#حدیث_روز
#رحلت_پیامبر
🍃 🔳 قلبش ارام بود و مطمئن و ضمیرش شاد. صدای اذان که به گوشش میرسید، بوی همت و مردانگیاش در کوچههای مدینه میپیچید؛ اما چه کسی میداند در عمق نگاه نگرانش، خاطرات شعب ابیطالب بود یا شکستن دندان مبارکش؟ ولی نه، هیچ کس، هیچ کس از انصار و مهاجرین ندانست که حضرت نگران *علی* علیهالسلام بود.
🍃 🔳 سکوت مدینه، بوی رفتن میدهد. انگار همه دارند میروند! پیش از تو انگار در این شهر زندگی نبود، انگار محبت و مهربانی و همدلی نبود! تو آمدی و نزدیک خانۀ مستمندی خانه گزیدی؛ مسجدی ساختی برای پرستش و برای همدلی مسلمین با تو. علی آمد، فاطمه آمد و سلمان آمد و ابوذر؛ و پس از تو، همه میروند. *بی تو، مدینه دیگر مدینه نیست.*
◻️ چشم مبند! بگذار چشمانت نگران امت بماند!
◻️ ببخش اگر نمیتوانیم باری از غمهایت برداریم و با خیال راحت، بدرقهات کنیم!
🍃 🔳 *تو وقت رفتن هم دست از رسالت برنمیداری.* دست به درگاه کبریا گشادهای و با اشکی که پهنای صورتت را پوشانده، شفاعت روسیاهی ما را می کنی...
🍃 🔳 *خیلیها مثل تو پیامبر بودند؛ اما وقتی عرصه تنگ آمد، یا امتشان را نفرین کردند و یا ترکشان کردند؛ اما تو با تمام جهالتی که ما به خرج دادیم، پدر امت شدی و دست از هدایتمان برنداشتی. تنها ما نبودیم که عزیز شدیم؛ بوی هدایتت در گوش تمام تاریخ پیچیده است... .*
📚 «حوزه.نت»
🌐 emamraoof.com
#حدیث_روز
#رحلت_پیامبر
🍃 🔳 قلبش ارام بود و مطمئن و ضمیرش شاد. صدای اذان که به گوشش میرسید، بوی همت و مردانگیاش در کوچههای مدینه میپیچید؛ اما چه کسی میداند در عمق نگاه نگرانش، خاطرات شعب ابیطالب بود یا شکستن دندان مبارکش؟ ولی نه، هیچ کس، هیچ کس از انصار و مهاجرین ندانست که حضرت نگران *علی* علیهالسلام بود.
🍃 🔳 سکوت مدینه، بوی رفتن میدهد. انگار همه دارند میروند! پیش از تو انگار در این شهر زندگی نبود، انگار محبت و مهربانی و همدلی نبود! تو آمدی و نزدیک خانۀ مستمندی خانه گزیدی؛ مسجدی ساختی برای پرستش و برای همدلی مسلمین با تو. علی آمد، فاطمه آمد و سلمان آمد و ابوذر؛ و پس از تو، همه میروند. *بی تو، مدینه دیگر مدینه نیست.*
◻️ چشم مبند! بگذار چشمانت نگران امت بماند!
◻️ ببخش اگر نمیتوانیم باری از غمهایت برداریم و با خیال راحت، بدرقهات کنیم!
🍃 🔳 *تو وقت رفتن هم دست از رسالت برنمیداری.* دست به درگاه کبریا گشادهای و با اشکی که پهنای صورتت را پوشانده، شفاعت روسیاهی ما را می کنی...
🍃 🔳 *خیلیها مثل تو پیامبر بودند؛ اما وقتی عرصه تنگ آمد، یا امتشان را نفرین کردند و یا ترکشان کردند؛ اما تو با تمام جهالتی که ما به خرج دادیم، پدر امت شدی و دست از هدایتمان برنداشتی. تنها ما نبودیم که عزیز شدیم؛ بوی هدایتت در گوش تمام تاریخ پیچیده است... .*
📚 «حوزه.نت»
🌐 emamraoof.com
#حدیث_روز
#رحلت_پیامبر
🍃🔳 زمزمههای مرثیهگون، کوچههای مدینه را یک به یک میپیماید. خویشاوندی نخلهای مدینه با داغ، زجرآورترین تصویر است. از گلوی اندوهگین هر واژه، نیزارهای ماتم میچکد. مسجد از صدای روحنواز اسوۀ آدمیان خالی است. ضجه در محراب ریشه دوانده است.
🍃🔳 منبر، در محوطۀ اشک نشسته است. تمام دقایق بیست و هشتم صفر، خزان است و وجب به وجب مدینه، تبدار این سفر.
🍃🔳 سینههای پُرغم احادیث، برای «قال النبی صلی الله علیه و آله» ها اشک حسرت میریزند.
کنار مولا، چیزی جز غربت نیست. پیرامون زهرا علیهاالسلام، اندوهی وسیع پا گرفته است؛ آن چنان که هیچ چشمی ندیده است.
◻️ اشکهای غلطان مدینه با نالههای «ام ابیها» همسو شده است.
◻️ بی شهد نبوت، روزگاری تلخ، ذائقۀ دین را پر کرده است. کینهها و لقمهای از خیبر، زهر در شریان دقایق ریخته است. همیشه و در هر مقطعی، همانگونه که پیامبری از صبح میگوید، عدهای از تبار ابوجهلها هستند که با چرکینی شب، خو میگیرند.
◻️ اما ما، بینگاه رحمتگستر واپسین پیامبر، کدام لحظه را تاب بیاوریم؟ بی صدای عطوفتزای او، به کدام سو پناه بجوییم؟
🔆 *«اللهُمَّ إنا نَشکُو اِلَیکَ فَقْدَ نَبیِّناً»*
🔆 *«خدایا! از فقدان پیامبرمان به تو شکایت میکنیم.»*
📗 مفاتیح الجنان، دعای افتتاح
🔲 بیست و هشتم صفر، یعنی ضمیمه شدن عطری به آسمان، و چه محروم است زمین که فروغ یگانه خود را از دست داده است.
🔲 بیست و هشتم صفر، روز سیاهپوشی قبیلههای سادگی و فروتنی است.
🍃 *چه باید کرد که همیشه پیرو هر داغ، تکلیفی جز شکیبایی نیست!*
📚 «حوزه.نت»
🌐 emamraoof.com
#حدیث_روز
#رحلت_پیامبر(ص)
🍃🔳 چه میتوان گفت از آن همه کلمهای که در صدای سکوت علی علیهالسلام پس از تو خاموش ماندند؟ پس از تو، غیر از نفسهای غمگین علی علیهالسلام و اشکهای ناتمام فاطمه علیهاالسلام، هیچ نفسی به تو نرسید و هیچ اشکی از نام تو سرچشمه نگرفت.
🍃◻️ بعد از تو، جز لبخندهای اندوهگین علی و فاطمه علیهماالسلام، همۀ لبخندها به کیسههای زر ختم شد.
🍃🔳 چه شبها که فاطمه علیهاالسلام به یاد تو در ماه، با گریه مینگریست و علی علیهالسلام با بغض، ستارههای ایوان تاریک مدینه را میشمرد.
🍃◻️ چه فرصتهای عزیزی که پس از تو، بین غربت برادرت علی علیهالسلام و مسلمانان نامسلمان گم شد!
🍃 🔳 کاش سلمانها و ابوذرها و... در باران تکثیر میشدند تا خطبههای علی علیهالسلام را عملی کنند! کاش... !
🍃◻️ لب به سخن گشودی و فرمودی: «نورانیترین شما در روز قیامت، کسی است که آل محمد صلیاللهعلیهوآله را بیشتر دوست بدارد.»
🍃🔳 اما باور نمیکنی که امت تو چگونه به وصیت تو عمل کردند. کاش از دستهای گرمی نپرسی که هیچگاه پس از تو، دستهای تنهای علی علیهالسلام را در صبحگاهان غربت نفشرد و هیچ جوابی، پرندههای سلامش را نرسید!
🍃◻️ کاش از شانۀ امنی نپرسی که پس از تو هیچ شانهای هق هق گریههای دختر دردانهات را نداشت! کاش از دوست داشتن مپرسی که هیچ خانهای همسایۀ دوستی مهربانانه آل تو نشد!
📚 «حوزه.نت»
🌐 emamraoof.com