🛑چرا منافقین از کفار بدترند؟
#نفاق
#کفار
#منافق
💥بدتر بودن منافقان از کفار را میتوان از برخی از آیات قرآن استفاده کرد، مانند این آیه که میفرماید:
«إِنَّ الْمُنافِقِینَ فِی الدَّرْکِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ وَ لَنْ تَجدَ لَهُمْ نَصِیراً»؛
⚫️ترجمه: منافقان در پائینترین و نازلترین مراحل دوزخ قرار دارند و هیچگونه یاورى براى آنها نخواهى یافت.
📕از این آیه به خوبى استفاده میشود که از نظر اسلام نفاق بدترین نوع کفر، و منافقان دورترین مردم از خدا هستند و به همین دلیل جایگاه آنها بدترین و پستترین نقطه دوزخ است.
✅دلیل بدتر بودن منافقین از کفار اینست که:
🔻آنها با استفاده از مصونیتى که در پناه اظهار ایمان پیدا میکنند، ناجوانمردانه، و آزادانه به مسلمانان حملهور شده، از پشت به آنها خنجر میزنند،
🔷در حالیکه کفار چون موضعشان را به صراحت بیان میکنند میتوان در برابر آنها واکنش و موضع مناسبی گرفت
🔻جهت دیگر این است که منافقان با دورویی آنچنان پیچیده عمل میکنند که تشخیص رفتار آنان ممکن است حتی برای پیامبران نیز دشوار گردد،
🌺چنانکه خداوند میفرماید: «برخى از بادیه نشینانى که پیرامون شما هستند منافقاند، و از ساکنانِ مدینه [نیز عدّهاى] بر نفاق خو گرفتهاند. تو آنان را نمیشناسى، ما آنان را میشناسیم.
🔥 بزودى آنان را دو بار عذاب میکنیم، سپس به عذابى بزرگ بازگردانیده میشوند»
🔮نتیجه اینکه خطراتى که از ناحیه منافقان به جوامع انسانى میرسد با هیچ خطرى قابل مقایسه نیست؛ از اینرو منافقان حتی از کفار بدترند.
📒منابع: نساء، 145.
تفسیر نمونه، ج 4، ص 181.
«وَ مِنْ أَهْلِ الْمَدینَةِ مَرَدُوا عَلَى النِّفاقِ لا تَعْلَمُهُمْ نَحْنُ نَعْلَمُهُمْ». توبه، 101.
🆔https://eitaa.com/emamsadegh_ir
حوزه علمیه امام صادق علیهالسلام
🟢 ایمانِ ولایی به ضمیرِ «نا» [۳] ✍️... در پستِ قبل گفتیم که در طی فرودِ ضمیرِ «نا» به اعماق، خداوند
🟢 ایمانِ ولایی به ضمیرِ «نا» [۴]
✍️... ایمان به #ولایتِ_الله از طریقِ ولایتِ رسولالله (ص) و دیگر اهلبیت (ع) یکی از بحثهای مهم و پر حلاوت قرآنی است که خدا یک سوره بسیار بزرگ از قرآن را به آن اختصاص داده است؛ لکن ما شیعیان بجای ایمانِ ولایی معمولاً #ایمانِ_حبّی داریم؛ یعنی اساسِ ایمانِ ما حبِّ به اهلبیت (ع) است؛ و با اعمالِ مختلف، به سمتِ محبت اهلبیت (ع) میرویم؛ در قبال مقولات مختلفِ مربوط به اهلبیت (ع) مثل ایامِ عزا یا اعیاد، وقتی رفتار خوبی انجام میدهیم؛ به حسب آن ایمان حبّی است که در وجود ماست. عموم مسلمانان که به اهلبیت (ع) کاری ندارند؛ عموم ما شیعیان هم که اینطور هستیم که به جای #ایمانِ_ولایی، ایمانِ حبّی داریم که این دو نوع ایمان، ماجرایشان خیلی با هم فرق دارد.
‼️ایمانِ ولایی در صورتی واقع میشود که ما مستقیماً تحت ولایتِ فردی قرار بگیریم؛ و این بحثِ تحتِ ولایتِ فرد بودن در سیاقِ ولایت، در سوره مائده پررنگ است؛ به عبارت دیگر کلّ سوره مائده درباره ولایت است؛ ولی آن بحث اصلی از آیه ۴۸ شروع شده و تا آیه ۶۹ ادامه مییابد! خدا در این سیاق میفرماید تحتِ ولایتِ #یهود و #نصارا نروید، تحتِ ولایتِ #کفار نروید؛ چند جای سیاقِ ولایت این را مطرح میکند؛ سپس در آیه ۵۵ میفرماید: تحتِ ولایتِ «اللهُ و رَسولُهُ و الَّذینَ آمَنُوا» بیایید؛ پس طبقِ این سیاق، تحت ولایت بودن زمانی محقق میشود که ولیّای این وسط وجود داشته باشد؛ چه ولیِّ منفی مثل یهود و نصارا و چه ولیّ مثبت مثل «اللهُ وَ رَسولُهُ وَ الَّذینَ آمَنُوا»، در همین آیه ۵۵ خداوند سه مصداق برای ولایتِ خودش مطرح میکند که عبارت است از ولایتِ خدا از مجرای رسولالله، سپس از مجرای وجود اهلبیت (ع).
📌ولیّ کسی است که شما را به مسیری یا به سمتی #سوق میدهد؛ نه اینکه بگوید بنشین درجا این کار را انجام بده؛ نه، درونِ ولایتِ ولیِّ سوق دادن و حرکت دادن خیلی پررنگ است. طبقِ آیه ۲۵۷ بقره و آیه اول ابراهیم، ولایت، سوق دادن از نقطه «آ» به نقطه «ب» است و در خلال مسیر، انسانها باید حرف گوش کنند تا جلو بروند و رشد کنند. این #تعریفِ_قرآنی از ولایت، ایجاب میکند که شما به ولیّ دسترسی داشته باشید. از اینجاست که تازه مسئله شروع میشود؛ یعنی اگر دسترسی به ولیّ نباشد؛ ولایت واقع نمیشود؛ مگر ولایت پنهان که الله پیوسته دارد ما را از این منظر ولایت میکند، ولایت الله دارد واقع میشود لکن من #تَوَلّیٰ ندارم، من تحتِ ولایت نیستم. چرا؟ چون دسترسی ندارم؛ بعضیها اینجا مسئله را ساده میکنند که که بیایید طبقِ احادیث عمل کنید. درحالیکه این من هستم انتخاب میکنم کدام حدیث از میانِ هزاران حدیث را عمل کنم؛ در این صورت چه کسی ولیّ من است؟ خودم! این به معنای تحتِ ولایتِ امام یا #ولیِّ_حیّ بودن نیست. یک عمر هم شما اینطور عمل کنید؛ ارتفاع نمیگیرید که درجا میزنید چون شما دارید انتخاب میکنید و این، تحتِ ولایت بودن نیست.
✅ ما از طرفی میگوییم بیاییم تحت مکتب اهلبیت (ع) باشیم! از طرفی خودمان #احادیث را انتخاب میکنیم و میخوانیم؛ بعد میگوییم که ما داریم به مکتب اهلبیت (ع) عمل میکنیم. حال آنکه #اصلِ مکتبِ اهلبیت (ع) ولایتشان است؛ در همین احادیث داریم که «بُنيَ الإِسلامُ عَلى خَمسٍ» اسلام بر پنج رکن بنا شده؛ بر نماز، روزه، حج، زکات و بر ولایت؛ بعد میفرمایند: «وَ لَم يُنادَ بِشَيءٍ كَما نوديَ بالوَلايَة» [الكافي، ج ۲، ص ۱۸] یعنی منادی در اسلام، شما را به هیچ رکنی مثل تقیّد به ولایت صدا نزده است! پس اصلِ مکتبِ اسلامی بر #ولایتِ_إلهی استوار است؛ اگر من تحتِ ولایتِ خدا بواسطه اهلبیت (ع) نروم و بخواهم بقیۀ مقولاتِ مکتبِ اسلام را خیلی هم رعایت کنم؛ حداقل طبق این قبیل احادیث که زیاد هم هست؛ من #ریشه و #اصل را رها کردم و #فرعیات را دارم عمل میکنم؛ لذا حقّ ندارم اسمِ این رفتارها را عمل به مکتبِ اسلام بگذارم؛ به قول شاعر، نماز بی وِلایِ او عبادتیست بیوضو!!
⁉️چجور این تحتِ ولایت بودن واقع میشود؟ سادهترین راهش این است که به یکی از اهلبیت (ع) دسترسی داشته باشیم که ما دسترسی نداریم؛ پس تحتِ ولایتِ جسمِ مبارک امام (ع) بودن تقریباً تعطیل است؛ حتی تحتِ ولایتِ امام زمان (ع) برای ما تعطیل است؛ چون ایشان #غایب هستند و ما دسترسی نداریم که بگوییم هر موقع ایشان را ببینیم؛ یا هر وقت ایشان خواستند؛ حاضریم حرف ایشان را گوش کنیم و تحتِ ولایتشان باشیم! اگر خیلی هم خالصانه بگوییم؛ باز این آمادگی برای ولایت است؛ نه تحتِ ولایت بودن. یعنی ما #مستقیم با امر و نهی ایشان سروکار نداریم که بخواهیم عمل کنیم؛ مگر اینکه به وجوهی از اهلبیت (ع) ایمان بیاوریم که در الآنِ زندگی ما اثر وضعی داشته باشد؛ مثلِ وجه أسماءُ الحُسناییِ ضمیرِ «نا» که با «آیَاتُنا» با انسان تعامل میکند.
#ادامه_دارد...
🆔https://eitaa.com/emamsadegh_ir