#امام_زمان_و_من
یک روز نقاشی قشنگی کشیدم و آن را با دقت رنگ کردم. وقتی نقاشی می کشیدم، تازه فهمیدم چقدر خدا اطراف ما را قشنگ آفریده است. فردای آن روز، نقاشی ام را به معلم هدیه دادم و او یک، صدآفرین به من داد.
امام زمان! از شما می خواهم به من کمک کنید تا همه ی کارهایم را طوری انجام دهم که همیشه از شما هزار آفرین بگیرم.
@emamezaman_va_man
https://eitaa.com/joinchat/3571581185Cf545822cdd
#حدیث
رسول خدا صلي الله عليه واله می فرمایند :
نپذیرفتن حرام توسط مؤمن، نزد خدا با هفتاد حجّ پذیرفته شده برابر است.
لَرَدُّ الْمُؤمِنِ حَراماً یَعْدِلُ عِنْدَ اللهِ سَبْعینَ حِجَّةً مَبْرُورَةً.
To prevent a believer from doing an unlawful action is equivalent with Allah to the performance of seventy accepted Hajj.
مستدرک وسائل الشیعه، جلد 11، صفحه 278
🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾
https://eitaa.com/joinchat/3571581185Cf545822cdd
#هرگز_فراموش_نمی_شوی
#مهدی_خدامیان_آرانی
قسمت ۴۲
چه کسی از بندگان مرا بیشتر دوست داری؟
بارخدایا، تو خود بر قلب من آگاهی داری.
آری، من میدانم، ولی اکنون میخواهم از زبان خودت بشنوم!
پسر عمویم علی را بیش از همه دوست دارم.
در روز قیامت تو شیعیان علی را شفاعت خواهی کرد.
وقتی پیامبر این سخن را شنید به سجده رفت، هیچ کس نمی داند سجده او چقدر طول کشید...
* * *
پیامبر مهمان تو بود... فقط تو میدانی که چه سخنانی به او گفتی... وقت بازگشت فرا رسید... جبرئیل در انتظار پیامبر بود. پیامبر نزد او بازگشت و سپس آسمانها را یکی بعد از دیگری پشت سر گذاشت و به سوی زمین آمد...
بر این باورم که معراج پیامبر در بیداری بوده است، او با جسم خود به آسمانها رفت، این یک معجزه بزرگ بود.
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
https://eitaa.com/joinchat/3571581185Cf545822cdd
📚 #تفسیر_باران
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
چند هفته گذشت، بار دیگر به آن روستا رفتم، به سراغ گندمهای خود رفتم، دیدم که گندمها سبز نشده اند، امّا همه گندمهایی که آن کشاورز کاشته بود، سبز شده اند، آنجا گندم زاری زیبا شده بود، رنگ سبز آن دلنوازی میکرد.
نگاهم به گندمهای خودم دوخته شده بود، چرا گندمهای من سبز نشده بودند؟ چه رازی در میان بود؟
نزد کشاورز رفتم تا برایم بگوید چه اتّفاقی افتاده است، او گفت: تو گندمها را درست زیر خاک قرار ندادی، گندمی که زیر خاک نباشد، جوانه نمی زند.
این سخن کشاورز مرا به فکر فرو برد، اگر میخواستم که هر گندم به هفتصد گندم تبدیل شود، باید خاک روی آن میریختم، گندم باید تاریکی را تجربه می کرد، این تاریکی برای او خیر و برکت بود، همه گندمهایی که زیر خاک قرار گرفتند، اکنون سبز شده اند و به زودی خوشههای زیبایی خواهند داد.
آن روز فهمیدم که بلاها و سختیهای این دنیا هم برایم خیر است، اگر من در این سختیها و بلاها قرار نگیرم، هرگز استعدادهایم شکوفا نمی شود، ترس و گرسنگی، زیان مالی، داغ عزیزان، بیماری و... همه برای این بود که من شکوفا شوم.
تو در قرآن از این راز مهم پرده برمی داری، از من میخواهی تا در سختیها صبر پیشه کنم و بدانم که همه کارهای تو از روی حکمت است.
می خواهی وقتی مصیبتی به من میرسد و داغ عزیزی را میبینم، بی تابی نکنم بلکه چنین بگویم: إنّا لّله و إنّا إلیهِ راجِعُون، ما از آنِ خداییم و به سوی او بازمی گردیم.
تو برای آنانی که در مصیبتها صبر میکنند، رحمت و درود خاصّ خود را میفرستی، این رحمت توست که باعث میشود آنان در زندگی، هرگز دچار لغزش نشوند و در اوج بلاها، زیباییها را ببینند و تو را ستایش کنند.
🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
https://eitaa.com/joinchat/3571581185Cf545822cdd