eitaa logo
حوزهٔ علمیهٔ امام صادق (ع) گرگان ✅
957 دنبال‌کننده
13.8هزار عکس
8.6هزار ویدیو
516 فایل
🔹کانال حوزهٔ علمیهٔ امام صادق (ع) گرگان 🔹سایت : 🔹www.emamsadegh.ir 🔹ارتباط با ادمین 🔹@hamidam
مشاهده در ایتا
دانلود
قُلْ اِنَّما حَرَّمَ رَبِّىَ الْفَواحِشَ ما ظَهَرَ مِنْها وَ ما بَطَنَ وَ الاْثِْمَ وَالْبَغْىَ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَ أَنْ تُشْرِكُوا بِاللّهِ ما لَمْ يُنَزِّلْ بِه سُلْطانًا وَ أَنْ تَقُولُوا عَلَى اللّهِ ما لا تَعْلَمُونَ﴿۳۳ ﴾ بگو پروردگار من فقط زشتكاريها را چه آشكارش [باشد] و چه پنهان و گناه و ستم ناحق را حرام گردانيده است و [نيز] اينكه چيزى را شريك خدا سازيد كه دليلى بر [حقانيت] آن نازل نكرده و اينكه چيزى را كه نمیدانید به خدا نسبت دهيد﴿۳۳﴾ ✅ «فواحش» جمع فاحشه ، يعنى كارهاى بسيار زشتى كه نفرت آور است يا همان گناه كبيره و بخصوص زنا و انحرافات جنسى كه مصداق بارز فاحشه اند. فحشا حرام است چه به صورت آشكار انجام بگيرد يا به صورت پنهانى. اين قيد براى ردّ اين عقيده اعراب جاهلى است كه زنا را در صورتى كه به طور پنهان و با توافق طرفين باشد جرم و گناه نمى دانستند. اين همان است كه دنياى مادّى امروز آن را تجربه مى كند، ولى پر واضح است كه زنا چه به صورت پنهان و چه به صورت آشكار، كانون خانواده ها را ويران مى كند و آثار زيانبار فراوانى دارد. ✅ اثم و گناه به طور مطلق حرام است و از هرچيزى كه شرع، آن را ممنوع كرده، چه گناهان كبيره و چه گناهان صغيره، بايد اجتناب كرد. البته كلمه «» اعم است و شامل «»و موارد بعدى هم مى شود. اينكه چند مورد را جداگانه ذكر كرده براى بيان اهميت آنهاست. ✅ تجاوز به حق ديگران و ستمكارى نيز حرام است. منظور از در اينجا گناهانى است كه باعث از بين رفتن 👈🏻حق الناس مى شود و «فواحش و اثم» بيشتر در مورد گناهانى است كه مربوط به 👈🏻حق الله است. اينكه براى ستم كردن به ديگران قيد «بغير حق» را مى آورد از باب تاكيد بر مطلب است. ✅ شريك قرار دادن خدا نيز يكى ديگر از محرّمات است. شرك، آفت بزرگى است كه انسان را از خيرات و بركات ايمان و توحيد محروم مى كند و اسلام در آغاز با شرك و بت پرستى شديد اعراب جاهلى روبرو بود قرآن در آيات بسيارى مبارزه اى بى امان با شرك دارد. ✅ اينكه در آيه مى فرمايد، براى خدا آنچه را كه دليلى بر آن نفرستاده شريك قرار ندهيد، اين نيز تأكيد بر اين مطلب است كه مشركان هيچ گونه دليل و برهانى برعقيده خود نداشتند و خدا هيچ حجتى را از آنها نمى پذيرد. اينكه در اين آيه و چند آيه ديگر مى فرمايد: خدا بر آنها سلطانى و دليلى نفرستاده، شايد اشاره به اين باشد كه مشركان نه تنها دليل عقلى ندارند، كه دليل سمعى هم ندارند. ✅ نسبت دادن بعضى از چيزها به خدا و دروغ بستن به او نيز از محرّمات است و شايد بدترين آن ها باشد. چه گناهى از اين بالاتر كه انسان بدعتى را بگذارد و بگويد كه خدا آن را قرار داده، در حالى كه خدا آن را نگفته است. اعراب جاهلى بسيارى از و سنتهاى غلطى را كه داشتند به خدا نسبت مى دادند،‌گويا آنها را خدا به آنان تلقين كرده است و اين خود انحرافى بزرگ بود كه در قرآن بارها به اين مسأله اشاره شده و در بعضى از آيات، آن را ظلمى بزرگ بلكه بزرگترين ظلم معرفى كرده است: 👈🏻ومن اظلم ممّن افترى على الله كذبا او قال اوحى الىّ ولم يوح اليه شىء(انعام۹۳) ✅اگر درست در وضع جوامع انسانى و بدبختيهائى كه دامن آنها را مى گيرد دقت كنيم خواهيم ديد كه قسمت مهمى از اين بدبختيها از 👈🏻شايعه سازى و سخن گفتن بدون اطلاع و گواهى به ناحق و اظهار نظرهاى بى مدرك سرچشمه مى گيرد. 🌸🍃🌸🍃🌸 🆔https://eitaa.com/emamsadegh_ir
صبحتون بخیر و سرشار از مهر و یاد خدا🌹 قَالَ ادْخُلُوا فِي أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِكُمْ مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ فِي النَّارِ كُلَّمَا دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَهَا حَتَّى إِذَا ادَّارَكُوا فِيهَا جَمِيعًا قَالَتْ أُخْرَاهُمْ لِأُولَاهُمْ رَبَّنَا هَؤُلَاءِ أَضَلُّونَا فَآتِهِمْ عَذَابًا ضِعْفًا مِنَ النَّارِ قَالَ لِكُلٍّ ضِعْفٌ وَلَكِنْ لَا تَعْلَمُونَ ﴿۳۸﴾ خدا می فرماید: شما هم در میان گروه هایی از جن و انس که پیش از شما بودند در آتش درآیید، هرگاه گروهی وارد شوند، هم مسلکان خود را لعنت کنند تا آنکه همه آنان با خفت و خواری در آتش جمع شوند، آن گاه پیروانشان درباره پیشوایانشان گویند: پروردگارا! اینان ما را به گمراهی کشیدند، پس عذابشان را از آتش، دو چندان گردان؛ خدا می فرماید: برای هر کدامتان دو چندان است، ولی نمی دانید. ♦️ در اين آیه صحنه برخورد گروه هاى اغوا كننده و اغوا شونده را در قيامت شرح مى دهد: 🔻هنگامى كه همگى با ذلت و خوارى در محيط شرر بار دوزخ قرار مى گيرند، شكايات آنها به پيشگاه پروردگار از يكديگر شروع مى شود، نخست فريب خوردگان زبان به شكايت مى گشايند و چون راه نجاتى براى خود نمى بينند عرضه مى دارند پروردگارا اين اغواگران بودند كه ما را گمراه ساختند، خدايا عذاب و كيفر آنها را مضاعف كن ، كيفرى به خاطر گمراه بودن ، و كيفرى به خاطر گمراه كردن ما عجيب اين است كه در پاسخ به آنها گفته مى شود، مجازات هر دو دسته از شما مضاعف است ولى نمى دانيد چرا؟ ♦️با دقت روشن مى شود كه چرا گروه پيروان نيز مجازات دارند، زيرا هيچگاه ظلم و ستم و سركردگان انحراف و گمراهى به تنهائى نمى توانند برنامه هاى خود را پياده كنند و اين پيروان سرسخت و لجوج هستند كه به آنها در رسيدن به اين هدف قدرت و توان مى بخشند و به اصطلاح تنور آنها را داغ كرده و پاى پرچمشان سينه مى زنند، بنابراين ، اين دسته نيز بايد كيفر مضاعف داشته باشد، كيفرى به خاطر گمراهى خود و كيفرى به خاطر حمايت از ظالم و ستمگر و پيشوايان گمراه . 🔺بنابراين همانگونه كه گمراه كردن مردم، گناه بزرگى است، و پيروى از ائمه جور و رهبران فاسد نيز گناهى بزرگ است و پیروان نمى توانند گناه خود را به گردن رهبران بيندازند هرچند كه خداوند به اندازه گناه اينها رهبران را كيفر خواهد داد و وزر و وبال گمراهى پيروان را بر آنها بار خواهد كرد ولى از گناه اينان كاسته نمى شود و علاوه بر كيفر گناه و كفرخود ، كيفر ديگرى هم به خاطر پذيرش سخنان رهبران و پيروى از آنان خواهند داشت. ♦️درباره گفتگوهاى پيروان و رهبران كافران و گنهكاران، آيات متعددى در قرآن كريم آمده و از همه آنها معلوم مى شود كه پيروان، تلاش مى كنند كه گناه خود را به گردن رهبران بيندازند، ولى خداوند عذر و بهانه آنها را نمى پذيرد. اينك به چند آيه در اين زمينه توجه فرماييد: 🔺اذتبرّء الذين اتُّبعوا من الذين اتَّبعوا ورأوا العذاب و تقطّعت بهم الاسباب. وقال الذين اتّبعوا لو انّ لنا كرّة فنتبرّء منهم كما تبرّؤامنّا (بقره/166) آنگاه كه پيشوايان از كسانى كه از آنان پيروى كرده اند بيزارى كنند و عذاب را ببينند و رشته هاى پيوند گسسته گردد و آنان كه پيروى كرده اند گويند: كا ش ما را بازگشتى بود تا از آنان بيزارى مى جستيم، همانگونه كه آنها از ما بيزارى جستند. 🔺وقالوا ربنا انّا اطعنا سادتنا و كبرائنا فاضلّونا السبيلا. ربنا آتهم ضعفين من العذاب و العنهم لعنا كبيرا (احزاب/67-68) و گفتند: پروردگارا! ما از پيشوايان و بزرگان خود پيروى كرديم; پس آنها ما را از راه، گمراه كردند. پروردگارا! به آنها دو برابر عذاب بده و به آنها لعنتى بزرگ فرست. 🔺واقبل بعضهم على بعض يتسائلون . قالوا انّكم كنتم تأتوننا عن اليمين. قالوا بل لم تكونوا مؤمنين. و ما كان لنا عليكم من سلطان بل كنتم قوما طاغين. فحق علينا قول ربنا انا لذائقون. فاغويناكم انا كنا غاوين. فانهم يومئذ فى العذاب مشتركون(صافات/27-32) و بعضى از آنها با بعضى ديگر روبرو شدند در حالى كه از همديگر پرسش مى كردند. گفتند: شما بوديد كه از سمت راست سراغ ما مى آمديد. گفتند: بلكه شما خود مؤمن نبوديد و ما را بر شما تسلّطى نبود بلكه شما گروهى طغيانگر بوديد. پس سخن پروردگار ما بر همه ما فرا رسيد كه ما عذاب را خواهيم چشيد. پس شما را گمراه كرديم كه خود گمراه بوديم. آنان همگى در آن روز در عذاب با هم هستند. بار خدايا ما را از آفتهاى ويرانگر و انحطاط آفرين تعصّب و دنباله روى، بازيگرى و ظاهرسازى، عوام فريبى و عوام زدگى، خودمحورى و خودكامگى مصون و محفوظ بدار!🌸🍃🌸🍃🌸 🆔https://eitaa.com/emamsadegh_ir
🔰آيات امروز (۴۶تا۴۹ صفحه ۱۵۶) مربوط به « » است ، نامگذاری این سوره هم به همین خاطر است و در قرآن تنها در همین مورد از اعراف و اهل آن سخن به میان آمده است. «اعراف» جمع «عُرف»، به معناى مكان بلند است. ♻️از این آیات ، مطالب زير استفاده مى شود: ✅اعراف محل بلندى در قيامت است كه اهل آن مى توانند بهشتيان و دوخيان را ببينند و با آنها سخن بگويند و همه آنها را از چهره هايشان مى شناسند. ✅اهل اعراف بهشتيان را خطاب خواهند كرد و به آنها سلام خواهند داد. ✅اهل اعراف هرچند وارد بهشت نشده اند ولى اميد آن را دارند كه وارد شوند. ✅اهل اعراف سعى دارند كه همواره روى به سوى بهشتيان باشند ولى گاهى صورتهايشان به سوى اهل جهنم برمى گردد و در اين هنگام به خدا پناه مى برند و از او مى خواهند كه آنها را همراه ستمگران نكند. ✅اهل اعراف به اهل جهنم كه از سيمايشان شناخته مى شوند، از روى طعنه و شماتت خواهند گفت كه اكنون مالى را كه جمع كرده بوديد و آن گردنكشى كه در دنيا مى كرديد شما را سودى نداد. شما بوديد كه درباره مؤمنان سوگند مى خورديد كه رحمت خدا شامل حال اينها نمى شود. (اكنون ببينيد كه چگونه رحمت خدا آنها را مى نوازد) ✅به آنها گفته خواهد شد كه وارد بهشت شويد، نه ترسى بر شماست و نه اندوهگين خواهيد شد. گوينده اين سخن خدا يا فرشتگان هستند. بحث مهمى كه در اينجا وجود دارد اين است كه منظور از اهل اعراف چه كسانى هستند؟ در اقوال علما و مفسران احتمالات گوناگونى داده شده اما سه قول در ميان اين وجوه و اقوال، از همه مهمتر است و قايل بيشترى هم دارد و روايات هم آن را تاييد مى كند: 🔰اول اينكه مراد از رجال اعراف ، صاحبان مقام و منزلت است ، ولی بعضى گفته اند دارندگان اين مقام و منزلت ، انبيا (عليهم السلام ) هستند، و بعضى گفته اند گواهان بر اعمالند، و بعضى گفته اند علماء و دانایانند، و بعضى گفته اند اشخاص ديگرى هستند. 🔰دوم اينكه منظور از آنها آن گروه از مؤمنان هستند كه اعمال نيكشان با گناهانشان يكسان است و آنها نه لايق بهشت و نه مستحق جهنم هستند. 🔰سوم اينكه آنها ملائكه هستند. ♻️مراد از «حجاب» در آیه۴۶، شاید همان دیوارى باشد كه در آیه ۱۳سوره‏ ى حدید مى‏ خوانیم كه میان بهشتیان و دوزخیان دیوارى زده مى‏ شود كه سمت بیرونى آن، عذاب و قسمت درونى‏ اش رحمت است. «فضرب بینهم بسور له باب باطنه فیه الرّحمة و ظاهره من قبله العذاب» ✅در کل ، آنچه از بررسى آيات و مجموع روايات به نظر مى رسد اين است كه اعراف جايگاه ويژه اى ميان بهشت و جهنم است كه مؤمنين گنهكار كه نه لايق بهشت و نه مستحق جهنم هستند، در آنجا خواهند بود و در انتظار سرنوشت به سر خواهند برد و در عين حال انبيا و ائمّه هم كه در فكر نجات چنين افرادى هستند در همين موقف در كنارآنان خواهند بود تا نزد خدا شفاعت آنها را بكنندو آنها وارد بهشـت شونـد.(الله اعلم ) 🌸🍃🌸🍃🌸 🆔https://eitaa.com/emamsadegh_ir
آداب باطنی تلاوت:  ♦️ توجه به عظمت کلام نخستین ادب باطنی تلاوت، توجه داشتن به عظمت و بلندی کلام خدا و نیز توجّه به لطف و فضل الهی به بندگانش در تنزل دادن آن از عرش جلال خویش تا فهم خلایق است. ♦️تعظیم متکلّم قاری باید عظمت متکلّم را در دل خویش حاضر بیابد و بداند آنچه می‌خواند از سنخ کلام بشر نیست و در حدّرتبه متکلّم به کلام وی توجّه کند. ♦️حضور قلب حضور قلب با تعظیم متکلّم حاصل می‌شود و از سوی دیگر همه اسباب حضور قلب و انس دل در قرآن موجود بوده و چنان که در روایات نیز آمده هیچ‌گاه قاری قرآن از قرائت کلام خداوند خسته نمی‌شود. ♦️تدبّر  تدبّر اندیشیدن در معانی و مفاهیم قرآن کریم و مرحله‌ای برتر از حضور قلب است، از این‌رو به ترتیل در قرائت قرآن سفارش شده تا زمینه‌های تدبّر در آن فراهم گردد. ♦️تفهّم تفهّم بدین معناست که قاری به تدبر در فهم معنا اکتفا نکند و از هر آیه آنچه سزاوار و شایسته است بفهمد و سعی کند حقیقت معنا بر او روشن شود و مقصود خداوند را از آن دریابد ♦️تخلّی تخلّی، زدودن موانع فهم آیات مانند اصرار بر گناه، کبرو خودپسندی و حب دنیا از دل است تا حجاب‌ها و پرده‌های مانع فهم عمیق اسرار قرآن کریم برطرف شوند. ♦️تخصیص تخصیص آن است که قاری فرض کند مخاطب همه خطاب‌های قرآن است و اوامر و نواهی و وعد و وعیدقرآن ناظر به اوست و گویی آیات الهی هم اکنون بر قلب او فرو فرستاده شده‌اند. ♦️تأثر دگرگون شدن حال قاری هنگام تلاوت را «تأثر» می‌نامند. او بر حسب معرفت و مقام خود، هنگام قرائت حالت اندوه و ترس و امیدواری به خود می‌گیرد و هرچه شناخت وی بیشتر شود ترس و اندوه افزون‌تری در تلاوت به وی دست می‌دهد.خضوع و خشوع در برابر جلال و جمال خداوند نتیجه تأثر هنگام خواندن قرآن است. ♦️ترقّی ترقی آن است که قاری در حال پیشرفت باشد و تا آنجا پیش رود که کلام خداوند را از جانب خود او استماع کند نه از طرف خویش. نازل‌ترین درجه ترقّی آن است که قاری قرآن احساس کند که آیات قرآن را در حضور خداوند قرائت می‌کند. واحساس حضور در برابر خداوند حالت‌های دعا، گریه و توبه را در وی پدید آورد. دومین مرتبه آن است که در قلب خود مشاهده کند که گویا خداوند عظیم به لطف و کرم خود به او خطاب می‌کند و سخن می‌گوید و امر و نهی می‌کند. او در این هنگام در مقام هیبت و حیاء و گوش دادن و شنیدن است. سومین و برترین حدّ ترقی آن است که قاری صفات خداوند را در کلام او بیابد و در این مرحله به خود و قرائت خود توجه نکند و همه همتش مصروف به خداوند و تفکّر در مقام و عظمت الهی شود. ♦️تبرّی بیزاری از خویشتن و ننگریستن در خود به چشم رضایت و تزکیه است. در این حالت اگر آیاتی شامل مدح و ستایش نیکان و مؤمنان را بخواند، خود را از آنان ندانسته،و آرزو ‌کند تا خداوند وی را از آنان قرار دهد و چنانچه آیات نکوهش گناه‌کاران را قرائت کند خود را در آن مقام و مخاطب آن آیات دیده، ‌بکوشد از آنان نباشد. امیرمؤمنان (علیه‌السلام) می‌فرمایند: پرهیزگاران چون به آیه‌ای می‌رسند که در آن از عذاب خداوند سخن رفته گوش دل را بدان می‌سپرند، چنان که گویی صدای آتش جهنم در گوش آنان طنین‌انداز است. 🌸🍃🌸🍃🌸 🆔https://eitaa.com/emamsadegh_ir
اُدْعُواْ رَبَّكُمْ تَضَرُّعاً وَخُفْيَةً إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ‏﴿ ۵۵ ﴾ پروردگارتان را با تضرّع و پنهانى بخوانید، قطعاً او تجاوزگران را دوست ندارد(اعراف) وَلَا تُفْسِدُواْ فِى الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلَحِهَا وَادْعُوهُ خَوْفاً وَطَمَعاً إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ قَرِيبٌ مِّنَ الْمُحْسِنِينَ﴿۵۶اعراف﴾ پس از اصلاح زمین، در آن دست به فساد نزنید و خداوند را با بیم و امید بخوانید، قطعاً رحمت خداوند به نیكوكاران نزدیك است.۵۶ 🌟این دو آیه ، شرایط كمال و آداب آن و زمینه‏ هاى را مطرح كرده است، كه عبارتند از: 🔅۱- دعا همراه با تضرّع.(تضرع ،از ضراعت و به معناى اظهار ضعف و ذلت است . )«تضرّعا» 🔅۲- دعا پنهانى و دور از ریا. «خفیة» 🔅۳- دعا بدون تجاوز از مرز حقّ.«انّه لا یحبّ المعتدین» 🔅۴- دعا همراه بیم و امید. «خوفاً و طمعا» 🔅۵- دعا بدون تبهكارى. «لا تفسدوا» 🔅۶- دعا همراه با نیكوكارى. «المحسنین» نکات : ⚡️- دعا كننده نبايد فقط زبانش چيزى را بخواهد، بلكه بايد روح دعا در درون جان او و در تمام وجودش منعكس گردد، و زبان ، ترجمان آنها باشد و به عنوان نمايندگى همه اعضاى او سخن گويد. پس با تمام وجود و با كمال خضوع خدا را بخوانیم وزبانمان نماینده همه‏ ى وجود ما باشد. ⚡️- اينكه در آيه فوق دستور داده شده كه خدا را به طور و در پنهانى بخوانيد براى اين است كه از ريا دورتر، و به اخلاص ‍ نزديكتر، و توام با تمركز فكر و حضور قلب باشد.. ⚡️- آیه ‏ى ۵۵، رابطه ‏ى انسان با خدا را مطرح میکند ، و آیه ۵۶رابطه‏ ى انسان با مردم را. ⚡️- آمدن هریك از انبیا، یك اصلاح بزرگ اجتماعى را بدنبال دارد و انحراف از آیین و دستورات آنان، عامل فساد و تباهى در جامعه است. ⚡️- بین دو فرمان «اُدعوا» در آیه‏ ى ۵۵ و آیه۵۶ ، جمله‏ ى «لا تفسدوا فى الارض» آمده تا اشاره كند كه زبانى باید همراه با تلاش اصلاح طلبانه‏ ى اجتماعى باشد، نه اینکه با زبان دعا کنیم و در عمل فساد! ⚡️- اگر بواسطه دعا ، اصلاحاتی در ما صورت گرفت و دعای مستجابی داشتیم ، با مطرح کردن نیتها و شریک دانستن خود ، آنرا فاسد و خراب نکنیم ، همه را توفیقات و لطف الهی بدانیم. ⚡️-دعا همراه با نیکوکاری ، مستجاب است . 🌟لقمان حكیم به فرزندش فرمود: فرزندم! اگر دل مؤمن را بشكافند در آن دو نور خواهند یافت، یكى نور ترس الهى و دیگرى نور امید و رحمت كه هر دو با هم یكسانند. ✨✨درآخر کلام به زبان امام سجاد(ع) بعد از صلوات بر محمد و آل محمد(ص)، بدرگاه خداوند دعا کنیم : « لا تَحرٍمنی بالخَيبة منكَ وَ لاتُقآصَّنى بِمَااجْتَرَحْتُ، به نوميدى از خود محرومم مكن و به گناهانم تقاص مكن». 🌸🍃🌸🍃🌸 🆔https://eitaa.com/emamsadegh_ir
🌸🍃دعا در قرآن🍃🌸 دعا كردن، همراه وهمرنگ شدن با كلّ هستى است. طبق آیات قرآن، تمام هستى در تسبیح و قنوت هستند👈🏻«كلّ له قانتون» [116بقره] و تمام موجودات به درگاه او اظهار نیاز دارند 👈🏻«یَسئله مَن فى السموات والارض» [29الرحمن] پس ما نیز از او درخواست كنیم تا وصله‏ ى ناهمگون هستى نباشیم. قرآن درباره دعا سفارشاتى دارد، از آن جمله: ⭐️1-دعا و درخواست باید خالصانه باشد. «فادعوا اللّه مخلصین له الدین» [14غافر] ⭐️2-با ترس و امید همراه باشد. «وادعوه خوفاً وطمعاً» [56اعراف] ⭐️3- با عشق و رغبت و ترس توأم باشد. «یدعوننا رغباً و رهباً» [90 انبیاء] ⭐️4- با تضرّع و در پنهانى صورت بگیرد. «ادعوا ربكم تضرعاً و خفیة» [55 اعراف] ⭐️5- با ندا و خواندنى مخفى همراه باشد. «اذ نادى ربّه نداء خفیاً» [3 مریم ] خـــــــداونداحلقه بر درت به دسـت امـــــیدواری می زنیم .... و به درگـــــــاه تو پنـاه می آوریم،، پـــس روزگارمان را ای خـــــدا ، با انــــــــوار هـــــــــدایتت منـــــــــــور ســـــــاز... 🌸🍃🌸🍃🌸🍃 🆔https://eitaa.com/emamsadegh_ir
وَالْبَلَدُ الطَّيِّبُ يَخْرُجُ نَبَاتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَالَّذِي خَبُثَ لَا يَخْرُجُ إِلَّا نَكِدًا كَذَلِكَ نُصَرِّفُ الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَشْكُرُونَ ﴿۵۸ ﴾ و زمین پاک است که گیاهش به اذن پروردگارش بیرون می آید، و زمینی که ناپاک است، جز گیاهی اندک و بی سود از آن بیرون نمی آید؛ این گونه نشانه ها را برای گروهی که سپاس گزارند [به صورت های گوناگون] بیان می کنیم.﴿۵۸اعراف﴾ ✅ این آيـه در حقيقت اشاره به يك مساله مهم است و آن اين كه تنها (فاعليت فاعل) براى به ثمر رسيدن يك موضوع ، كافى نيست بلكه استعداد و (قابليت قابل) نيز شرط است. از دانه هاى باران حياتبخش تر و لطيفتر تصور نميشود، اما: ♻️ باران كه در لطافت طبعش خلاف نیست‏ در باغ لاله روید و در شوره زار، خس .!! ♻️ زمین شوره سنبل بر نیارد در او تخم و عمل ضایع مگردان ✅ از این بیان ، می توان نتیجه گرفت كه مردم گر چه در قبول فيض پروردگار اختلاف دارند، و ليكن اين اختلافشان از ناحيه خود ايشان است ، وگرنه رحمت الهيه عام و مطلق است . ✅ اگر با دید وسیع به این آیه بنگریم، شاید بتوان یكى از مصادیق سرزمین پاك را كه محصول پاك مى‏ دهد، 👈🏻خانواده‏ ى پاك بدانیم. ♻️ گوهر پاك بباید كه شود قابل فیض‏ ورنه هر سنگ و گلى لؤلؤ و مرجان نشود! ✅ آیات قرآن، مثل بارانِ رحمت است، هنگامى كه بر افراد آماده تلاوت شود، شناخت و عشق و ایمان و تلاش در پى دارد، ولى نااهلان را جز لجاجت و دشمنى نمى‏ افزاید:👈🏻 «و ننزّل من القرآن ما هو شفاء و رحمة للمؤمنین و لایزید الظالمین الاّ خساراً» (۸۲ إسرا) 💚بارالها از فضل خود استعداد و ظرفیت ما را افزون کن تا قابلیت رضای تو را بدست آوریم .. 🌸🍃🌸🍃🌸 🆔https://eitaa.com/emamsadegh_ir
🔸🔹ماجرای قوم ثمود در قرآن 🔷🔶 يكى از قوم هاى قديمى عرب بوده كه در سرزمين يمن در احقاف مى زيسته اند، این قوم بعد از قوم عاد پدید آمده و تمدنی داشته اند که زمین را آباد می کردند و در زمین هموار قصرها و در شکم کوهها خانه هایی ایمن می ساختند (۷۴ ) ویکی از مشاغل آنان زراعت بوده، یعنی چشمه هایی به راه انداخته و نخلستانها و باغها وکشتزارها پدید آوردند. (۱۴۸ شعراء) بعد از آنکه آنها پروردگار خود را فراموش کرده وفساد کاری را از حد گذراندند، خدای عز و جل حضرت صالح را به سوی آنان مبعوث کرد و او همچنان به امر دعوت قیام می نمود و مردم را به حکمت و موعظه حسنه نصیحت می کرد و در برابر آزار و اذیت آن قوم سرکش ، در راه خدا صبر می نمود تا شاید دست ازلجبازی برداشته، ایمان بیاورند ولی به جز جماعتی اندک از مستضعفین قوم، کسی ایمان نیاورد، (۷۵ اعراف) 🔸طاغیان مستکبر و عامه مردم که همیشه دنباله رو طغیانند ، همچنان بر کفر و عناد خوداصرار ورزیدند و ایمان آورندگان به صالح را خوار شمردند و جناب صالح را به سفاهت و جادوگری متهم ساختند. (۶۶ اعراف) 🔹و هنگامى که تقاضاى معجزه اى کردند، خداوند «ناقه» (شتر ماده اى) را به طریق اعجازآمیز و خارق العاده از دل کوه برآورد، ولى براى این که آنها را در این مورد بیازماید، دستور داد: که شما از آب چشمه، یک روز استفاده کنید و یک روز دیگر را به این ناقه اختصاص دهید تا آن حیوان از آن چشمه بنوشد، و نیز فرمود او را آزاد بگذارید تا در زمین خدا هر جور که می خواهد بچرد و زنهار که به او آسیب برسانید که اگر چنین کنید عذابی دردناک و نزدیک شما را خواهد گرفت (۷۲ اعراف). حتى در بعضى از روایات آمده: در آن روز که از آب محروم بودند، از شیر بهره مى گرفتند. 🔸ولی قوم طغیان را به این حدرساندند که نقشه کشتن ناقه را طرح کرده و شقی ترین فرد خود را وادار کردند تا آن ناقه را به قتل برساند و به گفتند: حالا اگر از راستگویان هستی آن عذابی که ما را به آن تهدید می کردی بیاور، صالح در پاسخشان فرمود: تنها سه روز مهلت دارید که در خانه هایتان از زندگی برخوردارباشید و این وعده ای است که تکذیب پذیر نیست (۶۵ هود). 🔹بعد از این تهدید آنها نقشه از بین بردن صالح(ع)را طرح کردند و در بین خود سوگندها خوردند که ما شب هنگام، بر سر او و خانواده اش می تازیم و همه را به قتل می رسانیم و آنگاه به صاحب خون او می گوییم ما هیچ اطلاعی از ماجرای کشته شدن او و خانواده اش نداریم و ما به یقین راستگویانیم.آری این نقشه را طرح کردند و خدای تعالی نیزنقشه ای داشت که آنها از آن خبر نداشتند، (۵۰ نمل) چیزی نگذشت که صاعقه آنان را گرفت در حالی که آمدنش را تماشا می کردند. (۴۴ ذاریات) و همچنین رجفه(زلزله بسیار شدید)آمد و قوم ثموددر خانه هایشان هلاک شدند(۷۸اعراف) 🔸حضرت صالح روی از آنان برتافت و به آن جسدهای بی جان خطاب کرد که ای قوم!چقدر به شما گفتم دست از این بتها بردارید و چند بار رسالت پروردگارم را به شما ابلاغ نموده در باره شما خیرخواهی کردم و لیکن شما خیرخواهان خود رادوست نمی داشتید (۷۹ اعراف). و خدای تعالی صالح و آنهایی که ایمان آورده و از عذاب خدا پروا داشتندرا نجات داد (۵۳ النمل) و بعد از آنکه همه از بین رفتند منادی الهی ندا در داد: "الا ان ثمود کفرواربهم الا بعدا لثمود(۶۸ هود) - آگاه باشید که قوم ثمود به پروردگارشان کفر ورزیدند و از رحمت خدا دور گشتند". 🌸🍃🌸🍃🌸 🆔https://eitaa.com/emamsadegh_ir
🍃🌸 کلمه «» که مفرد آن، اِلْی (بر وزن حبر و فرس و عنب) است (اقرب الموارد) به صورت جمع 34 بار در قرآن مجید آمده است .و در اصل به مفهوم نهایت احسان و رسیدن در اظهار رحمت و کوتاهی نکردن در آن است.. از آن‌جا که «نعمت» بازگشتش به ظهور رحمت و نهایت عطوفت و مهربانی است، این کلمه به جای نعمت استعمال شده است. ولی كلمه‏ ى «آلاء» جامع‏تر از مى‏ باشد و شامل هر نعمت ظاهرى و باطنى، مادّى یا معنوى مى‏ شود، چنانكه در سوره الرّحمن مكرّر آمده است، و حتّى شامل عقاب و جهنّم كه لازمه‏ ى عدل الهى است، نیز مى‏ شود.🌸🍃 🆔https://eitaa.com/emamsadegh_ir
ماجرای قوم در سوره 🔹🔸در آيات ۸۰ تا ۸۴ ، قرآن ، صحنه عبرت انگيز ديگرى از سرگذشت پيامبران را بازگو مى كند و هدف آيات پيشين را تعقيب و تكميل مى نمايد، و آن سرگذشت پيامبر بزرگ خدا (لوط) و قوم او است . 🔹اين ماجرا در چندين سوره قرآن از جمله سوره هود و حجر و شعراء و انبياء و نمل و عنكبوت آمده است . در اينجا در ضمن پنج آيه ، به فشرده گفتگوهاى لوط و قومش اشاره شده است و چنين بر مى آيد كه در اين سوره (اعراف ) عصاره اى از درگيريهاى اين پيامبران و گفتگوهاى آنان با جمعيتهاى سركش ، منعكس شده ، ولى شرح كامل سرگذشت آنان به سوره هاى ديگر قرآن موكول شده است .. 🔸با توجه به آنچه در این آیات آمده ، هر داور منصفى مى تواند حكم محكوميت چنين قوم و ملتى را صادر كند زیرا كه آن قوم سرکش در برابر پند و اندرز منطقى و نصيحت و خيرخواهى يك مصلح بزرگ اجتماعى ، تنها متوسل به زور و تهديد و تهمت شده اند، لذا خداوند مى فرمايد👈🏻 (چون كار به اينجا رسيد ما لوط و پيروان واقعى و خاندانش را كه پاكدامن بودند نجات بخشيديم جز همسرش كه او را در ميان قوم تبهكار رها ساختيم ، زيرا او نیز از نظر عقيده و آئين و مذهب با آنان هماهنگ بود👈🏻 (فانجيناه و اهله الا امراءته كانت من الغابرين ). 🔹بعضى گفته اند كلمه (اهل ) گرچه معمولا به خويشاوندان نزديك گفته مى شود، ولى در آيه ۸۳ به پيروان راستين او نيز اطلاق شده يعنى آنها نيز جزء خانواده او محسوب شده اند، ولى بطورى كه از آيه۳۶ سوره ذاريات👈🏻 (فما وجدنا فيها غير بيت من المسلمين ) بر مى آيد هيچكس از قوم لوط جز خانواده و كسان نزديك او ايمان نياوردند، بنابراين (اهل ) در اينجا به همان معنى اصلى يعنى 👈🏻بستگان نزديك است 🔸از آيه۱۰ سوره تحريم استفاده مى شود كه همسر لوط راه خيانت را در پيش گرفت و دشمنان لوط را جرأت بخشيد. 🔹در آيه ۸۴ اشاره بسيار كوتاه و پر معنى به مجازات شديد و وحشتناك اين قوم كرده مى گويد: ما بارانى بر آنها فرستاديم كه آنها را در هم مى كوبيد و نابود مى كرد👈🏻 (و امطرنا عليهم مطرا) . گرچه در آيه فوق نوع اين باران بيان نشده است اما از ذكر كلمه مطراً (بارانى ) به طور سربسته روشن مى شود كه از بارانهاى معمولى نبوده بلكه بارانى از سنگ بوده چنانكه در آيه۸۳ سوره هود آمده است .🌸🍃🌸🍃🌸 🆔https://eitaa.com/emamsadegh_ir
🔹🔸ماجرای حضرت در قرآن 🔹شعيب علیه السلام ريشه و تبارش به ابراهيم خليل مى رسید و از مادر نيز از لوط، آن پيامبر ضد فساد نسب داشت. شعيب، دوبار و دوجا از سوى پروردگارش به رسانيدن پيام ، فرمان يافت: يك بار به سوى مردم «مدين» رفت و بارديگر به سوى مردم «ايکه» 🔸«» نام يكى از فرزندان ابراهيم بود كه بر آن قبيله بزرگ و يا شهر آنان نامگذارى شد، و بقولی منظور از مردم «مدين» همان اصحاب «» مى باشند. 🔹شعیب(ع)از اهل مدین بوده(و مدین شهری بوده در سر راه شام، راهی که ازشبه جزیره عربستان به طرف شام می رفته)و آن جناب با موسی بن عمران(ع)معاصربوده و یکی از دو دختر خود را در برابر هشت سال خدمت به عقد موسی در آورد. 🔸قوم شعیب مردمی برخوردار از نعمت های الهی بودند.امنیت و رفاه و ارزانی قیمت ها و فراوانی نعمت داشتند ولی فساد در بینشان شیوع یافت مخصوصا کم فروشی و نقص در ترازو و قپان (۸۴ هود) ، لذا خدای تعالی شعیب را بسوی آنها مبعوث کردو دستور داد تا مردم را از پرستش بت ها و از فساد در زمین و نقص کیلها و میزانها نهی کند و آن جناب مردم را بدانچه مامور شده بود دعوت کرد، اندرزشان داد، بشارتشان داد،و مصایبی که به قوم نوح، قوم هود، قوم صالح و قوم لوط رسیده بود به یادشان آورد، و در احتجاج علیه کارهای زشتشان و در موعظه و اندرزشان سعی بلیغ کرد اما جز بیشتر شدن طغیان و کفر و فسوق درآنان نتیجه ای نگرفت. مردم مدین بجز چند نفر به وی ایمان نیاوردند بلکه در عوض شروع به اذیت او و مسخره کردن و تهدیدش نموده، مردم دیگر را از پیروی آن جناب بر حذر داشتند، بر سر هر راهی که به جناب شعیب منتهی می شد می نشستند و رهگذران را از اینکه نزد شعیب بروند می ترساندندو کسانی که به وی ایمان آورده بودند را از راه خدا كه همان دين فطرت است منع می کردند، همواره راه خدا را کج و معوج نشان می دادند و می خواستند هر چه بیشتر این راه را زننده در نظرها جلوه دهند. (۸۶ ) 🔹سپس شروع کردند به تهمت زدن، گاهی او را ساحر خواندند و زمانی کذابش معرفی کردند (۱۸۵ شعرا) و خود آن جناب را تهدید کردند که اگر دست از دعوتت برنداری سنگسارت خواهیم کرد و بار دیگر او و گروندگان به او را تهدید کردند که از شهر بیرونتان می کنیم مگر اینکه به کیش بت پرستی ما برگردید. (۸۶ اعراف) و به این رفتار خود همچنان ادامه دادند تا آنکه آن حضرت ازایمان آوردنشان بکلی مایوس گردید و بناچار رهایشان کرده به حال خودشان واگذار نمود (۹۳ هود) 🔸و درآخر دعا کرد و از خدای تعالی درخواست فتح نموده، عرضه داشت:👈🏻 "ربنا افتح بیننا و بین قومنا بالحق و انت خیر الفاتحین" (۸۹ اعراف). 🔹دنبال این دعا خدای تعالی عذاب الظله را نازل کرد، روزی که ابر سیاه همه جا راتاریک کرد و بارانی سیل آسا ببارید ، اهل مدین آنجناب را مسخره می کردند که اگر ازراستگویانی قطعه ای از طاق آسمان را بر سر ما ساقط کن (۱۸۹ شعرا) ، پس صیحه آسمان آنها را بگرفت (۹۱ اعراف) در نتیجه در خانه هایشان صبح کردند در حالی که به زانو در آمده و مرده بودند و خدای تعالی شعیب و مؤمنین به وی را نجات داد (۹۴ هود) 🔹🔸آرى سنت پروردگار بر اين جريان يافته كه انسان زندگى خود را بر اساس تعقل بنا كند، و اگر غير اين كند و راه فساد و افساد را پيش گيرد، طبع عالم و اسباب جارى در آن با او بناى ضديت و دشمنى را مى گذارد و او هر قدر هم نيرومند باشد در بين دو سنگ آسياى طبيعت له و نابود مى شود.. 🌸🍃🌸🍃🌸 🆔https://eitaa.com/emamsadegh_ir
🍃🌸نفوذ هر گونه و در امر پايه هاى اطمينان و اعتماد عمومى را كه بزرگترين پشتوانه اقتصادى ملتها است متزلزل و ويران مى سازد و ضايعات غير قابل جبرانى براى جامعه به بار مى آورد. 💥نمونه هایی از فروشی : ⚡️-در آب گذاشتن مرغ یا سبزیجات برای اینکه وزن آنها بیشتر شود. ⚡️- بیشتر گذاشتن چربی و استخوان همراه گوشت. ⚡️- سبک کشیدن کالاها. ⚡️- کم گذاشتن از کیفیت کالا همچون: رنگ، بو، شیرینی، دوخت و... ⚡️- دست کاری کردن ترازو یا تنظیم نبودن ترازو. ⚡️- کم کاری مسئولین و کارکنان در هر رده ی صنفی ⚠️⚠️از نظر فقهی و حقوقی کم فروشان در برابر خریداران ضامن و بدهکارند و لذا توبه آنها جز با ادای حقوقی که غصب کرده اند ممکن نیست حتی اگر صاحبانش را نشناسند باید معادل آن را به عنوان از طرف صاحبان اصلی به مستمندان بدهند..🌸🍃 🆔https://eitaa.com/emamsadegh_ir
🍃🌸اول ذی القعده روزیست که حضرت موسی(ع) به دستور خداوند چله ای را در کوه طور آغاز کرد و به عبادت و گفتگو با خداوند پرداخت. البته قرار بود ملاقات حضرت موسی(ع) با خداوند سی شب باشد، اما به دستور خداوند چهل شب ادامه داشت. حضرت موسی(ع) کلیم‌الله، در این چهل شب که به چله موسویه مشهور است، علاوه بر عبادت، دستور العمل هایی را مبنی بر چگونگی هدایت قومش از خدا دریافت کرد. ♦️علامه طباطبایی(ره) در تفسیر المیزان ذیل آیه 142 سوره می‌فرمایند: «برگشت معناى آيه به اين است كه خداى تعالى موسى(ع) را براى مدت سى شب به درگاه خود و براى گفتگوى با وى نزديک ساخته و ده شب ديگر براى اتمام آن گفتگوها بر آن مدت افزوده و در نتيجه ميقات پروردگارش چهل شب تمام شده است، و اگر حساب را بر روى شب‏ها برده نه روزها و حال آنكه در اين مدت موسى روزها هم در ميقات بسر برده و معمولا در اينگونه موارد حساب روى روزها برده مى‏‌شود نه شب‏ها، شايد براى اين است كه غرض از اين ميقات تقرب به درگاه خدا و مناجات با او است كه شب‏ها اختصاص بيشترى براى اين كار داشته و حواس انسان جمع‏تر و نفس براى انس گرفتن آماده‏‌تر است، آنهم در چنين مناجاتى كه در آن تورات نازل شده است.» در طول سال آدم مي تواند چله بگيرد، ولي بهارش اين چهل شب است : يعني از اوّل ذيقعده تا دهم ذيحجّه ⛔️آدم مواظب دهانش باشد كه غذاي بد واردش نشود، مواظب زبانش باشد كه حرف بد نزند، مواظب گوشش باشد كه حرف بد نشنود، مواظب چشمش باشد كه نگاه بد نكند.. ⭕️ شاید هم ساده ترین بهره مندی از این فرصت بی نظیر، چهل روز عهد بستن با خدا برای ترک یکی از عیب هایمان باشد. . خدا به همه ی ما در توفیق چنین عهدی یاری کند. الهی آمین 🌸🍃 🆔https://eitaa.com/emamsadegh_ir
وَمَا أَرْسَلْنَا فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَبِيٍّ إِلَّا أَخَذْنَا أَهْلَهَا بِالْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ يَضَّرَّعُونَ ﴿ ۹۴﴾ هیچ پیامبری را در شهری نفرستادیم مگر آنکه اهلش را [پس از تکذیب آن پیامبر] به تهیدستی و سختی و رنج و بیماری دچار کردیم، باشد که [به پیشگاه ما] فروتنی و زاری کنند. ثُمَّ بَدَّلْنَا مَكَانَ السَّيِّئَةِ الْحَسَنَةَ حَتَّى عَفَوْا وَقَالُوا قَدْ مَسَّ آبَاءَنَا الضَّرَّاءُ وَالسَّرَّاءُ فَأَخَذْنَاهُمْ بَغْتَةً وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ ﴿﴾ سپس به جاى ناخوشى، خوشى آورديم تا آنكه انبوه شدند و گفتند به راستى به پدران ما هم [به همين‏گونه، از گردش روزگار] رنج و راحت مى‏رسيد، آنگاه آنان را ناگهان -در حالى كه بى‏خبر بودندفروگرفتيم‏ 🔸«»، به حوادث و ضربه‏ هاى جسمى مثل بیمارى ومرگ و «»، به ضربه‏ ها و زیان‏ هاى مالى گفته مى‏ شود. 🔶این دو آيه شريفه بيانگر اين واقعيت است كه آفريدگار فرزانه، گاه مردم را بر اثر سرپيچى از حق و عدالت به فقر و تهيدستى گرفتار مى سازد، و گاه به زدگى و فراوانى نعمت ها. اگر آنان در اين تحولات و دگرگونى هاى هدفدار به خود آمدند و راه درست را برگزيدند و به جبران اشتباهات و زشتكارى ها برخاستند، هم هدف بعثت ها تحقّق يافته و هم آنان به نجات و رستگارى رسيده اند، امّا اگر در هيچ يك از تحولات و فراز و نشيب ها به خود نيامدند و به مسئوليت هاى انسانى و تاريخى خويش نينديشيدند، آن گاه است كه سقوط و كيفر در انتظار آنان است، آن هم عذاب و كيفرى که ناگهانى و يكباره خواهد بود. روشن است كه عذاب ناگهانى دشوارتر و دهشتناك تر است 🔶نظیر این آیه را در سوره‏ ى انعام آیه۴۴ نیز خواندیم و شرح دادیم 👈🏻: «فلمّا نسوا ما ذكّروا به فتحنا علیهم أبواب كلّ شى‏ء حتّى اذا فرحوا بما أوتوا أخذناهم بغتة» چون تذكّرات ما را فراموش كردند، درهاى نعمت‏ها را به رویشان گشودیم و پس از كامیابى‏ها، ناگهان گرفتار خویش كردیم. این در حقيقت امتحانى است به عسر بعد از امتحان به يسر. شاهد گوياى گفتار ما آيه شريفه (ظهر الفساد فى البر و البحر بما كسبت ايدى الناس لنذيقهم بعض الذى عملوا لعلهم يرجعون ) است كه مى فرمايد: مظالم و گناهانى كه مردم مرتكب مى شوند باعث فساد در بر و بحر عالم است ، فسادى كه يا مانند وقوع جنگ و بسته شدن راه ها و سلب امنيت دامنگير خصوص انسان مى شود و يا مانند اختلال اوضاع جوى و زمينى كه زندگى و معاش انسان و غير انسان را مختل مى سازد. 🧡بايد از خشم خدا به خوداو پناه بريم. نکات: 🔸تلخى‏ ها و ناملایمات، به عنوان یك سنّت الهى براى همه‏ ى اقوام وجود دارد. 🔸سختى ‏ها و مشكلات، عامل سازندگى، غفلت‏ زدایى و توجّه به خداوند است. 🔸ناگوارى‏ ها همیشه قهر الهى نیست، گاهى لطفى است كه به شكل بلا جلوه مى‏ كند. 🔸بیشتر مردودین در آزمایش‏ هاى‏ الهى، مرفّهانند نه محرومان. 🌸🍃🌸🍃🌸 🆔https://eitaa.com/emamsadegh_ir
وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ وَلَكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُمْ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ ۹۶ و اگر اهل شهرها و آبادی ها ایمان می آوردند و پرهیزکاری پیشه می کردند، یقیناً [درهایِ] برکاتی از آسمان و زمین را بر آنان می گشودیم، ولی [آیات الهی و پیامبران را] تکذیب کردند، ما هم آنان را به کیفر اعمالی که همواره مرتکب می شدند [به عذابی سخت] گرفتیم.﴿۹۶﴾ ♦️در اينكه منظور از (بركات ) زمين و آسمان ، چيست در ميان مفسران گفتگو است : بعضى آن را به نزول باران و روئيدن گياهان تفسير كرده اند، و بعضى به اجابت دعا و حل مشكلات زندگى ، ولى اين احتمال نيز وجود دارد كه منظور از بركات آسمانى ، بركات معنوى و منظور از بركات زمينى بركات مادى بوده باشد ، 🔺و به عبارتی بركات به معناى هر چيز كثيرى از قبيل امنيت ، آسايش ، سلامتى ، مال و اولاد است كه غالبا انسان به فقد آنها مورد آزمايش قرار مى گيرد. 🔺در جمله (لفتحنا عليهم بركات من السماء و الارض ) استعاره به كنايه به كار رفته ، براى اينكه بركات را به مجرائى تشبيه كرده كه نعمت هاى الهى از آن مجرا بر آدميان جريان مى يابد، باران و برف هر كدام در موقع مناسب و به مقدار نافع مى بارد، هوا در موقعش گرم و در موقعش سرد شده ، و در نتيجه غلات و ميوه ها فراوان مى شود، 🔺قابل توجه اينكه و نه تنها سبب نزول الهى مى شود، بلكه باعث مى گردد كه آنچه در اختيار انسان قرار گرفته در مصارف مورد نياز به كار گرفته شود! 🔺در آيه فوق كلمه (اخذ) كه به معنى گرفتن است در مفهوم مجازات و كيفر دادن به كار رفته ، و اين در حقيقت به خاطر آن است كه معمولا كسى را كه مى خواهند مجازات كنند نخست مى گيرند و او را با وسائلى مى بندند كه هيچگونه قدرت فرار نداشته باشد ، سپس او را كيفر مى دهند. ♦️گر چه آيه شريفه مورد بحث ، ناظر به وضع اقوام پيشين است ولى مسلما مفهوم آن يك مفهوم وسيع و عمومى و دائمى است و انحصار به هيچ قوم و ملتى ندارد و اين يك 👈🏻سنت الهى است كه افراد بى ايمان و آلوده و فاسد گرفتار انواع واكنشها در همين زندگى دنياى خود خواهند شد. و اما چرا مشاهده مى كنيم ملتهاى بى ايمانى را كه غرق ناز و نعمتند ، در حالى كه جمعى از افراد با ايمان به سختى روزگار مى گذرانند⁉️ با نهايت تاسف باید بگوییم که امروز اصول تعليمات اسلام و پيامبران خدا در بسيارى از جوامع اسلامى متروك يا نيمه متروك مانده است و چهره اين جوامع ، چهره مسلمانان راستين نيست❗️ اسلام دعوت به پاكى و درستكارى و امانت و تلاش و كوشش مى كند كو آن امانت و تلاش ❓ اسلام دعوت به علم و دانش و آگاهى و بيدارى مى كند كو آن علم و آگاهى سرشار❓ اسلام دعوت به اتحاد و فشردگى صفوف و فداكارى مى كند ، آيا براستى اين اصل به طور كامل در جوامع اسلامى امروز حكمفرما است و با اين حال عقب مانده اند⁉️ بنابراين بايد اعتراف كرد:👈🏻 اسلام چيزى است و ما مسلمانان چيز ديگر‼️ 🌸🍃🌸🍃🌸 🆔https://eitaa.com/emamsadegh_ir
✅ به دنبال سرگذشت جمعى از انبياى بزرگ كه در آيات قبل به طور فشرده بيان شده در آيات این صفحه () و آيات فراوان ديگرى در سوره های ديگر به قسمتهاى مختلف داستان بن عمران و سرگذشت درگيريهاى او با فرعون و فرعونيان و سرانجام كار آنها اشاره شده است و اگر آيات هر سوره را جداگانه مورد بررسى قرار دهيم و سپس كنار هم بچينيم خواهيم ديد كه بر خلاف آنچه بعضى تصور مى كنند جنبه تكرار ندارد بلكه در هر سوره به تناسب بحثى كه در آن سوره مطرح بوده به عنوان شاهد به قسمتى از اين سرگذشت پرماجرا اشاره شده است . در این آیات به شرح معجزات آن حضرت و از درگيرى موسى (عليه السلام ) با و سرانجام كار او در اين مبارزه به ميان آمده است . ✅ مصر در آن زمان ساحران فراوان و بسيار آزموده داشت ، و اساتيد اين فن و ساحران پر سابقه چهره هاى شناخته شده اى در آن محيط بودند در حالى كه موسى مردى به ظاهر گمنام از ميان بنى اسرائيل برخاست و دست به چنان كارى زد كه همه در مقابل آن عاجز و ناتوان ماندند، از اينجا معلوم شد كه يك نيروى غيبى در كار بوده و موسى (عليه السلام ) يك فرد عادى و معمولى نبوده است. ✅ موسى در برابر فرعون دو معجزه مهم آورد كه مايه شگفتى او و حاضران در مجلس او گرديد. اولين معجزه موسى اين بود كه وقتى عصاى خود را انداخت ناگهان به صورت مارى بزرگ درآمد! دومين معجزه اش اين بود كه چون دست خود را آستين بيرون آورد، ناگهان دست او درخشيد و نورى سفيد از آن به چشم بينندگان تابيد. ✅ مطلب قابل بحث در اينجا اين است كه در اين آيه از تبديل شدن عصاى موسى به «ثعبان» يعنى مار بزرگ سخن مى گويد ، ولى در آيه ديگر از تبديل شدن آن به «جانّ» يعنى مار كوچك خبر مى دهد. اگر به قبل و بعد اين دو آيه توجه كنيم خواهيم ديد كه هر كدام از آنها درباره قصه خاصى است و هر دو مربوط به يك قصه نيست. آيه ۳۱ قصص كه كلمه را به كار برده است مربوط به آغاز رسالت اوست و چون خدا او را به رسالت مبعوث كرد به او دستور داد كه عصاى خود را بيندازد. او انداخت و ناگهان به صورت مارى كوچك درآمد ولی آيه مورد بحث كه كلمه ، را به كار برده مربوط به انداختن عصا در برابر فرعون و حاضران در مجلس اوست كه تبديل به مار بزرگ شد، ✅ در اين هنگام حق آشكار شد و اعمال ساحران كه بى اساس و نادرست بود، باطل گرديد (فوقع الحق و بطل ما كانوا يعملون ). زيرا كار موسى يك واقعيت بود و اعمال آنها يك مشت تقلب و تزوير و چشم بندى و اغفال ، و شك نيست كه هيچ باطلى در برابر حق براى هميشه ياراى مقاومت ندارد. ✅ قرآن با جمله 👈🏻و جاؤ ا بسحر عظيم به طور سربسته اشاره به اين واقعيت كرده است كه صحنه ای را كه ساحران به وجود آورده بودند بسيار مهم و حساب شده و هول انگيز بود و گرنه كلمه عظيم در اينجا به كار نميرفت . ✅ و اين نخستين ضربتى بود كه بر پايه قدرت فرعون جبار فرود آمد ضربه مهمتر آنگاه واقع شد كه صحنه مبارزه ساحران با موسى (عليه السلام ) به كلى تغيير شكل داد، ناگهان همه ساحران به زمين افتادند و براى عظمت خداوند كردند👈🏻 (و أ لقى السحرة ساجدين ). ✅ و فرياد زدند ما ايمان به پروردگار جهانيان آورديم👈🏻 (قالوا آمنا برب العالمين ). 🌸🍃🌸🍃🌸 🆔https://eitaa.com/emamsadegh_ir
🍃🌸دورانهاى پنجگانه زندگى حضرت موسى (ع) 1 - دوران تولد و حوادثى كه بر او گذشت تا هنگام پرورش او در دامان فرعون . 2 - دوران فرار او از مصر و زندگى او در سرزمين مدين در محضر شعيب پيامبر. 3 - دوران بعثت او و سپس درگيريهاى فراوانى كه با فرعون و دستگاه او داشت . 4 - دوران نجات او و بنى اسرائيل از چنگال فرعونيان و حوادثى كه بر آنها در راه و به هنگام ورود در بيت المقدس گذشت . 5 - دوران درگيريهاى موسى با بنى اسرائيل !🌸🍃 🆔https://eitaa.com/emamsadegh_ir
🔵 توضیح آيات (۱۲۳-۱۲۶) سوره 🔷 ايمان آوردن ساحران به موسى باعث ناراحتى شديد فرعون شد. او كه خود را صاحب اختيار همه مردم مى دانست از اينكه ساحران بدون اجازه او و بر خلاف ميل او به موسى ايمان آورده اند عصبانى شد و به آنها گفت: پيش از آنكه من رخصت بدهم ، شما چگونه به او ايمان آورديد؟ بى گمان شما با موسى بر ضد من توطئه كرده ايد و اين نيرنگ را به كار برديد تا مردم شهر را از آن بيرون كنيد. يعنى شما در صدد براندازى حكومت من هستيد و مى خواهيد به وسيله موسى و بنى اسرائيل، قبطيان را از حكومت ساقط كنيد و آنها را از سرزمين خويش بيرون سازيد. 🔷 بـرنـامـه فـرعون در اينجا براى مبارزه با ساحرانى كه به موسى (ع) ايمان آورده بودند، يك برنامه عمومى در مبارزات ناجوانمردانه جباران با طرفداران حق است كه از يكسو از حربه تهمت استفاده مـى كـنـنـد، تا موقعيت حق طلبان را در افكارعمومى تضعيف كنند و از سوى ديگر تكيه بر زور و قدرت و تهديد به قتل و نابودى مى نمايند تا اراده آنها را درهم بشكنند. 🔹تهمتی که فرعون زد، تهمت بزرگى بود و مجازاتهاى شديدى را در پى داشت، از اين رو گفت: بزودى سزاى كار خود را در مى يابيد. سپس مجازاتهاى شديدى را به آنها وعده داد و گفت: دستها و پاهايتان را بر خلاف جهت يكديگر خواهم بريد و ديگر اينكه همه شما را بردار خواهم زد. 🔹تهمت براندازى و توطئه با موسى در جهت بيرون كردن مردم از شهر ونيز تهديد با اين مجازاتهاى سنگين، همه براى اين بود كه ديگرمردمان ، بخصوص قبطيان به موسى ايمان نياورند و از او فاصله بگيرند، چون فرعون ديد با اين كار شگفت آورى كه موسى كرد ممكن است مردم از او پيروى كنند و دعوت او را بپذيرند، بنابراين از يك طرف در آنها ايجاد خوف كرد كه هدف موسى بيرون كردن آنها از شهرشان است و از طرف ديگر ساحران را كه ايمان آورده بودند با چنين مجازاتهايى تهديد کرد كه ديگران عبرت گيرند و به موسى ايمان نياورند. 🔷ولی ساحران در برابر هيچ يك از دو حربه فرعون از ميدان در نرفتند،يكدل و يكجان در پاسخ او گفتند: ما به سوى پروردگار خود باز مى گرديم👈🏻 (قالواانا الى ربنا منقلبون). 🔹و سپس روى به سوى خدا كردند و از او براى خود تقاضاى صبر و شكيبايى در برابر شكنجه هاى فرعون نمودند و عرضه داشتند كه پروردگارا! براى ما شكيبايى فرو فرست، همچنانكه باران رحمت را فرو مى ريزى، و ما را مسلمان بميران. اين تقاضا براى آن بود كه آنها در مقابل شكنجه هاى فرعون شكست نخورند و تسليم نشوند، چون ممكن بود تاب تحمل شكنجه ها را نداشته باشند و مجبور شوند از ايمان خود دست بردارند، بنابراين از خدا تقاضاى صبر كردند و اينكه تا پايان عمر و تا لحظه مرگ ايمان آنها را حفظ كند. 🌸🍃🌸🍃🌸 🆔https://eitaa.com/emamsadegh_ir
🍃🌸خداوندا دل هاى ما را لب ريز و سرشار از صبر كن تا در برابر نزول هيچ مصیبتی جزع نكنيم ، و ایمانی به استحکام ایمان ساحران موسی عنایت کن تا با تسلیم کامل جانمان را تقدیمت کنیم و عاقبت بخیر بمیریم🌸🍃 🆔https://eitaa.com/emamsadegh_ir
فَإِذَا جَاءَتْهُمُ الْحَسَنَةُ قَالُوا لَنَا هَذِهِ وَإِنْ تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ يَطَّيَّرُوا بِمُوسَى وَمَنْ مَعَهُ أَلَا إِنَّمَا طَائِرُهُمْ عِنْدَ اللَّهِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ ﴿۱۳۱ ﴾ پس هنگامی که رفاه و نعمت به آنان روی می کرد، می گفتند: این به سبب [شایستگیِ] خود ماست، و چون گزند و آسیبی به آنان می رسید، به موسی و همراهانش فال بد می زدند، آگاه باشید که [سررشته و] علت شومی و نحوست فرعونیان [که عکس العمل زشتی های خود آنان است] نزد خداست، ولی بیشترشان نمی دانند. ♦️«يطيروا»از ماده «تطير » به معنى👈🏻 فال بد زدن است ، و ريشه اصلى آن كلمه «طير» به معنى پرنده مى باشد. در قديم عربها با پريدن پرنده فال نيك و بد مى زدند، بعد به هر فال بدى تطيّر و طيره گفته شد. 🔻«طائر» فال بد و نيك. در اينجا منظور سرنوشت خوب و بد انسان است كه نزد خداست. ♦️قرآن مى گويد: بدانيد كه سرچشمه شوميها و ناراحتى هائى كه دامان فرعونیان را مى گرفت ، از ناحيه پروردگار بوده و خدا مى خواسته است كه آنها را گرفتار نتيجه شوم اعمالشان بكند، ولى اكثر آنها نمى دانند (الا انما طائرهم عند الله و لكن اكثرهم لا يعلمون ) ♦️ قابل توجه اينكه اين طرز تفكر، مخصوص به فرعونيان نبود، هم اكنون در ميان اقوام خودخواه و گمراه نيز اين موضوع به وضوح ديده مى شود كه براى قلب حقائق و گمراه ساختن وجدان خويش يا ديگران ، هر زمان پيروزى نصيبشان شود آنرا مرهون لياقت و كاردانى خويش مى دانند، هر چند لياقت آنها كمترين اثرى در آن پيروزى نداشته باشد، و به عكس هر بدبختى دامنشان را مى گيرد فورا به بيگانگان و دستهاى مرموز و يا آشكار دشمن نسبت مى دهند هر چند خودشان عامل اصلى بدبختى بوده باشند. 🔺 قرآن مجيد مى گويد: دشمنان پيامبر اسلام (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) نيز در برابر او چنين منطقى داشتند (سوره نساء آيه 78) و در جاى ديگر مى گويد انسانهاى منحرف اين چنين هستند (سوره فصلت آيه 50) و اين در حقيقت يكى از مظاهر بارز روح خودخواهى و لجاجت است. ♦️ هميشه در ميان انسانها و اقوام مختلف ، فال نيك و بد رواج داشته است ، امورى را به فال نيك مى گرفتند و دليل بر پيروزى و پيشرفت كار مى دانستند، و امورى را به فال بد مى گرفتند و دليل بر شكست و ناكامى و عدم پيروزى مى پنداشتند، در حالى كه هيچگونه رابطه منطقى در ميان پيروزى و شكست با اينگونه امور وجود ندارد و مخصوصا در قسمت فال بد، غالبا جنبه خرافى و نامعقول داشته و دارد. 🔺اينها اگرچه اثر طبيعى ندارند، ولى بدون ترديد اثر روانى مى توانند داشته باشند، فال نيك غالبا مايه اميدوارى و حركت است ولى (فال بد) موجب ياس و نوميدى و سستى و ناتوانى است . ♥️امام صادق فرمودند: الطيرة على ما تجعلها ان هونتها تهونت و ان شددتها تشددت و ان لم تجعلها شيئا لم تكن شيئا: 👈🏻فال بد اثرش به همان اندازه است كه آنرا مى پذيرى ، اگر آن را سبك بگيرى كم اثر خواهد بود و اگر آنرا محكم بگيرى پر اثر، و اگر به آن اعتنا نكنى ، هيچ اثرى نخواهد داشت . 🔻 نکته : ریشه‏ ى خرافات و فال بد، 👈🏻جهل است. «یطیّروا... لكن اكثرهم 👈🏻لا یعلمون» 🌸🍃🌸🍃🌸 🆔https://eitaa.com/emamsadegh_ir
وَلَمَّا جَآءَ مُوسَى‏ لِمِيقَتِنَا وَكَلَّمَهُ رَبُّهُ قَالَ رَبِ‏ّ أَرِنِى أَنظُرْ إِلَيْكَ قَالَ لَن تَرَينِى وَلَكِنِ انظُرْ إِلَى الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَكَانَهُ فَسَوْفَ تَرَينِى فَلَمَّا تَجَلَّى‏ رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكّاً وَخَرَّ مُوسَى‏ صَعِقاً فَلَمَّآ أَفَاقَ قَالَ سُبْحَنَكَ تُبْتُ إِلَيْكَ وَأَنَاْ أَوَّلُ الْمُؤْمِنِينَ﴿ ۱۴۳﴾ و چون موسى به میقات و وعده‏ گاه ما آمد و پروردگارش با او سخن گفت، (موسى) گفت: پروردگارا! خودت را به من نشان ده تا به تو بنگرم! (خداوند) فرمود: هرگز مرا نخواهى دید، ولى به این كوه بنگر، اگر در جاى خود برقرار ماند، پس به زودى مرا خواهى دید. پس چون پروردگار موسى بر كوه تجلّى و جلوه نمود (و پرتوى از عظمت خود را بر كوه افكند)، كوه را متلاشى كرد و موسى مدهوش بر زمین افتاد. پس چون به هوش آمد گفت: (خداوندا!) تو منزّهى (كه دیده شوى)، من به سوى تو بازگشتم و من نخستین مؤمن هستم. 🔺«دَكّ»، به معناى زمین صاف و«جعله دكّا»، یعنى كوه متلاشى و ذرّه ذرّه شد تا به زمین هموارى تبدیل گشت. 🔺«خَرَّ»، به معناى ساقط شدن و افتادن است و «صَعِقَ»، به معناى بیهوشى بر اثر صداى مهیب است. ♦️دیدن خداوند، تقاضاى جاهلانه‏ ى بنى ‏اسرائیل بود كه از موسى مى‏ خواستند خدا را با چشم سر به آنان بنمایاند👈🏻 (و اذقلتم يا موسى لن نؤمن لك حتى نرى الله جهرة (بقره ۵۵) 🔺و آن كافران غافل بودند كه هرگز چشم توان دیدن خداوند را ندارد، 👈🏻«لاتدركه الابصار» [۱۰۳انعام] ، بلكه باید خدا را با چشم دل دید و به او ایمان آورد. ❤️چشم دل باز كن كه جان بینى‏ آنچه نادیدنى است، آن بینى 🔺براى همين است كه در آيات بعدى خواهيم ديد كه چون بنى اسرائيل به خاطر اين درخواست دچار صاعقه يا زلزله شدند موسى درخواست رؤيت را به جاهلان قوم خود نسبت داد و گفت: 👈🏻اتهلكنا بما فعل السفهاء منا (اعراف / 155) آيا ما را به خاطر كارى كه جاهلان ما كرده اند، هلاك مى كنى؟ ♦️در ادامه آيه مورد بحث، پس از آنكه ديدن خدا را به صورت «نفى ابد» نفى كرد👈🏻 (لن) و اينكه هرگز خدا را نخواهى ديد، براى اثبات اينكه بشر توانايى ديدن خدا را ندارد مى فرمايد: «ولى به اين كوه بنگر، اگر آن را ثابت يافتى مرا خواهى ديد». 🔺در همان حال خداوند به آن كوه تجلّى کرد. يعنى بعضى از آيات و نشانه هاى قدرت خود را در آن آشكار نمود، آن كوه منفجر شد و به صورت ريزريز درآمد، 👈🏻كوه تاب تحمل تجلى خدا را نداشت. با ديدن اين منظره موسى بيهوش افتاد و چون به هوش آمد زبان به تسبيح خدا گشود و گفت: «خدايا! تو منزّهى و من به سوى تو توبه كردم، و من نخستين مؤمنان هستم.» 🔺بدينگونه موسى از درخواستى كه كرده بود پشيمان شد و توبه كرد در واقع حضرت موسى علیه السلام با بیان جمله‏ ى «ارنى» و پاسخ «لن ترانى» خواست به مردم بفهماند كه خداوند براى من قابل رؤیت با چشم نیست، تا چه رسد به شما. ♦️حضرت على علیه السلام در پاسخ به این سؤال كه آیا تو خدا را دیده ‏اى؟ فرمود: خدایى را كه ندیده باشم عبادت نمى‏ كنم، امّا نه با چشم سر، كه با چشم دل. در جاى دیگر هم فرمود: چیزى را ندیدم، مگر آنكه خداوند را قبل و بعد و همراه با آن دیدم. ♦️آرى، چشم توان دیدن او را ندارد، 👈🏻«لاتدركه الابصار و هو یدرك الابصار» (۱۰۳ انعام)، امّا با چشم دل مى‏ توان خدا را دید، چنانكه قرآن مى‏ فرماید:👈🏻 «لقد رآه نَزلَة اُخرى عند سِدرة المنتهى» (۱۳-۱۴ نجم) پیامبر، در معراج، ایات عظمت الهى را دید.. 🌸🍃🌸🍃🌸 🆔https://eitaa.com/emamsadegh_ir
سَأَصْرِفُ عَنْ آيَاتِيَ الَّذِينَ يَتَكَبَّرُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَإِنْ يَرَوْا كُلَّ آيَةٍ لَا يُؤْمِنُوا بِهَا وَإِنْ يَرَوْا سَبِيلَ الرُّشْدِ لَا يَتَّخِذُوهُ سَبِيلًا وَإِنْ يَرَوْا سَبِيلَ الْغَيِّ يَتَّخِذُوهُ سَبِيلًا ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا وَكَانُوا عَنْهَا غَافِلِينَ ﴿ ۱۴۶﴾ وَالَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا وَلِقَاءِ الْآخِرَةِ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ هَلْ يُجْزَوْنَ إِلَّا مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿﴾ آیات ۱۴۶- ۱۴۷ به سه قسمت از صفات افراد متكبر و سركش و چگونگى سلب توفيق حق پذيرى از آنها اشاره كرده ميفرمايد: ✅آنها اگر تمام آيات و نشانه هاى الهى را ببينند، ايمان نمى آورند! (و ان يروا كل آيه لا يؤ منوا بها). ✅و نيز اگر راه راست و طريق درست را مشاهده كنند، انتخاب نخواهند كرد (و ان يروا سبيل الرشد لا يتخذوه سبيلا). ✅و به عكس اگر راه منحرف و نادرست را ببينند، راه خود انتخاب ميكنند (و ان يروا سبيل الغى يتخذوه سبيلا). ♻️ بعد از ذكر اين صفات سه گانه كه همگى حكايت از انعطاف ناپذيريشان در برابر حق ميباشد، اشاره به دليل آن كرده ميگويد: 👈🏻اينها همه به خاطر آن است كه آيات ما را تكذيب كردند و از آن غافل بودند (ذلك بانهم كذبوا باياتنا و كانوا عنها غافلين ). ❎ شك نيست كه تنها با يك يا چند مرتبه ، تكذيب آيات الهى ، انسان استحقاق چنان سلب توفيقى پيدا نخواهد كرد، و راه توبه و بازگشت ، هنوز به روى او باز است ، ولى بدون شك ادامه و اصرار در اين راه ، او را به جائى ميرساند كه 👈🏻حس تشخيص نيك و بد و راه راست و منحرف (رشد و غى ) از او سلب ميگردد. ✅ آيه بعد كيفر چنين اشخاصى را بيان كرده ميگويد: 👈🏻آنها كه آيات ما را تكذيب كنند و لقاى رستاخيز را منكر شوند اعمالشان به كلى حبط و نابود ميگردد (و الذين كذبوا باياتنا و لقاء الاخرة حبطت اعمالهم) ♻️حبط به معنى باطل و بی خاصيت نمودن عمل است ، يعنى اين گونه افراد حتى اگر كار خيرى انجام دهند، نتيجه اى براى آنها نخواهد داشت ✅ و در پايان آيه چنين اضافه مى كند، اين سرنوشت براى آنها، جنبه انتقامى ندارد، اين نتيجه اعمال خود آنها است ، بلكه عين اعمال آنها است كه در برابرشان مجسم شده ، آيا آنها جز اعمالى را كه انجام مى دادند، جزا داده ميشوند؟👈🏻 (هل يجزون الا ما كانوا يعملون ). حبط عمل، بر خلاف عدل الهى نیست، بلكه امرى قهرى و تكوینى و نتیجه ‏ى عملكرد خود انسان است. ✳️ اين آيه يكى ديگر از آياتى است كه دليل بر اعمال ، و حضور خود اعمال نيك و بد در قيامت مى باشد. ♻️پس كفر و تكذیب، سبب اعمال گذشته می باشد. ♻️پاداشها و كیفرهاى قیامت، تجسّم اعمال ماست. «هل یجزون الاّ ما كانوا یعملون» ♻️از فعل «كانوا یعملون» ، فهمیده میشود که آنچه بدتر از گناه است، 👈🏻اصرار بر آن است. ✅ حبط عمل و بى اجر بودن آن ، خود يك نحو كيفر است ، زيرا پاداش هر عمل ، نيكى خود عمل است و وقتى عمل نيك بى اجر باشد پس در حقيقت بى اجر كردن آن خود يك نحو كيفر است ، چون نتيجه بى اجر شدن حسنات كسى كه هم حسنات دارد و هم سيئات ، اين است كه چنين كسى جز كيفر سيئات پاداش ديگرى نداشته باشد. البته ممكن هم هست آيه را طور ديگرى معنا كرده و بگوييم : مراد از جزاء، پاداش نيك است و جمله (هل يجزون الا ما كانوا يعملون ) كنايه است از اينكه ايشان به هيچ عملى پاداش و ثواب داده نمى شوند، چون بعد از حبط، هيچ عمل صالحى ندارند، همچنانكه در آیه ۲۳ فرقان ، فرموده : 👈🏻(وَقَدِمْنَا إِلَى مَا عَمِلُوا مِنْ عَمَلٍ فَجَعَلْنَاهُ هَبَاءً مَنْثُورًا 👈🏻 و به هر گونه كارى كه كرده‏ اند مى ‏پردازيم و آن را [چون] گردى پراكنده مى‏ سازيم) و دليل اينكه مراد از جزاء، پاداش و ثواب مى باشد اين است كه اين جزاء همان جزاى اعمال است كه قبلا در آيه ذكر شده بود، و قهرا به قرينه ذكر حبط، منظور از آن جزاى اعمال صالح خواهد بود. 🌸🍃🌸🍃🌸 🆔https://eitaa.com/emamsadegh_ir
وَالَّذِينَ عَمِلُوا السَّيِّئَاتِ ثُمَّ تَابُوا مِنْ بَعْدِهَا وَآمَنُوا إِنَّ رَبَّكَ مِنْ بَعْدِهَا لَغَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿۱۵۳ ﴾ و[لى] كسانى كه مرتكب گناهان شدند آنگاه توبه كردند و ايمان آوردند قطعا پروردگار تو پس از آن آمرزنده مهربان خواهد بود (۱۵۳) 🌐 حكم كلّى که در اين آيه آمده مربوط به توبه است و اين مطلب به مناسبت توبه بنى اسرائيل از گوساله پرستى در اينجا آمده و اشعار مى دارد كسانى كه كارهاى بد انجام مى دهند و خدا را نافرمانى مى كنند و پس از آن به سوى خدا باز مى گردند و توبه مى كنند، خدا آمرزنده و مهربان است; يعنى گناه آنها را مى آمرزد و آنها را داخل در رحمت خود مى سازد. 🌐 با اینكه تا ایمان نباشد توبه پذیرفته نمى‏ شود، امّا در این آیه ابتدا توبه آمده و پس از آن ایمان، شاید به این دلیل كه گناه، ایمان انسان را متزلزل كرده و فروغ ایمان را بى‏ اثر مى‏ كند و با توبه بار دیگر ایمان تجدید مى‏ شود. 🌐 يك حكم كلى است و شامل همه كسانى مى شود كه كار خلاف انجام مى دهند، حتى كسانى كه از گناه بزرگى مانند شرك، توبه كنند خدا آنها را مى بخشايد; ولى اين بخشايش ، مربوط به عذاب آخرت است و عواقب دنيوى معصيت، با توبه برداشته نمى شود. حتى كسانى كه به خاطر ارتكاب گناهى مانند زنا حدى براى آنها ثابت شده است، اگر پس از صدور حكم حاكم شرع توبه كنند ، حدّ ساقط نمى شود و فقط عذاب آخرت از او برداشته مى شود. همچنين اگر كسى گناهى كرده كه حق مردم را از بين برده است، با توبه كردن حقّ آن شخص ساقط نمى شود، بایستی جبران کرده شود. نکات : 💠راه توبه همیشه باز است، گرچه پس از مدّت‏ ها باشد. «ثمّ تابوا» («ثمّ» براى گذشت زمان طولانى است) 💠از رحمت خدا مأیوس نشویم، گرچه با گناهی عظیم. «كادوا یقتلوننى - ثمّ تابوا من بعدها» 💠توبه‏ ى هر خلافى، جبران همان است، توبه ‏ى گوساله‏پرستى، بازگشت به ایمان واقعى به خداست. «آمنوا» 💠براى دعوت به توبه باید زمینه ‏اى را فراهم آورد. «انّ ربّك من بعدها لغفور رحیم» 💠خداوند نسبت به توبه‏ كنندگان واقعى علاوه بر بخشش، رحمت خود را هم شامل آنان مى‏ سازد. «لَغفور رحیم» آرى، اسما و صفات الهى، جلوه‏ هاى حكیمانه دارند. 🌸🍃🌸🍃🌸 🆔https://eitaa.com/emamsadegh_ir
در این صبح زیبا،یک دنیا لبخند، یک دل خرسند، و یک روز دلپسند،برایتان آرزو میکنم. درود صبحتون بخیر🌹 وَ اكْتُبْ لَنَا فِى هَذِهِ الدُّنْيَا حَسَنَةً وَ فِى الْأَخِرَةِ إِنَّا هُدْنَآ إِلَيْكَ قَالَ عَذَابِى أُصِيبُ بِهِ مَنْ أَشَآءُ وَرَحْمَتِى وَسِعَتْ كُلَّ شَىْ‏ءٍ فَسَأَكْتُبُهَا لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَوةَ وَالَّذِينَ هُم بَِايَتِنَا يُؤْمِنُونَ‏﴿ ۱۵۶﴾ (خداوندا!) براى ما در این دنیا و در آخرت، خیر و نیكى مقرّر كن كه ما به سوى تو رهنمون و بازگشت كرده‏ ایم. (خداوند) فرمود: عذابم را به هر كس كه بخواهم (و مستحقّ باشد) مى‏ رسانم، و(لى) رحمتم همه چیز را فرا گرفته است، پس به‏ زودى آن (رحمتم) را براى كسانى كه تقوى دارند و زكات مى ‏دهند و آنان كه به آیات ما ایمان مى‏ آورند، مقرّر مى‏ دارم. 🔷چون مناجات و دعاى موسى تمام شد، از سوى خداوند خطاب رسيد كه عذاب خود را بر هر كس كه بخواهم مى فرستم; ولى رحمت من همه چيز را فرا گرفته است. از اين دو جمله فهميده مى شود كه اصل آفرينش بر اساس رحمت و فيض الهى است و اين رحمت همه چيز و همه كس را فرا گرفته است و اگر احياناً كسى مورد غضب خدا قرار مى گيرد و عذاب الهى بر او نازل مى شود، اين برخلاف اصل است و تنها كسانى را شامل مى شود كه از روى عمد و عناد و با كارهاى خلاف خود، خويشتن را در معرض عذاب الهى قرار مى دهند. اينكه مى فرمايد: عذاب خود را به هر كس كه بخواهم مى فرستم، معلوم است كه خدا تنها كسانى را براى عذاب كردن مى خواهد كه خود را مستحقّ عذاب كرده اند و بنابراين بايد خود را سرزنش كنند. توجه كنيم كه لطف و رحمت خدا دو گونه است; يكى لطف و رحمت عام اوست كه شامل همه كس و همه چيز مى شود و مؤمن و كافر از آن بهره مى برند، و ديگرى لطف و رحمت خاص اوست كه تنها شامل حال مؤمن مى گردد. براى همين است كه پس از اعلام رحمت عام خود مى فرمايد: «به زودى رحمت خود را براى كسانى كه تقوا داشته باشند و زكات دهند و به آيات ما ايمان بياورند، خواهم نوشت.» اين همان 👈🏻رحمت خاص است كه ويژه اين افراد است، و اينكه مى فرمايد: «به زودى رحمت خود را خواهم نوشت» به خاطر هدف خاصى است كه در آيه بعدى مى آيد. در آن آيه از گروهى ياد مى كند كه در عصر بعثت پيامبر اسلام خواهند آمد و به او ايمان خواهند آورد، آنها مشمول رحمت خاص خدا خواهند بود. 🔹پس با وجود تقوا و عمل به تكالیف، شمول رحمت الهى حتمى است، ولى با وجود گناه و معصیت، عذاب حتمى نیست، زیرا با توبه و استغفار، امكان مغفرت وجود دارد. 🔹رحمت الهى بى‏نهایت است، امّا شرط بهره‏ورى از آن، تقوا، پرداخت زكات و ایمان است. 🔹و آنچه سبب دریافت الطاف الهى است، ایمان به تمام آیات است، نه بعض آنها.👈🏻 «بآیاتنا یؤمنون» 🌸🍃🌸🍃🌸 🆔https://eitaa.com/emamsadegh_ir
الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الْأُمِّيَّ الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوبًا عِنْدَهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِيلِ يَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنْكَرِ وَيُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّبَاتِ وَيُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبَائِثَ وَيَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَالَ الَّتِي كَانَتْ عَلَيْهِمْ فَالَّذِينَ آمَنُوا بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِي أُنْزِلَ مَعَهُ أُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ﴿ ۱۵۷ ﴾ 🌼در اين آيه، اوصافى براى اسلام ذکر شده،که در واقع ترسيمى از اسلام و هدفهاى آن است و اگر بخواهيم اسلام را در چند جمله خلاصه كنيم، جملاتى بهتر از اين پيدا نخواهيم كرد: ⭐️۱ ـ او رسول و پيغام آورنده از سوى خداوند و فرستاده اوست. ⭐️۲ـ او است و پيغام خدا را به مردم مى رساند. مى توان گفت كه پيامبر در رابطه با خدا، بود و در رابطه با مردم، نبى. البته براى رسول و نبى فرقهايى گفته شده ، از جمله اينكه رسول، كسى است كه مأمور تبليغ پيغام است ، ولى نبى كسى است كه پيغامى به او داده شده، اگر چه مأمور به تبليغ آن نباشد و پيغام يك پيغام شخصى و مربوط به خود او باشد. ⭐️۳ـ او امّى است ، يعنى نزد استاد نرفته و درس نخوانده است. بعضى هم معتقدند كه كسى است كه اهل مكه باشد; چون يكى از نامهاى مكه «امّ القرى» است و در نسبت، به آن «امّى» گفته مى شود. ولى آيات و روايات و تكه هاى تاريخى، احتمال اوّل را تأييد مى كند. ⭐️۴ـ آنها نام و نشان پيامبر اسلام(ص) را در كتابهاى دينى خود ديده اند و مشخصات او در تورات و انجيل كه نزد آنهاست نوشته شده است. ⭐️۵ ـ آن پيامبر، آنها را به سوى نيكيها فرمان مى دهد (امر به معروف مى كند). ⭐️۶ ـ آن پيامبر، آنها را از بديها باز مى دارد (نهى از منكر). ⭐️۷ ـ آن پيامبر، چيزهاى پاك و پاكيزه را بر مردم حلال مى كند. اشاره به اينكه بعضى از چيزهاى پاك و طيّب كه بر بنى اسرائيل به خاطر گناهانى كه كرده بودند حرام شده بود، به وسيله پيامبر اسلام حرمت آنها برداشته مى شود، مانند حرام بودن بعضى گوشتهاى پاك و حرام بودن شكارماهى در روز شنبه ولزوم خودكشى در توبه از گناهان و موضوعات ديگر كه در آيات قرآنى به آنها اشاره شده از جمله: فبظلم من الذين هادوا حرّمنا عليهم طيبات احلت لهم (۱۶۰نساء)به سبب ستمى از يهود، بعضى از چيزهاى پاكيزه را كه بر آنان حلال شده بود بر آنان حرام كرديم. ⭐️۸ ـ آن پيامبر، چيزهاى پليد و خبيث را بر آنان حرام مى كند. اين منطق اسلام كه هر چيز پاك، و هر چيز پليد و زيان آور، است، يك اصل كلى است و با آن مى توان نظر اسلام را درباره موضوعات مختلف به دست آورد. ⭐️۹ ـ آن پيامبر، بار گرانى را كه بر دوش آنها و زنجيرهايى را كه بر دست و پاى آنها بسته شده بود، برمى دارد. منظور از اين تعبير آن قيد و بندهايى است كه آنها براى خود درست كرده بودند; مانند خرافاتى كه گرفتار آن بودند و يا رسوم سختى كه احبار و رهبان و سران يهود و نصارى به نفع خود براى مردم درست كرده بودند و انحرافهايى كه در دين به وجود آورده بودند. اين رسمهاى غلط و آزاردهنده بار سنگينى بر دوش مردم بود و مانند زنجير، دست و پاى آنها را بسته بود كه با آمدن رسول گرامى ا سلام آن بارها برداشته شد و آن زنجيرها از هم گسست.. 🌼سپس چهار صفت براى حضرت محمد(ص) بيان مى كند. 🌟۱ ـ آنها به پيامبر اسلام ايمان مى آورند و حقانيت دين او را مى پذيرند. 🌟۲ ـ آنها پشتيبان او مى شوند و در دفع شرّ دشمنان و رفع خطر از او پيشقدم هستند. 🌟۳ ـ آنها او را يارى مى كنند كه شامل هر نوع كمك مالى، جانى و تبليغى مى شود. 🌟۴ ـ آنها از احكام قرآن پيروى مى كنند. اينكه مى فرمايد: پيروى از نورى مى كنند كه با او نازل شده (معه) اشاره به همراهى هميشگى قرآن با پيامبر اسلام و ملازم بودن اين دو با يكديگر است. 🌸🍃🌸🍃🌸 🆔https://eitaa.com/emamsadegh_ir