السلام علیک یا اباعبدالله
#حکاکی_اشک
#شب_چهارم
#حر
🚦 حق حر به گردن ما!
🔻تا قبل از اینکه ماجرای کربلا رخ دهد کرم آقای ما را همه دیده بودند،
↙️حضرت به خاص و عام کریمانه میبخشید و عطا می کرد.
🔻 حتی کسی که در سپاه دشمن بود و به صراحت گفته بود که من با شما نیستم، حضرت به او فرمود از این اموالی که می بینی به میزانی که می خواهی بردار تا قبل از اینکه بر تو حرامشود!
↙️اما یک نفر جنبه ای از کرامت حضرت را به ما نمایان کرد که تا آن روز دیده نشده بود...
🔻کاری که حر علیه السلام با اهل بیت پیامبر صلوات الله علیهم کرد، کار کوچکی نبود.
اگر حر جلوی امام را نمی گرفت و دستور عبیدالله لعنهالله را که گفته بود بر حسین سخت بگیر را اجرا نمی کرد شاید کار به آنجا که رسید نمی رسید!
🔻آنچه حر با اهل بیت کرد را خودش هنگام توبه با خدا گفت که اللهم انی أرعَبتُ قُلوبَ أولِيائِكَ وأولادِ بِنتِ نَبِيِّكَ خدایا من دل کودکان و اهل بیت حسین را ترساندم.
🔻حر رسما اعلام کرده که با امام حسین نیست!
حالا همان حر بازگشته
توبه کرده
پشیمان شده!
🔻ما تا قبل از آن فکر نمی کردیم که چنین گناهی(بستن راه امام معصوم و به دردسر انداختن امام) هم بخشیده می شود و فرصت جبران به آدم می دهند.
🔻اما حر این حق را به گردن ما دارد که این وجه از کرامت امام را برای ما آشکار کرد.
🔻حضرت در جواب حر که فرمود هل لی من توبه ،توبه اش را قبول کرد و او را دعوت کرد که اِنزِل![ کان که حر کجا بودی، منتظرت بودم]
(مقتل الحسین خوارزمی،ج۲،ص۱۳)
اما حر به دنبال جبران اشتباه خود بود که اذن میدان گرفت و حضرت بی درنگ اذنش داد.
شاید این هم از کرم امام بود که نمی خواست حر صدای العطش کودکان را بشنود و شرمنده تر بشود.
یا حتی نگاه سنگینی شاملش نشود.
آری اینجا که آمدی کرمش فرق میکند.
و لاقوه الا بالله العلی العظیم
السلام علیک یا اباعبدالله
#حکاکی_اشک
#شب_چهارم
#حر
🚦سید الاحرار نوحه خوان حر!
🔻رفتار امام بر بالین شهدای کربلا متفاوت بود، گاهی شکستگی در صورت حضرت نمایان می شد مثل شهادت حبیب بن مظاهر، گاهی سر به دامان می گرفت، گاهی صورت به صورت می گذاشت مثل اسلم و جون
اما تنها شهیدی که حضرت بالای سرش نوحه خوانی کرد، حر بود.
لَنِعمَ الحُرُّ حُرُّ بَني رِياحٍ
ونِعمَ الحُرُّ مُختَلَفَ الرِّماحِ
ونِعمَ الحُرُّ إذ نادى حُسَينا
فَجادَ بِنَفسِهِ عِندَ الصَّباحِ .
.{چه نيكو آزاده اى است حُرّ رياحى
و چه نيكو آزاده اى كه [بدنش] محلّ فرود آمدن نيزه ها شده است ! }
{ و چه نيكو آزاده اى كه حسين را صدا زد و بامدادان، جانش را [در راه او]، فدا كرد .}
دانشنامه امام حسین علیه السلام، ج۱۴،ص۴۳۲
حضرت در اینجا در وصف حر اشاره میکنند که بدنش محل فرود نیزهها شده است...
این سردار چند نیزه و زخم برداشته بود؟
🔻حتما تعداد این نیزه ها آنقدر نبود که برایش تعبیری چون حالت ابالفضل العباس که گفتند مثل خار در بدن خارپشت بر بدنش تیر نشسته بود به کار برند...
🔻راستی حر برای چند نیزهای که خوردی اربابت نوحه خواند اما چه کسی بر حسین علیه السلام نوحه خوانی کرد، وقتی ۳۳ زخم از نیزه ها بر داشت؟
(دلائل الإمامة - ط مؤسسة البعثة، الطبري الصغير، محمد بن جرير جلد : 1 صفحه : ۱۷۸)
ولاقوة الا بالله العلی العظیم
السلام علیک یا اباعبدالله
#حکاکی_اشک
#شب_چهارم
#اصحاب
🚦دلجویی از حر!
وقتی کاروان امام حسین علیه السلام با لشکر حر مواجه شدند و بعد از گفتگو هایی که کردند، خطاب به حر فرمود: ثکلتک امک!
به این معنا که مادرت چه تربیتی تو را کرده که امروز در مقابل من می ایستی، باید تو بمیری و او عزادارت شود با این تربیت!!!
جناب حر از این کلام ناراحت شد و ناراحتی اش را اینطور نشان داد که عرض کرد هر کس دیگری اگر در رابطه با مادرم حرف میزد میدانستم چه بگویم، اما مادر تو فاطمه زهراست و مادر من....
حر فقط میدانست که حسین پسر فاطمه و نوه پیغمبر است.و احترام فاطمه زهرا واجب است.علیهم صلوات الله
او به همین مقدار کم از علمش عمل کرد.
بر رسوم عربیش پا گذاشت و بی احترامی نکرد.
همین او را تا جایی بالا برد که ارباب از او دلجویی کرد،
لحظات آخر عمر شریفش اباعبدالله از حر دلجویی کرد و فرمود: انت الحر کما سمتک امک، حر مادرت نام خوبی برایت برگزید،
اگر آنروز در رابطه با مادرت چیزی فرمود که ناراحت شد امروز این تعریف امام باعث شادی دلش شد.
در حقیقت آن ثکلتک امک امام آخرین تلاش امام حسین علیه السلام جهت نجات حر بود.
صلی الله علیک یا سفینه النجاه و یا باب نجاه الامه
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا اباعبدالله
🚦 شبیه_مادر
#حکاکی_اشک
#شب_ششم
_حضرت_قاسم علیهالسلام
🔻 در منقبت صدیقه کبری آورده شده است که علت اینکه به ایشان زهرا می گفتند این بود که [یزهر لعلی]، صورت حضرت در روز هم برای امیرالمومنین میدرخشید، براین درخشش صورت طوری بود که حتی آن شخصی که به درب خانه حضرت لگد زد هم می گفت:
فَأَقْبَلَتْ إِلَیَّ بِوَجْهٍ أَغْشَى بَصَرِی
نور صورت حضرت زهرا چشمانم را خیره کرد...
[بحار الأنوار - ط مؤسسةالوفاء نویسنده : العلامة المجلسي جلد : 30 صفحه : 294]
🔻 حالا در روز عاشورا نوجوانی از خیمههای اباعبدالله به سمت میدان آمد.
🔻 تاریخ نویس دشمن می گوید: صورتش مثل ماه می درخشید،
كأن وجهه شقة قمر
وسط روز! زیر خورشید!
نور صورتش چشم دشمن را خیره کرده بود!
سرنوشت قاسم هم شبیه مادر شده بود،
او هم مثل فاطمه زهرا علیهاالسلام فدای راه امامش شد
او هم برای حفظ جان امامش مقابل لشکر کفر قرار گرفت...
حال او و امامش هم شبیه حال فاطمه زهرا علیهاالسلام و امامش شد
قاسم پا به زمین می کشید،
وَالغُلامُ يَفحَصُ بِرِجلَيهِ،
[تاريخ الطبري نویسنده : الطبري، ابن جرير جلد : 4 صفحه : 341]
و عمو نگاه می کرد و افسوس میخورد که کاری از دستش بر نمیآید...
قالَ: عَزَّ وَاللّه ِ عَلى عَمِّكَ أن تَدعُوَهُ فَلا يُجيبَكَ ، أو يُجيبَكَ ثُمَّ لا يَنفَعَكَ! صَوتٌ وَاللّه ِ كَثُرَ واتِرُهُ [5] وقَلَّ ناصِرُهُ. (همانجا)
امیرالمومنین هم وقتی وارد حجره شد
دید که حضرت زهرا به خود می پیچید،
و هي تقبض يمينا و تمدّ شمالا
[الموسوعة الكبرى عن فاطمة
الزهراء(ع) نویسنده : الأنصاري الزنجاني، إسماعيل جلد : 15 صفحه : 108]
امام حسین از این رنج می برد که پاسخش به صدای قاسم دیگر سودی برایش ندارد،
امیرالمومنین هم هر چه صدا زد جواب نگرفت...
فألقى عن عاتقه الرداء و العمامة عن رأسه و حلّ
إزاره و أقبل حتى أخذ رأسها في حجره و ناداها:
يا زهراء، فلم تجبه. فناداها: يا بنت محمد
المصطفى، فلم تكلّمه. فناديها: يا بنت من حمل
الزكاة على طرف كمّه، فلم تجبه.
و ناداها: يا فاطمة، أنا بن عمك علي بن أبی طالب (عليه السلام).
[همانجا]
ولاقوة الا بالله العلی العظیم
@emame_setayesh
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا اباعبدالله
#حکاکی_اشک
#شب_ششم
#قاسم_بن_الحسن_علیهالسلام
۱ - ابی عبدالله علیه السلام هر دو پسر امام حسن علیه السلام را به آغوش کشید
عبدالله را وقتی دستش قطع شد به سینه چسباند ((فضمه الی صدره))
قاسم را در موقع اذن میدان طلبیدن و موقع برگرداندن بدنش از میدان.
۲ - ابی عبدالله علیه السلام در هنگامی که قاسم علیه السلام اذن میدان طلبید از شدت گریه غش کرد (( حتی غشی علیهما))
۳- قاسم علیه السلام با دیدگانی گریان وارد میدان شد.
فخرج و دموعه تسيل على خديه
۴ - مبارزین معمولا برای خود رجز مشخصی دارند که از قبل آماده می کنند، رجزی که قاسم علیه السلام خواند گویا نشان دهنده این بود که از قبل خود را برای مبارزه آماده کرده بود.
۵ - مبارزین معمولا در جنگ ها زره می پوشیدند تا از زخم های سطحی در امان باشند زیرا زخم سطحی هم درد زیادی داشت هم به تدریج قوت و توان مبارز را می گرفت جناب قاسم علیه السلام زره به تن نداشت بلکه پیراهنی به تن داشت و این منجر به زخم برداشتن بدن می شد.
عليه قميص و إزار
۶ - دور قاسم علیه السلام را هم مانند ابی عبدالله علیه السلام از همه سو گرفته بودند
يكفيك قتله هؤلاء الذين تراهم قد احتوشوه من كلّ جانب
۷- اگر عبدالله بن حسن علیهما السلام شبیه حضرت زهرا سلام الله علیها سهید شد و بازو از دست داد حضرت قاسم بن الحسن علیهما السلام شبیه امیرالمومنین علیه السلام شهید شد.
فما ولّى وجهه حتّى ضرب رأس الغلام بالسيف
۸ - چند شهید از اهل بیت علیهم السلام ضربه بر سرشان خورد و شهید شدند
علی اکبر علیه السلام
ابالفضل العباس علیه السلام
ابی عبدالله علیه السلام
امیرالمومنین علیه السلام
قاسم ابن الحسن علیه السلام
فما ولّى وجهه حتّى ضرب رأس الغلام بالسيف
۹ - شباهت حضرت قاسم علیه السلام به ابی عبدالله و ابالفضل العباس علیهما السلام این بود که هر سه با صورتبه زمین خوردند
فوقع الغلام لوجهه
۱۰ - امام حسین علیه السلام با شتاب خود را رساند و قاتل قاسم علیه السلام را به درک واصل کرد و سواران کوفه نیز به اشتباه بر بدن قاتل قاسم تاختند.
۱۱- ابی عبدالله علیه السلام ایستاده بود و قاسم علیه السلام در حال جان دادن و پا بر زمین کشیدن
فإذا أنا بالحسين عليه السلام قائم على رأس الغلام و الغلام يفحص برجليه
۱۲ - امام بالاسر قاسم علیه السلام می فرماید سخته که از من چیزی بخوای و نتونم جواب بدم
چاره ساز همه بیچاره شده
عز و اللّه على عمك أن تدعوه فلا يجيبك أو يجيبك فلا ينفعك صوته،
۱۳ - حضرت می فرماد امروز روز بی باری و غربت من است
، هذا يوم و اللّه كثر واتره و قل ناصره.
۱۴ - امام حسین علیه السلام قاسم را به سینه چسباند ولی گفتند پای قاسم به زمین کشیده میشد دو احتمال وجود داره یا بدن قاسم کشیده شده ( که احتمالی برای این کم هست) یا ابی عبدالله علیه السلام خمیده شده بود.
ثم احتمله على صدره فكأني أنظر إلى رجلي الغلام تخطان في الأرض و قد وضع الحسين عليه السلام صدره على صدره
۱۵ - حضرت بعد از شهادت قاسم می فرمایند به اهل بیتشان که صبوری کنید که ریگر ذلت نخواهید دید.
صَبْراً يَا بَنِي عُمُومَتِي صَبْراً يَا أَهْلَ بَيْتِي لَا رَأَيْتُمْ هَوَاناً بَعْدَ هَذَا الْيَوْمِ أَبَدا.»
۱۶ - با توجه به جو و فضاسازی که بر علیه ابی عبدالله علیه السلام ایجاد شده بود قاسم علیه السلام در ررجز اشاره به انتساب امام به پیغمبر می کند تا خط بطلانی بر این اراجیف باشد.
ولاقوة الا بالله العلی العظیم
@emame_setayesh
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا اباعبدالله
#حکاکی_اشک
#شب_هفتم
#حضرت_علی_اصغر
🚦 #زینب_محیی_امامت
حضرت زینب سلام الله علیها مُحیی امامت است. هر جا که به قلب ابی عبدالله فشار وارد میشد و کار سخت میشد حضرت زینب سلام الله علیها به کمک اباعبدالله میآمد.
۱- هنگامی که ابی عبدالله علیه السلام بالای بدن علی اکبر علیه السلام به حال احتضار درآمده بود.
۲- هنگامی که حرمله با تیر سه شعبه گلوی نازدانه اباعبدالله را درید باز برای تسلی دل حضرت، عمه سادات حضور داشت که فرمود:"خذیه یا زینب" حضرت بدن بیجان علی اصغر را بدست گرفت و اباعبدالله دستانش را از خون گلوی اصغر پر کرد و به اسمان پاشید.
فَرَماهُ حَرمَلَةُ بنُ الكاهِلِ بِسَهمٍ فَوَقَعَ في نَحرِهِ فَذَبَحَهُ. فَقالَ لِزَينَبَ: خُذيهِ، ثُمَّ تَلَقَّى الدَّمَ بِكَفَّيهِ حَتَّى امتَلَأَتا، ورَمى بِالدَّمِ نَحوَ السَّماءِ وقالَ: هَوَّنَ عَلَيَّ ما نَزَلَ بي أنَّهُ بِعَينِ اللّه ِ. قالَ الباقِرُ عليه السلام : فَلَم يَسقُط مِن ذلِكَ الدَّمِ قَطرَةٌ إلَى الأَرضِ.
لهوف ص۱۶۸
۳- جای سوم برای نجات جان خود اباعبدالله بود که امد و بانگزد: ویحک یا عمر أیُقتَلُ ابوعبدالله و انت تنظر؟
آیا اباعبدالله را می کشند و تو نگاه می کنی؟
سپس رو به آن جمع صدا زد: اما فیکم مسلم...
@emame_setayesh
.
#حکاکی_اشک
#شب_هفتم
#ورودیه
🚦حروف مقطعه!
🔻وقتی کاروان به کربلا رسید، حضرت پس از آنکه دید اسبش حرکت نمی کند(مقرم، ) و نام این زمین را پرسید و گعتند اینجا کربلاست، فرمودند:
قِفُوا وَ لا تَرْحَلُوا مِنْها،
فَهاهُنا وَاللَّهِ مَناخُ رِكابِنا،
وَ هاهُنا وَاللَّهِ سَفْكُ دِمائِنا،
وَ هاهُنا وَاللَّهِ هَتْكُ حَريمِنا،
وَ هاهُنا وَاللَّهِ قَتْلُ رِجالِنا،
وَ هاهُنا وَاللَّهِ ذِبْحُ اطْفالِنا،
وَ هاهُنا وَاللَّهِ تُزارُ قُبُورُنا،
وَ بِهذِهِ التُّرْبَةِ وَعَدَنِي جَدِّي رَسُولُ اللَّهِ وَ لا خُلْفَ لِقَوْلِهِ».
(عاشورا ريشهها، انگيزهها، رويدادها، پيامدها؛ مكارم شيرازى، ناصر جلد:1صفحه:381)
🔻حضرت به سربریدن فرزندانشان اشاره کردند.
در لغت ذبح را برای زمانی به کار می برند که بخواهند سر از بدن زندهای جدا کنند.
🔻این اتفاق ۳ بار در کربلا برای فرزندان اهل بیت رخ داد.
و ۳ بار کلام اباعبدالله به ناگاه قطع شد!
🔻بار اول زمانی بود که حضرت شیرخوارش را در آغوش داشت، حضرت با سپاه صحبت می کردند و یا با خود کودک، ناگهان تیری از کمان حرمله لعنه الله رها شده و هم کودک را ذبح کرده و هم کلام حضرت قطع شد!
🔻بار دوم زمانی بود که عبدالله بن حسن در دامان امام حسین علیه السلام با دستی قطع شده در حال درد کشیدن بود، حضرت در حال صحبت بودند که باز هم حرمله تیری رها کرد و ذبح الغلام...
🔻و بار آخر در مناجات پایانی امام بود که کلامش قطع شد.
قاتل حیا کن چشم مولا نیمه باز است.
فرصت بده این آخرین راز و نیاز است.
و لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم
@emame_setayesh
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا اباعبدالله
#حکاکی_اشک
#حضرت_علی_اصغر
#شب_هفتم
نزدیک خیام بودند
بعد از شهادت حضرت عباس دشمن به خیمهها نزدیک شده بود...
و رجع الحسين إلى المخيم منكسرا حزينا باكيا يكفكف دموعه بكمه و قد تدافعت الرجال على مخيمه
مقتل مقرم،ص۲۸۳
پس میتوان حدس زد که چطور تیر انقدر دقیق بر حلقوم این شیرخواره نشست...
به تو از چند قدمی تیر زدند...
@emame_setayesh
[۸/۶، ۱۸:۰۳] سید احمد ابوترابی: بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا اباعبدالله
سلام علیکم
عزاداریها قبول🙏
#حکاکی_اشک
مجموعه برداشتهایی از مقتل اباعبدالله الحسین علیه السلام
بخش نهم: حضرت عباس علیهالسلام
#شب_نهم_محرم
تقدیم شما
التماس دعا
سیداحمدابوترابی
[۸/۶، ۱۸:۰۵] سید احمد ابوترابی: سلام و رحمت
طاعات قبول
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین علیه السلام
#حکاکی_اشک
#شب_نهم
#حضرت_اباالفضل علیهالسلام
اینطور که از مقاتل بر میآید، گویا امام حسین علیه السلام دو جا دیر رسید و عزیزش را زنده نیافت.
۱- بالاسر ابالفضل العباس علیهالسلام
۲- بالا سر مادرش زهرا سلام الله علیها
علی اکبر علیه السلام پس چه؟
بله گویا حضرت آنجا هم که رسید، پسرش جان داده بود اما قبلش گفته بود که هذا جدی رسول الله و تقریبا امام میدانست که علی رفته است...(لهوف،ص۶۷)
ولاقوة الا بالله العلی العظیم
[۸/۶، ۱۸:۰۷] سید احمد ابوترابی: بسم الله الرحمن الرحیم
🚩🏴السلام علیک یا اباعبدالله الحسین علیه السلام
#حکاکی_اشک
#شب_نهم
#حضرت_ابالفضل_علیهالسلام
▪️ بخش اول
1- حضرت ابالفضل علیه السلام هم داغ برادر دید و هم داغ برادر زاده و هم تنهایی اباعبدالله را می دید.
2- حضرت ابالفضل علیه السلام حافظ خیام است. تا او بود خیمه ها امنیت داشتند. شاهد این ادعا زمانی است که اباعبدالله از کنار بدن بی جان برادر با چشمانی اشکبار برگشته و دشمن خیمه هایش را دوره کرده بودند و حضرت ندای هل من مغیث و هل من معین سر داده بودند.
وقد تدافعت الرجال على مخيّمه فنادى: «أما من مغيث يغيثنا؟ أما من مجير يجيرنا؟ أما من طالب حقّ ينصرنا؟ أما من خائف من النّار فيذبّ عنّا؟»
مقتل مقرم/270
3-شهادت حضرت ابالفضل علیه السلام یعنی ناامیدی کامل از آب. خود حضرت در رجزش خوانده بودند که امروز مرا به سقا می شناسند. انی انا العباس اغدوا بالسقا...
اهل خیام میدانستند که اگر قرار است آبی به خیام برسد فقط توسط ابالفضل علیه السلام این کار بر میاید و با رفتن او امیدها در دلهای اهل حرم زنده شد و امان از ان دمی که خبر شهادتش را شنیدند.
4- تا زمانی که حضرت ابالفضل علیه السلام بودند زخمی به پیکر اباعبدالله نرسید. حضرت دائما به محافظت از اباعبدالله می پرداخت و دشمن جرات نزدیک شدن به حضرت و خیمه هایش را نداشت.
وبَقِيَ العَبّاسُ بنُ عَلِيٍّ عليه السلام قائِماً أمامَ الحُسَينِ عليه السلام يُقاتِلُ دونَهُ، ويَميلُ مَعَهُ حَيثُ مالَ
الاخبارالطوال/257
ولی با شهادت حضرت دشمنان جرات پیدا کردند و زخم ها یک به یک به اباعبدالله الحسین علیه السلام وارد شد.
5- ابالفضل حافظ خیام حضرت بود، اگر امام توانست به بالین علی اکبر برود علتش حضور ابالفضل بود که از خیام حفاظت می کرد بعد از ابالفضل دشمن چنان جرات پیدا کرد که در زمانی که اباعبدالله زنده بود به خیمه هایش حمله کرد. و حضرت فرمود اگر دین ندارید لااقل در دنیاتان ازاده باشید. تا من زنده هستم به خیمه هایم هجوم نبرید.
6- حضرت وارد بر مسناة یا همان سیل بند یا پله ای در کنار شط فرات شد. 4000 نفر تیرانداز مامور به این قسمت بودند. حضرت در پایین کنار آب و انها اماده ی تیراندازی و مسلط بر او بودند و چه هدفی بالابلند تر از او. حالا وقتی که او از کنار شط بیرون بیاید تیرها مستقیمتر می شود. که در نهایت گفته اند چون خار بر بدن خارپشت تیر بر بدن ابالفضل نشست.
۷-دشمن آنقدر از حضرت ابالفضل می ترسید که تا مطمئن نشده که جان داده او را رها نکردند. کار به جایی رسید که دیگر علمدار سپاه قدرت حرکت کردن نداشت و پر از جراحت شده بود و او را کشتند.
فَجَعَلَ يُقاتِلُهُم وَحدَهُ حَتّى قُتِلَ رِضوانُ اللّه ِ عَلَيهِ ، وكانَ المُتَوَلِّيَ لِقَتلِهِ زَيدُ بنُ وَرقاءَ الحَنَفِيُّ ، وحَكيمُ بنُ الطُّفَيلِ السِّنبِسِيُّ، بَعدَ أن اُثخِنَ بِالجِراحِ فَلَم يَستَطِع حَراكاً . الإرشاد: ج 2 ص 109
۸- وقتی آنها احتمال دادند که دیگر ابالفضل العباس قدرت حرکت ندارد فَلَم يَستَطِع حَراكاً . الإرشاد: ج 2 ص 109
حرمله با گروهی دوباره برگشتند و هر کدام به نوبت ضربه ای به او وارد کردند
قالَ بَعضُهُم : قَتَلَ حَرمَلَةُ بنُ كاهِلٍ الأَسَدِيُّ ثُمَّ الوالِبِيُّ العَبّاسَ بنَ عَلِيِّ بنِ أبي طالِبٍ عليه السلام مَعَ جَماعَةٍ وتَعاوَروهُ-أنساب الأشراف : ج 3 ص 406 .
در معنای تعاوروه:تعاور القوم فلاناً: إذا تعاونوا عليه بالضرب واحداً بعد واحد (النهاية: ج 3 ص 320 «عور»
یعنی گروهی با یکدیگر یکی یکی بعد از یکدیگر ضربه می زنند. ( به نوبت)
۹- با این تفاصیل احتمال اینکه اباعبدالله علیه السلام با بدن بی جان برادر مواجه شده باشد زیاد است.
۱۰- دو نفر از شهدای دشت کربلا در هنگام شهادتشان کسی نبود که سرشان را به بالین بگیرد. یکی جناب قمر بنی هاشم و یکی سیدالشهدا علیهما السلام.
۱۱- دو نفر از شهدای کربلا بدو
ن وداع و خداحافظی رفتند و اهل حرم انتظار بازگشتشان را داشتند که خبر شهادتشان را شنیدند. ابالفضل العباس علیه السلام و علی اصغر علیه السلام.
۱۲- کودکان اباعبدالله دو اطمینان و امید داشتند یکی اینکه تا عمو هست به خیام و پدر تعرضی رخ نخواهد داد و دیگر اینکه تا عمو هست امید هست که آب برسد. با شهادت ابالفضل اطمینان خاطر از بچه ها رفت.
پایان بخش اول
التماس دعا
سید احمد ابوترابی
[۸/۶، ۱۸:۰۹] سید احمد ابوترابی: بسم الله الرحمن الرحیم
🔻سلام علیکم
عزاداری ها قبول باشه ان شاء الله
🚩🏴السلام علیک یا اباعبدالله الحسین علیه السلام
🚩نکاتی از مقتل حضرت ابالفضل علیه السلام
#حکاکی_اشک
#شب_نهم
#حضرت_ابالفضل
▪️ بخش دوم
۱۳- وقتی که ابالفضل علیه السلام اذن میدان گرفت اباعبدالله گریه کرد . گریه ای شدید.
فبكى الحسين ع بكاء شديدا-ثم قال يا أَخِي أَنْتَ صَاحِبُ لِوَائِي وَ إِذَا مَضَيْتَ تَفَرَّقَ عَسْكَرِي
بحار الأنوار، ج45، ص: 41
و وقتی که شهید شد باز هم اباعبدالله گریه ای شدید کرد
أحاطوا بِهِ مِن كُلِّ جانِبٍ ومَكانٍ، حَتّى قَتَلوهُ قَدَّسَ اللّه ُ روحَهُ، فَبَكَى الحُسَينُ عليه السلام بُكاءً شَديداً
لهوف /170
۱۴- وقتی که شخصی تشنه باشد گریه کردن و اشک ریختن هم برایش سخت است اما داغ ابالففضل چنان سنگین بود که وقتی اباعبدالله به خیمه ها بر می گشت با استین اشک چشمان خود را پاک می کرد.
رجع الحسين (ع) إلى المخيّم منكسراً حزيناً باكياً يكفكف دموعه بكُمّه مقتل مقرم/270
۱۵- در مقاتل آورده اند که نه فقط دستان حضرت را که دو پای آن جناب را نیز از کینه ای که داشتند قطع کردند.
وقَطَعوا يَومَئِذٍ يَدَيهِ ورِجلَيهِ . المناقب والمثالب لأبي حنيفة النعمان المغربي: ص 309 .
۱۶- شاید برای سکینه خانم دختر امام دیدن دشمنانی که به خیام شاه نزدیک می شدند جای تعجب داشت لذا از امام در رابطه با عموجانش پرسید.
فأتته سكينة وسألته عن عمّها ، فأخبرها بقتله.
مقتل مقرم/270
۱۷- سر مقدس ابالفضل علیه السلام را حرمله برد.
انساب الاشراف ج13 ص 256
۱۸- حضرت ابالفضل علیه السلام با اهل خیام خداحافظی نکرده است. او رفته که برگردد ولی...
۱۹- با توجه به آنچه در مقاتل آورده شده است که با بدن حضرت چه کردند.
الف: وقَطَعوا يَومَئِذٍ يَدَيهِ ورِجلَيهِ . المناقب والمثالب لأبي حنيفة النعمان المغربي: ص 309 .
دستان و پاها قطع شده
ب: تیر به چشم اصابت کرده
و نگرانی که اباعبدالله نسبت به خیمه گاهش داشت حق داشت که نتواند به تنهایی بدن را برگرداند.
حالا که تنها شده و دیگر فتیان بنی هاشم هم نیستند.
۲۰- کسی نتوانست با ابالفضل به صورت رو در رو بجنگد.
یا کمین کردند. یا دوره اش کردند.
وأحاطوا بِهِ مِن كُلِّ جانِبٍ وقَتَلوهُ، فَبَكَى الحُسَينُ عليه السلام لِقَتلِهِ بُكاءً شديداً. مثير الأحزان : ص 170 .
فَكَمَنَ لَهُ زَيدُ بنُ وَرقاءَ الجُهَنِيُّ مِن وَراءِ نَخلَةٍ، وعاوَنَهُ حَكيمُ بنُ طُفَيلٍ السِّنبِسِيُّ، فَضَرَبَهُ عَلى يَمينِهِ،*
فَكَمَنَ لَهُ الحَكيمُ بنُ الطُّفَيلِ الطّائِيُّ مِن وَراءِ نَخلَةٍ، فَضَرَبَهُ عَلى شِمالِهِ،*
*المناقب لابن شهرآشوب: ج 4 ص 108
و آنگاه که دیگر دستی در بدن نداشت ملعونی با عمود آهن به فرق سرش زد و فرق را شکافت.
فَقَتَلَهُ المَلعونُ بِعَمودٍ مِن حَديدٍ. المناقب لابن شهرآشوب: ج 4 ص 108
وضربه رجل بالعمود على رأسه ففلق هامته. مقرم/269
با اباعبدالله الحسین علیه السلام هم نتوانستند رو در رو بجنگند بعد از انکه تیر به قلب حضرت زدند و حضرت تاب و توانش رفت دوره اش کردند و شد آنچه شد.
@emame_setayesh
بسم الله الرحمن الرحیم
🚩🏴السلام علیک یا اباعبدالله الحسین علیه السلام
#حکاکی_اشک
#شب_نهم
#حضرت_ابالفضل_علیهالسلام
▪️ بخش اول
1- حضرت ابالفضل علیه السلام هم داغ برادر دید و هم داغ برادر زاده و هم تنهایی اباعبدالله را می دید.
2- حضرت ابالفضل علیه السلام حافظ خیام است. تا او بود خیمه ها امنیت داشتند. شاهد این ادعا زمانی است که اباعبدالله از کنار بدن بی جان برادر با چشمانی اشکبار برگشته و دشمن خیمه هایش را دوره کرده بودند و حضرت ندای هل من مغیث و هل من معین سر داده بودند.
وقد تدافعت الرجال على مخيّمه فنادى: «أما من مغيث يغيثنا؟ أما من مجير يجيرنا؟ أما من طالب حقّ ينصرنا؟ أما من خائف من النّار فيذبّ عنّا؟»
مقتل مقرم/270
3-شهادت حضرت ابالفضل علیه السلام یعنی ناامیدی کامل از آب. خود حضرت در رجزش خوانده بودند که امروز مرا به سقا می شناسند. انی انا العباس اغدوا بالسقا...
اهل خیام میدانستند که اگر قرار است آبی به خیام برسد فقط توسط ابالفضل علیه السلام این کار بر میاید و با رفتن او امیدها در دلهای اهل حرم زنده شد و امان از ان دمی که خبر شهادتش را شنیدند.
4- تا زمانی که حضرت ابالفضل علیه السلام بودند زخمی به پیکر اباعبدالله نرسید. حضرت دائما به محافظت از اباعبدالله می پرداخت و دشمن جرات نزدیک شدن به حضرت و خیمه هایش را نداشت.
وبَقِيَ العَبّاسُ بنُ عَلِيٍّ عليه السلام قائِماً أمامَ الحُسَينِ عليه السلام يُقاتِلُ دونَهُ، ويَميلُ مَعَهُ حَيثُ مالَ
الاخبارالطوال/257
ولی با شهادت حضرت دشمنان جرات پیدا کردند و زخم ها یک به یک به اباعبدالله الحسین علیه السلام وارد شد.
5- ابالفضل حافظ خیام حضرت بود، اگر امام توانست به بالین علی اکبر برود علتش حضور ابالفضل بود که از خیام حفاظت می کرد بعد از ابالفضل دشمن چنان جرات پیدا کرد که در زمانی که اباعبدالله زنده بود به خیمه هایش حمله کرد. و حضرت فرمود اگر دین ندارید لااقل در دنیاتان ازاده باشید. تا من زنده هستم به خیمه هایم هجوم نبرید.
6- حضرت وارد بر مسناة یا همان سیل بند یا پله ای در کنار شط فرات شد. 4000 نفر تیرانداز مامور به این قسمت بودند. حضرت در پایین کنار آب و انها اماده ی تیراندازی و مسلط بر او بودند و چه هدفی بالابلند تر از او. حالا وقتی که او از کنار شط بیرون بیاید تیرها مستقیمتر می شود. که در نهایت گفته اند چون خار بر بدن خارپشت تیر بر بدن ابالفضل نشست.
۷-دشمن آنقدر از حضرت ابالفضل می ترسید که تا مطمئن نشده که جان داده او را رها نکردند. کار به جایی رسید که دیگر علمدار سپاه قدرت حرکت کردن نداشت و پر از جراحت شده بود و او را کشتند.
فَجَعَلَ يُقاتِلُهُم وَحدَهُ حَتّى قُتِلَ رِضوانُ اللّه ِ عَلَيهِ ، وكانَ المُتَوَلِّيَ لِقَتلِهِ زَيدُ بنُ وَرقاءَ الحَنَفِيُّ ، وحَكيمُ بنُ الطُّفَيلِ السِّنبِسِيُّ، بَعدَ أن اُثخِنَ بِالجِراحِ فَلَم يَستَطِع حَراكاً . الإرشاد: ج 2 ص 109
۸- وقتی آنها احتمال دادند که دیگر ابالفضل العباس قدرت حرکت ندارد فَلَم يَستَطِع حَراكاً . الإرشاد: ج 2 ص 109
حرمله با گروهی دوباره برگشتند و هر کدام به نوبت ضربه ای به او وارد کردند
قالَ بَعضُهُم : قَتَلَ حَرمَلَةُ بنُ كاهِلٍ الأَسَدِيُّ ثُمَّ الوالِبِيُّ العَبّاسَ بنَ عَلِيِّ بنِ أبي طالِبٍ عليه السلام مَعَ جَماعَةٍ وتَعاوَروهُ-أنساب الأشراف : ج 3 ص 406 .
در معنای تعاوروه:تعاور القوم فلاناً: إذا تعاونوا عليه بالضرب واحداً بعد واحد (النهاية: ج 3 ص 320 «عور»
یعنی گروهی با یکدیگر یکی یکی بعد از یکدیگر ضربه می زنند. ( به نوبت)
۹- با این تفاصیل احتمال اینکه اباعبدالله علیه السلام با بدن بی جان برادر مواجه شده باشد زیاد است.
۱۰- دو نفر از شهدای دشت کربلا در هنگام شهادتشان کسی نبود که سرشان را به بالین بگیرد. یکی جناب قمر بنی هاشم و یکی سیدالشهدا علیهما السلام.
۱۱- دو نفر از شهدای کربلا بدون وداع و خداحافظی رفتند و اهل حرم انتظار بازگشتشان را داشتند که خبر شهادتشان را شنیدند. ابالفضل العباس علیه السلام و علی اصغر علیه السلام.
۱۲- کودکان اباعبدالله دو اطمینان و امید داشتند یکی اینکه تا عمو هست به خیام و پدر تعرضی رخ نخواهد داد و دیگر اینکه تا عمو هست امید هست که آب برسد. با شهادت ابالفضل اطمینان خاطر از بچه ها رفت.
پایان بخش اول
التماس دعا
@emame_setayesh
بسم الله الرحمن الرحیم
🔻سلام علیکم
عزاداری ها قبول باشه ان شاء الله
🚩🏴السلام علیک یا اباعبدالله الحسین علیه السلام
🚩نکاتی از مقتل حضرت ابالفضل علیه السلام
#حکاکی_اشک
#شب_نهم
#حضرت_ابالفضل
▪️ بخش دوم
۱۳- وقتی که ابالفضل علیه السلام اذن میدان گرفت اباعبدالله گریه کرد . گریه ای شدید.
فبكى الحسين ع بكاء شديدا-ثم قال يا أَخِي أَنْتَ صَاحِبُ لِوَائِي وَ إِذَا مَضَيْتَ تَفَرَّقَ عَسْكَرِي
بحار الأنوار، ج45، ص: 41
و وقتی که شهید شد باز هم اباعبدالله گریه ای شدید کرد
أحاطوا بِهِ مِن كُلِّ جانِبٍ ومَكانٍ، حَتّى قَتَلوهُ قَدَّسَ اللّه ُ روحَهُ، فَبَكَى الحُسَينُ عليه السلام بُكاءً شَديداً
لهوف /170
۱۴- وقتی که شخصی تشنه باشد گریه کردن و اشک ریختن هم برایش سخت است اما داغ ابالففضل چنان سنگین بود که وقتی اباعبدالله به خیمه ها بر می گشت با استین اشک چشمان خود را پاک می کرد.
رجع الحسين (ع) إلى المخيّم منكسراً حزيناً باكياً يكفكف دموعه بكُمّه مقتل مقرم/270
۱۵- در مقاتل آورده اند که نه فقط دستان حضرت را که دو پای آن جناب را نیز از کینه ای که داشتند قطع کردند.
وقَطَعوا يَومَئِذٍ يَدَيهِ ورِجلَيهِ . المناقب والمثالب لأبي حنيفة النعمان المغربي: ص 309 .
۱۶- شاید برای سکینه خانم دختر امام دیدن دشمنانی که به خیام شاه نزدیک می شدند جای تعجب داشت لذا از امام در رابطه با عموجانش پرسید.
فأتته سكينة وسألته عن عمّها ، فأخبرها بقتله.
مقتل مقرم/270
۱۷- سر مقدس ابالفضل علیه السلام را حرمله برد.
انساب الاشراف ج13 ص 256
۱۸- حضرت ابالفضل علیه السلام با اهل خیام خداحافظی نکرده است. او رفته که برگردد ولی...
۱۹- با توجه به آنچه در مقاتل آورده شده است که با بدن حضرت چه کردند.
الف: وقَطَعوا يَومَئِذٍ يَدَيهِ ورِجلَيهِ . المناقب والمثالب لأبي حنيفة النعمان المغربي: ص 309 .
دستان و پاها قطع شده
ب: تیر به چشم اصابت کرده
و نگرانی که اباعبدالله نسبت به خیمه گاهش داشت حق داشت که نتواند به تنهایی بدن را برگرداند.
حالا که تنها شده و دیگر فتیان بنی هاشم هم نیستند.
۲۰- کسی نتوانست با ابالفضل به صورت رو در رو بجنگد.
یا کمین کردند. یا دوره اش کردند.
وأحاطوا بِهِ مِن كُلِّ جانِبٍ وقَتَلوهُ، فَبَكَى الحُسَينُ عليه السلام لِقَتلِهِ بُكاءً شديداً. مثير الأحزان : ص 170 .
فَكَمَنَ لَهُ زَيدُ بنُ وَرقاءَ الجُهَنِيُّ مِن وَراءِ نَخلَةٍ، وعاوَنَهُ حَكيمُ بنُ طُفَيلٍ السِّنبِسِيُّ، فَضَرَبَهُ عَلى يَمينِهِ،*
فَكَمَنَ لَهُ الحَكيمُ بنُ الطُّفَيلِ الطّائِيُّ مِن وَراءِ نَخلَةٍ، فَضَرَبَهُ عَلى شِمالِهِ،*
*المناقب لابن شهرآشوب: ج 4 ص 108
و آنگاه که دیگر دستی در بدن نداشت ملعونی با عمود آهن به فرق سرش زد و فرق را شکافت.
فَقَتَلَهُ المَلعونُ بِعَمودٍ مِن حَديدٍ. المناقب لابن شهرآشوب: ج 4 ص 108
وضربه رجل بالعمود على رأسه ففلق هامته. مقرم/269
با اباعبدالله الحسین علیه السلام هم نتوانستند رو در رو بجنگند بعد از انکه تیر به قلب حضرت زدند و حضرت تاب و توانش رفت دوره اش کردند و شد آنچه شد.
@emame_setayesh
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا اباعبدالله
#حکاکی_اشک
#روضه_حضرت_اباالفضل
#تاسوعا
مرحوم سید جعفر حلّی که از علمای بزرگ، که تقریبا صد و بیست سال قبل از دنیا رفته است، در قصیده ای با مطلع
عبست وجوه القوم....
در رابطه با لحظات مواجه اباعبدالله الحسین علیه السلام با پیکر بیجان برادر اینطور مینویسد:
🚦مشى لمصرعِهِ الحسينُ وطرفُهُ بين الخيام وبينَهُ متقسِّمُ
🔻آقا آرام آرام به سمت علقمه میرفتند، گویا میدانستند چه شده است، اما نگاه حضرت مدام به سمت خیمهها بود، بین علقمه و خیمه ها دائم نگاه حضرت میچرخید.
🚦 فأكبَّ منحنياً عليه ودمعُهُ صبغَ البسيط كأنَما هو عندَمُ
🔻امام حسین علیهالسلام با قامتی خم بر پیکر برادر افتاد و اشک از چشمانش جاری بود.
🚦قد رامَ بلثمُهُ فلم يرَ موضعاًلم يُدمِهِ عَضُّ السلاحِ فيُلثَمُ
🔻امام حسین صلوات الله علیه آمدند و دیدند کار برادر تمام شده است، امام خواستند حضرت اباالفضل العباس علیه السلام را ببوسند، أما هیچ جایی پیدا نکردند، چرا که اصلاً جای سالمی نبود.
🚦نادى وقد ملأَ البواديَ صيحةًصُمُّ الصخورِ لهولها تتألمُ
🔻 ناله امام حسین علیهالسلام بلند شد، تمام صحرا صدای ضجّهی حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه را میشنیدند…
🚦أأخيَّ مَن يحمي بناتِ محمدٍإن صرنَ يسترحِمْنَ مَن لا يرحَمُ
🔻برادر! جان چه کسی از دختران پیامبر بعد تو حمایت میکند در میان کسانی که به آنها رحم نمیکنند...
ولاقوة الا بالله العلی العظیم
@emame_setayesh
بسم الله الرحمن الرحیم
🔻 السلام علیک یا اباعبدالله الحسین علیه السلام
#حکاکی_اشک
#شب_عاشورا
🔻 نکاتی از مقتل سیدالشهدا علیه السلام
پیشاپیش از امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف عذر میخواهم بابت این چند خط.
۱- اباعبدالله الحسین علیه السلام در کربلا پنجاه و چند سال سن داشت، در کربلا حضرت نمیتوانست یکجا بایستد چون ۴۰۰۰ نفر تیرانداز بودند و عده ای سنگ انداز بودند، لحظه ای توقف مساوی بود با اصابت تیر و سنگ
البته این اتفاق افتاد، زمانی که گفتند فوقف و قد ضعف عن القتال اتاه حجر علی جبهه...مثیرالاحزان ص۷۳
حضرت لحظه ای ایستاد تا نفس تازه کند که سنگی آمد بر پیشانی حضرت اصابت کرد.
۲- بعد از شهادت ابالفضل علیه السلام دشمنان به اباعبدالله و خیمه گاه نزدیک تر شدند ، حضرت هم گویا خیلی از خیمه ها دور نمیشدند.
۳- امام نگران خیمه هایش بود،
بعد از شهادت ابالفضل علیه السلام و قبل از رفتن به میدان بانگ زد که هل من ذاب عن حرم رسول الله، مثیرالاحزان ص۷۰
سپس به میدان رفت و می جنگید و رجز می خواند
انا حسین ابن علی احمی عیالات ابی
مناقب ج۴ ص ۱۱۰
حتی لحظات آخرش هم نگاهی به خیمه ها داشت
تدیر طرفا خفیا الی رحلک و بیتک،(زیارت ناحیه، المزار الکبیر ص۵۰۴)
۴- اباعبدالله تا جان داشت از خیام خود دفاع کرد، دشمن هم برای اینکه امام را به تسلیم وادار کند در زمان حیاتش به خیامش حمله کرد، که حضرت بانگ زد یا شیعه ال ابی سفیان، اگر در دنیا دین ندارید لااقل ازاده باشید. لهوف ۱۲۰
۵- وقتی تیر به سینه امام حسین علیه السلام اصابت کرد، حضرت نتوانست تیر را از جلوی سینه در بیاورد، و مجبور شد از پشت سر در بیاورد، شاید دشمن خیلی نزدیک شده بود به حضرت...
به تو از یک قدمی تیرزدند...
۶- در وداع حضرت با اهل حرم جناب سکینه ناله برآورد، حضرت او را در آغوش گرفت و فرمود( نقل به مضمون): دخترم تا زمانی که روح در تن دارم مانند یتیمان گریه نکن و قلبم را مسوزان.
لاتحرقی قلبی بدمعک حسره
مادام منی الروح فی جثمانی
مناقب ابن شهر آشوب ج۴ ص ۱۰۹
۷- از مصائب و بلایایی که بر اباعبدالله علیه السلام وارد شد یکی این بود که تیری که به سینه مبارک اصابت کرد، تیری مسموم بود.
فاخذ الثوب لیمسح الدم عن جبهته فاتاه سهم مسموم له ثلاث شعب فوقع علی قلبه... لهوف/۱۲۱
امام حسین علیه السلام مسموم هم شده بود در عین تشنگی شدید.
۸- حضرت در حال وداع با اهل بیتش بود که عمر سعد بانگ زد که منتظر چه هستین، اگر او از وداع فارق شود قسمت چپ و راست لشکر را یکی می کند.
حضرت در کنار اهل بیتش بود که تیرباران خیام شروع شد و انقدر تیر زدند که تیرها طناب های خیمه ها را پاره کردند و زنان وحشت زده و فریادکنان به خیمه ها رفتند.
مقتل مقرم/ ۲۷۸
۹- کوفیان اباعبدالله علیه السلام را خارجی میدانستند(العیاذ بالله) کار به جایی رسید که اباعبدالله دعای قربانی میخواند. بسم الله و بالله و علی مله رسول الله
حضرت میخواهد بگوید من مسلمانم ای اهل کوفه...
۱۰- در زیارت ناحیه مقدسه اینطور آورده که گویا حضرت وقتی جان داشتند و از اسب بر زمین افتادند و اسبها بر حضرت...
فهویت الی الارض جریحا تطئوک الخیول بحوافرها...
بحارالانوار ج۹۸ ص ۳۲۲
۱۰-آجرک الله یا صاحب الزمان
رمل بیابان نمک دارد، بدنی زخمی اگر بر رمل قرار بگیرد بگونه ای که مرمل بدماء شود چه عذابی می کشد.
تشنگی، مسمومیت بر اثر تیر سه شعبه، زخم تیرها و رمل بیابان
۱۱- خاندان اباعبدالله با دیدن اسب حضرت گویا شوکه شدند، چه دیدند؟
زین واژگون شده...
از این حالت زین متوجه شدند امام به شکل بدی زمین خورده...
و نظرن سرجک علیه ملویا
زین واژگون شده را دیدند که به سمت قتلگاه دویدند.
المزار الکبیر-ص ۵۰۴
۱۲- امشب وقتی قاسم پرسید عموجان من هم شهید می شوم و حضرت خبر شهادت را داد فرمود همه ی مردان ما به بلا عظیم دچار می شوند، حتی کودکم کودک شیرخواره ام نیز شهید میشود،
قاسم گفت: عموجان، یا عمَّ و یصلون الی النساء حتی یقتل عبدالله
آیا به خیام زنها حمله می کنند وشیرخواره ات را می کشند؟
قاسم و باقیاهل بیت و اصحاب چه کشیدند با فکر حمله دشمنان به خیام.
الهدایه الکبری، ص ۲۰۴
شدت مصیبات به حدی است که نمیشود بیش از این نوشت...
اعظم الله اجورنا و اجورکم بمصابنا بالحسین علیه السلام
با تشکر از سیداحمدابوترابی(مداح با اخلاص)
که نکات نابی رو در این بخش ارائه می دادند.
التماس دعا
@emame_setayesh
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین علیه السلام
سلام علیکم
عزاداری ها قبول باشه ان شاء الله
#حکاکی_اشک
#ورود_کاروان_اهل_بیت_به_شام
▪️آجرک الله یا صاحب الزمان فی مصیبت جدک
۱- هند همسر یزید تا متوجه شد که سر اباعبدالله علیه السلام را بر در خانه اش نصب می گردد، گریبان درید و پابرهنه وارد در جلسه شد و گریه می کرد، ان ملعون فورا جست و او را پوشاند...
فَشَقَّتِ السِّترَ وهِيَ حاسِرَةٌ ، فَوَثبَت عَلى يَزيدَ وقالَت : أرَأسُ ابنِ فاطِمَةَ مَصلوبٌ عَلى بابِ داري ؟ فَغَطّاها يَزيدُ
مقتل الحسين عليه السلام خوارزمي : ج 2 ، ص۷۳
این در حالی بود که اهل بیت اباعبدالله علیه السلام را چگونه از کربلا به شام آوردند؟
حضرت زینب سلام الله علیها خطاب به یزید فرمود:
آیا این از عدل است ای فرزند آزادشدهها که زنان و کنیزان تو در پس پرده باشند و دختران رسول اللَّه اسیر؟!
پردههایشان را دریدی،
و چهرههایشان را آشکار کردی،
آنان را چونان دشمنان از شهری به شهری کوچانیده،
ساکنان منازل و مناهل بر آنان اشراف یافتند،
و مردم دور و نزدیک و پست و فرو مایه و شریف چهرههایشان را نگریستند،
در حالی که از مردان آنان حامی و سرپرستی همراهشان نبود.
،اللهوف، ص۲۱۴-۲۲۰
و این تنها جایی بود که عقیله بنیهاشم زبان به شکوه گشود...
۲- ورود اهل بیت علیهم السلام به شام و کوفه شباهت و تفاوتهایی داشت.
۲،۱: شباهت
در هر دو شهر وقتی این خانواده را وارد کردند مردم برای دیدن جمع شدند.
ولمّا اُدخلت بنات أمير المؤمنين إلى الكوفة ، اجتمع أهلها للنظر إليهم(مقتل مقرم، ص۳۰۹)
۲، ب:تفاوت
۲،۲،۱ وقتی اهل بیت وارد کوفه شدند جناب ام کلثوم کوفیان را خطاب کردند که آیا از پیامبر خدا حیا نمی کنید که ما را نظاره می کنید؟
فصاحت اُمّ كلثوم : يا أهل الكوفة ، أما تستحون من الله ورسوله أنْ تنظروا إلى حرم النّبي (ص)؟ مقتل مقرم، ص ۳۱۰
اما در شام اوضاع تفاوت داشت، این خانواده که خسته از نگاه نامحرمان بودند، پیغام دادند به شمر که ما را از جایی ببر که کمتر مورد نگاه قرار بگیریم. ولی آنها را از جایی بردند که اجتماع مردم بود.
فَأَمَرَ في جَوابِ سُؤالِها أن تُجعَلَ الرُّؤوسُ عَلَى الرِّماحِ في أوساطِ المَحامِلِ ـ بَغيا مِنهُ وكُفرا ـ وسَلَكَ بِهِم بَينَ النَّظّارَةِ عَلى تِلكَ الصِّفَةِ
الملهوف، ص ۲۱۰
۲،۲،۲ مردم کوفه وقتی با کاروان اسرا مواجه شدند که بر شتران بی جهاز وارد کوفه شدند(امالی مفید، ص۳۲۱، ح۸)
گریه می کردند و بر صورت می زدند.(بلاغات النسا، ص۳۷)
اما در شام مردم جمع شدند ولی با طبل و دف و بوق و در شادی و سرور بودند.
وقد خرج النّاس بالدفوف والبوقات ، وهم في فرح وسرور
مقرم ص،۳۴۸
۳،۲،۲ گویا گزارشی از معطلی کاروان در کوفه به خاطر کثرت جمعیت استقبال کننده نیامده اما در شام کاروان هنگام طلوع وارد شام شدند و ظهر به قصر رسیدند، از شدت خستگی و جمعیت زیاد
فلما ارتفع النهار أدخلوا الرءوس البلد و وصلوا وقت الزوال إلى باب دار يزيد بن معاوية بتعب شديد من كثرة الازدحام، (نفس المهموم،ص ۳۹۴)
۴،۲،۲ اهل بیت در کوفه مستقیم به کاخ ابن مرجانه برده شدند اما در شام ابتدا آنها را به جایی بردند که اسیران را میآوردند ...
وَقَفوا عَلى دَرَجِ بابِ المَسجدِ حَيثُ يُقامُ السَّبيُ
الفتوح : ج 5 ص 129
۳- جناب حر علیه الرحمه با هزار نفر با اباعبدالله مواجه شد،(الأمالي للصدوق : ص 218 ح 239 )،
وقتی توبه کرد می فرمود خدایا مرا ببخش که قلوب اهل بیت پیامبرت را ترساندم،( الملهوف : ص 159)
اگر دختران حسین علیه السلام با دیدن ۱۰۰۰ نفر دل هایشان ترسید در حالی که پدر و برادران و خاندان دورشان بودند با دیدن ۵۰۰ هزار نفر(نفس المهموم، ص۳۹۵) مرد و زنی که می رقصیدند و دف و طبل می زدند و در مقابل این خانواده شادی می کردند چه کشیدند؟
@emame_setayesh
بسم الله الرحمن الرحیم
🚩🏴 السلام علیک یا اباعبدالله
سلام علیکم
عزاداری ها قبول باشه ان شاءالله
#حکاکی_اشک
#بازگشت_اهل_بیت_از_شام
با آنها مدارا کن!
🚦شیخ مفید ره در ارشاد در رابطه با بازگرداندن اهل بیت امام از شام به مدینه نوشته است که یزید لعنهالله به نعمان بن بشیر این ماموریت را داد و به او سفارش کرد که:
۱- شبها ايشان را راه برند
🔸أن يسيرَبهم في الليلِ
۲- همه جا آنان در پيش روى باشند بدانسان كه از ديدارشان نيفتند (و خود در پشت سر آنان حركت كنند)
🔸ويكونوا أَمامَه حيثُ لا يفوتونَ طَرْفَه
۳- هر كجا فرود شدند آنان از ايشان دور شوند و خود و همراهانش مانند نگهبانانى در اطراف آنان پراكنده شوند
🔸فإِذا نزلوا تنحّى عنهم وتفرّقَ هو وأَصحابُه حولَهم كهيئةِ الحَرَسِ لهم
۴- جاى خود را چنان قرار دهند كه اگر يكى از آنان خواست وضو بگيرد يا قضاى حاجت كند از آنان شرم نكند
🔸وينزل منهم حيثُ إِذا أَرادَ إِنسانٌ من جماعتِهم وضوءاً أَو قضاءَ حاجةٍ لم يَحتشِمْ.
منبع: الإرشاد، الشيخ المفيدجلد : 2 صفحه : 122
🚦حالا سوال این است اگر قرار بود که با این خانواده مدارا نمیکردند چه میشد؟
🔻آنگونه که جناب فاطمه بنت الحسین علیهالسلام فرمود شما آنچنان به کشتن اباعبدالله مباهات ورزیدید که شاعرتان گفت:
ما على و فرزندان على را كشتيم با شمشيرهاى هندى و نيزه ها
و ما زنانشان را به سانِ زنان تُرك ، اسير كرديم و آنان را [نمى دانى] چگونه به خاك و خون كشيديم!
🔻نَحنُ قَتَلنا عَلِيّا وبَني عَلِيّ بِسُيوفٍ هِندِيَّةِ ورِماحِ
🔻وسَبَينا نِساءَهُم سَبيَ تُركٍ ونَطَحناهُم فَأَيَّ نِطاحِ
منبع: الملهوف : ص 194
🚦اگر قرار باشد اسرا را به سبک اسیران ترک ببرند چگونه میشود؟؟؟
ولاحول ولاقوه الا بالله العلی العظیم
تشکر از برادر عزیز سید احمد ابو ترابی
🌐@emame_setayesh
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک ایتها الصدیقه الشهیده
سلام علیکم
عزاداری ها قبول باشه ان شاءالله
#حکاکی_اشک
#فاطمیه۱۴۴۴
📚 زخم زبان!
🔻روزهای پایانی عمر شریف حضرت زهرا سلام الله علیها با وخامت حال ایشان همراه بود.
🔸 در رابطه با این روزها نوشتهاند:
"و لزمت الفراش؛ سفینة البحار و مدینة الحکم و الآثار (القمي، الشيخ عباس) ، جلد : 7 ، صفحه : 122".
🔻این روزهای آخر، مردمی که مطمئن شده بودند دختر پیامبر رفتنی است! به عیادت میآمدند، یکبار زنهای مدینه آمدند.
🔺 اما حال خانم هر روز بدتر میشد تا جاییکه وقتی غاصبین حق آن بانو نیز برای اینکه در انظار خود را موجه جلوه دهند، به عیادت رفتند
🔺حضرت بعد از اینکه جواب سلام آنها را نداد و روی خود را برگرداند بعد از چند بار که رو برگرداند و آنها جا به جا میشدند، گویا دیگر توانی نداشتند و به کنیزان و زنان اطراف خود فرمودند:
🔻"حَوِّلنَ وجهی، روی مرا برگردانید؛ بحار الأنوار - ط مؤسسةالوفاء (العلامة المجلسي) ، جلد : 43 ، صفحه : 203"
🔹اما چند روز آخر دیگر کسی برای عیادت پذیرفته نمیشد.
🔻یکبار عباس عموی پیامبر برای عیادت رفت و به او گفتند حال خانم وخیم است
" انها ثقیله، و لایدخل علیها نفر...
الموسوعة الكبرى عن فاطمة الزهراء(ع) نویسنده : الأنصاري الزنجاني، إسماعيل جلد : 14 صفحه: ۳۶"
🔺برگشت و به امیرالمومنین پیغام داد که اینطور که به نظر میرسد فاطمه رفتنی است! پس بیا برای مراسم ختم و تشییع جنازه و نمازش همه انصار و مهاجرین را جمع کنیم که باعث شکوه اسلام و دین میشود!
🔸"فإن كان من أمرها ما لا بد منه فأجمع أنا لك الفداء المهاجرين و الأنصار حتى يصيبوا الأجر حضورها و الصلاة عليها و في ذلك جمال للدين.، همان، ص۳۷"
🔻این از دلسوزی فامیل اما کسانی همبودند که زخم زبان زدند و دل اهل بیت پیغمبر را سوزاندند.
🔸دختر خلیفه اول برای عیادت آمد و او را هم راه ندادند او به پدر شکایت کرد و با اشاره به #تابوت حضرت زهرا سلام الله علیها به کنایه گفت:
🔺 "وَقَدْ جَعَلَتْ لَهَا مِثْلَ هَوْدَجِ الْعَرُوسِ ؛ السنن الكبرى (البيهقي، أبو بكر) ، جلد : 4 ، صفحه : 56) " برای او چیزی شبیه هودج عروس درست کردهاند.
🚦این زخم زبانها و کنایهها اگر به گوش اولاد فاطمه رسیده باشد چه دلی از آنها سوزانده و چه صبری داشته امیرالمومنین بر شنیدن این حرفها.
🔻و لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم
التماس دعا
با تشکر از برادر سید احمد ابوترابی
🌐@emame_setayesh
السلام علیک یا فاطمه الزهرا سلام الله علیها
سلام علیکم
عزاداری قبول باشه انشاءالله
#حکاکی_اشک
مساله فدک یکی از مسائلی است که همیشه مورد بحث بوده است.
اینکه فدک هدیه پیامبر به دختر والامقامش بوده یا خیر؟
اینکه فدک ارثیه حضرت بوده یا خیر؟
اینها سوالاتی هستند که قرنها مورد مباحثه بوده است، اما چرا این بحث مانند سایر موارد دیگر دچار حذف از منابع نشد؟
هر چند بحث هبه(هدیه) بودن در منابع اهل سنت حذف شده اما اینکه حضرت زهرا سلام الله علیها فدک را به عنوان ارثیه طلب کردند و خلیفه اول با بیان حدیثی از اعطای فدک به او خودداری کرد در صحیح بخاری آورده شده است. اما چرا؟
بخاری در عصر امام هادی میزیسته و کتاب صحیح بخاری در زمان نوشته شده، او ماجرا را اینطور مطرح کرد که حضرت طلب ارثش را کرد و خلیفه ندادو آن حضرت تا پایان عمرش دیگر با او صحبت نکرد.
اینکه کسی مثل بخاری این مطلب را مینویسد نشان از این است که در بین مردم این سوال ایجاد شده است که ماجرای فدک چیست که دائما شیعیان صحبت از آن میکنند؟
حضرت زهرا اولین پرچمدار دفاع از ولایت امیرالمومنین بوده است و حضرت در اولین مواجههاش با غاصبین حق مولا بحث فدک بود.
راهبرد حضرات معصومین سالها در دفاع از امیرالمومنین زنده نگه داشتن مساله فدک بوده است.
این راهبرد باعث شده است تا مساله فدک به عنوان مسالهای چالش برانگیز در جامعه آن زمان شود که بخاری مجبور میشود جوابی برای این سوال دهد.
متن پیوست نمونهای ازتلاش ائمه اطهار در جهت زنده نگه داشتن مساله فدک است.
التماسدعا
#سیداحمدابوترابی
#فاطمیه۱۴۴۴
🌐@emame_setayesh
سید احمد ابوترابی:
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا امالبنین
سلام علیکم
چند جمله در رابطه با مادر فضل و ادب، جناب #امالبنین علیهاالسلام تقدیم نگاهتان.
📚 #بخش_اول: خاندان امالنین
🔻در تاریخ آمده است که امیرالمومنین به برادرش عقیل فرمودند که همسری برایشان انتخاب کنند که از قبیلهای شجاع باشد تا فرزندی شجاع و دلیر برایش به دنیا بیآورد.
فتلد له غلاما فارسا
(أعيان الشيعة، الأمين، السيد محسن، ج 8،ص389)
🔹با توجه به سابقهای که عقیل از خاندان بنی کلاب و از شجاعت آنها میدانست؛ دختر این خانواده، فاطمه را به امیرالمومنین پیشنهاد داد و عرض کرد:
🔻 قال أنه ليس في العرب أشجع من آبائها ولا أفرس
در عرب از پدران او شجاعتر و جنگجوترنیست.
(عمدة الطّالب في أنساب آل أبي طالب، ابن عنبة،ج1،ص357)
🔻و اینگونه او که از خاندانی اصیل و شجاع بود به وصلت اسدالله الغالب درآمد.
وهي من بيت عريق في العروبة والشجاعة
(أعيان الشيعة، الأمين، السيد محسن، ج 8،ص389)
🔸حاصل این ازدواج چهار پسر به نامهای عباس، عبدالله، جعفر و عثمان شد و بدین شکل فاطمه کلابیه ام البنین لقب گرفت.
🚦هر چند امیرالمومنین به دنبال همسری از خاندانی شجاع بود اما بنی کلاب دارای ویژگیهای دیگری نیز بوده از جمله اینکه شاعران برجستهای بودند.
🔺عموی او لبید بن ربيعة نیز از شاعران مشهور عرب بود.
(انساب الاشراف للبلاذري، ج2، ص192)
🔻 همچنین اجداد و خویشان امالبنین از دلاوران و شجاعان عرب بودند؛
🔺برای مثال از ابوبره عامر بن مالک، جد دوم او، که در میان قبایل عرب پیش از اسلام در شجاعت بینظیر بود با تعبیر کنایی «ملاعب الاسنه» (بازیگر با نیزهها) یاد کردهاند
(الإصابة في تمييز الصحابة، ابنحجرالعسقلاني،ج 2 ،ص396)
🔺 برادرش نیز از شجاعانی بود که همراه مختار در کوفه کشته شد..
(انساب الاشراف للبلاذري، ج2، ص192)
🔸لذا امالبنین نه تنها شجاعت را به ارث برده بود که از او به عنوان زنی شاعر و فصیح یاد شده است.
وكانت شاعرة فصيحة
(أعيان الشيعة، الأمين، السيد محسن، ج 8،ص389)
🚦آری ایشان از زنان عالمه، فاضله و عارفه بحق اهل بیت و مخلص در ولایت ایشان بود.
وكانت من النساء العالمات الفاضلات العارفات بحق أهل البيت مخلصة في ولائهم
(أدب الطّف أو شعراء الحسين(ع) ،شبّر، جواد،ج1ص73)
انشاءالله در ادامه به برخی از فضایل دیگر این بانوی بزرگ اشاره خواهیم نمود.
با ما همراه باشید.
#حکاکی_اشک
#سیداحمدابوترابی
🌐@emame_setayesh
بسم الله الرحمن الرحیم
🏴 السلام علیک یا زینب کبری علیهاالسلام
سلام علیکم
🚩نمی از دریای فضائل زینب کبری پیشکش نگاهتان
📚 حفظ جان امام کار ویژه زینب کبری در کربلا
🔻حفظ جان امام معصوم از اوجب واجبات است.
🔺 واجبی که منجر به این میشود که فاطمه زهرا علیهاالسلام پشت در بیاید و با آن جراحات به مسجد برود تا جان امام اش را حفظ کند.
🔺 ۵۰ سال بعد دخترش زینب نیز برای حفظ جان امامش هر چه در توان داشت انجام داد.
📍این شش پرده از جان فشانی این اسوه صبر و مقاومت است.
🔸پرده اول
🔻 #اولین بار وقتی بود که امام حسین علیه السلام در کنار بدن بی جان علی اکبر علیه السلام صورت به صورتش نهاد و شاید دیگر دشمن خیالش آسوده شده بود که حسین هم کنار پسرش جان داده است.
🔺اما این صدای زینب بود که وااخیاه گویان با شتاب از خیمهها آمد تا توجه امام را از علی به سمت خود جلب کرده و امامِ در حال احتضار را نجات دهد.
📎مقتل الحسین خوارزمی، ج۲، ص۲۴
🔸 پرده دوم
🔻 در هیچ کدام از مصائب امام حسین علیهالسلام در کربلا خدا به او تسلیت نگفت، جز زمانی که شیرخوارش را بر روی دستانش ذبح کردند.
🔺 اینجا بود که هاتفی ندا داد: دعه یا حسین فان له مرضعا فی الجنه.
📎تذكرة الخواصّ، سبط ابن جوزی، ص ۲۲۷
🔺این نشان از اوج مصیبت بر دل نازنین امام است، و باز هم می بینیم که در کنار امام زینب قرار دارد که فرمود: خذیه یا زینب، زینب جان قنداقه را بگیر و سپس آن را به خون گلوی علیاصغر آغشته کرد.
📎لهوف، سیدبن طاووس،ص۱۶۸
🔸 پرده سوم
🔻بار دیگر زمانی بود که اباعبدالله علیه السلام در گودال قتلگاه در محاصره دشمنان بود.
🔺 زینب کبری سلام الله علیها به سمت میدان رفت و برای حفظ جان امام حتی به عمر سد رو زد که ای عمر سعد آیا حسین را می کشند و تو نگاه می کنی؟ اما او رویش را برگرداند.
🔺 اما بازهم حضرت بانگ و فریاد زد که: اما فیکم مسلم...
📎 ارشاد، شیخ مفید، ج۲، ص۱۱۲
🔸 پرده چهارم
🔻بعد از شهادت امام حسین علیه السلام، وقتی کاروان اسرا را از کنار قتلگاه عبور دادند.
🔺او با مشاهده حال امام سجاد علیه السلام که گویا دارد جان می دهد به نزد ایشان رفته و روی او را از سمت قتلگاه برگردانده و با سخنانی به امام تسلی دادند.
📎 کامل الزیارات، ابن قولویه، ص۲۶۱
🔸 پرده پنجم
🔻در مجلس عبیدالله ملعون وقتی او قصد داشت تا امام سجاد را به شهادت برساند زینب کبری علیهاالسلام پیش قدم شده و فرمودند:
🔺 اگر میخواهی او را بکشید من را هم باید بکشید و این کار باعث شد تا آن ملعون از تصمیم خود منصرف شود.
📎 لهوف، سیدبن طاووس، ص۲۰۲
🔸 پرده ششم
🔻در نهایت در شام با بررسی خطبههای ایراد شده توسط امام سجاد علیه السلام و زینب کبری علیها السلام می توانیم ببینیم که تندی و تیزی خود به حال زینب علیه السلام بیشتر است، چرا؟
🔺 چون جان امام در خطر بوده و برای حفظ جان او زینب پیشقدم و پیشمرگ امام شده است.
🔸🔸🔸🔸
این نمونه ایست از جان فشانی زنی که در یک نیمروز مصائب فراوانی دیده ولی زیر بار این مصیبت خم نشده و به وظیفه اصلی خود عمل کرده.
جعلنا الله من محبیها
نثار روح #مدافعان_حرم زینب کبری علیهاالسلام صلوات
#حکاکی_اشک
#سیداحمدابوترابی
🔹شما هم در ثواب انتشار فضایل اهل بیت پیامبر صلوات الله علیهم اجمعین سهیم باشید.
@hakakiashk
🌐@emame_setayesh
امام کاظم.pdf
292.5K
بسم الله الرحمن الرحیم
🏴 السلام علیک یا #موسی_بن_جعفر علیهماالسلام
🔻سلام علیکم
📚 #باب_الحوائج
🖊تحقیقی پیرامون جایگاه #امام_کاظم علیهالسلام نزد علمای #اهل_سنت تقدیم نگاهتان.
📕ویرایش اول، بهمن ۱۴۰۱
#حکاکی_اشک
#تاریخ_اسلام
#سیره
#سیره_اهل_بیت
#سیداحمدابوترابی
🙏شما هم در ثواب انتشار فضایل #حضرت_موسی_بن_جعفر علیهماالسلام سهیم باشید.
@hakakiashk
🌐@emame_setayesh
❁﷽❁
🔻 بیان نکاتی از مقتل جناب مسلم بن عقیل علیه السلام
📚 متن:
◀️ هجوم به خانه
◀️ حمله دسته جمعی
◀️ سردار شرمنده
◀️ شباهات ماجرای مسلم و کربلا
🎧 صوت:
تو را می کشیم چون می ترسیم!
بررسی علت تنها شدن حضرت مسلم علیه السلام
#شب_اول_محرم
#محرم
#امام_زمان
#امام_حسین
🔻 #حکاکی_اشک | پژوهشی در تاریخ اسلام 🔻
https://eitaa.com/joinchat/428671176C1b2b3c13c9
السلام علیک یا اباعبدالله
#حکاکی_اشک
#شب_اول
#حضرت_مسلم_علیهالسلام
📚 شباهات ماجرای مسلم و کربلا
🔻 غربت
در غربت مسلم همین بس که در بین شهری که روزی ۱۸۰۰۰ نفر یاریش کرده بودند، حالا در کاخ ابن زیاد مورد فحش و ناسزای او قرار گرفته
[الملهوف : ص 120 ]
و برای اینکه رسالتش را درست انجام بدهد و امام را از خطر مکر کوفیان آگاه کند، مجبور میشود از عمر بن سعد ملعون بخواهد و به او وصیت کند...
[دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن، حديث و تاریخ نویسنده : محمدی ریشهری، محمد جلد : 4 صفحه : 328]
درست مانند زینب کبری سلام الله علیها که برای حفظ جان امام به عمر بن سعد رو زد اما آن ملعون رویش را برگرداند..
🔻خرَجَت اُختُهُ زَينَبُ إلى بابِ الفُسطاطِ ، فَنادَت عُمَرَ بنَ سَعدِ بنِ أبي وَقّاصٍ : وَيحَكَ يا عُمَرُ ! أيُقتَلُ أبو عَبدِ اللّه ِ وأنتَ تَنظُرُ إلَيهِ ؟ فَلَم يُجِبها عُمَرُ بِشَيءٍ ، فَنادَت : وَيحَكُم ، أما فيكُم مُسلِمٌ ؟! فَلَم يُجِبها أحَدٌ بِشَيءٍ .
[ الإرشاد، الشيخ المفيد،جلد : 2 صفحه : 112]
و لا حول و لاقوه الا بالله العلی العظیم
🔻 #حکاکی_اشک | پژوهشی در تاریخ اسلام 🔻
https://eitaa.com/joinchat/428671176C1b2b3c13c9
فقط 300 نفر بودند.mp3
4.54M
📚تو را می کشیم چون می ترسیم!
🎧 #بشنوید
📚بررسی علت تنها شدن حضرت مسلم علیه السلام
#حضرت_مسلم
#امام_حسین
#محرم
#امام_زمان
📎 متن این #پادکست در کانال موجود است.
🔻 #حکاکی_اشک | پژوهشی در تاریخ اسلام 🔻
https://eitaa.com/joinchat/428671176C1b2b3c13c9
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا اباعبدالله
#حکاکی_اشک
#شب_اول
#حضرت_مسلم_علیهالسلام
📚 سردار شرمنده
در ماجرای کربلا ۲ نفر بیش از همه شرمنده ارباب شدند که نتوانستند ماموریتی که آقا بهشان سپرده بود را به اتمام برسانند.
یکی جناب مسلم بن عقیل علیهالسلام و دیگری جناب ابالفضل العباس علیهالسلام
هر دو تمام تلاششان را انجام دادند ولی نشد!
هر دو متحیر شدند یکی در کوچه های کوفه متحیرانه راه می رفت و دیگری وقتی دو دستش قطع شده بود متحیرانه ایستاد که چه باید بکند!
هر دو ازروی بلندی زمین خوردند، یکی از روی دارالعماره و دیگری از روی اسب.
صورت هر دو بزرگوار بدون سپر بر زمین خورد یکی سر بریده اش از دارالعماره بر زمین خورد و دیگری با بدن بی دست و با صورت بر زمین خورد.
هر دو موقع جان دادن غریبانه جان دادند یکی بالای دارالاماره و دیگری بین سپاه.
هر دو با پیکری خون الود، یکی از شدت سنگباران و دیگری از شدت تیرباران.
ولا حول و لا قوه الا بالله
🔻 #حکاکی_اشک | پژوهشی در تاریخ اسلام 🔻
https://eitaa.com/joinchat/428671176C1b2b3c13c9