eitaa logo
امام محله ستایشگر
187 دنبال‌کننده
209 عکس
226 ویدیو
118 فایل
هنر یك شیوة بیان است. یك شیوة ادا كردن است. تنها این شیوة بیان از هر تبیین دیگر رساتر،‌ دقیق‌تر، نافذتر و ماندگارتر است. امام خامنه ای جهت ارتباط با ادمین کانال با آیدی زیر در ارتباط باشید 🆔 @Karim6
مشاهده در ایتا
دانلود
وقت بیماری و غم ذکر حسن می گیرم وسط روضه و دم ذکر حسن می گیرم همه جا زیر علم ذکر حسن می گیرم به خدا بین حرم ذکر حسن می گیرم سامرا، ذکر حسن، بین حرم می چسبد جمعِ نامِ تو شدن، زیر علم می چسبد «یا امام عسکری یا مولا(۲)» ما نشستیم سر سفره ی شاهانه ی تو به فدای تو و آن لطف کریمانه ی تو عرشیان صف زده پشت در کاشانه ی تو خیر دیدیم چقدر از در این خانه ی تو پاسبان حرمت خیل ملائک هستند جیره خوار کرمت خیل ملائک هستند «یا امام عسکری یا مولا(۲)» خلق حیران تو و روی ملیحت آقا به فدای تو و آن لحن فصیحت آقا ماجرایی است عجب، دست مسیحت آقا دست ما را برسان تا به ضریحت آقا به فدای تو و آن گنبد و گلدسته ی تو کس نخورده است در عالم، به در بسته ی تو «یا امام عسکری یا مولا(۲)» شور رویای شب ماست فقط خواب حرم دل ما هست همان گوشه ی سرداب حرم قسمت ما بشود کاش دم ناب حرم تا بنوشیم فقط جرعه ای از آب حرم هر چه می خواهد از این باب، گدا می گیرد لطف بی حد شما، دست مرا می گیرد «یا امام عسکری یا مولا(۲)» می رود سمت جنان گریه کنت با زهرا می شود چشم ترم در غم تو چون دریا اثر زهر شده در رخت آقا پیدا اولین روضه ی تو عمر کمت بود اما لااقل خم نشدی، چشم شما تار نشد قسمت سینه ی تو تیزی مسمار نشد «یا امام عسکری یا مولا(۲)» دست و پا می زنی و بال و پرت می آید مهدی فاطمه بالای سرت می آید اثر زهر جفا بر جگرت می آید روضه ی ظهر دهم در نظرت می آید همه سیراب ولی تشنه، عزیز زهراست زیر کندیِ سر دشنه، عزیز زهراست «یا امام عسکری یا مولا(۲)» روی این خاک بگو، آه... تنت می ماند؟ زیر مرکب مگر آقا بدنت می ماند؟ غصه ای نیست... به تن پیرهنت می ماند بین انگشت، عقیق یمنت می ماند پسر فاطمه بالای سرش غوغا بود سر عمامه ی آقای همه دعوا بود «یا امام عسکری یا مولا(۲)» 🔸شاعر: 🌐@emame_setayesh
فیش سوم: توسل به عجل الله تعالی فرجه الشریف حضرت سلام الله علیها حیف از تو که گل باشی و من خار تو باشم بگذار که از دور گرفتار تو باشم  من مایه ندارم که خریدار تو گردم  باشد که گدای سر بازار تو باشم  گر راه ندارم به حریمت نظری کن  تا معتکف سایة دیوار تو باشم  امشب هم ناله با امام زمان علیه السلام شب سوم ماه رمضان بریم در خونه یه نازدانه که دل خیلی از ماها گیرشه. دلت می خواست الان حرمش باشی یاعلی.... بی تاب و بی قرارم، العفو بالرقیه عبدی گناهکارم، العفو بالرقیه شرمنده‌ام که از من جز معصیت ندیدی سنگین شده است بارم، العفو بالرقیه از بی وفایی ما، جانِ سه ساله بگذر جز او کسی ندارم، العفو بالرقیه دستان کوچک او صدها گره گشاید امید قلب زارم، العفو بالرقیه یک کربلا در این شب روزی این گدا کن خورده گره به کارم، العفو بالرقیه از تو به غیر خوبی چیزی دگر ندیدیم آری امیدوارم، العفو بالرقیه ✍ یا الله امشب به رقیه سلام الله علیها به این نازدانه ابی عبدالله علیه‌السلام به ما نگاه کن. نازدانه ای که سختی اسارت را کشید. « امام سجاد علیه‌السلام فرمودند: اسارت سخت بود اما امان از شام....» بد دهانی مراقبان را دید«اُسکُتی یا جاریه! فقد آذیتنی بِبُکائِک»؛ ای کنیز! ساکت باش، زیرا من با گریه تو ناراحت می شوم.» اما یکی از سخت ترین لحظات حضرت رقیه سلام الله علیها اون زمانی بود که سر باباشو براش آوردن. بریم خرابه از مصیبت این نازدانه یادی کنیم ، فرج امام زمان رو تو روضه بخواه، انشاءالله اگه دختر کوچک داری بی حالی و مریضی شو نبینی، برا همه مریضا دعا کنید جانبازان و التماس دعا گفته ها. تو خرابه نانجیب دستور داد سر رو برا بچه ببرن، بماند چه طور بردن ، اما تا با سر رو برو شد با پدر درود دل کرد . هر چند بی پیکر ولی آخر رسیدی شکر خدا بالا سرم، با سر رسیدی بابا گمانم با دو تا معجر رسیدی! اما چرا بی اکبر و اصغر رسیدی؟ رفتی که برگردی، حسابی دیر کردی دیر آمدی و دخترت را پیر کردی بابا بگو مویت چرا تغییر کرده رنگِ سر و رویت چرا تغییر کرده اینقدر ابرویت چرا تغییر کرده اصلا بگو بویت چرا تغییر کرده هم عطر سیب پیکر تو فرق کرده هم حالت موی سر تو فرق کرده دیگر برای من جگر باقی نمانده دیگر برایت بال و پر باقی نمانده دیگر برایم چشم تر باقی نمانده دیگر برایت موی سر باقی نمانده با تو تنور خانه بد تا کرده انگار زخم گلویت هم دهن وا کرده انگار پیش خدا رفتی خبر دارم عزیزم بی من کجا رفتی خبر دارم عزیزم بر نیزه‌ها رفتی خبر دارم عزیزم تشت طلا رفتی خبر دارم عزیزم تشت طلا رفتی چرا؟ آغوش من بود بر نیزه‌ها رفتی چرا؟ آغوش من بود هم دوریِ این فاصله آزارمان داد هم زخم‌های سلسله آزارمان داد هم پای غرقِ آبله آزارمان داد هم خنده‌های حرمله آزارمان داد این بی حیایِ بد دهن آتش بگیرد ای کاش مثل موی من آتش بگیرد هی زیر دست و پاش گفتم دخترم... زد! گفتم کمی آرام، او محکم ترم زد با آن کمانی که به حلق اصغرم زد، عمداً همان را چند باری بر سرم زد دیگر رمق در دست و پایم نیست بابا دیگر صدایی در صدایم نیست بابا ✍ گفتند: سر را از میان طشت برداشت و به سینه گرفت و می گفت: «یا أبَتاهُ، مَنْ ذَا الَّذی خَضَبکَ بِدِمائکَ! یا أبَتاهُ، مَنْ ذَا الَّذی قَطع وَ رِیدَیْکَ! یا أبتاهُ مَنْ ذَا الَّذی أَیتمنی علی صِغَر سِنّی! یا أبَتاهُ، مَنْ بَقی بَعْدَک نَرْجوه؟ یا أبَتاهُ، مَنْ لِلْیتیمه حَتّی تَکْبُر» «پدر جان، کی تو را با خونت خضاب کرد! ای پدر که رگهای گردنت را برید! ای پدر، کی مرا در کودکی یتیم کرد! پدر جان، بعد از تو به که امید وار باشیم؟ پدرجان، این دختر یتیم را کی نگهداری و بزرگ کند!». و از این سخنان با او گفت، تا اینکه لب بر دهان شریف پدر قرار داد و سخت گریه کرد تا غش کرد و از هوش رفت. چون او را حرکت دادند از دنیا رفته بود. اهل بیت تا این صحنه رو دیدند، صدا به گریه بلند کردند و داغشان تازه شد، و همه از زن و مرد بر آن آگاه شدند و گریستند. (نفس المهموم / ۴۵۶). یعنی عزا گرفتند اما دلها بسوزه تا ابی عبدالله علیه‌السلام به شهادت رسید زنها وقت عزاداری نداشتند ریختند توخیمه ها خیمه ها را آتش زدند و زنها رو می زدند. هرکس به طرفی می رفت حتی زینب کبری که بزرگترین عزادار برادرشه هم دیدن داره میره تو خیمه ای و بیرون میاد ، دیدند زینب کبرا داره از مریضش عیادت می کنه. تا شب شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها زینب علیها السلام هم وقت نکرد خوب برا حسینش گریه کنه لذا بعد شهادت حضرت رقیه یه دل سیر برا داداشش گریه کرد. امشب به حق حضرت زینب کبری و نازدانه ابی عبدالله ناله بزن یا حسین.... 🌐@emame_setayesh