eitaa logo
دوستان امام زمان(عج)
426 دنبال‌کننده
5هزار عکس
3.1هزار ویدیو
41 فایل
اۍڪــاش‌ڪـه‌انتخاب‌مان‌مهدی‌بود هرپرسش و هرجواب‌مان مهدۍ بود شادمانترین مردم ،بهترین چیزها ندارند،بلکه بهترین برداشت از زندگی دارند. هر هفته با موضوعی اخلاقی ارتباط با مدیر @Y_a_r_a_h_m_a_n لینک کانال https://eitaa.com/joinchat/3961127018C539fa8bf02
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
9.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چقدر تونستی خواهر خوبی برای برادرت باشی؟؟ 😊 . . خواهر به عنوان اولین جنس مخالفی که هر مردی توی زندگیش باهاش ارتباط داره (البته بعد از مادر) خیلی میتونه به داداشش کمک کنه، بهش ابراز علاقه کن، سنگ صبورش باش و ... بنظر شما چیه؟؟ وظیفه شما به عنوان یه خواهر چیه؟؟ بنظرت چه کارایی هست که فقط از دست یه خواهر برای داداشش برمیاد؟ . اصلا چقدر برای داداشت وقت میذاری؟؟ 🆔 @Clad_girls
💕 ڪن ... ↻بہ نیتــ غیرتــِ آن ڪس کہ در آینده همسر تو خواهد شد ♡خودتــ را ڪن به نیتــِ غیرتــِ 💍 🆔 @Clad_girls
AUD-20211005-WA0070.m4a
3M
♨️📨 : سلام وقت بخیر، من سوالی داشتم، من از یه پسری توی پایگاه محله مون خوشم اومده خداشاهده نه اصلا نگاهش میکنم نه باهاش برخوردی دارم نه اصلا باهاش صحبت میکنم و ... حتی سعی میکنم زییاد جلوی چشمش نباشم و ب همین نسبت هم من اونو نبینم اما با این وجود دوست دارم تو برنامه ها باشه یا یه جوری ته دلم میخوام منو ببینه😞 اما تمام سعیمو میکنم جلب توجه نشه و من نمیدونم که این گناهه؟؟ اصلا درسته؟؟ نمیدونم چیکار کنم... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ✅ با آرزوی توفیقات روز افزون برای حجةالاسلام ، کارشناس محترم کانال ⛔️⛔️🚫🚫⛔️⛔️ 🔴 👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/3779723272C22d0624772
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از سلام بر ابراهیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸بر چهرہ پر ز نور مهدی صلوات 💗بر جان و دل صبور مهدی صلوات 🌸تا امر فرج شود مهيا بفرست 💗بهر فرج و ظهور مهدی صلوات 🌸اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ عجل الله 🌷کانال_سلام_بر_ابراهیم https://eitaa.com/salambarebraHem
هدایت شده از سلام بر ابراهیم
࿐᪥✧🍃🌸🍃✧᪥࿐ 🌷به مناسبت 🚙یک روز با احمد سوار موتور بودیم .خانمی پشت فرمون اتومبیل روسری نداشت .احمد گفت بریم نزدیک بهش تذکر بدم .گفتم نه ولش کن اون مطمئنم درست نمیشه یه حرفی بهت میزنه که خودت خجالت می کشی . و داریم که امر به معروف جایی درسته که بدونی طرف تغییر می کنه . ❓گفت :از کجا می دونی سرش نمی کنه؟ گفتم از قیافش معلومه .خلاصه رفت کنار ماشین و سرش رو انداخت پایین و با احترام گفت آبجی ببخشید عذرخواهی می کنم روسری تون سرتون کنید . اون خانوم هم روسری رو سرش کرد و گفت چشم . ⚠️بهم گفت: دیدی؟ شماها می ترسید امر به معروف کنید .اگر امر به معروف رو کنار نمی گذاشتیم اوضاع مملکت و شهرمون این طوری نبود . 🔻سرش درد می کرد برای تبلیغ دین و احیای ارزش های فراموش شده .اصلا نمی ترسید بلایی سرش بیارن و حتی اگر تو این راه صدمه ای می دید خوشحال می شد بسیار شجاع بود و استوار وخیلی دلش می سوخت وقتی می دید حجاب رعایت نمی شه. 🕊شهیداحمداعطایی 🌷کانال_سلام_بر_ابراهیم https://eitaa.com/salambarebraHem
هدایت شده از سلام بر ابراهیم
•〰••✾❅🍃🌺🍃❅✾•〰• 🌷 شهید دفاع مقدس « » 🗯 به روایت : مادر شهــید 💠 علی اقا می گفت : احترام به والدین ، دستور خداست. با اینکه یک دستش توی عملیات قطع شده بود ، اما یک روز اومدم خونه و دیدم لباس های کثیف رو شسته. ✨ بهش گفتم : ‌مادر برات بمیره ! ‌چطور با یک دست این ها را شستی ؟ علی جواب داد ؛ مادر ! اگه دو تا دستم رو هم نداشتم ، باز وجدانم راضی نمی شد که من خونه باشم و شما زحمت شستن لباس ها رو بکشی. 🌷کانال_سلام_بر_ابراهیم https://eitaa.com/salambarebraHem
هدایت شده از طهارت نفس
✍️جوانی با دوچرخه اش با پيرزنی برخورد کرد و به جاي اينکه از او عذرخواهی کند و کمکش کند تا از جايش بلند شود، شروع به خنديدن و مسخره کردن او نمود؛سپس راهش را کشيد و رفت! پيرزن صدايش زد و گفت: چيزی از تو افتاده است. جوان به سرعت برگشت و شروع به جستجو نمود؛ پيرزن به او گفت: زياد نگرد؛ مروت و مردانگی ات به زمين افتاد و هرگز آن را نخواهی يافت.. "زندگی اگر خالي از ادب و احساس و احترام و اخلاق باشد، هيچ ارزشی ندارد" "زندگی حکايت قديمي کوهستان است! صدا می کنی و مي شنوی؛پس به نيکی صدا کن، تا به نيکی به تو پاسخ دهند" @faghatkhoda1397
✨﷽✨ پندآموز توبه‎ سر دسته‎ راهزنان ✍یكی از علماء از كربلا و نجف برمی گشت ولی در راه برگشت در اطراف كرمانشاه و همدان گرفتار دزدان شده و هر چه او و رفقایش داشتند، همه را سارقین غارت عالم می گوید : « من كتابی داشتم كه سالها با زحمت و مشقّت زیادی آن را نوشته بودم و چون خیلی مورد علاقه ام بود در سفر و حضر با من همراه بود، اتفاقاً كتاب یاد شده نیز به سرقت رفت، به ناچار به یكی از سارقین گفتم من كتابی در میان اموالم داشتم كه شما آن را به غارت برده اید و اگر ممكن است آن را به من برگردانید زیرا بدرد شما نمی خورد» آن شخص گفت: « ما بدون اجازه رئیس نمی توانیم كتاب شما را پس بدهیم و اصلاً حق نداریم دست به اموال بزنیم : « رئیس شما كجا است ». گفت: « پشت این كوه جایگاه او است » لذا من به همراهی آن دزد به نزد رئیسشان رفتیم، وقتی وارد شدیم دیدم كه رئیس دزدها نماز می خواند. موقعی كه از نماز فارغ شد آن دزد به رئیس خود گفت: « این عالم یك كتابی بین اموال دارد و آن را می خواهد و ما بدون اجازه‎ی شما نخواستیم بدهیم » من به رئیس دزدها گفتم: « اگر شما رئیس راهزنان هستید، پس این نماز خواندن چرا؟ نماز كجا؟ دزدی كجا؟ ». گفت: « درست است كه من رئیس راهزنان هستم ولی چیزی كه هست، انسان نباید رابطه‎ی خود را با خدا به كلّی قطع كند و از خدا تماماً روی گردان شود، بلكه باید یك راه آشتی را باقی گذارد. حالا كه شما عالمید به احترام شما اموال را برمی گردانیم ». و دستور داد همین كار را كردند و ما هم خوشحال با اموالمان به راهمان ادامه از مدّتی كه به كربلا و نجف برگشتم، روزی در حرم امام حسین - علیه السّلام - همان مرد را دیدم كه با حال خضوع و خشوع گریه و دعا می كرد. وقتی كه مرا دید شناخت و گفت: « مرا می شناسی؟ »گفتم: « آری! » گفت: « چون نماز را ترك نكردم و رابطه ام با خدا ادامه داشت، خدا هم توفیق توبه داده و از دزدی دست برداشتم و هر چه از اموال مردم نزد من بود، به صاحبانشان برگرداندم و هر كه را نمی شناختم از طرف آنها صدقه دادم و اكنون توفیق توبه و زیارت پیدا كرده‌ام »