روضه این شهید حجت بود.mp3
3.2M
#شهید_ارمان_علی_وردی
🎤مداح: کربلایی وحید محمدی
🕘دوشنبه ۹ آبان
زمینه این سینه زنی استغفارمه.mp3
8.67M
🎤مداح: کربلایی #وحید_محمدی
🕘دوشنبه ۹ آبان
این سینه زنی ، استغفارمه
گریه واسه تو ، هر شب کارمه
هر شب / با زینب / گریون توام
هرشب / با روضه / مجنون توام
منم مجنونت سیدی یا مولا اباعبدالله
بشم قربونت سیدی یا مولا اباعبدالله
اباعبدالله
.........
این چشمای خیس ، هستی منه
اسمت که میاد ، قلبم می زنه
قلبم / می کوبه / با یاد حرم
آقا / می دونی / خیلی نوکرم
به ما رحمت کن سیدی یا مولا اباعبدالله
حرم قسمت کن سیدی یا مولا اباعبدالله
اباعبدالله
..........
عشق فاطمه ، دنیای منی
من جار می زنم ، آقای منی
یک روز / توو روضه / یا توو کربلات
جونِ / مادرم / جون میدم برات
عزیز الزهرا سیدی یا مولا اباعبدالله
شه عاشورا سیدی یا مولا اباعبدالله
اباعبدالله
وحید محمدی✍
۳۱ خرداد ۱۴۰۱
#زمینه_مناجاتی
#زمینه_احساسی
#شور_احساسی
زمزمه خواهرت به نفس نفس افتاد.mp3
4.3M
🎤مداح: کربلایی وحید محمدی
🕘دوشنبه ۹ آبان #زمزمه
.
#شور
#امام_حسین
#زمزمه #فراق_کربلا
سید رضا نریمانی
●━━━━━━───────
صَلَّی اللهُ عَلَیکَ یا عطشان
مقتل میگه افتادی آقا جان
از روی زین رو خاک و خون غلتان
آقایِ من!
مقتل میگه از مادر آب خواستی
آقا بردند پیرُهنت رو راستی
آقایِ من!
تنها نذار اُمُّ المَصائب رو
خیمه نفرست اسبِ بی صاحب رو
مقتل میگه پنجه تو موت کردن
بی پیرُهن هی زیر و روت کردن
خواهرت به نفس نفس افتاد
خیمه دست شمر و شَبَس افتاد
ــــــــــــــــــــــــ
#زمزمه
#فراق_کربلا
تنها موندیم بی کربلا موندیم
تو روضه ها دسته به دعا موندیم
دیدی آقا اربعین جا موندیم
(دیدی آقا از حرم جا موندیم)
آقای من میشه سایت روی سرم باشه
روزیم امشب خواب حرم باشه
عشقت سهم این نوکرم باشه
آقای من
من تو رو از بچگی می شناسم
مهربونتر از مادری واسم
زیر دین بیرق عباسم
آقای من
صلی الله علیک یا عطشان
مقتل میگه افتادی آقا جان
از روی زین رو خاک و خون غلتان
آقای من
مقتل میگه از مادر آب خواستی
آقا بردند پیرهنت رو راستی
آقای من
تنها نذار ام المصائب رو
خیمه نفرست اسب بی صاحب رو
مقتل میگه پنجه تو موت کردن
بی پیرهن هی زیر و روت کردن
خواهرت به نفس نفس افتاد
خیمه دست شمر و شَبَس افتاد
............
4_6005628164129164567.mp3
6.58M
#شور #زمینه #زمزمه مقتل
کربلایی مهدی گلپور 🎤
دیگه توونی نداری
به تنت جوونی نداری
خواهر تو از غم تو دل خون شده
می بینم پر پر زدنت
نیزه ای رو تو دهنت
قاری قران دهنت پر خون شده
شرر تو به جانش نزن
چکمه به دندانش نزن
بس کن دیگه شمر انقدر زجرش نده
سر به سر سرش نزار
خنجر رو حنجرش نزار
ببین که زهرا مادر من اومده
لا اقل تیزش کن
خنجر کند که سرو نمی بره
لا اقل تیزش کن
بزار راحت این گلو رو ببره
پا تو بر دار نامرد
بو سیده اون سینه رو که مصطفی
پاتو بر دار نامرد
بزار راحت بزنه که دست و پا
وااا. حسین. حسین. حسین
از من نکرد حیا نشست
روی سینت با پا نشست
به پهلوت نیزه می کنه فرو حسین
سر تو از تن می بره
از پشت گردن می بره
چی کار کنه خواهر تو بگو حسین
چقد گیسوت ریخته به هم
وضع گلوت ریخته به هم
سر تو رو نیزه زدن مقابلم
بگو باید چی کار کنم
بمونم یا فرار کنم
حالا که تنها میونه اراذلم
دلم و بد جوری
غم و غصه ی تو سوزونده حسین
ته گودال تنها
پیکر عریانه تو مونده حسین
بعد تو من باید
تو کوچه بازارا دربه در بشم
بعد تو من باید
با شمر و حرمله همسفر بشم
#رضا_نصابی✍
.
.
#امام_زمان
#گریز_به_کربلا
روز را شب می کنم با درد بی بال و پری
هیچ دردی نیست از این درد ، درد بد تری
ماجرای من شده مانند مرد یخ فروش
آب دارد می شود عمر و ندارم مشتری
نیمه ی شب از خیابان ها سراغم را بگیر
روزگار عاشقی یعنی همین در به دری
گریه هایم را بگیرى زیر گریه میزنم
هر چه را دارم بگیر از من بده چشم ترى
کربلایم دیر دارد میشود کاری بکن
بی کسی ام را نکن با دوری ات یادآوری
یا ولی الله، کارم لنگ گوشه چشم توست
رب نمی بخشد مرا تا از گناهم نگذری
نوجوان بودم شدم دیوانه ی کویت حسین
آه از آن ساعتی که... روضه های کوثری...
تازه میگردد برایم روضه ی عصر دهم
چشم من هر بار می افتد به معجر، روسری
پیش چشم مادرت پیش نگاه خواهرت
حنجرت را ریش ریشش کرد آخر خنجری
نعل تازه ساختند و بر تنِ تو تاختند
پشت و رویت را یکی کردند از خیره سری
مثل نعلی که کمی از پیکرت را کند و برد
برد همراه خودش انگشت را انگشتری
بچه هاى فاطمه از قافله جا مانده اند
ساربان آهسته تر داری مگر سر مى برى
زجرهای زجر این ضرب المثل را باب کرد:
صد پسر در خون بغلتد گم نگردد دختری”
گروه یا مظلوم ✍
#ابراهیم_لآلی #امیر_علوی #ایمان_دهقانیا #حسین_زارع_زاده #رضا_حسین_زاده
.
.
#مناجات
خوشم که دیدۀ ما را پر آب میبینی
مگو که پای دو چشمم سراب میبینی
تو اشک میدهی و من، از این هراسم که
دوباره مستحقم بر عذاب میبینی
فراریام ز خودم گوشهای پناهم ده
اگرچه حال دلم را خراب میبینی
صفات بنده ندارم که مضطرب هستم
چقدر در دل من اضطراب میبینی
تویی که نیمه شب از بسترم کنی بیدار
اگرچه سخت مرا غرق خواب میبینی
به حُبّ فاطمه نورانیام کنی وقتی
دوباره قلب مرا در حجاب میبینی
قسم به حیدرکرار خاکم از نجف است
مرا چو خاک رهِ بوتراب میبینی
به احترام سحرهای کربلا العفو
یقین دعای مرا مستجاب میبینی
گناهکارم و دانم به اعتبار حسین
گناههای مرا هم ثواب میبینی
شنیدهام که به احسان گریه بر ارباب
کتاب جرم مرا بی حساب میبینی
تو خواستی که دلم یاد شاه عطشان کرد
همان که بین دوتا نهر آب میبینی
به شیرخوار عطش دیدۀ حسین قسم
همیشه گریۀ ما بر رباب میبینی
.
41.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹 #روضه | تو خواستی که دلم یاد شاه عطشان کرد
🔹کربلایی سید رضا نریمانی
_
📅 جلسه هفتگی پنجشنبه ۵ آبان ماه ١۴٠١
🔻 آستان مقدس شاه میرحمزه علیه السلام، هیئت فدائیان حسین علیه السلام
enc_16609935037554886853748.mp3
9.93M
#تک #زمینه #امام_حسین
"قبل از من پدرم سینه زن تو شده
کربلایی #محمدحسین_حدادیان
قبل از من پدرم سینه زن تو شده
گریون حرم و زخم تن تو شده
خوشبختیش اینکه هموطن تو شده
ما خانوادتاً عشق و عاشقی را بلدیم
ما خانوادتا سینه زن به دنیا اومدیم
ما خانوادتا عشق تو توی خونِمون
ما خانوادتا نوکری توی جنمون
حسین ما با گریه تو بزرگ شدیم
حسین با رقیه ی تو بزرگ شدیم
حسین سر سفره تو بزرگ شدیم
یا رحمه الله اباعبدالله
اسم خوشگل تو ذکر محشر ماست
اینجا هم علمت بالای سر ماست
این اشکا از شیر پاک مادر ماست
ما خانوادتن هستیمون فدایی توئه
ما خانوادتن شغلمون گدایی توئه
ما خانوادتن روزیمونو از تو میگیریم
ما خانوادتن آخرش برا تو میمیریم
حسین پای منبر تو بزرگ شدیم
حسین ما با اکبر تو بزرگ شدیم
حسین همه نوکر تو بزرگ شدیم
یا رحمة الله اباعبدالله
****
باب القبله ی ما این در بوده و هست
عشق اولمون حیدر بوده و هست
نسلاً در نسل ما نوکر بوده و بس
ما خانوادتن هرجا باشه پاکار توییم
ما خانوادتن عاشق علمدار توییم
ما خانوادتن مست عشق و احساس توییم
ما خانوادتن زیر دِین عباس توییم
حسین زیر پرچم تو بزرگ شدیم
حسین آره با غم تو بزرگ شدیم
حسین با محرم تو بزرگ شدیم
یا رحمة الله اباعبدالله
https://eitaa.com/emame3vom/69742
.
#شاه_چراغ
سلالۀ غربت
آه از خزان این حرم و باغ پرپرش
این داغ جانگداز که سخت است باورش
آه از غم حرم که غروبی به چشم دید
درخون خویش غوطه زده طفل و مادرش
یا کودکی که زانوی غم در بغل گرفت
با داغ مادر و پدرش هم برادرش
زائر نشسته است و در این حجم تیرها
تنها ضریح شاهچراغ است سنگرش
این بارگاه، شیشه و سنگش درآشتیست
هر آینه، گلوله کند دل مکدرش
نفرین به دستهای پلیدی که میبرید
بال کبوتران حرم را به خنجرش
آلوده آنکه دست به خون برادران
آیا توان شمرد ز دین پیمبرش؟!
بر هر مصیبتی که به فرزند میرسد
حتما شکستهدلتر از او هست مادرش
زهرا هم از مصیبت این ماجرا گریست
بر غربت سلالۀ موسی بن جعفرش
اما به انتقام کشد تیغ از نیام
دستی که ترس دارد از او خصم خودسرش
القصه، قصۀ حرمم بیجواب نیست
باید که خصم را برسانم به کیفرش
✍🏻 #جواد_محمدزمانی
🏷 #شهدای_حرم_شاهچراغ
🇮🇷
.
#شاه_چراغ
عطر شهادت
آن شب که سعدی در گلستان گریه میکرد
آن شب که حافظ هم غزلخوان گریه میکرد
در مطلع ماه، آسمان رنگ عزا داشت
آن شب هلال ماه پنهان گریه میکرد
بر گنبد شاهِ چراغ آن پرچم سبز
یکپارچه با کل ایران گریه میکرد
در هجر زوّاری که دیگر برنگشتند
بیش از همه دروازهقرآن گریه میکرد
عطر شهادت با اذان در شهر پیچید
گلدسته همدم با شهیدان گریه میکرد
بر مشهدِ شاهِ چراغ آتش گشودند
شیراز با شاه خراسان گریه میکرد
تا حرمت موسیبنجعفر را شکستند
معصومه در قم دلپریشان گریه میکرد
در آن شب پاییز، ایرانِ غمانگیز
یکریز چون ابر بهاران گریه میکرد
حب الوطن ایمان ایران را نشان داد
آنسان که حتی هفتِ آبان گریه میکرد
بر جان آذربایجان هم آذر افتاد
مازندان همپای گیلان گریه میکرد
یک ملت از داغ شهیدان حرم سوخت
سردار دلها هم به کرمان گریه میکرد
ترک و لر و کرد و عرب همناله بودند
حتی به سوگ فارس، افغان گریه میکرد
از این جنایت حزب شیطان خنده میزد
جن و ملک بر حال انسان گریه میکرد
مادر کنار کودک بیجانش افتاد
تا پای جان بر پارۀ جان گریه میکرد
طفل یتیمی بیامان در صحن میگشت
از دیدن آن صحنه حیران گریه میکرد
آن شب ضریح از قلب سوزان زار میزد
هر زائری کنج شبستان گریه میکرد
هنگامۀ پرواز، پر از دستش افتاد
خادم زمین افتاد و دربان گریه میکرد
آیینههای دلشکسته غرق خون شد
هر آینه، هر خشت ایوان گریه میکرد
آن شب زیارتها مفاتیح الجنان شد
با هر زیارتنامه، قرآن گریه میکرد
::
با آل یاسین، قلب قرآن گریه میکرد
با آل طاها، آل عمران گریه میکرد
یک نوجوان همراه عبدالله و قاسم
از شوق جانان با دل و جان گریه میکرد
هر کس که میدید آن غروب غمفزا را
بر غربت شام غریبان گریه میکرد
باید که مقتل خواند اما با اشاره
خاتم به انگشت سلیمان گریه میکرد..
::
آن شب دمید از خون طفل و پیر، لاله
از هفت ساله بود تا هفتاد ساله
وقتی گلوها با گلوله لالهگون شد
ذکر حرم «انا الیه راجعون» شد
حتی در اوج گریه نستوه ایستادیم
ابری ولی محکمتر از کوه ایستادیم
ما با شهادت افضلالاعمال داریم
تا مطلعالفجر فرج چشمانتظاریم
✍🏻 #سیدمحمدرضا_یعقوبیآل✍
🏷 #شهدای_حرم_شاهچراغ
🇮🇷