eitaa logo
امام حسین ع
22هزار دنبال‌کننده
414 عکس
2.1هزار ویدیو
2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. علیه‌السلام گرفته جان، نفسم، در ثنای حضرت هادی دُر سخن بفشانم به پای حضرت هادی نداشت طوطی جانم هنوز لانه به جسمم که بود مرغ دلم آشنای حضرت هادی صفا و مروه کجا و حریم یوسف زهرا صفاست در حرم با صفای حضرت هادی مقرّبان الهی فرشتگان بهشتی کشند منّت لطف و عطای حضرت هادی ز دست رفته شکیبم خدا کند که نصیبم شود زیارت صحن و سرای حضرت هادی درندگان زمین التجا برند به سویش پرندگان هوا در هوای حضرت هادی اگر به سامره‌ام اوفتد گذر سر و جان را کنم نثار به گنبدنمای حضرت هادی دلم که درد گناهش به احتضار کشانده پناه برده به دارالشّفای حضرت هادی مرا چه قدر که گردم گدای خاک نشینش که هست خازن جنّت گدای حضرت هادی دهد به روح لطیف ملک، صفا و طراوات ملاحت سخن دلربای حضرت هادی به خاک، عطر بهشتی پراکند اگر آید نسیمی از طرف سامرای حضرت هادی به عمر، دهر مرا گر دهند عمر، نیرزد به لحظه‌ای که کنم‌جان فدای حضرت‌هادی به تیرگی نبری روی و راه خود نکنی گم هدایت است به ظلّ لوای حضرت هادی بخوان زیارت پر فیض جامعه که بری پی به ارزش سخن دلربای حضرت هادی مرا رضایت ابن‌الرّضا خوش‌است که دانم بود رضای خدا در رضای حضرت هادی «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» 📚 نخل میثم شاعر: سازگار✍ .👇
4_669459335566327831.mp3
3.19M
حاج محمود کریمی اگر به سامره ام افتد گذرم اگر به سامره‏ ام اوفتد گذر سرو جان را کنم نثار به گنبد نماى حضرت هادى ز دست رفته شکیبم خدا کند که نصیبم شود زیارت صحن و سرای حضرت هادی به خاک عطر بهشتى پراکند اگر آید نسیمى از طرف سامراى حضرت هادى بخوان زیارت پر فیض جامعه که برى پى به ارزش سخن دلرباى حضرت هادى مرا رضایت ابن الرضا خوش است که دانم بود رضاى خدا در رضایت حضرت هادى چو شمع از شرر زهر پاک گشت وجودش گرفت شعله ز سر تا به پای حضرت هادی چگونه اشک نریزند دوستان به عزایش که گشته فاطمه صاحب عزای حضرت هادی غریب و بی کس و تنها شهید گشت چو جدش زمین سامره شد کرب و بلای حضرت هادی
مداحی آنلاین - بر سرم سایه ی ایوان طلایی دارم - سیدمهدی میرداماد.mp3
3.11M
‍ . 💥سبک: 🎙مداح: 🏴 (ع) 🏴 (ع) بر سرم سایه ی ایوان طلایی دارم گوشه ی صحن عجب حال و هوایی دارم از سر سفره ی او نان و نوایی دارم سامرایی ام عادت به گدایی دارم سامرا کرب و بلایی به نظر می آید این دو شش گوشه به دنیا چقدر می آید ردّ پایش همه جا قبله نما میسازد یک خط از جامعه اش جامعه را میسازد خادم خانه اش از خاک طلا میسازد کرمش نیز به شدت به گدا میسازد بی سبب نیست اگر عادتش احسان شده است نوه ی ارشد آقای خراسان شده است ذوالفقار تو به هر معرکه گفتار تو است مثل آن حرز جوادی که نگهدار تو است چه کسی با چه امیدی پِی آزار تو است نفس فاطمه و دست علی یار تو است گوشه ی چشم تو کافی است اشارت بکند دشمنت که عددی نیست جسارت بکند شیعیان تا به ابد بر سر پیمان هستند تو اگر امر کنی گوش به فرمان هستند صف به صف لشگرت از مردم ایران هستند که به فرماندهی شاه خراسان هستند سخت سیلی زده بر بی ادبی ، با ادبش هرکه لبیک علی النقی آید به لبش ناله ها از دل بیچاره کنم کافی نیست خویش را از غمت آواره کنم کافی نیست گریه بر داغ تو همواره کنم کافی نیست پیرهن در غم تو پاره کنم کافی نیست سال ها هم نفس حجره ی صبرت شده ای کنج زندانی و همسایه ی قبرت شده ای
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. یادتان هست نوشتم که دعا می خواندم داشتم کنج حرم جامعه را می خواندم از کلامت چه بگویم که چه با جانم کرد محکماتِ کلماتِ تو مسلمانم کرد کلماتی که همه بال و پر پرواز است مثل آن پنجره که رو به تماشا باز است کلماتی که پر از رایحۀ غار حراست خط به خط جامعه آیینۀ قرآن خداست عقل از درک تو لبریز تحیر شده است لب به لب کاسۀ ظرفیت من پر شده است همۀ عمر دمادم نسرودیم از تو قدر درکِ خودمان هم نسرودیم از تو من که از طبع خودم شِکوه مکرر دارم عرق شرم به پیشانیِ دفتر دارم شعرهایم همه پژمرد و نگفتم از تو فصلی از عمر ورق خورد و نگفتم از تو دل ما کی به تو ایمان فراوان دارد شیرِ در پرده به چشمان تو ایمان دارد بیم آن است که ما یک شبه مرداب شویم رفته رفته نکند جعفر کذاب شویم تا تو را گم نکنم بین کویر ای باران! دست خالیِ مرا نیز بگیر ای باران! من زمین گیرم و وصف تو مرا ممکن نیست کلماتم کلماتیست حقیر ای باران! یاد کرد از دل ما رحمت تو زود به زود یاد کردیم تو را دیر به دیر ای باران! نام تو در دل ما بود و هدایت نشدیم مهربانی کن و نادیده بگیر ای باران! ما نمردیم که توهین به تو و نام تو شد ما که از نسل غدیریم، غدیر ای باران! پسر حضرت دریا! دل ما را دریاب ما یتیمیم و اسیریم و فقیر ای باران! سامرا قسمت چشمان عطش خیزم کن تا تماشا کنمت یک دل سیر ای باران! بگذارید کمی از غمتان بنویسم دو سه خط روضه از این درد نهان بنویسم گریه بر داغ شما عین ثواب است ثواب بار دیگر پسر فاطمه و بزم شراب… شاعر: سید حمیدرضا برقعی 👇
ShahadatImamHadi1400[02].mp3
11.66M
🎙داشتم کنج حرم جامعه را می‌خواندم (مدح) 🔺بانوای: حاج میثم مطیعی
ShahadatImamHadi1400[03].mp3
6.87M
🎙خواست تا بر من مظلوم دهد جام شراب ( ) 🔺بانوای: حاج میثم مطیعی یا رب از زهر جفا سوخت زپا تا به سرم شعله با ناله برآید همه دم از جگرم جز تو ای خالق دادار کسی نیست گواه که چه آورده جفای متوکّل به سرم می دوانید پیاده به پی خویش مرا گرد ره ریخت بسی بر رخ همچون قمرم آن شبی را که مرا خواند سوی بزم شراب گشت از شدّت غم، مرگ عیان در نظرم خواست تا بر من مظلوم دهد جام شراب شرم ننمود در آن لحظه زجدّ و پدرم زهر نوشیدم و راحت شدم از عمر ولی ریخته خاک یتیمی به عذار پسرم با که این ظلم بگویم که به زندان بلا قبر من کند عدو پیش دو چشمان ترم هر زمان هست در این دار فنا مظلومی حق گواه است که من از همه مظلوم ترم شاعر: غلامرضا سازگار
. یه گوشه کنج حرم تنها سمت ضریحو نگا میکنم میگم آقا از راه رسیدم گره بغصمو وا میکنم این، منم که دوباره سرگردونم از تو چی بگم آقا نمیدونم من به امام هادی مدیونم زیارت جامعه میخونم: «السَّلامُ عَلَيْكُمْ يَا أَهْلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ وَ مَوْضِعَ الرِّسَالَةِ وَ مُخْتَلَفَ الْمَلائِكَةِ» کنار غربت شیش گوشه چشمه‌ی گریه که میجوشه لحظه به لحظه فقط یک آه زمزمه‌ی لب خاموشه باز، اسیر سکوت و غم میمونم محو روضه‌ی حرم میمونم من به امام هادی مدیونم زیارت جامعه میخونم: «السَّلامُ عَلَيْكُمْ يَا أَهْلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ وَ مَوْضِعَ الرِّسَالَةِ وَ مُخْتَلَفَ الْمَلائِكَةِ» وقتی مشتاقم و مهجورم شبایی که از حرم دورم زیارتنامه رو لبهامه زائر صحن پر از نورم من، هر جا که باشم اینجا مهمونم مهمون همین سفره میمونم من به امام هادی مدیونم زیارت جامعه میخونم: «السَّلامُ عَلَيْكُمْ يَا أَهْلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ وَ مَوْضِعَ الرِّسَالَةِ وَ مُخْتَلَفَ الْمَلائِكَةِ» غروب جمعه و دلتنگی نگاه منتظر و بارون چرا نمیرسی ای مولا به داد این دل سرگردون انتم الاول و الآخر انتم الظاهر و و الباطن چش به راه شما میمونم أنا برجعتکم مؤمن آه، میون صحرای عشق مجنونم به یاد مولای عشق دلخونم من به امام هادی مدیونم «السَّلامُ عَلَيْكُمْ يَا أَهْلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ وَ مَوْضِعَ الرِّسَالَةِ وَ مُخْتَلَفَ الْمَلائِكَةِ» شاعر: دکتر محمدمهدی سیار 👇
ShahadatImamHadi1400[04].mp3
6.47M
🎙من به امام هادی مدیونم () 🔺بانوای:
. علیه‌السلام از ابتدا گِل من را خدا مطهّر کرد و بعد عشق تو را در دلم مقدّر کرد به نور ناب نگاه چهارده خورشید وجود و فطرت و ذات مرا منوّر کرد زلال ناب ولایت به جان من نوشاند سپس تمام دلم را به نام حیدر کرد به فضل و رحمت زهرا سرشت قلبم را زلال اشک مرا از تبار کوثر کرد سپس کمی نمک روضه در وجودم ریخت به عطر سیب حسینی مرا معطر کرد مرا اسیر غزل‌های چشم تو می‌خواست نگاه روشنتان را کمیت‌پرور کرد چگونه می‌شود الطاف بی‌کران تو را چگونه می‌شود ای با شکوه باور کرد خدا اراده نموده که شاعرت باشم همیشه هر سحر جمعه زائرت باشم به غیر وادی عشق تو نیست وادی ما ولایت تو مبانی اعتقادی ما شکوه بی‌حد تفسیر شیعه برکت توست رهین محضر تو فقه اجتهادی ما و آیه آیه قنوتت ترنّم ملکوت خلوص سجدۀ تو مسلک عبادی ما همیشه نور هدایت چراغ محفل ماست به لطف این که تو هستی امامِ هادی ما شدیم مثل گدایان سامرائی تو مگیر خرده بر این خواهش زیادی ما چه می‌شود که گدایِ گدای تو باشیم چه می‌شود بپذیری فدای تو باشیم همیشه می‌وزد از مرقدت نسیم بهشت پر است صحن و سرای تو از شمیم بهشت کنار گنبد و گلدسته‌های تو دیدیم شکوه عرش خدا، شوکت عظیم بهشت عبور می‌کند از بین صحن اطهر تو مسیر روشن حق، راه مستقیم بهشت همیشه رزق من از دست با کرامت توست میان جنّت‌الاعلی تویی نعیم بهشت همین که چشم من آقا به چشم تو افتاد شدم اسیر نگاهت شدم مقیم بهشت دوباره شوق زیارت هوائیم کرده منم کبوتر صحن تو، یا کریمِ بهشت میان صحن و سرایت کبوترم کردی تو بال‌های مرا نذر این حرم کردی بخوان زیارت پر محتوای جامعه را بخوان که خوب بفهمم بهای جامعه را بخوان که روح بگیرد ولی شناسی‌مان بخوان و شرح بده آیه‌آیه جامعه را نگاه روشن تو ای «مَعادِنُ الرَّحمَة» بنا نهاده در عالم بنای جامعه را میان عرش و زمین، در تمامی ملکوت ببین تجلّی بی‌انتهای جامعه را بگیر دست مرا، «عادَتُکُمُ الاِحسان» ببار بر دل من روشنای جامعه را تو خواستی که فقط پیرو ولی باشیم همیشه در خط مولایمان علی باشیم بخوان مرا که به عشق تو مبتلا باشم بخوان مرا که هوائی سامرا باشم چه خوب می‌شود آقای من شوی تا من تمام عمر در این آستان گدا باشم مرا اسیر خودت کن که با عنایاتت ز بندهای تعلّق دگر رها باشم تو خانۀ دل من را تکان بده شاید در آستانۀ تو زائر خدا باشم بده برات زیارت که یک شب جمعه کنار قبر شهیدان کربلا باشم شوم دوباره دخیل دو قبر شش گوشه فدائی تو و ارباب باوفا باشم تمام دار و ندارم همه فدای حسین چه می‌شود که بمیرم شبی برای‌حسین «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» «اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل» .👇