eitaa logo
حوزه علمیه امام صادق علیه‌السلام
1.3هزار دنبال‌کننده
27.3هزار عکس
20.2هزار ویدیو
768 فایل
🔹کانال حوزهٔ علمیهٔ امام صادق (ع) گرگان مدرسهٔ علمیهٔ امام صادق علیه‌السلام گرگان (محمدتقی خان سابق) در سال ۱۳۵۴ه.ش توسط مرحوم آیت‌الله حاج سید حبیب‌الله طاهری گرگانی تجدید بنا شد 🔹سایت : www.emamsadegh.ir 🔹ارتباط با ادمین @Treasure1
مشاهده در ایتا
دانلود
حوزه علمیه امام صادق علیه‌السلام
امروز ۲۸رجب هست سالروز حرکت کاروان امام حسین علیه السلام و اصحاب از مدینه به سمت مکه و کربلا... عک
👌بیست و هشتم رجب سال ۶۰ هجری قمری مطابق با شانزدهم اردیبهشت سال ۵۹ هجری شمسی عليه السلام از مدينه منوره به طرف مكه حرکت کردند. ○ در اين همراه ايشان عقيله بنى هاشم ام المصائب زينب كبرى ، و حضرت أخت المصائب ام کلثوم علیهما السلام دختران حضرت زهرا سلام الله علیها و برادرشان حضرت ابوالفضل العباس ، حضرت على اكبر و حضرت علی اصغر و حضرت قاسم علیهم السلام و ديگر اهل بيت عليهم السلام بودند. از خواهران سيد الشهداء عليه السلام با عقيله بنى هاشم سلام الله عليها ۱۳ نفر بودند. ○ بانوان ديگر از منسوبين حضرت ، عليا مخدره ام كلثوم صغرى دختر حضرت زينب سلام الله عليهما كه با شوهرش به كربلا آمد و ديگرى خواهر أميرالمؤمنين عليه السلام جمانه دختر حضرت ابوطالب عليه السلام ، همچنين ۹ كنيز و ۱۰ غلام با حضرت از مدینه خارج شدند. ○ چند نفر از همسران امام مجتبى عليه السلام با اذن حضرت و ۱۶ نفر از اولاد دختر و پسر امام مجتبى عليه السلام و خانواده مسلم بن عقيل عليهما السلام و ديگر اصحاب و بستگان حضرت نيز همراه بودند. ○ لوازم و سوارى هایی كه داشتند عبارت بود از ۲۵۰ اسب ، ۲۵۰ ناقه که از اين تعداد ، ۷۰ ناقه براى حمل خيمه ها ، ۴۰ ناقه براى حمل ديگ و ظروف و ادوات ارزاق ، ۳۰ ناقه براى حمل مشک هاى آب ، ۱۲ ناقه براى جامه‌ ها و دراهم و دنانير ، ۵۰ ناقه براى حمل ۵۰ هودج تعبيه شده براى مخدرات و علويات و اطفال و ذرارى و خدمتگزاران وبقيه شتران براى حمل وسائل مختلف كه مورد لزوم بود. ○ در این روز سید الشهداء علیه السلام و بقیه آل الله با بی بی حضرت ام البنين وحضرت ام سلمه علیهما السلام و معدود کسانی از اهل بیت پیامبر علیهم السلام وداع کرده و سیدالشهداء علیه السلام فرمودند که دیگر بازگشتی به مدینه نخواهند داشت. علیه السلام به برادرشان جناب محمد حنفیه علیه السلام وصیت فرمودند : من با برادر ها و پسر برادر ها و شیعیانم عازم مکه ایم. ▪️"وأَمَّا أَنْتَ یَا أَخِی فَلَا ، عَلَیْکَ أَنْ تُقِیمَ بِالْمَدِینَةِ فَتَکُونَ لِی عَیْناً لاتُخْفِی عَنِّی شَیْئاً مِنْ أُمُورِهِمْ" 🔸اما تو ای برادر شما نه ، تو درمدینه اقامت کن و چشم من باش تا هیچ یک از امور آنان ازمن مخفی نماند. ▪️حضرت سکینه سلام الله علیها فرمودند: "ماکان من اهل بیت اشد خوفا منا حین خرجنا من المدینة" 🔸در آن وقتی که ازمدینه بیرون می رفتیم هیچ اهل بیتی مثل ما اهل بیت رسالت هولناک و لرزان نبود. 📚بحارالانوار ج۴۴ ص۳۲۹ 📚مدينه تامدينه ص ۷۷-۹۰ 📚ریاض القدس ج۱ ص۸۰ 📚ارشاد ج۲ ص۳۴ 📚اعلام الورى ج١ ص۴۳۵ 🆔 @emamsadegh_ir
💰سی هزار دینار طلا، رقمی بود که یزید به هر نفر داد و دینشان را خرید. هر دینار ۴.۵ گرم، هر گرم طلا بیش از دو میلیون تومان، به پول امروز نزدیک به ۲۷۰ میلیارد تومان اگر در زمان بودیم یارش میماندیم؟ 🆔https://eitaa.com/emamsadegh_ir
‍🌹 آیت الله شاه آبادی پسر آیت الله العظمی شاه آبادی ره: از دورانی که در نجف در خدمت حضرت امام قدس سره بودم، خاطرهٔ جالبی را به یاد دارم. قبل از تشریف فرمایی امام به نجف، شبی در خواب دیدم که در ایران، آشوب و جنگ است، مخصوصا در خوزستان. سر تمام نخلهای خرما یا قطع شده بود و یا سوخته بود، و در این جنگ یکی از نزدیکان من شهید شده بود -و البته بعدها برادرم حاج آقا مهدی در جنگ شهید شد- جنگ که خیلی طولانی شده بود، با پیروزی ایران تمام شد. در تمام مدت خواب، من چنین تصور می‌کردم که جنگ میان حضرت و دشمنانش است. وقتی که جنگ تمام شد، پرسیدم « آقا علیه السلام کجایند؟» طبقهٔ بالای ساختمانی را نشان دادند که دو اتاق داشت. یکی درسمت راست و دیگری در سمت چپ، من به آنجا رفتم و خدمت حضرت مشرّف شدم و عرض ادب کردم. ♦️در همین حین از خواب بیدار شدم. پس از تشریف فرمایی امام به نجف، این خواب را برای ایشان تعریف کردم. ایشان تبسمی کردند و فرمودند: «این جریانها واقع خواهد شد.» عرض کردم: «چطور آقا؟» فرمودند: «بالاخره معلوم می‌شود این بساط.» ♦️من دوباره اصرار کردم و سرانجام ایشان فرمودند: «من یک نکته به تو می‌گویم ولی باید تا زمانی که من زنده هستم، جایی بیان نشود. زمانی که در قم در خدمت مرحوم والدت بودم، بسیار به ایشان علاقه داشتم، به طوری که تقریبا نزدیکترین فرد به ایشان بودم و ایشان هم مرا نامحرم نسبت به اسرار نمی‌دانستند. روزی برای من مسیر حرکت و کار را بیان کردند. حالا البته زود است و تا آن زمان که این مسیر شروع شد، زود است، اما می‌رسد. ♦️این حرف امام تا وقوع انقلاب و پس از آن و نیز جنگ ایران و عراق به یاد من نماند، یعنی اصلا آن را فراموش کرده بودم. تا اینکه زمان جنگ فرا رسید. در طول جنگ من بارها به جبهه رفتم. در یکی از این سفرها بود که ناگهان چشمم به نخلستانهایی افتاد که سرهای نخلها یا قطع شده و یا سوخته بودند. در آن زمان به یاد همان خواب افتادم و صحبتهایی که امام در خصوص آن فرموده بودند. ♦️اوضاع تقریبا همانطور که دیده بودم، پیش رفت تا اینکه در اردیبهشت ۱۳۶۳ برادرم حاج آقا مهدی به شهادت رسید و دوباره به یادم آمد که حضرت امام فرموده بودند که تمام جریانهای خواب من اتفاق خواهند افتاد. 📚منبع: به نقل از پا به پای آفتاب، ج۳، ص۲۶۰. 🆔https://eitaa.com/emamsadegh_ir