eitaa logo
امام حسین ع
27.7هزار دنبال‌کننده
435 عکس
2.3هزار ویدیو
2.2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. 🌹 تموم زندگیم غمه بدون تو بدون تو نباشی حیدر میمیره بجون تو بجون تو میگیرم انتقام قسم بخون تو بخون تو تموم زندگیم و من مدیون تو مدیون تو کی میتونه مثل تو، بگیره ،غم و از دل علی آخه عشق پاک تو ، عجینه ، با آب و گل علی کی میتونه مثل تو ، بده جون،به روح و جسم علی روزایی که میبری ، تو با عشق، فاطمه اسم علی اسمت شد ورد زبونم عشقت شد وصله جونم منکه بی تو نمی تونم بازم خوب میشی میدونم 🌹🌹 تموم زندگی من کجا میری کجا میری قصد سفر کردی چرا تنها میری تنها میری چرا بدون من از این دنیا میری دنیا میری از پیش مرتضی پیش بابا میری بابا میری مگه از یاد علی ، میره که ، چی آوردن ب سرم پیش چشمای ترم ، چجوری ، اونا کشتن پسرم مگه از یاد علی ،میره که، رد شدن از رو تنت یجوری تورو زدن ، پر خون ، شده کل بدنت پشت در سوخته وجودت پاشید از هم تار و پودت غرق خون تن کبودت رفت از دست بود و نبودت 🌹🌹🌹 زندگی بی تو فاطمه، سخته برام سخته برام از غم هجرت این روزا خونه چشام‌خونه چشام یه بغض سنگینی دارم توی صدام توی صدام کاش که میشد تو‌این سفر باهات بیام باهات بیام تو بگو زینب تو ، چجوری ، خونه رو‌ بگردونه تو بگو چکار کنم ، که حسین،دیگه تشنه نمونه چی شده آخه چرا حسنت داره لکنت زبون هی میگه این اتفاق ،میمونه آخه بین خودمون این زخم سینه عذابه این درد تو بی حسابه دنیای همه سرابه حال ما خیلی خرابه یا زهرا ... .👇
. |⇦•تو آسمان ادب... سلام الله علیها اجرا شده ۱۴۰۲ به نفسِ حاج عباس واعظی ●━━━━━━─────── سلام ما به تو ای هاجر چهار ذبیح درود ما به تو ای مریم چهار مسیح سپهر نورفروز سه اختر و یک ماه عجب نه خوانم اگر مادرت به ثارالله سلام بر تو و ابناء و شوهرت مادر به عطر دامن عباس پرورت مادر ادب به قامت زهرایی ات قیام کند وفا به غیرت عباس تو سلام کند اگر چه با همه گفتی کنیز زهرایی به چشم آل پیمبر عزیز زهرایی تو بعد فاطمه در بیت وحی فاطمه ای تو آسمان ادب را همیشه قائمه ای *جان عالم فدای شما بانو و فرزندان شما به ویژه عباس شما... شما امضا کن حرم عباس شما، عباس عزیز شما امضا کنن کنار قبر ویران شما عرض ادب کنیم..خانم بزرگواری که شاعره بود و شعر می سرود و میخوند و روضه می خوند و گریه می کرد و افشا گری می کرد به همین خاطر به نقلی با عسل مسموم کردن این خانم رو و به شهادت رسوندن.انشا الله حرم بسازیم براش از باب العباس وارد شیم کنار قبر این بی بی* بهشت شیفته ی چار لاله ی یاست کلید باب حوائج به دست عبّاست هزار قافله دل پای بست فرزندت نشانِ بوسه ی مولا به دست فرزندت *عباس رو بغل گرفت مولا ام البنین منتظره ببینه چه واکنش و عکس العملی آقا نشون میدن دید حضرت دستای عباس رو میبوسن و گریه میکنه آقا ایرادی داره این دست ها؟ نه.. میشه بگین چرا گریه می کنین؟ فرمود: همین دست ها رو یه روز کربلا از بدن جدا می کنن* نبودم نه دیدم که محشر به پا شد شنیدم دو دست تو از تن جدا شد میدونم که خیلی خجالت کشیدی صدای عمو آب رو وقتی شنیدی *همه میومدن برا خداحافظی توی مدینه هر کی حرفی میزد یکی به ابی عبدالله می گفت: آقا نرو قربونت برم.. مگه کوفیا رو نمیشناسی؟ یکی میگفت: آقا لااقل زن و بچه ها تو نبر..اما خانم ام البنین اومد صدا زد حسین‌جان عزیزم سلام منو به مادرت زهرا برسان.. (اون جمله ای که میخوام بگم و همه عرض ادب کنن..) خیلیا آمدن مادر پسری خداحافظی و وداع کردن. اباالفضل اومد مقابل مادر ام البنین تا اومد جلو خانم خودشو عقب کشید..عباسم مگه نمیبینی حسین داره نگاه می کنه مگه نمیدونی حسین مادر نداره.....«حسین.....» .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
. |⇦•سلام‌ ما.. وفات حضرت أُم البَنین سلام الله علیها اجرا شده به نفس کربلایی ●━━━━━━─────── سلام ما به تو ای هاجرِ چهار ذبیح درود ما به تو ای مریمِ چهار مسیح سپهرِ نورفروزِ سه اختر و یک ماه عجب نه خوانم اگرمادرت به ثارُ الله سلام بر تو و ابناء و شوهرت، مادر بـه عطرِ دامنِ عباس پرورت ، مادر ادب به قامت زهرایی ات قیام کند وفا به غیرت عباس تو سلام کند اگر چه با همه گفتی کنیزِ زهرایی به چشم آل محمّد عزیز زهرایی فرمود بچه ها ، آقازاده ها ، من نیومدم براتون مادری کنم ، من کجا و مادر شما فاطمه ی زهرا کجا ؟ من اومدم کنیزِ درِ خونه ی مادرتون زهرا باشم ...* تو بعد فاطمه در بیت وحی، فاطمه ای تو آسمان ادب را همیشه قائمه ای به نفس پاکِ محمّدتو همدمی مادر مسیحِ عشق و ادب را تو مریمی مادر بهشت، شیفته چار لاله یاست کلید بابِ حوائج به دست عبّاست هـزار قافله دل پای بست فرزندت نشان بوسه مولا به دست فرزندت *یه روز دید مولا، قنداقه عباسشو بغل گرفته، هی دستاشو می بوسه ، ... آقاجانم، آیا دستای بچم، عیب و نقصی داره ؟ ... نه اُمُّ البنین، دارم این دستهارو می بوسم، آخه یه روزی قراره برای حسینم ازبدن جدا بشه ...* (۱) حسین را که بسی داشت در کنار، شهید به جز تو نیست کسی مادرِ چهار شهید به چار ماهِ خود اشکی نریختی ز دو عین گریستی به حسین و گریستی به حسین *گفتند اُمُّ البنین عباست رو کُشتند، گفت از حسین چه خبر ؟ اُمُّ البنین، یکی یکی پسرایت را کشتند، گفت بگید از حسین چه خبر؟ ... انگار نه انگار ... فقط اول براش مهم این بود، ببینه چه بلایی بر سرِ حسین اومده ...* اگر تو نام نبردی ز شاخه یاست گریست دیده ی زهرا برای عبّاست * یه مادر از یک پسر احترام گرفت، یه مادر هم از یک پسرِ دیگه احترام گرفت، دو تا مادر تلافی کردند..* اگر تو نام نبردی ز شاخه یاست گریست دیده ی زهرا برای عبّاست *تو اینجا گفتی حسین، فاطمه هم کنار علقمه، هی صدا میزد : آی پسرم، عباسم ...* الا تمام وجودت پُر از نوایِ حسین به گریه نائبةُ الزینبی برای حسین روایتِ عطشِ کربلاست در اشکت سلامِ گریه کنان حسین، بر اشکت سرود زخم گلوی حسین وِردِ لبت خلوص زینب و عبّاس در نماز شبت تو مادر شهدا، همسرِ علی هستی هزار حیف، غریبانه چشم خود بستی *چرا میگه غریبونه، مگه شب برداشتند، نه والله، روز برداشتند ، اما : ..* خزان رسید چو بر برگِ لاله یاست نبود ، جعفر و عثمان و عون و عبّاست *مادرِ چهارتا پسره، اما وقتی از دنیا رفت، یه دونه پسراش نبودند زیرِتابوتش رو بگیرند؟ این مادر خیلی غریبانه تشییع شد ... * سپهر و مِهر و مَه وکوکبت کجا بودند ؟ علی، حسین، حسن، زینبت کجا بودند ؟ هَماره ریخت به رخ از دو دیده، یاقوتت اگر به دوش غریبانه رفت تابوتت دگر به پیکرت آثارِ تازیانه نبود دگر مراسم تشییعِ تو شبانه نبود تو داغدارِ شهید کنارِ علقمه ای همیشه فاطمه بودی، همیشه فاطمه ای نگه به خاطرِذریّه ی بتولم کن مرا که «میثمِ» آلوده ام، قبولم کن ... *روزها می اومد، چهار صورت قبردرست میکرد، می نشست، انقده گریه میکرد خانم، حرف دلش این بود :* دیگر مرا، اُمُّ البنین نخوانید زیرا که من، دیگر پسر ندارم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 📚(۱) الخصائص العباسیه، ۱۴۲۰قمری صفحه ۶۴-۷۱.(کلباسی) مولد العباس بن علی، ۱۳۷۲قمری صفحه ۶۱-۶۲ (ناصری) چهره درخشان قمر بنی هاشم، ۱۳۷۸ شمسی ص۱۴۰ (خلخالی) س‍وگ‍ن‍ام‍ه‌ ام‍ام‌ ع‍ل‍ی‌ (ع‍ل‍ی‍ه‌ال‍س‍لام)‌ نوشته عباس عزیزی نسخه متنی  صفحه : 185/ 11 س‍ی‍ص‍د و ب‍ی‍س‍ت‌ داس‍ت‍ان‌ از م‍ع‍ج‍زات‌ و ک‍رام‍ات‌ ام‍ی‍رال‍م‍ؤم‍ن‍ی‍ن‌ ع‍ل‍ی‌ (علیه السلام) نوشته عباس عزیزی نسخه متنی صفحه : 162/ 57 .👇
. یا اباصالح المهدی چون کودکی که گوید: « بابای من! کجایی؟ » گویم به تو امیدِ فردای من! کجایی؟ هرلحظه‌ای که هستم، هستم به خاطر تو حیثیّتِ وجود و معنای من! کجایی؟ دنبال غیر، اگر هم رفتم پیِ تو بودم تنها تویی حبیبم، تنهای من! کجایی؟ تو یوسفِ زمانی، طاووس ِ در جنانی ای مظهر محمّد! زیبای من! کجایی؟ چون تشنه‌ای هراسان، در انتظار باران... گویم به ساحت تو دریای من! کجایی؟ مجنون، کجا و عبدت!؟ لیلا کجا و قَدرت!؟ دلدار بی قرینه! لیلای من! کجایی؟ هر شب به شوق وصلت بر هم نَهَم نظر را دلتنگیِ مُدام ِ شب های من! کجایی؟ بی تو تمام سالم در سردی زمستان، فصل بهار عمرم! رؤیای من! کجایی؟ ای وارث علیّ و زهرا و بچه هایش! فرمانروای قلبِ شیدای من! کجایی؟ از ترس بی تو مُردن، افتاده‌اَم به لرزش آرامش جهان و دنیای من! کجایی؟ ای در صباح جمعه، نجوای من، کجایی؟ ای در غروب جمعه، آوای من، کجایی؟ گفتم اگر کجایی، عیب از من است و جُرمم من اشتباه گفتم مولای من کجایی هر لحظه ای قرارم ،پیوسته ای کنارم من را ببخش گفتم آقای من کجایی ۱۴۰۳/۱۰/۱۰ ✍ .............. آقای نوری توی پی ویش نوشته: منو اعمالم ربطی به امام زمان نداریم.. ............. دین را با افراد و عملکردشان پس نزنیم.. .
. |⇦•گریه می کنم برات.... و توسل به علیه السلام علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج‌محمد رضا طاهری ●━━━━━━─────── گریه میکنم برات تموم زندگی من فدات یه عمره آرزو دارم آقا بهم بگن گدای سامرا باز بگو که دعوتی به سفره ی غذای حضرتی چقدر دلم میخواست آقا باشم تو صحن تو شب شهادتی دوباره شال مشکی تون آقا! نشسته رو دوشم ببین که مثل زهرا، سیاهپوشم «آقای من غریبِ سامرا..» دست غم سپردنت شبونه از تو خونه بردنت درست شبیه عمه زینبت تو مجلس شراب آوردنت پشت خونه اتون آقا آتیش و هیزمی دیگه نبود دیگه تو کوچه ها زمین نخورد عزیزتون توی آتیش و دود شما نهایت صبری ولی همه میگن افسوس یه مَردو میکشه آخر غم ناموس «آقای من غریب سامرا..» *حالا ببرمت اونجایی که غم ناموس اون آقا رو کشتش، هی میگفت: "نفسی علی زفراتها محبوسه.."* روضه های پشت در دلت رو کرده زار و خون جگر به یاد فاطمه زبون بگیر که افتاده چطور ز پشت در میسوزی و هی میگی تو خونه اومدن چهل نفر سؤالتو کسی جواب نداد که مادرت رو کشته میخ در چقدر نفس نفس میزد به یا علی توسل کرد هر چی زدن برا حیدر، تحمل کرد «وای مادرم بمیرم برات..» امام هادی خیلی غریبه، نانجیب متوکل گفت بذار ما کارو انجام بدیم، هیچ ردّی هم از ما تو تاریخ نباشه، گفت آقا رو بندازین تو بیشه ی درندگان، حیوانات درنده، شیر و پلنگ و هر چی که باشه، گفت: حیوانات بدنشو تکّه تکّه میکنن گردن ما هم نمیفته، ساعتی بعد اومدن نگاه کردن از بالای اون بیشه، دیدن شیرها همه اومدن پوزه هاشونو روی پای آقا گذاشتن... روضه م امشب این باشه، میخوام بگم درندگان، وحوش، حیا کردن، پوزه هاشونو رو پای حضرت گذاشتن به رسم ادب، من بمیرم برای اون آقایی که درندگانِ انسان نما اومدن تو گودال، یه نفر با نيزه میزنه، یه عده با شمشیر میزنن، یه عده سنگ میزنن، پیرمردها قُربَةً اِلی الله میومدن، عصاشونو بر بدن ابی عبدالله...* .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
. ۱۲۱۱ ز داغ بابایم اگر چه می‌نالم کنار جسم او به یاد گودالم بر تن بابایم جای سنانش نیست ردّ کبودی‌هم روی دهانش نیست تن ابوطالب دگر نشد عریان بابای مظلومم دمی نشد عطشان میاد یه روزی که توو تنگیِ گودال حسینِ من میره با نیزه‌ای از حال حسین می‌افته زینب می‌میره می‌بینه که خنجر با گلو درگیره .