eitaa logo
امام زمان و من
193 دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
672 ویدیو
29 فایل
کانال مهدوی کودک و نوجوان کپی کردن مطالب کانال به نیت امام زمان عجل الله تعالی فرجه آزاد است. برای ارسال هر پیام یک صلوات به نیت فرج امام زمان علیه‌السلام بفرست. کانال دیگر ما: https://eitaa.com/joinchat/3156345212C7f3274f17f
مشاهده در ایتا
دانلود
به اتاق خودم رفتم و در را قفل کردم؛ اما وقتی که می خواستم در را باز کنم، نتوانستم. گریه کردم و مادرم را صدا زدم. مادرم مرا دل داری داد و راهنمایی کرد تا توانستم با کمک او در را باز کنم. امام زمان! از شما می خواهم در تمام زندگی مرا راهنمایی کنید تا بر مشکلات پیروز شوم و راه درست را پیدا کنم. @emamezaman_va_man https://eitaa.com/joinchat/3571581185Cf545822cdd
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امیرالمومنین علیه السلام می فرمایند : خداوند رحمت کند کسی را که حقی را زنده و باطلی را سرکوب کند و ستم را نابود و عدل را برپا دارد. رَحِمَ اللهُ امْرَءً أحْیا حَقّاً وَأماتَ باطِلاً وَدَحَضَ الجَوْرَ وَاَقامَ العَدْلَ. May Allah have mercy upon the person who revives a right and suppresses a wrong, and who refutes injustice and establishes justice. غررالحکم و دررالکلم، صفحه 181   🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾 https://eitaa.com/joinchat/3571581185Cf545822cdd
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قسمت ۳۹ ایستگاه ۱۱ «تو بُراق را در اختیار محمّد صلی الله علیه و آلهقرار دادی و او را به معراج بردی». ماجرای سفر معراج پیامبر چه بود؟ تو جبرئیل را از آسمان به زمین فرستادی، او همراه خود «بُراق» را آورده بود، بُراق، مرکبی بهشتی بود که تو برای محمّد صلی الله علیه و آلهآماده نموده بودی تا او بر آن سوار شود و سفر خود را آغاز کند. بُراق، مانند اسب بهشتی، دو بال داشت و با سرعت برق پرواز می‌کرد و می‌توانست تمام دنیا را در یک چشم به هم زدن بپیماید. سفر پیامبر آغاز شد، او به سوی بیت المقدس رفت، در آنجا روح‌های پیامبران جمع شده بودند. پیامبر وارد بیت المقدس شد و به سوی محراب رفت، جبرئیل اذان گفت، پیامبر در محراب به نماز ایستاد، همه پیامبران پشت سر او نماز خواندند. سپس پیامبر به آسمان‌ها عروج کرد، او به آسمان اوّل رسید، همه فرشتگان به استقبال او آمدند. پیامبر به فرشته ای که مأمور جهنّم است، رسید، از او خواست تا جهنّم را به او نشان بدهد، آن فرشته، پرده از جهنّم برداشت، یکی از درهای جهنّم را باز کرد، آتش شعله کشید...، پیامبر جهنّم را دید و از مأمور جهنّم پرسید: آنان کیستند که زبان خود را قیچی می‌کنند؟ ای محمّد! آنان سخنورانی هستند که خود به گفته هایشان عمل نکردند. آنان کیستند که با ناخن، صورت خود را می‌خراشند! ای محمّد! اینان کسانی هستند که غیبت مردم می‌کردند. آن زنان چرا بر گیسوان خویش آویزان شده اند؟ ای محمّد! این جزای آنانی است که موی سرِ خود را به نامحرم نشان می‌دادند. پیامبر افراد دیگری را در حال عذاب دید...، سپس نگهبان جهنّم دستور داد تا درِ جهنّم بسته شود. پیامبر به حرکت خود ادامه داد، به فرشته دیگری رسید، او عزرائیل بود و به پیامبر سلام کرد و گفت: «من هر روز، پنج بار به همه خانه‌ها سر می‌زنم و اگر ببینم عدّه ای بر مرده ای گریه می‌کنند به آنان می‌گویم: گریه نکنید، که من به سوی شما هم باز می‌گردم». 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 https://eitaa.com/joinchat/3571581185Cf545822cdd
📚 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ بَقَره: آیه ۱۵۴ وَلَا تَقُولُوا لِمَنْ یُقْتَلُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتٌ بَلْ أَحْیَاءٌ وَلَکِنْ لَا تَشْعُرُونَ (۱۵۴) سال دوم هجری، پیامبر همراه با مسلمانان به جنگ کافران رفت، در منطقه ای به نام «بدر» جنگ آغاز شد و در این میان، چهارده نفر از مسلمانان به شهادت رسیدند. اکنون از مسلمانان می‌خواهی تا بدانند شهیدان زنده اند، آنان هرگز نمرده اند، آری، هر کس در راه تو کشته شود، زنده است، آنان در جوار رحمت تو زندگی می‌کنند و غرق شادی و بشارت هستند. نمی توانم معنای زندگی آنان را بفهمم، من تصوّر می‌کنم که آن‌ها هم مثل بقیّه مردم مرده اند، امّا تو می‌گویی آنان زنده اند. عشق به شهادت در راه تو باعث می‌شود تا مسلمانان برای مبارزه با ظلم و ستم وارد میدان شوند و هرگز از کشته شدن نهراسند، شهادت، سعادت و زندگی جاودان و افتخار ابدی است، نه مرگ و نابودی! این واقعیّتی است که برای خیلی‌ها قابل درک نیست. بارخدایا! از تو می‌خواهم شهادت در راه خودت را نصیبم کنی، آرزو دارم که در راه امام زمان خویش شهید شوم، دوست ندارم در بستر بمیرم، دوست ندارم مرگ من، مردن باشد، کاری کن که من شهید شوم و این گونه به زندگی واقعی برسم! آری، وقتی قرار است من در مسیر پیامبران قدم بردارم باید در برابر ستمکاران قیام کنم، باید دست از بی خیالی بردارم، باید بر سر ظالمان فریاد برآورم، طبیعی است که این رفتار خطراتی را برایم در پی دارد، باید آماده باشم که سختی‌ها را به جان بخرم، باید از زندگی فانی دنیا چشم بپوشم، دل از همسر و فرزندان خویش برگیرم. چگونه ممکن است این اتّفاق بیفتد؟ وقتی که باور کنم، شهادت، زندگی واقعی است، تو می‌خواهی من به این نقطه برسم، آن وقت است که هیچ چیز در دلم هراس ایجاد نمی کند. آری، مهم نیست به هدف خود می‌رسم یا نه، مهم این است که من با شهادت به زندگی واقعی می‌رسم. 🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀 https://eitaa.com/joinchat/3571581185Cf545822cdd