چنتا داداش داره؟
🦋
🦋
🦋
دو تا برادر داره به اسم های محسن و متین و یه خواهر داره به اسم مرضیه
اینقدر سوال میپرسین مخم رو خوردین به همین دلیل دختر خوبی میشم و رمان میذارم تا بقیه چیزاش معلوم شه😂
فقط دو پارت دیگه دارم که اونا رو هم میذارم برای امتحان شنبمم باید بیاین شما ها درس بخونین این پارت ها رو نوشته بودم که فردا و پس فردا راحت باشم ولی اینقدر گفتین رمان رمان دلم نمیاد ولتون کنم امشب رو ۶ پارت میدم از بقیه شب ها خسیسیم گل میکنه و دو پارت بیشتر نمیدم😂
#گمنام
🦋 آرامش محض🦋
#پارت پنجم
♡محسن♡
حس کردم متینا چیزی رو ازم پنهان میکنه انگار که صادق رو میشناخت
. صادق؟
صادق: بله جانم
.جانت به سلامت قضیه چی بود وقتی متینا رو دیدی انگار برق گرفتت مگه میشناسیش؟
صادق: نه نمیشناسمش اما به بار تو پارک دیدمشون یه آقایی براش مزاحمت ایجاد کرده بود رفتم دمار از روزگارش در آوردم اون روز از خونه بیرون زده بودم و رسیدم به یه پارک نشستم و به بچه هایی که مشغول بازی بودن زل زدم که یهو دیدم برای یه دختری مزاحمت ایجاد شد غیرتم اجازه نداد اونجا بشینم و شاهد باشم که دختری رو جلوی چشمام اذیت کنن و رفتم جلو هیچی دیگه اون دیدار اول و آخرمون بود
صادق پسر دروغ گویی نبود و حرفش رو کاملا قبول کردم
صادق آدم عادی نبود واقعا خیلی آدم متشخص و خاصی بود من در همین حد میدونستم که پاسداره توی بسیج باهاش آشنا شدم
بسیار متشخص و با ایمان بود واقعا تاثیر های مثبتی روی من گذاشته بود
صادق: آقا محسن ما با بچه ها میریم بیرون آخر هفته کوهپیمایی هستی؟
. چرا که نه با کمال میل😁
♡متینا♡
قلبم تو سینه بیتابی میکرد ضربان قلبم بالا رفته بود
سمیه: متینا خوبی؟ رنگت پریده ها میخوای بریم دکتر؟
. نه خوب میشم یکم آب بهم بده لطفا
سمیه: چشم
. سمیه اینجا خیلی خوبه حالم رو خوب میکنه
سمیه: آره هر چی میخوای ازشون بخواه اینا هستن که تو رو به خدا نزدیک میکنن عزیزم
شهید گمنام این جمله ای بود که به چشمم خورد دلم شکست بد جوری شکست نشستم سر مزارش...
#گمنام
🦋آرامش محض🦋
#پارت ششم
صورتم خیس شد نفهمیدم چه حسیه که دارم حس آرامش
. سلام گمنام
چقدر اسمت زیباست
آنان که گمنامند زهرایی تبارند
جمله به این زیبایی رو تا به حال نخونده بودم
دور و برم رو نگاه کردم و رو به سمیه کردم و گفتم بریم
سمیه: باشه بریم چقدر زود خسته شدی
.آره خسته شدم بریم
***
کنکورم رو دادم و از سالن خارج شدم اینقدر حالم بد بود که میخواستم فقط گریه کنم یاد اون گلزار شهدا ولم نمیکرد جایی که برای اولین بار آرامش رو توش احساس کرده بودم آیلار هم همزمان با من خارج شد و اومد سمتم با هم احوالپرسی کردیم و اون رفت پیش پدر و مادرش منم رفتم پیش پدر و مادرم و مرضیه.جلوی سالن منتظر من بودن
. سلام چرا اومدین اینجا؟
بابا: اومدیم ببریمت خونه
. بابایی من میرم جایی نیم ساعت بعد خودم میام خونه حتما باید اینجا رو برم
بابا: متینا چیزی شده؟
. نه بابا فقط نیاز دارم به این رفتن
بابا: باشه پس ما میریم خونه یه ساعت دیگه خونه باش
. چشم بابایی خداحافظ
تاکسی گرفتم و راه کوتاه گلزار شهدا رو تموم کردم
رسیدم کنار همون شهید اون روزی و شروع کردم به حرف زدن باهاش
. میگن شما ها حاجت میدین درسته؟
اگه کنکورم رو قبول بشم بهتون قول میدم نمازم رو بخونم و ترکش نکنم شما هم در عوضش کمکم کنین تا کنکورم رو قبول شم
استرس امتحانم رفت و جاش رو به یه حس آرامش داد
سرم رو گذاشتم روی سنگ سرد مزار بوی گلاب تا ته ریه هام رفت
صدای پا می اومد داشت می اومد این سمت سریع خودم رو جمع و جور کردم و کیفم رو برداشتم و واستادم یه بار دیگه عهدم رو یاد آوری کردم برگشتم و دوباره با صادق رو به رو شدم سر به زیر بهم سلام کرد آروم جوابش رو دادم و سریع از اونجا دور شدم
رسیدم خونه مستقیم بدون اینکه جواب کسی رو بدم رفتم توی اتاقم و گرفتم روی تختم خوابیدم...
#گمنام
#تلنگــرانـــہ✨
آیٺ الله جـاودان مےفرمـودند✨: ↓
°• اگہ کسےدرجنگ
#شهـیدبشہ یڪبارشهـیدشده
اماکسے اگہ
باهواےِ نفـس خودش بجنگه
#هرروزشهـیدمیشہ❤️
#گمنام
📌تو چه کرده ای ؟
کِه خدا
همه ات رٰا
بَرای خودَش خواست
وَ نصیبِ مٰا
چیزی نگذاشت !
حَتیٰ نامی ، نشانی...
#گمنام
این کانال به عشق خدا فعالیت میکند و تمام مطالب کپی ازاد میباشد 🙏🧡
https://harfeto.timefriend.net/16462020741761
لینک ناشناس برای ارتباط با ما🦋
نظری، انتقادی ،پیشنهادی، در خدمتم دوستان🙂🦋
♦️همین اوکراینی که الان داره چپ و راست از روسیه میخوره سال ۱۹۹۱ سومین قدرت برتر هستهای جهان بود. سال ۱۹۹۴ آمریکا و انگلیس و همین روسها با تفاهمنامه بوداپست اومدن به اوکراین گفتن تو خود رو خلع سلاح کن ما امنیتت رو تضمین میکنیم!
▪️الانم که شما شاهد برقراری امنیت هستید...
🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹
#مکتب_درس_آموز_سردار
#گمنام
#قرآنی_شو
کـارها گِـره میخورند،
بـہ بُـن بَسـت میـرِسـند،
#امّـــــا
گِـره گُـشـاه
تُـویــے خــُدایــا 🙂💕
✨ #خُـدایِخوبِمَــن ✨
🔗 #دعای_هفتم
📚 #صحیفه_سجادیه
#گمنام
دوستان امروز یکم سرم شلوغ بود و نتونستم پارت های امروزم رو تایپ کنم ان شاء الله تا امشب هر دوش رو میفرستم🙂🦋
#گمنام
🦋آرامش محض🦋
#پارت هفتم
♡صادق♡
رسیدم گلزار شهدا خیلی خسته بودم دقیقا سه شبه نخوابیدم😴
اینقدر خسته بودم که جایی رو نمیدیدم ولی طبق قولم پنجشنبه بود و باید می اومدم سر خاک شهیدم
صدای گریه یه نفر می اومد تا نزدیک شدم صدای گریه شنیده نشد
رفتم جلو تر یه خانوم بی حجاب اونجا بود سرم رو بالا نیاوردم بهش سلام کردم و اونم جواب سلامم رو داد از لحن صداش یاد خواهر محسن افتادم نشستم سر مزار
. سلام داداش چطوری؟؟
دلم برات تنگ شده بود دیگه دلم طاقت و اومدم پیشت با این حجم از خستگیم
مشغول درد دل بودیم که کودکی اومد کنارم آقا گل بخرید برای شهید خواهش میکنم یه گل بخرید
یه دختر خوشگل تقریبا ۶ ساله با چشم های آبی نازش
. سلام دختر خوشگلم همش رو به من میفروشی؟؟؟
دختر:بله عمو
گلاش رو به من داد منم یه مبلغی رو که امروز از مادرم گرفته بودم برای خرید خونه بهش دادم
. بیا خوشگل خانوم حالا نگفتی اسمت چیه؟
دختر: این خیلی زیاده
. بقیش برای خودت دختر گل بگو اسم قشنگت چیه؟
دختر: اسم من فاطمه هست
. دوست داری بیای پیش چند تا دختر خوشگل مثل خودت؟
فاطمه: کجا عمو؟
. یه جایی که دیگه مجبور نباشی گل بفروشی
فاطمه: خیلی دوست دارم اما اگه ارباب بفهمه برام بد میشه میترسم ازش
. اصلا نیاز نیست بترسی من هستم
کارت شناساییم رو بهش نشون دادم و دوباره گفتم: نگران نباش آسیبی قرار نیست بهت بزنه من پلیسم
واسه اینکه بچه مفهوم رو بهتر متوجه بشه ساده تر باهاش حرف زدم
فاطمه: یعنی عمو میشه من دیگه از این کار خسته کننده راحت بشم؟
. بله که میشه بیا بریم
بردمش موسسه خیریه ای که مادرم موسسش بود
. سلام مامان جان
دستش رو بوسیدم
مامان: سلام پسرم جان دلم؟
. مامان من یه دختر خانوم خوشگل رو آوردم که بره زیر پوشش موسسه
مامان: چرا که نه حتماسلام دخترم برو پیش بقیه بچه ها من یکم با عمو حرف بزنم
فاطمه:سلام چشم
فاطمه رفت...
#گمنام