eitaa logo
منتظران ظهور
22.5هزار دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
7هزار ویدیو
126 فایل
💠کپی مطالب حلال میباشد لطفاً از صلوات برای سلامتی و تعجیل در فرج مولایمان امام زمان علیه السلام فراموش نشود💠 اللهم عجل لولیک الفرج ✋
مشاهده در ایتا
دانلود
✳️منتظران ظهور ‍ 🌹حتماااا بخونید ⬇️⬇️⬇️ لاک جیغ قرمز.. مانتوی جلو باز آلبالویی.. کفشای خوشرنگ ده سانتی.. موهای شینیون شده.. به قول مادر جون هفت قلم آرایش! تولد شیدا بود؛حسابی شیک و پیک کرده بودم! کفشا اذیتم میکرد؛پام چند باری پیچ خورد..اما مهم نبود! توی مسیر برگشت از پسرای سیکس پک دار خیابون ونک کلی تعریف و تمجید شنیدم و ذوق کردم! خستگی از سروکولم بالامیرفت کلید درو چرخوندم؛وارد که شدم جلوی در ورودی یه جفت پوتین خاکی دیدم.. قطره های خون روش خودنمایی میکرد.. بی توجه به اون،رفتم سمت پذیرایی تا یکم روی مبل لم بدم ،خستگیم در بره.. شالم رو برداشتم که پرت کنم روی مبل؛ یهو با صدای سرفه یه مرد و یالا گفتنش شالی رو که معلق بود بین زمین وهوا گرفتم و انداختم روی سرم.. سربه زیر گفت سلام! من اما زل زدم بهش و گفتم سلام! مثل پسرای کوچه بازار چشماش چار تا نشد و از حدقه نزد بیرون.. حتی یه لحظه نگاهمم نکرد! نیشش تا بناگوش باز نشد..! انگار نه انگار یه دختر با اینهمه رنگ و لعاب جلوش وایستاده.. فقط عرق شرم وخجالت روی پیشونیش نقش بست.. من برعکس اون؛ در ریلکس ترین حالت ممکن بودم! با چشم غره ی وحید خودمو جمع کردم رفتم آشپزخونه.. مادر جون گفت دوست وحیده؛تازه از ماموریت اومده... خیره به گلای یاس روی میز ناهارخوری رفتم تو فکر.. [چرا خجالت کشید؟! چرا مثل بعضی از آقایون منو برانداز نکرد!] صدای مادر جون منو به خودم آورد لیلی جان بیا برای خداحافظی.. رفتم برای بدرقه.. آستین سمت چپش کاملا خونی بود!خونی که خشک شده... پرسیدم دستتون زخمیه؟ گفت نه..! خون زخمای دوستمه... تو بغل خودم شهید شد؛امروز آوردیمش.. منم هنوز فرصت نکردم لباسامو عوض کنم.. [مادر جون] خیر از جوونیت ببینی پسرم...جونتو گذاشتی کف دستت.. [آقا محسن] وظیفه ست مادر... هر قطره ی خون من فدای تار موی ناموسم.. تا اینو گفت سنگینی نگاه مادر جونو رو خودم حس کردم کمی موهامو زدم زیر شال... آقا محسن برای حفظ حریم من و امثال من می جنگید... اونوقت من ندای آزادی سر داده بودم! آزادی پوچ! یاعلی گفت و رفت! من موندم و چار دیواری اتاق و یه پازل بهم ریخته توی ذهنم! پوتین وخاک وخون.. ناموس و تار مو... مانتوی جلو باز و حیا... کفش جیغ و لاک جیغ..! حجاب و حجاب و حجاب! یه شهید و یه پلاک! 🍃🌸🌹🍃🌸🌹🍃🌸🌹🍃 ⬇️⬇️ https://eitaa.com/joinchat/2182676614C2c2ec1c207
🌼منتظران ظهور ‍   •●❥ 🖤 ❥●• ❥سکانس یک❥  حراج حراج آهای جماعت.. به گوش باشید؛ به گوش! بزرگترین حراج دنیا حراج غیرت و حیا..! آی مردان هیز و هوس باز ناموس را گذاشته ام در اختیار چشم چرانی کنید با خیال تخت هست لقمه ای دلپذیر فیض ببرید،فیضی بی نظیر ببینید عروسک بغل دستی ام را که عریان است و لخت و عور.. معرفی میکنم عیالمان...! ورود برای عموم آزاد است؛آزاد.. فقط جوری نگاهش نکنید که رگ غیرت نداشته ام بزند بالا.. ‍ ❥سکانس دو❥   حراج حراج.. حراج عفت و حیا.. سری بزنید به این حراجی.. دخترکان و زنان شوهر دزد بیایید بیایید! اگر نیایید و نبینید از کفتان رفته است ها.. یک عدد شوهر در اطاعت همسر بزک کنید و به خیابانها بیفتید مثل من.. لباس های مد روز یادتان نرود ها یک نگاهش که بر شما بیفتد کار تمام است تمام! زندگی من سراب است سراب..! چیزی که عوض دارد گله ندارد آخر من نگاه شوهر دیگری را میدزدم؛شما هم نگاه شوهر من را..! بشتابید بشتابید حراج است،حراج حراج غیرت و حیا.. حراج در آخرالزمان...! 🍃🌸🌹🍃🌸🌹🍃🌸🌹🍃 ⬇️⬇️ https://eitaa.com/joinchat/2182676614C2c2ec1c207
🌼‍ منتظران ظهور 👌👌حتماااا بخونید ⬇️⬇️ 🌼لاک جیغ قرمز.. مانتوی جلو باز آلبالویی.. کفشای خوشرنگ ده سانتی.. موهای شینیون شده.. به قول مادر جون هفت قلم آرایش! تولد شیدا بود؛حسابی شیک و پیک کرده بودم! کفشا اذیتم میکرد؛پام چند باری پیچ خورد..اما مهم نبود! توی مسیر برگشت از پسرای سیکس پک دار خیابون ونک کلی تعریف و تمجید شنیدم و ذوق کردم! 🌸خستگی از سروکولم بالامیرفت کلید درو چرخوندم؛وارد که شدم جلوی در ورودی یه جفت پوتین خاکی دیدم.. قطره های خون روش خودنمایی میکرد.. بی توجه به اون،رفتم سمت پذیرایی تا یکم روی مبل لم بدم ،خستگیم در بره.. شالم رو برداشتم که پرت کنم روی مبل؛ یهو با صدای سرفه یه مرد و یالا گفتنش شالی رو که معلق بود بین زمین وهوا گرفتم و انداختم روی سرم.. سربه زیر گفت سلام! من اما زل زدم بهش و گفتم سلام! مثل پسرای کوچه بازار چشماش چار تا نشد و از حدقه نزد بیرون.. حتی یه لحظه نگاهمم نکرد! نیشش تا بناگوش باز نشد..! انگار نه انگار یه دختر با اینهمه رنگ و لعاب جلوش وایستاده.. فقط عرق شرم وخجالت روی پیشونیش نقش بست.. من برعکس اون؛ در ریلکس ترین حالت ممکن بودم! 🌹با چشم غره ی وحید خودمو جمع کردم رفتم آشپزخونه.. مادر جون گفت دوست وحیده؛تازه از ماموریت اومده... خیره به گلای یاس روی میز ناهارخوری رفتم تو فکر.. [چرا خجالت کشید؟! چرا مثل بعضی از آقایون منو برانداز نکرد!] صدای مادر جون منو به خودم آورد لیلی جان بیا برای خداحافظی.. رفتم برای بدرقه.. آستین سمت چپش کاملا خونی بود!خونی که خشک شده... پرسیدم دستتون زخمیه؟ گفت نه..! خون زخمای دوستمه... تو بغل خودم شهید شد؛امروز آوردیمش.. منم هنوز فرصت نکردم لباسامو عوض کنم.. [مادر جون] خیر از جوونیت ببینی پسرم...جونتو گذاشتی کف دستت.. [آقا محسن] وظیفه ست مادر... هر قطره ی خون من فدای تار موی ناموسم.. تا اینو گفت سنگینی نگاه مادر جونو رو خودم حس کردم کمی موهامو زدم زیر شال... 🌼آقا محسن برای حفظ حریم من و امثال من می جنگید... اونوقت من ندای آزادی سر داده بودم! آزادی پوچ! 🌸یاعلی گفت و رفت! من موندم و چار دیواری اتاق و یه پازل بهم ریخته توی ذهنم! پوتین وخاک وخون.. ناموس و تار مو... مانتوی جلو باز و حیا... کفش جیغ و لاک جیغ..! حجاب و حجاب و حجاب! یه شهید و یه پلاک! 🍃🌸🌹🍃🌸🌹🍃🌸🌹🍃 ⬇️⬇️ https://eitaa.com/joinchat/2182676614C2c2ec1c207
‍ ‍ ‍ •●❥ 🖤 ❥●• دیگر رمقی برایم نمانده.. رنگ و لعاب جانی برایم نگذاشته... جسمم دیگر تاب و توان نقاشی ندارد! هر روز من را به شکلی عجیب میخواهی..! چشم چران شده ای یا که هوس باز..؟! تقصیر زنان سرزمینم است که هر روز خود را به یک شکل در می آورند؛باربی شده و شوی لباس در انزار عمومی برگزار می کنند.. یا اینکه تو هر روز حریص تر می شوی؟ یا که من زیادی به سازت رقصیده ام! شده ام عروسک خیمه شب بازی ات.. هر روز مرا یک جور میخواهی و به خیابان می کشانی ام! کارت شده بهانه پشت بهانه.. کارم شده ماهواره و برنامه های آرایشی.. گوشی ام پر شده از کلیپ های آموزشی! نشسته ام روی کاناپه، کنترل به دست در جستجوی کانال های بیگانه.. تنوع طلبی ات امانم را بریده..! خود را میخواهم خود گمشده ام را.. من را به من باز گردان! بیگانه شده ام با خویشتن.. اصلا خود من را یادت هست؟! تو همانی نبودی که مرا ساده و بی آلایش میخواستی!؟ ⬇️⬇️ https://eitaa.com/joinchat/2182676614C2c2ec1c207
‍   🌼منتظران ظهور ❥سکانس یک❥  حراج حراج آهای جماعت.. به گوش باشید؛ به گوش! بزرگترین حراج دنیا حراج غیرت و حیا..! آی مردان هیز و هوس باز ناموس را گذاشته ام در اختیار چشم چرانی کنید با خیال تخت هست لقمه ای دلپذیر فیض ببرید،فیضی بی نظیر ببینید عروسک بغل دستی ام را که عریان است و لخت و عور.. معرفی میکنم عیالمان...! ورود برای عموم آزاد است؛آزاد.. فقط جوری نگاهش نکنید که رگ غیرت نداشته ام بزند بالا.. ‍ ❥سکانس دو❥   حراج حراج.. حراج عفت و حیا.. سری بزنید به این حراجی.. دخترکان و زنان شوهر دزد بیایید بیایید! اگر نیایید و نبینید از کفتان رفته است ها.. یک عدد شوهر در اطاعت همسر بزک کنید و به خیابانها بیفتید مثل من.. لباس های مد روز یادتان نرود ها یک نگاهش که بر شما بیفتد کار تمام است تمام! زندگی من سراب است سراب..! چیزی که عوض دارد گله ندارد آخر من نگاه شوهر دیگری را میدزدم؛شما هم نگاه شوهر من را..! بشتابید بشتابید حراج است،حراج حراج غیرت و حیا.. حراج در آخرالزمان...! 🍃🌸🌹🍃🌸🌹🍃🌸🌹🍃 ⬇️⬇️ https://eitaa.com/joinchat/2182676614C2c2ec1c207
‍   •●❥ 🖤 ❥●• ❥سکانس یک❥  حراج حراج آهای جماعت.. به گوش باشید؛ به گوش! بزرگترین حراج دنیا حراج غیرت و حیا..! آی مردان هیز و هوس باز ناموس را گذاشته ام در اختیار چشم چرانی کنید با خیال تخت هست لقمه ای دلپذیر فیض ببرید،فیضی بی نظیر ببینید عروسک بغل دستی ام را که عریان است و لخت و عور.. معرفی میکنم عیالمان...! ورود برای عموم آزاد است؛آزاد.. فقط جوری نگاهش نکنید که رگ غیرت نداشته ام بزند بالا.. ‍ ❥سکانس دو❥   حراج حراج.. حراج عفت و حیا.. سری بزنید به این حراجی.. دخترکان و زنان شوهر دزد بیایید بیایید! اگر نیایید و نبینید از کفتان رفته است ها.. یک عدد شوهر در اطاعت همسر بزک کنید و به خیابانها بیفتید مثل من.. لباس های مد روز یادتان نرود ها یک نگاهش که بر شما بیفتد کار تمام است تمام! زندگی من سراب است سراب..! چیزی که عوض دارد گله ندارد آخر من نگاه شوهر دیگری را میدزدم؛شما هم نگاه شوهر من را..! بشتابید بشتابید حراج است،حراج حراج غیرت و حیا.. حراج در آخرالزمان...! 🍃🌸🌹🍃🌸🌹🍃🌸🌹🍃 ⬇️⬇️ https://eitaa.com/joinchat/2182676614C2c2ec1c207