قرآن در مورد منافقان با بیان خصوصیات و نشانههای ریز و درشت سعی در شناساندن بهتر این گروه به مؤمنان و جامعه اسلامی دارد. از اینرو در جای دیگر منافقان را این گونه توصیف میكند:
آنها برای رسیدن به اهداف شوم خود از راه خدعه و نیرنگ وارد میشوند و حتی میخواهند به خداوند نیز خدعه بزنند در حالی كه در همان لحظات كه درصدد چنین كاری هستند خود در یك نوع خدعه واقع شدهاند، زیرا برای بدست آوردن سرمایههای ناچیزی سرمایه بزرگ وجود خود را از دست میدهند. بطوری كه آیه شریفه میفرماید: «منافقان میخواهند خدا را فریب دهند، در حالیكه خداوند آنها را فریب میدهد، إن المنافقین یخادعون اللّه و هو خادعهم»،
در ادامه آیه خداوند صفات دیگری از منافقان را بیان میفرماید: آنها هنگامی كه به نماز برخیزند سرتا پای آنها غرق كسالت و بیحالی است «و إذا قاموا الی الصّلوه قاموا كسالی» آنها از خدا دورند و از راز و نیاز با او نیز لذت نمیبرند. آنها چون به خدا و وعدههای او ایمان ندارند، اگر عبادت یا عمل نیكی انجام دهند آن نیز از روی ریا است نه بخاطر خدا «یراؤن النّاس» آنها اگر گاهی، یادی از خدا كنند و ذكری هم گویند از صمیم دل و از روی آگاهی و بیداری نیست و اگر هم باشد بسیار كم است. «و لا یذكرون اللّه الاّ قلیلا».
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💌آیت اللّٰه حق شناس(ره):
به پرودگار بگو:
ای پرودگار عزیز!
به من خیر عنایت کن؛
امّا مصداق خیر را معین نکن
تو عقلت چه می رسد؟!
مصداق خیر را به خودش واگذار کن
ما عقلمان نمی رسد
ما چه می دانیم بابا جان من!
🌿🌺﷽🌿🌺
روزی سقراط حکیم ،مردی را دید که خیلی ناراحت و متآثر است.
علت ناراحتی اش را پرسید.
پاسخ داد:
در راه که می آمدم یکی از آشنایان را دیدم.
سلام کردم،جواب نداد و با بی اعتنایی و خود خواهی گذشت و رفت و من از این طرز رفتار او خیلی رنجیدم.
سقراط گفت: چرا رنجیدی؟
مرد با تعجب گفت: خوب معلوم است که چنین رفتاری ناراحت کننده است
سقراط پرسید:
اگر درراه کسی را می دیدی که به زمین افتاده و از درد و بیماری به خود می پیچد آیا از دست او دلخور و رنجیده می شدی؟
مرد گفت:
مسلم است که هرگز دلخور نمی شدم . آدم از بیمار بودن کسی دلخور نمی شود
سقراط پرسید:
به جای دلخوری چه احساسی می یافتی و چه می کردی؟
مرد جواب داد: احساس دلسوزی و شفقت و سعی می کردم طبیب یا دارویی به او برسانم
سقراط گفت: همه این کارها را به خاطر آن می کردی که او را بیمار می دانستی.
آیا کسی که رفتارش نا درست است روانش بیمار نیست؟
پس از دست هیچ کس دلخور مشو و کینه به دل مگیر و آرامش خود را هرگز از دست مده.
بدان که هروقت کسی بدی می کند در آن لحظه بیماراست.
قرآن نشانههای بیشتری از منافقین ارائه داده خطاب به پیامبر میگوید: «هنگامی كه آنها را میبینی جسم و قیافه آنان تو را در شگفتی فرو میبرد، و إذا رأیتهم تعجبك أجسامهم». آنها ظاهری آراسته و قیافه هایی جالب دارند. علاوه بر این چنان شیرین و جذاب سخن میگویند كه «اگر سخن بگویند به سخنانشان گوش فرا میدهی، و ان یقولوا تسمع لقولهم» جائی كه پیامبر - صلی الله علیه و آله - ظاهراً تحت تأثیر جذابیت سخنان آنان قرار گیرد، تكلیف دیگران روشن است.
نشانههای بیشتری از منافقین ارائه داده خطاب به پیامبر میگوید: «هنگامی كه آنها را میبینی جسم و قیافه آنان تو را در شگفتی فرو میبرد، و إذا رأیتهم تعجبك أجسامهم». آنها ظاهری آراسته و قیافه هایی جالب دارند. علاوه بر این چنان شیرین و جذاب سخن میگویند كه «اگر سخن بگویند به سخنانشان گوش فرا میدهی، و ان یقولوا تسمع لقولهم» جائی كه پیامبر - صلی الله علیه و آله - ظاهراً تحت تأثیر جذابیت سخنان آنان قرار گیرد، تكلیف دیگران روشن است.
سپس خداوند میافزاید: آنها چنان توخالی و فاقد توكّل بر خدا و اعتماد بر نفس هستند كه «هر فریادی بلند شود آن را بر ضد خود میدانند، یحسبون كلّ صیحهٍ علیهم». ترس و وحشتی عجیب همیشه بر قلب و جان آنها حكمفرما است و یك حالت سوء ظن و بدبینی جانكاه سرتاسر روح آنها را فرا گرفته است.
از دیگر نشانههای منافقان كه در آیه 5 سوره منافقون، به آن اشاره شده است، این است كه «هنگامی كه به آنها گفته شود بیایید تا رسول خدا برای شما استغفار كند، سرهای خود را (از روی استهزاء و كبر و غرور) تكان میدهند و آنها را میبینی كه از سخنان تو اعراض كرده و تكبر میورزند، و اذا قیل لهم تعالو یستغفرلكم رسول اللّه لوّوارؤسهم و رأیتهم یصدّون و هم مستكبرون»، آنچنان غروری بر منافقان حاكم است كه حتی نسبت به پیامبر اكرم - صلی الله علیه و آله - كه رحمه للعالمین است نیز تكبّر میورزند روشن است كه روح اسلام، تسلیم در برابر حق است و كبر و غرور همیشه مانع این تسلیم میباشد. به همین دلیل یكی از نشانههای منافقان بلكه یكی از انگیزههای نفاق را همین خودخواهی و خود برتر بینی و غرور میتوان شمرد.
منافقان دو گروه هستند، گروهی از اول ایمانشان صوری و ظاهری بوده و گروهی دیگر در آغاز ایمان حقیقی داشتهاند. سپس راه ارتداد و نفاق را پیش گرفتهاند خداوند با اشاره به گروه دوم آنان را این گونه توصیف میكند: «بر دلهای آنها مهر نهاده شده است و حقیقت را درك نمیكنند، فطبع علی قلوبهم فهم لایفقهون»[5].
همانطور كه قبلاً شاره شد یكی از نشانههای منافقان این است كه آنها برای پوشاندن چهره خود بسیاری از خلافكاریهای خود را انكار میكنند و با توسّل به سوگندهای دروغین سعی در عوامفریبی و راضی كردن مردم از خود دارند كه خداوند در آیه 62 سوره توبه پرده از روی این عمل زشت آنها بر میدارد و مسلمانان را آگاه میسازد كه تحت تأثیر این گونه سوگندهای دروغین قرار نگیرند و به قیافه حق به جانب منافقان اعتنا نكنند. نخست میگوید: «آنها برای شما به خدا سوگند یاد میكنند تا شما را راضی كنند، یحلفون باللّه لكم لیرضوكم»، روشن است كه هدف آنها از این سوگندها، بیان حقیقت نیست. بلكه میخواهند با فریب و نیرنگ چهره واقعیات را دگرگون جلوه دهند و به مقاصد خود برسند.
[5] . سوره منافقون، آیه 3.
لذا قرآن میگوید: «اگر آنها راست میگویند و ایمان دارند، شایستهتر این است كه خدا و پیامبرش را راضی كنند، واللّه و رسوله احقّ أن یرضوه إن كانوا مؤمنین».
قبلاً اشاره كردیم كه عناد اصلی منافقان با رهبر جامعه اسلامی است. در ادامه به بررسی برخوردهای منافقان با پیامبر عظیم الشأن اسلام میپردازیم كه این برخوردها ماهیت منافقان را روشنتر میكند. البته در جامعه خود نیز برخوردها و رفتارهای منافقان با ولی فقیه و سخنان او چهره منافقان را آشكارتر خواهد ساخت.