مداحان به شکل تضمین به کار رفت و خودِ این امر، نشانهای دیگر برای موفقیت یک اثر است.
.👇
#یک_نوحه_یک_نکته
💠 کوفه، ای دیار علی
🔹سرودههای هر شاعر یا نوحهسرایی بر اساس ذهنیتهایی است که برای او شکل گرفته است. این ذهنیتها هم در باب چه گفتن (جهانبینی و اندیشه) و هم در باب چگونه گفتن (نحوه بیان) مؤثر است.
در باب چگونه گفتن، با توجه به ذهنیتی که از شعر ایدهآل برای شاعر ایجاد میشود، تلاش میکند در سرودههایش به شعر محبوب و مطلوب خود نزدیک شود.
در باب چه گفتن نیز، ردپای هر موضوعی را که در شعر دنبال کنیم به نقاط اشتراک بسیاری در بین سرودههای شاعران میرسیم و این امر نتیجه تاثیرپذیری شاعران از یکدیگر است.
در عالَم نوحهسرایی و ستایشگری نیز چنین است. بسیاری از موضوعات را که بررسی میکنیم، به ذهنیتها و مضامین مشترک بسیاری میرسیم.
این اشتراک به نوعی منجر به شکلگیری ذهنیت مخاطبان این عرصه نیز میشود و در واقع در فضای ادبیات ولایی ما بسیاری از مضامین و ذهنیتهای مشترک وجود دارد که بعضی از آنها به درستی شکل گرفته است اما بعضی از آنها به بررسی بیشتر و بازنگری نیاز دارند.
در این بین بعضی از افراد در اصلاح ذهنیت جامعه تأثیرگذار بوده و هستند و با تکیه بر مطالعات دقیق و تأمل در سیره اهلبیت توانستهاند بعضی از ذهنیتها را تغییر دهند.
🔸به عنوان نمونه ذهنیت اکثر ما نسبت به «کوفه»، ذهنیتی است که از ایام نزدیک به واقعه عاشورا و پس از آن شکل گرفته است. بر اساس این ذهنیت، کوفه شهری بدعهد و بیوفاست و از آن به نیکی یاد نمیشود. این ذهنیت بر اساس تحولاتی شکل گرفته که در آن ایام در کوفه رخ داد و عموم کوفیان در آن امتحان سخت سرافراز نبودند؛ اما این دیدگاه، دیدگاهی مقطعی نسبت به شهر کوفه است.
درباره کوفه اگر دقیقتر مطالعه کنیم، میبینیم که بیدلیل امیرالمؤمنین(ع) این شهر را مرکز حکومت خود قرار ندادند. حضرت درباره کوفه میفرمایند: «هَذِهِ مَدِينَتُنَا وَ مَحَلُّنَا وَ مَقَرُّ شِيعَتِنَا». این شهر به عنوان مرکز شیعیان مورد توجه سایر ائمه نیز بوده است. از شهرهای دیگری نیز به سوی امام حسین(ع) نامه دعوت فرستاده شد، اما حضرت، کوفه را انتخاب کردند. در بین شهیدان عاشورا چهرههای شاخصی از بزرگان کوفه نظیر هانی بن عروه، حبیب بن مظاهر و مسلم بن عوسجه وجود دارند. امام صادق(ع) با اینکه در مدینه زندگی میکردند، در طول عمر مبارک خود به شهر کوفه به عنوان مرکز شیعیان سفر داشتهاند و از همه مهمتر اینکه طبق روایات، این شهر مرکز حکومت حضرت صاحبالعصر(عج) نیز قرار میگیرد. با این توصیف، ذهنیت ما نسبت به کوفه، چندان منصفانه نیست و نیاز به بازنگری دارد.
در نوحه پیشرو نسبت به اصلاح این ذهنیت تلاش قابل تقدیری صورت گرفته است. از یک سو تلاش شده، سبقه درخشان کوفه بیان شود و از سوی دیگر لغزشهای این شهر مورد تأمل قرار گرفته است. و از همه مهمتر کوفه را به عنوان یک شهر نمادین مورد خطاب قرار داده است و دارد به همه شیعیان هشدار میدهد که مبادا با این سوابق درخشان در جهاد و شهادت، مثل کوفه دچار لغزش و خطا شوید.
🔹شاید برای عدهای این سؤال مطرح شود که چرا تغییر ذهنیتهای جامعه یا حتی طرح مباحث جدید و ایجاد ذهنیتهای تازه برای مخاطبان، توسط اندیشمندان و اهل علم جوامع صورت نمیگیرد و شاعران و ستایشگران در این زمینه گام برمیدارند. پاسخ این سؤال در یکی از بیانات رهبر معظم انقلاب در جمع ستایشگران اهلبیت به زیبایی بیان شده است:
«از اولِ تاريخ تشيع تا امروز، يک عنصر اصلى و اساسى در تشيع و جريان تشيع، همين جريان عاطفى است؛ البته عاطفۀ متکى به منطق، عاطفۀ متکى به حقيقت، نه عاطفۀ پوچ. لذا شما در قرآن هم ملاحظه میکنيد که اجر رسالت، محبت و مودت در قربى است: قل لا أسألکم عليه اجرا الّا المودّة في القربى. ...اين محبت را بايد حفظ کنيد. لذا شما میبینید در دوران ائمه این همه محدثین، این همه شاگردان آگاه و فقهای بزرگ در خدمت امام صادق(ع) و امام باقر(ع) و ائمۀ دیگر بودند، معارف را نقل کردند، احکام را نقل کردند، شرایع را نقل کردند، اخلاقیات را نقل کردند، شنیدند و نقل و ثبت کردند؛ اما در کنار همۀ اینها، باز وقتی انسان درست نگاه میکند، میبیند نگاه به دعبل خزاعی است، نگاه به سید حمیری است، نگاه به کمیت بن زید اسدی است. در حالی که امثال زراره و محمدبنمسلم و بزرگانی از این قبیل در دستگاه ائمه هستند، اما امام رضا(ع) دعبل را مینوازد؛ امام صادق(ع) سید حمیری را مورد توجه و محبت قرار میدهد؛ این به خاطر این است که آن جنبۀ ارتباط عاطفی و محبتآمیز، در شعر شاعران، مدح مادحان و ذکر ذاکران، به نحو اتمّ و اوفی وجود دارد، اما در دیگر جاها وجود ندارد؛ یا اگر هست، ضعیف است؛ یا اینجوری بگوییم، تأثیرگذاری آن ضعیف است. شعر، مدح، ذکر، این نقش را در تاریخ تشیع دارد.»
(بیانات معظمله در دیدار جمعی از مداحان ۱۳۸۹/۰۳/۱۳)
👇
امام حسین ع
#نوحه_عاشورایی 🔹عمو قاسم🔹 به فرمان تو، میشه دل ما عازم علمداری مثه ماه بنیهاشم ابوفاضل، عموی حر
.
💠 الگوسازی در نوحه
🔹در یادداشت قبل درباره اهمیت هویتبخشی به کودکان و نوجوانان در هیأت و همچنین شعر و نوحهای که میخوانند به اختصار اشاره شد. یکی دیگر از نکاتی که در این زمینه قابل دقت است، اهمیت معرفی الگو و اسوهسازی برای این عزیزان است. همه انسانها و به ویژه نوجوانان دوست دارند، اسوهها و حتی اسطورههایی قدرتمند و بینظیر داشته باشند تا همیشه تصاویر آنها را جلوی چشم خود قرار دهند و سعی کنند در زندگی و رفتار و حتی پوشش ظاهری خود را شبیه آنها کنند.
🔸اما در این میدان، برنده کسی است که با استفاده از ابزارهای مختلف بهترین معرفی را از الگوهای مد نظر خود داشته باشد. کاری که غربیها در این سالها به خوبی انجام دادهاند و در تهاجم فرهنگی خود به ذهن کودکان و نوجوانان ما هم رحم نکردهاند.
🔹آنچه که مایۀ تأسف است، این است که ما با وجود داشتن، الگوهای بینظیر، در معرفی آنها کمکاری کردهایم. یکی از شخصیتهایی که میتواند بهترین نقش را به عنوان الگو نه تنها برای کودکان و نوجوانان ما، بلکه برای همه ملت ما داشته باشد، شهید والامقام حاج قاسم سلیمانی است.
🔸همانطور که دشمن در این جنگ فرهنگی از ابزارهای خود برای معرفی الگوهایش استفاده میکند، ما هم نباید از ابزارهای منحصر به فرد خود غافل باشیم. ابزارهایی که نه تنها بر فکر مخاطب بلکه بر روح و جان مخاطب هم تأثیر مستقیم دارد. یکی از این ابزارهای منحصر به فرد جامعۀ ما، رسانه هیأت و به طور خاص نوحه است.
🔹در این نوحه، به زیبایی و با توجه بر ضرورتهای یاد شده، تلاش شده حاج قاسم سلیمانی به عنوان یک اسوۀ همیشه زنده معرفی شود. از نکات قابل توجه این اثر، پیوند زیبای شخصیت حاج قاسم با علمدار کربلاست. پیوندی که با دیدن دست از پیکر جدای حاج قاسم در لحظۀ شهادتش در ذهنها ثبت شد. در این اثر با به کار بردن تعبیر «عمو قاسم» این پیوند، جنبۀ عاطفی هم پیدا میکند و همانطور که بچهها تعبیر «عمو عباس» را برای سقای رشید کربلا بیشتر میپسندند، تعبیر «عمو قاسم» هم برای این سردار پرافتخار دلچسبتر است: «ابوفاضل، عموی حرم عشق و / تو هم عموی ایرانی، عمو قاسم».
🏷 #یک_نوحه_یک_نکته
.