eitaa logo
امام حسین ع
19.2هزار دنبال‌کننده
399 عکس
2هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. ‍ 📖 تقویم شیعه ☀️ امروز: شمسی: شنبه - ۱۵ تیر ۱۳۹۸ میلادی: Saturday - 06 July 2019 قمری: السبت، 3 ذو القعدة 1440 🌹 امروز متعلق است به: 🔸پبامبر گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله وسلّم 💠 اذکار روز: - یا رَبَّ الْعالَمین (100 مرتبه) - یا حی یا قیوم (1000 مرتبه) - يا غني (1060 مرتبه) برای غنی گردیدن ❇️ وقایع مهم شیعه: 🔹امروز مناسبتی نداریم 📆 روزشمار: ▪️8 روز تا ولادت امام رضا علیه السلام ▪️26 روز تا شهادت امام جواد علیه السلام ▪️33 روز تا شهادت امام محمد باقر علیه السلام ▪️35 روز تا روز عرفه ▪️36 روز تا عید سعید قربان .
. رفته ای در سفر و آمدنت دیر شده مشکلی هست مگر باعث تأخیر شده؟ سالها می گذرد غایبی از دیده ی ما نکند چشم تو از دیدن ما سیر شده؟ حالمان حال خوشی نیست بیا کن مددی زندگی بی تو دگر سخت و نفس گیر شده دور دیدند تو را بر سر امت آقا دشمن دین به خودش آمده و شیر شده جرم و تقصیر ز ما بوده و هست آقا جان که دعای فرجت فاقد تأثیر شده ما اگر بد شده ایم،خاطر زهرا برگرد مادرت قامت خم از غم تو پیر شده آه برگرد به آن رأس جدا بر سر نی به همان جسم که بازیچه ی شمشیر شده تشنه ی ذکر انالمهدی تو هست حسین طالب خون خدا،آمدنت دیر شده .
. سبک ای صفای قلب زارم.. ‍ 🌹🎤السلام علیک یاعلی موسی الرضا سرود ولادت شمس الشموس امام رضا علیه میلاد_امام_رضا حرمت باغ بهشته مادرت اینو نوشته پاسبان مشهدتو هست ملائک هم فرشته شعروسرودم تویی بودونبودم تویی ذکر قنوت همه ذکرسجودم تویی یا علی موسی الرضا اقا تو نور خدایی هشتمین قبله نمایی یارضا جون جوادت کن منو کرببلایی ذکرشما منجلی تومالک هردلی شبیه پیغمبری یازهرا یا علی یا علی موسی الرضا اقاجونم من فدایت شده ام من خاک پایت توحسین این دیاری جنته صحن وسرایت مالک ایران زمین هستی تو حبل المتین حیدر ایرانیو امیرالمومنین یا علی موسی الرضا همه ایل وتباری یارضا باغ وبهاری شفیع روزجزایی اقاجون همتا نداری علی موسی الرضا به درد ما دوا تویی صوم وصلاه تویی روح دعا یاعلی موسی الرضا یارضا روح مناجات یارضا قبله ی حاجات ذکرتو ذکر خداهست ذکر تو کل عبادات منم کبوترت غلام این درت فدای مشهدو فدای زائرت یا علی موسی الرضا 🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷. ای زارم
. سرود ولادت امام رضا(ع): امشب دل ما پر زده ایوان خراسان امشب می خونم برای سلطان خراسان همه ی فرشته ها ذکر هوالهو می خونن همه بلبلا برا ضامن آهو می خونن ( ۲ ) یامولا یاسلطان(2) امشب به خدا دعای هیچکی رد نمی شه صد عمره به اندازه ی یک مشهد نمی شه السلام ای گل زهرا یا غریب الغربا دست ما و کرم تو یا معین الضعفا ( ۲ ) یامولا یا سلطان(2) امشب ميخونم عاشق یک پیمونه هستم من تشنه لبم تشنـه ی سقا خونه هستم دور اون سقاخونت همیشه زمزمه می یاد هم بوی مدینه و هم بوی علقمه می یاد ( ۲ ) یامولا یا سلطان(2) یاحضرت ثامن الحجج جان جوادت از روز تولد به شما دارم ارادت تو که دردهای دلم رو بهتر از من می دونی جون مادرت ز من نگات و بر نگردونی. ( ۲ ) یامولا یا سلطان(2) یا حضرت ثامن الحجج دل به تو بستیم ما تا جون داریم نوکر دربست تو هستیم یا غریب الغربا بر دل ما صفا بده جون زهرا مادرت مریضا را شفا بده ( ۲ ) یامولا یا سلطان(2) ــــــــــــــــــــــــــــــ حق پرست
81.6K
امشب دل ما پر زده ایوان خراسان
عاشق نام حسینم🌷آرزویم کربلاست🌷: اشعار چاوشی خوانی زائران اماکن متبرکه |زائران مکه ومدینه شعر مدینه النبی(مـــــدینه شـــد گـُل یاسَت کجا نیلوفری ) مـــــدینه شـــد گـُل یاسَت کجا نیلوفری کدامین کوچه دارد داغ مـرگ مادری مـــــدینه در کــــجاست، مــزار فاطمه کـــجا گــــشـته خـــزان، بـهار فاطمه فاطمه، فاطمه، فاطمه۲ مدینه کوچه هایت بــوی زهرا می دهد نشان از غربت شبهای مـولا می دهد مـــــدینه در کــــجاست، مــزار فاطمه کـــجـا گــشتـه خـــزان، بــهار فاطمه فاطمه، فاطمه، فاطمه۲ مــدینه در کدامین کوچه زهرا را زدند کجا در پیش طفلان یار مولا را زدند مـــگر آنــجا علی، دو دستش بسته بود کــه زهـــرا نـــالــه دلــش آهسته بود فاطمه، فاطمه، فاطمه۲ سکوتت ای مدینه می زند بر جان شَرر سخن بــا ما بگو از قصه دیوار و در بـــــگو از غــــربت امـــــــیر المومنین بـــگـو شــد فــاطـمـه کجا نقش زمین فاطمه، فاطمه، فاطمه۲ مـــــــدینه ای گـــــواهِ اشک پنهان علی به دامانت نهان شد دستـه گلهای علی مــــــــدینه کــــــــو بلال، بگوید تا اذان شـــده وقـــت نــماز، پیمبر را بخوان فاطمه، فاطمه، فاطمه۲
عاشق نام حسینم🌷آرزویم کربلاست🌷: اماکن_ متبرکه_ |زائران_ مکه_مدینه شعر مدیته النبی(دلــــــــم پـــــَر می زند سوی مدینه) دلــــــــم پـــــَر می زند سوی مدینه بسویم می وَزَد بـــــــــوی مدینه خـــــــدایا عـــــاشقم عاشق ترم کن نصیب مـــــــــا کنی کوی مدینه مــــدینه دلــــــم بَـــرات پر می زنه پُـشت در نــشسته و در می زند مـــــدینه صــــــفای دائمت چه شد؟ کوچه های بنی هاشمت چه شد؟ مــــدینه به زخـــــــم دل نمک زدند تـــو کوچه فاطمه را کتک زدند مـــــدینه رنـــــــگ حسن پریده بود نــمی دانم تو کوچه چه دیده بود مـــدینه شکسته بـــــــود بال و پری مــــــدینه آتش گـــرفته بود دری صـــــــدای شکستن یک در می یاد نـــــــــــاله مظلومه مادر می آید
. دوبیتی_امام_رضا_ع صلوات_امام_رضا_ع بررضا شاه خراسان صلوات بر ضامن آهوی بیابان صلوات او قبله هفتم هست و هشتم حجت کن هدیه به حضرتش هزاران صلوات اول به مدینه مصطفی را صلوات دوم به نجف شیر خدا را صلوات در کرب و بلا به شمر ملعون لعنت در طوس غریب الغربا را صلوات بر روی رضا شمس امامت صلوات بر شافع ما روز قیامت صلوات در ایام ولادتش که شادند همه بفرست به این روح کرامت صلوات بر ضامن غربت غریبان صلوات بر پادشه مُلک خراسان صلوات یارب به رضای تو رضا بود رضا خشنودی جمله اهل ایمان صلوات قم جلوه ای از جنت اعلا باشد ایران همه در سایه مولا باشد مابین قم و مشهد حضرت رضا بین الحرمین کشور ما باشد ای باده کشان سبو لبالب بزنید مِی از خُم پرفروغ مذهب بزنید ای اهل ولا امامتان آمده است ناز قدمش کف مرتب بزنید شبی یاد جنون آباد کردم علی موسی الرضا را یاد کردم میان بی کسی های شبانه هوای صحن گوهرشاد کردم طنابی از دلم بر دیده بستم دخیل پنجره فولاد کردم گویند جواز کربلا دست رضاست شاهی که تجلی گه الطاف خداست جایی که برات کربلا می گیرند آنجا به یقین پنجره فولاد رضاست با نام رضا به سینه ها گل بزنید و اشک به بارگاه او پل بزنید فرمود که هر زمان گرفتار شدید بر دامن ما دست توسل بزنیم یا علی موسی الرضا دردم دوا کن امروز از روی کرم حاجت روا کن جان معصومه عزیز شهر قم تو نظر بر شیعیان مصطفی کن السلام ای حضرت سلطان عشق یا علی موسی الرضا ای جان عشق السلام ای بهرِ عاشق سرنوشت السلام ای تربت پاکت بهشت عالم شده شاد از رخ دلشاد رضا شاد است کسی که میکند یاد رضا از دست امام عصر گیرد عیدی هر کس که گرفته جشن میلاد رضا .
. صلوات قرآنی ما طالبانِ فیض ز فیّاض سَرمدیم قرآن کتاب ماست که بر آن مقّیدیم در آفتاب حَشر نسوزیم زآنکه ما در سایۀ عنایتِ آل مُحمّدیم 🌸🌸 قرآن کلام ایزدوپیغام سرمداست قرآن نشان دهده ی هرنیک وهربداست هرجاکه هست نورهدایت یقین بدان درسایه ی محمدوآل محمداست .
حال و هوای هیئتارو دوست دارم هیئتیای با صفارو دوست دارم ذکر تموم اهل بیت خوبه ولی یه جور دیگه امام رضارو دوست دارم حرم میبینم به به    کرم میبینم به به یه جرعه سقا خونه.... کرده منو دیونه دست دلم تو دستشه.... هر جا بخواد دل منو میکشونه تو حرمت دل زارم....... امام رضا دوست دارم امام رضا دوست دارم قربون اون صحنای تو در تو برم. قربون حضرت ضامن آهو برم اراکیم(شمالیم) برا تو هدیه میارم..... کی میشه با (فتیرو)(برنج)و با جارو برم منو میبریو آقا     داری میخریو آقا پنجره فولاد میام...... منتظر یه امضام به جا شفای دردی که دارم ازت........ کرب و بلامو میخام تو حرمت دل زارم امام رضا دوست دارم امام رضا دوست دارم . . ساقی ساقی علم بالا عباس در اوج آسمان پرچم داری ای عشقت تا ابد در دل جاری در قلبم نهری از علقمه داری ای لطف تو شاهانه ای قول تو مردانه از عشق تو باید شد دیوانه دیوانه ای نامی دوران ها مرد همه میدان ها ای در ید تو اذن رفت و آمد طوفان ها .
تقدیم به آقای مهربانی ها حضرت انیس النفوس علی ابن موسی الرضا علیه السلام ماییم هم جوار تو یا حضرت رضا پروانه ی مزار تو یا حضرت رضا چون ذره بر مدار تو یا حضرت رضا هر لحظه بی قرار تو یا حضرت رضا داریم زیر سایه ات ارامش بهشت بی معنی است در حرمت خواهش بهشت آقای من سلام غریب غریب ها درمانده ایم و دل زده ایم از طبیب ها زخمی مشت واشده ی نا حبیب ها لبخند توست پاسخ امن یجیب ها ای قبله ی همیشه ی دستِ توسلم با تکیه بر نگاه تو مستِ توکلم در شهر با دعای تو باران گرفته است مهر تو سایه بر سر ایران گرفته است هر دل شکسته راه خراسان گرفته است دلمرده بود زائرتان جان گرفته است اینجا گدای ساده پر آوازه می شود با هر زیارتی نفسش تازه می شود اینجا شکسته بالی زائر سعادت است هر قطره اشک واسطه ی استجابت است عاشق تر آنكه خواهش جانش شفاعت است سرمایه ی قیامت ما این زیارت است با اینکه شهر از نفس افتاده در گناه در زیر آسمان تو داریم سر پناه یادش به خیر حال خوش بی گناهی ام حالا که روسیاه جهان تباهی ام از تو جدا نکرده مرا روسیاهی ام یادت رفیق دوره ی بی تکیه گاهی ام اذن ورود،اشک زلال است در حرم رؤیای ناامید، محال است در حرم با هر بهانه سمت حرم می کشانی ام از لطف هم جواری تان آسمانی ام مهرت چه نقش ها زده بر زندگانی ام طی گشته پای آینه هایت جوانی ام این اشک های داغ که فریاد بی صداست با گونه های پنجره فولادت اشناست زائر شدم دوباره جلال امام را از من گرفته اشک مجال کلام را آقا ببخش سادگی این سلام را می خواهم از تو وعده ی حسن ختام را عمریست از هوای هیاهو بریده ایم از هر که غیر ضامن اهو بریده ایم حسن کردی
فدای صحن و ایوان طلایت منم ریزه خور خوان عطایت خدا داند رئوف اهل عالم بود آنچه که دارم از دعایت منم عبدو تویی مولاامیرم کنار درگهت عبدفقیرم شب میلادت ای مولای عالم رسیدم محضرت حاجت بگیرم منم ذره تو خورشیدی رضا جان سراپا نور توحیدی رضا جان تمام عمر من از لطف و رحمت به قلبم نوربخشیدی رضا جان فدای خلق و خوی مهربانت فدای لطف وجود بیکرانت الاای هشتمین نور ولایت نگه کن از کرم بر میهمانت گلی از گلشن آل عبایی تومولاناعلی موسی الرضایی تو با اذن خداوند تعالی گره از کار هرکس می گشایی من امشب گشته ام مهمان کویت گرفتم آبرو از آبرویت الاای گلبن عصمت رضا جان دعا کن تا بگیرم عطر و بویت در بحر ولایت در نابی مولا من ذره ام وتوآفتابی مولا خواهم زتوای پاره قلب احمد از لطف بر این دلم بتابی مولا مست عطر و بوی این گلخانه ام دست خالی سائل این خانه ام شام میلاد تو ای شمس ولا در کنار سفره شاهانه ام الا ای آنکه هستی سرور من همیشه بوده ای تو یاور من شب میلادت ای نور خدایی بکش دست نوازش برسرمن رضا جان معنی صبر و ثباتی برای شیعیان باب نجاتی به اذن حضرت پروردگارت تو حلال تمام مشکلاتی .
. سبک یازده ذی القعده آمدنوریزدان جلوه گرشد در گلستان ولایت نخل عترت پرثمر شد همه عالم غرق درنور شهریثرب وادی طور از سپهر دین و قرآن آمده نورالانور یابن زهرا یا رضا جان(۲) خانه موسی بن جعفر شده امشب همچو گلشن گو به نجمه مادراو، زین پسر چشم تو روشن پسرموسی بن جعفر آمده ازنسل حیدر او بود پاک و مطهر پاره قلب پیمبر یابن زهرا یا رضا جان باردیگر غنچه ای از باغ عصمت واشدامشب هفتمین نور ولایت از کرم بابا شد امشب هستی موسی بن جعفر آمده امشب به دنیا در جنان همراه حیدر. شادمان گردیده زهرا یابن زهرا یا رضا جان آمده خورشیدهشتم هدیه ای ازسوی سرمد از تبار حیدر است و عالم آل محمد او امام هشتمین است عاشقان خورشید دین است این پسر تا روز محشر شیعه را حبل المتین است یابن زهرا یا رضا جان این پسرازنسل طاهاحامی دین مبین است پسر نجمه بوداو،نورچشم متقین است شیعیان رانورعین است رهروراه حسین است گل گلخانه عصمت ،او امید عالمین است یابن زهرا یا رضا جان توصفابخش دل ما،جان ختم المرسلینی منجی وروشنگردین چون امیرالمومنینی تومعین الضعفایی تو غریب الغربایی یارضابااذن داور چون علی مشکل گشایی یابن زهرا یا رضا جان مهربان مهربانان شامل احسان شدم من شب میلادت رضاجان برشمامهمان شدم من من غلامی روسیاهم آمدم برتوپناهم یارضاجان جوادت از کرم بنما نگاهم یابن زهرا یا رضا جان همچو زهرا مادر خود یا رضا خیر کثیری چون امیر کل عالم تا صف محشر امیری سوی تو بادست خالی. آمده عبدفقیری گشته مهمان سرایت تارضادستم بگیری یابن زهرا یا رضا جان صحن وایوان طلایت جنت هرشیعه باشد هر کسی حب تو دارد دردوعالم بیمه باشد بسکه خوب ومهربانی هیچکس راتو مرانی ای امید اهل عالم بر همه آرام جانی یابن زهرا یا رضا جان حرم توعطروبوی کربلا دارد رضا جان هرکه آیددرحرم حال دعاداردرضاجان حرم پاکت بهشتم مهروحبت درسرشتم نظری کن شب میلاد آقا جان برروی زشتم یابن زهرا یا رضا جان حرم تو جنت ماست،مهروحبت عزت ماست این حریم با صفایت جای امن ملت ماست شدولایت کوله بارم هرچه دارم ازتودارم وقت مرگ و احتضارم آقاجون در انتظارم یابن زهرا یا رضا جان .
. عشق تو بوَدمایه ی خیر و برکات ریزد زلب مطهرت آب حیات با صوت جلی بیا دمادم بفرست بر حُجتِ حق، ضامن آهو صلوات .
داستانهایی از کرامات امام رضا (ع)    صله‌ي امام رضا عليه السلام به يك شاعر با اخلاص : مرحوم حاج شيخ ابراهيم صاحب الزماني از مداحان مخلص و مرثيه خوانان باسوز اهل بيت عليه السلام بود او سال‌ها پيش از شروع درس مرحوم آيه الله حائري بنيانگذار حوزه‌ي علميه‌ي قم ،دقايقي چند روضه مي‌خواند و آنگاه آيت الله حائري درس خويش را آغاز مي‌كرد . او داستاني شنيدني دارد كه از حضرت رضا عليه السلام براي مدح خويش صله دريافت داشته است ! خود نقل مي كرد كه يك بار مشهد مقدس مشرف شدم و مدتي در آنجا اقامت گزيدم . پولم تمام شد و كسي را هم براي رفع مشكل خويش نمي‌شناختم. از اين رو قصيده‌اي در مدح حضرت رضا عليه السلام سرودم و فكر كردم كه بروم و آن را براي توليت آستان مقدس بخوانم و صله بگيرم با اين نيت حركت كردم، اما در ميان راه به خود آمدم كه چرا نزد خود حضرت رضا عليه السلام، نروم و آن را براي وي نخوانم ؟! به همين جهت كنار ضريح رفتم و پس از استغفار و راز و نياز با خدا، قصيده‌ي خود را خطاب به روح بلند و ملكوتي آن حضرت خواندم و تقاضاي صله كردم .ناگاه ديدم دستي با من مصافحه نمود و يك اسكناس ده توماني در دستم نهاد . بي‌درنگ گفتم :« سرورم ! اين كم است » ده توماني ديگر داد باز هم گفتم : « كم است » تا به هفتاد تومان كه رسيد، ديگر خجالت كشيدم تشكر كردم و از حرم بيرون آمدم . كفش‌هاي خود را كه مي پوشيدم، ديدم آيه الله حاج شيخ حسنعلي تهراني، جد آيت الله مرواريد، با شتاب رسيد و فرمود :« شيخ ابراهيم ! » گفتم : « بفرماييد آقا !» گفت:«خوب با آقا حضرت رضا عليه السلام روي هم ريخته‌اي، برايش مدح مي‌گويي و صله مي‌گيريد. صله را به من بده » بي‌معطلي پول‌ها را به او تقديم كردم و او يك پاكت در ازاي آن به من داد و رفت وقتي گشودم ديدم دو برابر پول صله است يعني يكصد و چهل تومان .(4)   اي كه بر خاك حريم تو ملائك زده بوس رشك فردوس برين گشته ز تو خطه توس هركه آيد به گدايي به در خانه‌ي تو حاش لله كه زدرگاه تو گردد مأيوس .
. کرامات امام رضا از زبان بزرگان (ع)    پاسخ امام هشتم عليه السلام به نامه‌ي يكي از زائران آقا ميرزا حسن لسان الأطباء از اهالي اشرف مازندران نقل كرد در زماني كه حاجي ملا محمد اشرفي از مشاهير علما در زادگاه خود اشرف ( بهشهر ) زندگي مي‌كرد، من يك بار عازم زيارت حضرت رضا، عليه السلام شدم . براي خداحافظي و امر وصيت نامه‌ي خود خدمت ايشان رفتم و چون دانست كه به زيارت ثامن الائمه عليه السلام مي روم، پاكتي به من داد و فرمود : « در اولين روزي كه به حرم مشرف شدي، اين نامه را تقديم امام رضا عليه السلام كن و در مراجعت جوابش را گرفته، برايم بياور.» با خود گفتم : يعني چه ؟ مگر امام رضا عليه السلام زنده است كه نامه را به او بدهم؟! چگونه جوابش را بگيرم؟! اما عظمت مقام آن دانشمند مانع شد كه اين مطلب را به ايشان بگويم و اعتراض نمايم . هنگامي كه به مشهد مقدس رسيدم، در اولين روز زيارت، براي اداي تكليف نامه را به داخل ضريح انداختم . بعد از چند ماه موقع مراجعت براي زيارت وداع به حرم مشرف شدم و اصلاً سخن حاجي را كه گفته بود جواب نامه‌ام را بگير و بياور، فراموش كرده بودم . بعد از نماز مغرب و عشا درحال زيارت بودم كه ناگاه صداي مأموري بلند شد كه زائران از حرم بيرون روند تا خدام به تنظيف حرم بپردازند . وقتي نماز زيارت را تمام كردم، متحير شدم كه اول شب چه وقت در بستن است ؟ ولي ديدم كسي جز من در حرم نيست ! برخاستم كه بيرون روم، ناگاه ديدم سيد بزرگواري در نهايت شكوه و جلال از طرف بالا سر با كمال وقار به سوي من مي آيد . همين كه به من رسيد، فرمود : حاجي ميرزا حسن ! وقتي به اشرف رسيدي پيغام مرا به حاجي اشرفي برسان و بگو : آيينه شو جمال پري طلعتان طلب جاروب زن به خانه و پس ميهمان طلب در اين فكر بودم كه اين بزرگوار كه بود ؟ كه مرا به اسم خواند و پيغام داد يك مرتبه متوجه شدم اوضاع حرم به حالت اول برگشته، برخي نشسته و بعضي ايستاده به زيارت و عبادت مشغول هستند فهميدم كه اين حالت مكاشفه بوده است . وقتي به وطن مراجعت كردم، يكسره به خانه مرحوم حاجي اشرفي رفتم تا پيغام امام عليه السلام را به وي برسانم همين كه در را كوبيدم، صداي حاجي از پشت در بلند شد كه : « حاجي ميرزا حسن ! آمدي ؟ قبول باشد . آري : آيينه شو جمال پري طلعتان طلب جاروب بزن به خانه و پس ميهمان طلب سپس افزود:« افسوس ! كه عمري گذرانديم و چنان كه بايد و شايد صفاي باطن پيدا نكرده‌ايم !» (3)  .
. کرامات امام رضا    شفاي عالمي وارسته توسط امام هشتم عليه السلام و اعطاي كرامت به وي آيه الله وحيد خراساني نقل كرد : مدت بيست سال در مدرسه حاج حسن مشهد تحت سرپرستي مرحوم حاج شيخ حبيب الله گلپايگاني - كه سال‌ها در مسجد گوهر شاد امام جماعت بود - بودم . ايشان روزي به من فرمود : « مدتي در تهران مريض و بستري شدم . روزي به جانب حضرت رضا عليه السلام رو كرده گفتم : آقا ! من چهل سال تمام پشت در صحن، در سرما و گرما ،‌سجده‌ي عبادت پهن كرده ،نماز شب و نوافل مي خواندم و بعد خدمت شما شرفياب مي گشتم حال كه بستري شده‌ام، به من عنايتي بفرماييد . ناگاه در همان حال بيداري ديدم در باغ و بستاني خدمت حضرت رضا عليه السلام قرار دارم ايشان از داخل باغ گلي چيده به دست من دادند من آن گل را بوييدم و حالم خوب شد جالب‌تر آن كه دستي كه حضرت رضا عليه السلام به آن دست گل داده بودند، چنان با بركت بود كه بر سر هر بيماري مي‌كشيدم، بي‌درنگ شفا مي‌يافت ! البته در همان روزهاي نخست با يك مرتبه دست كشيدن بيماري‌هاي صعب العلاج بهبود مي يافت، ولي بعد از مدتي كه با اين دست با مردم مصافحه كردم، آن بركت اوليه از دست رفت و اكنون بايد دعاهاي ديگري را نيز بر آن بيفزايم تا مريضي شفا يابد .» آنان كه خاك را به نظر كيميا كنند آيا بود كه گوشه‌ي چشمي به ما كنند؟ .
کرامات امام رضا (ع)   دستگيري امام هشتم عليهم السلام از زائران در راه مانده : محدث نوري رضوان الله عليه نقل مي‌كند : يكي از خدمتگزاران حرم مطهر حضرت رضا عليه السلام گفت : در شبي كه نوبت خدمت من بود، در رواقي كه به دارالحفاظ معروف است، خوابيده بودم . ناگاه در خواب ديدم كه در حرم مطهر باز شد خود حضرت امام رضا عليه السلام از حرم بيرون آمدند و به من فرمودند :« برخيز و بگو مشعلي فروزان بالاي گلدسته ببرند، زيرا جماعتي از اعراب بحرين به زيارت من مي‌آيند و اكنون در اطراف « طرق » ( هشت كيلومتري مشهد ) بر اثر بارش برف راه را گم كرده‌اند برو به ميرزا شاه نقي متولي بگو مشعلها را روشن كند و با گروهي از خادمان جهت نجات و راهنمايي آنان حركت كنند .» آن خادم مي‌گويد : از خواب پريدم و فوري از جا برخاستم و مسؤول خدام را از خواب بيدار كرده و ماجرا را برايش گفتم او نيز با شگفتي برخاست و با يكديگر بيرون آمديم در حالي كه برف به شدت مي باريد مشعلدار را خبر كرديم و او به سرعت مشعلي روي گلدسته روشن كرد آنگاه با عده‌اي از خدام حرم به خانه‌ي متولي رفتيم و ماجرا را برايش شرح داديم سپس با گروهي مشعلدار به طرف طرق حركت كرديم نزديك طرق به زوار رسيديم . آنان در هواي سرد و برفي ميان بيابان گويي منتظر ما بودند . از چگونگي حالشان جويا شديم گفتند : ما به قصد زيارت حضرت رضا عليه السلام از بحرين بيرون آمديم امشب گرفتار برف و سرما شده و از راه خارج گشتيم و ديگر نمي‌توانستيم مسير حركت را تشخيص دهيم تا اينكه از شدت سرما دست و پاي ما از كار افتاد و خود را آماده‌ي مرگ نموديم . از مركب‌ها فرود آمديم و همه يك جا جمع شديم . فرش‌هايمان را روي خود انداختم و شروع به گريستن كرديم و به حضرت رضا عليه السلام متوسل شديم . در ميان مسافران مردي صالح و اهل علم بود . همين كه چشمش به خواب رفت، حضرت رضا عليه السلام را در خواب زيارت نمود ،كه به او فرمود : « برخيز ! كه دستور داده‌ام چراغ‌ها را بالاي مناره‌ها روشن كنند. شما به طرف چراغ‌ها حركت كنيد .» همه برخاستيم و به طرف چراغ‌ها حركت كرديم كه ناگاه شما را ديديم .» (2)               اي نفست چاره‌ي درماندگان               جزتوكسي نيست كس بي‌كسان       چاره‌ي ما ساز كه بيچاره‌ايم                گر توبراني، به كه روي آوريم      يار شواي مونس غمخوارگان               چاره‌ كن اي چاره‌ي بيچارگان    قافله شد، بي كس ما ببين                اي كس ما بي‌كسي ما ببين .
 نوشتها : (1) بحارالانوار 49/98. (2) دارالسلام ، ج 1/267. (3) کرامات رضویه ، ج 2 ، ص 64. (4) کرامات الصالحین ، ص 216.  برای امام رضا ع (منبع )
علیه السلام 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ سلطان خراسان نه، که سلطان جهان است ثابت شده فیضش همه جا در جریان است در "بست بهایی" شب شعری شده بر پا احساس غزل خوانی ما در غلیان است هر کس که نرفته ست به پابوسی سلطان "اشک غمش از هر مژه چون سیل" روان است عمری ست که "نان رضوی" نان شب ماست هر کس به طریقی پی یک لقمه ی نان است نزدیک تر است از رگ گردن به گدایش "چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است" امروز رضا گفت که فردای قیامت هر کس که شده زائر ما، از خودمان است رنگین شده سجاده ی ما با می نابش ما جام به دستیم و رضا پیر مغان است ما را به غلامی خودش شاه پذیرفت با ما به از این بود که با خلق جهان است یک خادم خوش رو وسط شعر به من گفت برخیر پسر جان! که دگر وقت اذان است .
با همین سوز که دارم بنویسید حسین هر که پرسید ز یارم بنویسید حسین ثبت احوال من از ناحیۀ ارباب است همۀ اهل و تبارم بنویسید حسین خانۀ آخرتم هست قدمگاه حبیب سر در قصر مزارم بنویسید حسین هر که پرسید چه دارد مگر از دار جهان همۀ دار و ندارم بنویسید حسین من دلم را ز شکیبایی زینب دارم همۀ صبر و قرارم بنویسید حسین هیچ شعری ننویسید به روی کفنم با گِلِ تربت یارم بنویسید حسین تا نپرسند ز من هیچ سؤال آن دو مَلک به روی سینۀ زارم بنویسید حسین گلشن و باغ و بهشتم همه در هیئت اوست همۀ باغ و بهارم بنویسید حسین روی پیشانی من هرچه که بیمار شدم با همه حال نزارم بنویسید حسین هرکه پرسید که در چلّه نشینی چه کنم؟... اربعین با که گذارم؟ بنویسید حسین دست بر شاکلۀ هیئتیِ من نزنید گفت یارم به عذارم بنویسید حسین آری از کرب و بلایش نتوان دست کشید حاجت قافله دارم بنویسید حسین ۳ ۰ مسافر کربلا
اگر تو چهره گشايي چه منّت است ز حورم و گر تو خنده نمايي چه حاجت است به نورم دلم به ياد تو طور است و سينه وادي سينا نه دل به وادي سينا بود نه چشم به طورم به چشم پادشهان ناز مي‌كند كف پايم اگر فتد به سر كوي سائل تو عبورم ميان عاشق و معشوق نيست بُعد مكاني تو در كنار من استي كه گفته من ز تو دورم نوشته اند به پيشانيم ز صبح ولادت كه من به خاك سليمان عشق بنده ي مورم اگر به كوي تو ميرم ولادت است مماتم و گر به مهر تو نازم عبادت است غرورم مرا چه كار به بزم بهشت و ساغر و ساقي رخ تو باغ جنان چشم تو است جام طهورم بهشت من بود آنجا كه جاي پاي تو باشد تفاوتي نكند اوج عرش و حفره ي گورم خدا گواست كه طول حيات نوح نيرزد به لحظه اي كه به كويت دهند فيض حضورم از آن سبب شده‌ام «ميثم» شما كه به عالم بود ثناي شما اهلبيت شعر و شعورم .