اگه از چیزای ساده
حالت خوب نمیشه🤷🏻♀🤷🏻♂⚠️
و مدام دنبال بهونههای مختلف هستی
تا حالت رو خوب کنی و خوب نگه داری
ینی سیستم درونیت خراب شده
و باید یه چکاپ کامل انجام بدی
و عیب یابیش کنی 😎🔧⚙
توی مبحث حال خوب
انشاءالله به لطف و یاری خدا
سعی میکنیم این اتفاق بیفته🤲🌱
#حال_خوب
سه چيز است كه هركس دارا باشد پشيمان نمى شود :
🌷* پرهيز از عجله و شتاب
* مشورت در كارها
* توكل بر خدا وقتى تصميم به انجام كارى گرفت.
▪️اگر در مقام مشورت قرار گرفتهاید،
باید منصفانه، مشاوره بدهید ...
یعنی؛
✓ بدون اینکه محبت، یا کینهی شخصی خود را دخیل کنید ؛ واقعیت را بگویید.
#استاد_شجاعی
[ #چگونه_گناه_نکنیم ]
📍وقتی برنامه ایی داریم که:
- مطمئنیم باعث رشدمون🌿 میشه
- در راستای اهدافمون هست
- با جدیت کامل✔️
- برنامه ریزی دقیق🗒
- بعد از مشورت با دیگران👥
- و در نهایت توکل به خدا😇
- و توسل به امام زمان(عج)⭐️
👈🏻شروعش رو به تعویق نندازیم🚫 و اونو اجرایی کنیم و مطمئن باشیم اگرم جایی از کارمون نقص داشته باشه، خدا بهمون کمک میکنه🤍 و اون نقایص برطرف میشه که بهش میگیم سنت امداد الهی که مخصوص مومنینه🥰🍃
کسانیکه همش از خودشون میپرسن:
چرا این اتفاق همیشه برای من میافته؟
چرا فلان کس فلان چیز رو به من گفت؟
چرا نمیتونم با مسائل سازگار بشم؟🙄
به جای این سؤالها و مدام چرا چرا گفتن، سعی کن با دید بازتری به مسائل فکر کنی✅
و تلاش کنی حداقل یک راه حل عینی برای مسئله توی ذهن خودت پیدا کنی🗯🤓
میتونی از دوستان و نزدیکانت هم برای حل مشکل مشورت بگیری👌🏻
✍هفت نكته درباره استخاره
🔸️1. استخاره عبارت است از آن كه انسان در كارى كه قصد انجام آن را دارد از خداوند بخواهد كه او را به آنچه خير و صلاح اوست اعم از انجام فعل يا ترك آن راهنمايى كند.
🔹️2. استخاره براى رفع ترديد است نه براى پيشگويى[ و آينده نگرى مانند قبولى امتحان، رسيدن به حاجت، خوب شدن مريض و ...
🔸️3. استخاره در كارهاى مباح است نه در كارهاى واجب و حرام و مكروه.
🔹️4. استخاره بعد از فكر و مشورت كردن است.
🔸️5. عمل كردن به نتيجه استخاره واجب نيست، گر چه بهتر است بر خلاف آن عمل نشود.
🔹️6. تجديد استخاره صحيح نيست مگر اين كه مدت قابل ملاحظه اى بگذرد و يا شرايط استخاره تغيير كند.
🔸️7. استخاره آدابى دارد همچون وضو داشتن هنگام استخاره، رو به قبله بودن، سخن نگفتن در بين استخاره، استخاره در زمان و مكان مقدس مانند روز جمعه و مسجد و مشاهد مشرفه و ...[
✨الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج#✨
💠#کلام_بزرگان(پیشنهاد مطالعه)
💎آیت الله حائری شیرازی
🔷فکر دیگران را به خودتان وابسته نکنید!
🔹 اگر شما در ضمن #مشورت دادن به دیگران، چنان عمل کنید که او دفعۀ دیگر هر کاری که دارد، قبل از اینکه #فکر کند، بیاید از شما بپرسد، این نقض غرض است؛ این خدمت نیست. اگر شما چنان او را راهنمایی کنید که او هرگز نتواند بدون مشورت با شما تصمیم بگیرد، خیال میکنید که به او خدمت کردهاید؛ اما شما به او خیانت کردهاید.
🔹 گاهی آدم لذت میبرد از اینکه با او مشورت کنند! لذت میبرد از اینکه از او کسب تکلیف کنند! اگر اینطور شد، آن فرد را چنان بار میآورد که به او وابسته شود و دم به دم بیاید بگوید: «آقا! تکلیفم چیست؟ این کار را بکنم یا نکنم؟»
🔹 مثلاً کسی که دوست دارد چند نفر مثل موم در دستش باشند، یک بار که آنها بدون مشورت او عمل کردند و اشتباه کردند، میگوید: «نگفتم که بدون مشورت با من تصمیم نگیرید؟! من خیر شما را میخواهم. برای شما ضرر داشت که یک زنگ به من میزدید و کسب تکلیف میکردید و اطلاع میدادید؟!».
🔹 این تربیت اسلامی نیست! این سیستم تربیت نفسانی است. این برنامۀ بندهسازی انسانها و وابسته کردن آنها به خود است. نفس، تشنۀ آقایی است، تشنۀ سیادت است، تشنۀ تسلط است؛
🔹میخواهد یک فکر، دو فکر، سه فکر، چهار فکر وابسته به او باشند. نفس، تشنۀ معبود شدن است، تشنۀ این است که چهار تا بنده داشته باشد، چهار تا پرستنده داشته باشد.
♨️وقتی آیت الله بیدآبادی(ره) قلب زن رقاص و اشرار را از شیطان تخلیه کرد!
🔹در كتاب کرامات و حکایات عاشقان خدا جلد اول، آمده است كه روزی جمعی از اشرار اصفهان که مرتکب هرگونه خلافی شده بودند،تصمیم می گیرند کار جدیدی و سرگرمی تازه ای برای آن روز خود بسازند.
پس از شور و مشورت با یکدیگر،به این فکر می افتند که یک نفر روحانی را پیدا کرده و سر به سر او گذاشته و به اصطلاح خودشان(تفریحی) بکنند!
به همین خاطر در خیابان و کوچه به دنبال یک روحانی می گردند که از قضا چشم آنان به عارف بالله و سالک الی الله مرحوم حضرت آیت الله حاج شیخ بیدآبادی(رضوان الله علیه)می افتد که در حال گذر بودند.
گروه اراذل و اوباش به محض دیدن این عالم گرانقدر نزد ایشان رفته و دست آقا را می بوسند و از ایشان تقاضا می کنند که جهت ایراد خطبه عقد به منزلی در همان حوالی بروند و دوجوان را از تجرد درآورند.
ایشان نگاهی به قیافه شیطان زده آنان نمود و در هیچ کدام اثری از صلاح و سداد نمی بینند ولی با خود می اندیشند که شاید حکمتی در آن کار باشد،به همین دلیل دعوت را قبول نموده و به همراه آنان به یکی از محله های اصفهان می روند سرانجام به خانه ای می رسند و آنان از ایشان دعوت می کنند که به آن مکان وارد شوند.
🔹به محض ورود ایشان،زنی سربرهنه و با لباس نامناسب و صد قلم آرایش صورت،از اتاق بیرون آمده و خطاب به مرحوم آیت الله بیدآبادی(نور الله قبره)می گوید: به به!حاج آقا خوش آمدی،صفا آوردی!!
ایشان متوجه قضایا می شوند و قصد مراجعت می کنند که جمع اوباش جلوی ایشان را گرفته و می گویند:چاره ای نداری جز این که امروز را با ما بگذرانی!
آن عالم سالک در همان زمان متوجه دسیسه آن گروه مزاحم می شوند و به ناچار داخل اتاق می شوند.آن جماعت گمراه به ایشان دستور می دهند که در بالای اتاق بنشینند، و سپس همان زن که در ابتدا به ایشان خوش آمد گفته بود،در حالی که دایره ای یا تنبکی به دست داشته،وارد اتاق می شود و شروع به زدن و رقصیدن نموده و به دور اتاق می چرخد!
جماعت اوباش نیز حلقه وار دور تا دور اتاق نشسته و کف می زنند.
زن مزبور،در حال رقص گهگاه به آن عالم ربانی نزدیک شده و در حالی که جسارتی به آن بزرگوار نیز می نماید،این شعر را خطاب به ایشان خوانده و مکرر می گوید:گر تو نمی پسندی تغییر ده قضا را!
🔹پس از دقایقی که آن گروه گمراه غرق شعف و شادی و سرگرمی خود بودند و ایشان سر به زیر افکنده بودند،ناگهان سر بلند کردند و خطاب به آنان می فرماید: تغییر دادم!
به محض آن که این دو کلمه از دهان عالم سالک خارج می شود،آن جماعت به سجده می افتند و از رفتار و کردار خود عذرخواهی نموده و بر دست و پای آن ولی الهی بوسه می زنند و ایشان نیز حکم توبه بر آنان جاری می نماید.
در ارتباط با این حادثه خود آن بزرگوار فرمودند: در یک لحظه قلب آنان را از تصرف شیطان به سوی خداوند بازگرداندم.